"پزشکیان" هم مثل سایرین یک تجربه است لکن برخی اصرار دارند که او و فرایند انتخاب دولتش را بعنوان آخرین فرصت نظام معرفی کنند!

سرویس سیاست مشرق _ محسن میردامادی، از فعالان ستادی اصلاح‌طلب و عضو هسته سخت این جریان خاص سیاسی است که در جریان فتنه 88 نیز به زندان افتاد.

او اخیراً پیرامون مفهوم "وفاق ملی" که دکتر پزشکیان آنرا بعنوان گفتمان دولت چهاردهم معرفی کرده است یادداشتی را در وبسایت مشق‌نو نوشت و تلاش کرد تا یک راهبری سیاسی را در رابطه با وفاق انجام دهد.

میردامادی در بخش پایانی یادداشت خود اما جملاتی را می‌نویسد که باید آنها را با تأمل بیشتری خواند:

"شعار وفاق ملی که آقای پزشکیان در انتخابات اخیر مطرح کرده و مورد اقبال نسبی قرار گرفته است، در صورت عدم توقف در ظواهر، می‌تواند شروع فصل جدیدی در عرصه سیاسی کشور باشد. شرط لازم موفقیت چنین رویکردی تبیین و تعریف وفاق ملی و همچنین انعطاف‌پذیری بازیگران سیاسی و اجتماعی و به‌خصوص همراهی همه قوا و کانون‌های قدرت با آن است. البته، نفس رئیس‌جمهور شدن آقای پزشکیان را می‌توان گام اول در همراهی کانون‌های قدرت تلقی کرد. شاید این رویکرد جدیدِ در حال تجربه از آخرین فرصت‌های نظام برای عبور از بحران‌های داخلی و خارجی باشد."[1]

*برخی اصلاح‌طلبان در فضای پس از انتخابات دولت چهاردهم اصرار دارند که پزشکیان را بعنوان آخرین فرصت نظام مطرح کنند!

کما اینکه حسین نورانی‌نژاد، یکی دیگر از فعالان اصلاح‌طلب نیز چندی قبل در اظهاراتی سرنوشت دولت پزشکیان را سرنوشت تمامی حاکمیت دانسته بود![2]

دقت شود که در گفتارهای این هر دو نفر یک تلقی آخرالزمانی وجود دارد و اینگونه القا می‌شود که نظام حکمرانی کشور اکنون در نقطه رهایی به سمت خیر یا شر قرار دارد!

این در حالی است که سیاست و حکمرانی یک امر بطئی است که اگر بخواهیم به زبان ریاضی آنرا بیان کنیم؛ حکمرانی در واقع یک حد (limit) است که می‌تواند به سمت مثبت میل کند یا به سمت منفی.

پس حکمرانی را نباید امر دفعی و مقطعی جلوه داد که به اندک چالشی در سیاست یا اقتصاد یا جامعه و... به نقطه نهایی خود می‌رسد. (مباحث مربوط به براندازی، سقوط و انقلاب البته مباحث دیگری است!)

سخنان میردامادی همچنین بصورت ذهنی حاوی این قید نیز هست که نظام حکمرانی و سیاسی کشورمان دچار بحران داخلی و خارجی است!

این فرض نیز فرض صحیحی نیست زیرا صاحب فرض گویا درباره تفاوت مشکل و بحران خود را به تجاهل زده است.

"مشکل" مقوله‌ای است که در تمام حکمرانی‌های جهان وجود دارد. در یک حکمرانی پیشرفته بحران از جایی بروز می‌کند که بن‌بست ایجاد شود و برای حل یک یا چند مشکل راهی وجود نداشته باشد.

آیا امروز در ایران با چنین پدیده‌ای مواجه هستیم؟ طبیعی است که خیر و حتی فرض وجود چنین چیزی هم برای ایران ما در شرایط فعلی داخلی و خارجی متصور نیست.

از تمام اینها گذشته و غلط‌ترین انگاره ذهنی میردامادی اما این است که او به هر دلیلی فرایند انتخاب پزشکیان را آخرین فرصت نظام معرفی کرده است.

اگر فرض بدبینانه القاگری توسط میردامادی را کنار بگذاریم؛ پاسخ تحلیل غلط او این است که پزشکیان نیز مردی از خیل سایر رؤسای جمهور است که خوب یا بد اما دولتش تمام خواهد شد و می‌رود. و آنگاه مردم با شناخت تأثیر رأی خود و درک بیشتر از نقاط و قوت و ضعف؛ به رئیس‌جمهوری بهتر رأی خواهند داد.

این فرایند چه جای ابهامی دارد که اکنون قرار باشد کسی در آن اخلال ایجاد کند و مدعی شود که پزشکیان و یا فرایند انتخاب او آخرین فرصت است؟

چه اینکه تصریح و اثبات کردیم که اولا نظام با هیچ بحران و یا نقطه بدون بازگشتی مواجه نیست و ثانیا پزشکیان هم همچون اسلاف خود؛ متولد یک فرایند دموکراتیزه با آغاز و انجام مشخص است. فرایندی که پس از او هم ادامه خواهد داشت.

در واقع پزشکیان هم مثل سایرین یک تجربه است و همین.

بایستی توجه داشت که زمانی طرفداران تندروی رئیس جمهور احمدی‌نژاد او را گزینه غایی می‌پنداشتند و یا بودند سمپات‌هایی در دولت‌های دیگر که سودای مادام‌العمری رئیس‌جمهورشان در کسوت ریاست‌جمهوری یا سمت‌های دیگر(!) را در سر می‌پرواندند.

همچنین طبیعی است که از گزینه آخرین فرصت پنداشتن یک رئیس‌جمهور؛ تز دائمی بودن آن رئیس‌جمهور یا مسلک او نیز استخراج خواهد شد!

لکن قوت سیاست و مردمسالاری دینی در ایران در کنار عقلانیت حکمرانی ولایت فقیه اجازه نداده است که هیچکدام از این خواب‌های آشفته تعبیر شوند و نظام اسلامی نه تنها گزینه استقرار خود را تحکیم بخشید بلکه اجازه نداد حق مردم در تعیین مسیر اجرائیات کشور و تغییر این مسیر پایمال شهوات سیاسی عده‌ای معلوم‌الحال شود.

***

1_https://mashghenow.com/?p=6106

2_mshrgh.ir/1628094