سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
رئیس جمهور تنهاست؛ اطرافیان پزشکیان کجا هستند؟
برخی از اصلاحطلبان گویا دل صافی با پزشکیان ندارند و از قبل از پیروزی او در انتخابات تا اکنون و همچنان مشغول مینگذاری در مسیر وی و یا تخریب او هستند.
اینکه چنین رفتاری مقتضای طبیعت آنهاست یا دلایل دیگری دارد، بماند! اما در سمت دیگر ماجرا هم اثر و تأثیری از اطرافیان پزشکیان در قبال این حملات و تخریبها نمیبینیم.
مثلا "الیاس حضرتی" چهره مطبوعاتی اصلاحطلبان در حالی که چند وقتیست به سمت رئیس شورای اطلاعرسانی دولت منصوب شده اما در قبال این حملات و تخریبها شاهد عکسالعمل خاصی از سوی وی نیستیم!
این سکوت اطرافیان پزشکیان و تنها گذاشتن رئیسجمهور چه معنایی دارد؟
*اصلیترین سوالی که به ذهن خطور میکند این است که آیا اصلاحطلبانِ اطراف پزشکیان و مثلا الیاس حضرتی که از قضا سمت اطلاعرسانی هم بر عهده دارند؛ از صاحبان تخریب و انتقادات تند خجالت میکشند و شخص پزشکیان برای آنها اهمیت خاصی ندارد.
در عین حال حضور در دولت و تنعّم در ساحت ریاستجمهوری پزشکیان هم البته لقمه گرم و گیرایی است که نمیتواند به سادگی از آن گذشت...
فلذا راهی نمیماند جز همین مجلس آرایی و حضور الیاس حضرتی در جلسات هیئت دولت برای هیچ!
دقت شود که منظور از تخریب و انتقادات تند برخی اصلاحطلبان علیه پزشکیان یک عبارت کلی نیست و فاجعه بیش از این حرفهاست.
مثلا عباس آخوندی اخیرا وزیر خارجه دولت پزشکیان را به سبب بیان اولویتهای معقول در سیاست خارجی ایران به توهم متهم کرده است. [1]
و یا رسول منتجبنیا (دیگر فعال اصلاحطلب) از این گفته است که اگر مردم قبل از انتخابات میدانستند پزشکیان ترکیب فعلی را برای کابینهاش انتخاب میکند هرگز به او رأی نمیدادند! [2]
ملاحظه میشود که عمق قضیه بیشتر از این حرفهاست و حملهها به پزشکیان خیلی بیشتر از چیزیست که تصور میشود.
و جالب آنکه در این میان هیچ خبری از دفاع از پزشکیان توسط اصلاحطلبان حاضر در اطراف او و کسانی که پست و سمتهای اطرافش را دشت کردهاند، نیست!
چه اینکه انتظار میرفت الیاس حضرتی زره پوشیده و قبراق در صحنه حاضر شود و پاسخ حرفهای این قبیل افراد را بصورت مستند و معقول بدهد. انتظاری البته بیهوده که همانطور که اشاره کردیم حکما به دلیل خجالت و اشتیاق همزمان امثال حضرتی رخ داده است.
دقت شود البته آقای حضرتی اگرچه وظیفهاش را انجام نمیدهد اما برای اینکه به زعم خود حقوق دریافتی از دولت را حلال کند؛ اقداماتی از قبیل پیگیری وضعیت مجرمانی مثل یاشار سلطانی و صبا آذرپیک را بعنوان رئیس شورای اطلاعرسانی دولت پزشکیان انجام داده است!
اما خبری برای دفاع معقول از پزشکیان و ایستادن در مقابل هجمههای بیمبنا به رئیسجمهور نیست.
این در حالی است که میبینیم نیروهای اصیلی مثل دکتر قالیباف و دکتر حداد عادل اگرچه اصولگرا هستند اما بر مانیفست همراهی با موفقیتهای دولت و دفاع معقول از پزشکیان در مقابل راستها و چپهایی که وفاق را برنمیتابند تأکید دارند.
***
دو اقدام ضروری در قبال حاتمبخشی داخلی بانکها
حجتالاسلام غلامرضا مصباحی مقدم، رئیس شورای فقهی بانک مرکزی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا پیرامون حواشی خبر مربوط به تسهیلات فراوان بانکها به کارمندانشان با بیان اینکه باید هیات عالی بانک مرکزی یا همان شورای عالی پول و اعتبار سابق به این موضوع ورود کند و در این هیات باید درباره وام کارکان یا مدیران بانکی مقررات گذاری کنند، گفت: ارایه تسهیلاتی تحت عنوان قرضالحسنه به کارکنان بانکی به جا است چراکه این افراد هم به تسهیلات نیاز دارند و از آنجایی که کارکنان بانکی با پول مردم کار میکنند و با پولهای هنگفتی سر و کار دارند، باید نیازهای مالی آنها تامین شود تا دچار انحراف عملکرد نشوند و اختلاسی انجام نگیرد. اما نکته منبع این تسهیلات است و معتقدم منبع وامهای قرضالحسنه که به کارکنان شبکه بانکی پرداخت میشود باید از محل منابع خود بانک باشد و نه سپردههای مردمی.
او میافزاید: از محل پساندازهای مردمی باید به سایر مردم تسهیلات و وام ارایه شود. بانکها خودشان نقدینگی و سرمایه دارند نباید این سرمایهها را به فعالیتهایی با همراه سود در اولویت قرار دهند بلکه باید این نقدینگیها برای پرداخت وام به کارکنان بانکی در اولویت قرار بگیرد.
مصباحی مقدم ادامه داد: اما حتما باید در هیات عالی بانک مرکزی (شورای پول و اعتبار سابق) سقفی برای پرداخت وام و تسهیلات به کارکنان و مدیران بانکی تعیین شود تا مدیران برای خود از منابع عمومی مردم خاصه خرجی کنند و این شایسته یک نظام صالح نیست. [3]
*سخنان حجتالاسلام مصباحی مقدم در این باره کاملا بجاست و باید مشخص شود که حاتمبخشیهای بانکها در داخل خودشان از محل پساندازهای مظلوم مردم است یا از جای دیگر!؟
چه اگر این کار از محل پساندازهای مظلوم مردم باشد؛ حتما روا نیست و ما شاهد یک دستاندازی بزرگ به اندوختههای مردم و خیانت در امانت هستیم که بایستی با آن برخورد قضایی و امنیتی شود.
این پیشنهاد را نیز باید در پیوست سخنان درست حجتالاسلام مصباحی مقدم مطرح کرد که اگر بانکها امکان پرداخت چنین تسهیلات کلان و خوبی را دارند؛ چرا آنرا به مردم نمیدهند!؟
و اگر پاسخ این است که تسهیلات به همه نمیرسد پس چرا آنرا قرعهکشی نمیکنند تا این شانس برای یکانیکان شهروندان یکسان باشد که بتوانند از تسهیلات طولانی مدت با بازپرداختهای 2 درصد و 4 درصد و غیره برخوردار باشند!
متأسفانه در ایام دولت سابق با اینکه با طمطراق فراوان از برنامه برای برخورد با مدیران متخلف بانکی سخن گفته شد اما عملا هیچ اتفاق تأثیرگذاری رخ نداد و امید است که دولت جدید بتواند در این زمینه عرضه به خرج بدهد و با تخلفات بانکی برخورد کند.
***
توصیه ستاد اصلاحطلبان به "مبارزه"
مبارزه بدون خشونت آرمین چگونه مردم را میکُشد!؟
محسن آرمین، فعال سیاسی اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 به تازگی طی اظهاراتی در جبهه اصلاحات با بیان اینکه شعار دولت قدرتمند و جامعه توانمند بارزترین مشخصه هویت، تفکر و مشی اصلاح طلبان است، میگوید: هریک از دوسوی این شعار مرز اصلاح طلبان را از دیگر نیروها متمایز میکند. دولت قدرتمند خط اصلاح طلبان را از نیروهای برانداز و خواهان ایرانی ضعیف و غیر مستقل متمایز میسازد و جامعه توانمند نیروهای تمامیت خواه و استبداد طلب را در برابر اصلاح طلبان قرار میدهد.
به گزارش جماران، او میافزاید: منکر برخی فرصت سوزیها و خطاهای اصلاح طلبان در گذشته نیستم. کدام نیروی سیاسی است که در عرصه پیچیده سیاست ورزی خطا نکرده باشد، همچنین پارهای خرده گفتمانها در دو سوی طیف اصلاح طلبان که گه گاه به یکی از دو وجه شعار مذکور بی اعتنا بودهاند، به ویژه مواضع رادیکال قابل انکار نیست. اما نه از آن اهمیتی برخوردارند که به دغدغه اصلی تبدیل شوند و نه در خط مشی اصلی احزاب و تشکلهای اصلاح طلب تأثیری تعیین کننده دارند.
آرمین تصریح میکند: علت اصلی بسیاری از چالشهایی که اصلاحطلبان و اصلاح طلبی به تعریف سید محمد خاتمی تا کنون با نیروهای برانداز و استبداد طلب داشتهاند و سختیها و مرارتهایی که از سوی حاکمیت متحمل شدهاند، به خاطر التزام آنان به این شعار دوگانه بوده است. همین شعار دوگانه آنان را از یک سو از رادیکالیسم کور و راهبردهای خشونت آمیز حفظ کرده و از سوی دیگر از استحاله در قدرت و تبدیل شدن به لابیهای پنهان در عرصه حاکمیت مصون داشته است. تفسیر این شعار دوگانه به مبارزه طلبی اگر نگوییم بیانصافی، نوعی کجسلیقگی است. هرچند به گمان من آن چه مذموم است ستیز و خشونت طلبی است و نه «مبارزه» که فی نفسه نه تنها امر مذمومی نیست، بلکه لازمه زندگی فردی و اجتماعی است. به تعبیر قرآن انسان در رنج و مرارت آفریده شده است! [4]
*آقای آرمین نمیتواند کباب را باد بزند و فریاد "بلال بلال" سر بدهد!
مبارزه و ستیز و خشونتطلبی هیچ فرقی با هم ندارند و آرمین صرفا به دلیل فرار از کمند برخورد امنیتی است که مدعی تفاوت معنایی این سه شده است.
البته مردم و جوانان عزیز باید بدانند که چپهای نانجیب و اغتشاشمحور در نمایه انکارهای خود پیرامون تفاوت مبارزه با ستیز؛ اینطور میگویند که مبارزه ما بدون خشونت است!
جالب است بدانید که آنها حتی زمانی گفتند باید مراکز حساس نظام را بدون خشونت اشغال کرد.
سطح بلاهت توجیهات بالا البته آشکار است و حتی نیازی به بیان این پاسخها هم ندارد که مبارزه بدون خشونت اساسا مبارزه نیست و هیچ نقطه حساسی از یک حکمرانی را هم نمیتوان بدون خشونت اشغال کرد.
کما اینکه دیدیم در جریان اشغال کنگره آمریکا نیز یک زن هنگام تخطی از قوانین توسط نیروهای امنیتی کنگره کشته شد.
همچنین است که باید دقت شود از نظر آرمین و امثال او حکما فتنه سال 88، جرایم منجر به حبس تاجزاده، فتنه 1401 و "اصلاحات ساختاری" جملگی همه مبارزه بدون ستیز هستند.
ما قضاوت درباره این مظلومیت نظام جمهوری اسلامی و بلاهتی که امثال آرمین به وجود آن امید بستهاند تا پروژههای خود را به پیش ببرند را به مخاطبان محترم واگذار میکنیم.
***
1_ mshrgh.ir/1640454
2_ khabaronline.ir/xmCzK
3_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1526998
4_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1642636