مجرمین امنیتی با وجود ادعای دموکراتیک در زندان ماهیت ستمگر، دیکتاتور و فاشیستی خود را به نمایش گذاشته‌اند.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

**********

عطاءالله مهاجرانی تاکید کرد که برخی محکومان امنیتی در زندان در بی قدرتی خود یک ستمگر و دیکتاتور می باشند.

مهاجرانی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با بیان اینکه نامه فائزه هاشمی رفسنجانی درباره رفتارهای برخی محکومان امنیتی می تواند سرفصل نویتی به شمار آیدنوشت:

نامه‌ای با چنین مشخصاتی می‌تواند سرفصلی نوین به شمار آید. فائزه هاشمی سخنی را به بهترین وجه ممکن و در مناسب‌ترین زمان مطرح کرده است. بسیاری از کسانی که تجربه زندان داشته و دارند، همان سخن را تأیید می‌کنند. منتها به دلایلی آنان این سخن بُرّنده و تعیین‌کننده را در فضای عمومی مطرح نکرده‌اند. گوهر سخن این است؛ زندانیانی که با داعیه مبارزه با نظام جمهوری اسلامی به زندان افتاده‌اند. نام‌های مشهوری نیز میان آنان هست خود دیکتاتورهایی هستند که بدون تسلط بر قدرت در بی‌قدرتی ستمگر و دیکتاتورند. بسیار خب، اگر اینان به قدرت برسند چه خواهند کرد؟ در متن یک تراژدی شاهد ماهیت یک کمدی هستیم.

به باور مهاجرانی ما با پدیده غریبی رو به رو هستیم؛ افرادی که قدرت ندارند در زندانند. اما به هم‌بندان مظلوم خود ستم می‌کنند. فضای اختناق یا حتی به روایت فائزه هاشمی ضرب و جرح و بایکوت و اختناق در زندان به راه می‌اندازند.

وی اما در خاتمه می نویسد:

عده‌ای در درون زندان یک هرم تشکیل می‌دهند و مهم نیست که در اقلیت هستند. مهم این است که چنین هرمی کار می‌کند. جمعی شبیه گنگ سازمان پیدا می‌کنند. کاری می‌کنند که مخالفت با آنان هزینه داشته باشد. زندانی در زندان دیگر تحمل زندان مضاعف را ندارد. به‌ویژه جوانانی که با امید و آرزو و آرمان به عنوان یا با توهم مبارزان راه آزادی و دموکراسی به زندان افتاده‌اند در زیر چرخ دنده این گنگ‌ها یا کلوها به روایت عبدالحسین زرین‌کوب در «از کوچه رندان» نفس‌شان می‌گیرد. فرد اگر در کمال عمر و تجربه خویش باشد و از سرمایه اجتماعی - سیاسی معتبری بهره‌مند باشد به ناگزیر مثل فائزه هاشمی فریاد بر می‌آورد و از «طبل‌های توخالی و دیکتاتورهای حقیر» سخن می‌گوید.

گفتنی است این اظهارات و انتقاد از رفتارهای محکومان امنیتی در حالی صورت می گیرد که این مجرمین علی رغم ادعای دموکراتیک در زندان ماهیت ستمگر، دیکتاتور و فاشیستی خود را به نمایش گذاشته و نشان دادند که آنان یا به صرف ماندن در توهم چپ های مبارز اپوزیسیون شده اند و یا اینکه اینان دیکتاتورهایی هستند در آرزو و سودای حکم راندن بر مردم!

از جانب دیگر برخی اصلاح طلبان که از این محکومان امنیتی بت ساخته و از سوی دیگر آنان را تبدیل به زندانیان ساخته بودند، باید این روزها از مردم بابت بت سازی ها و قهرمان سازی های دروغین عذرخواهی کرده و بابت بازی های خود با افکارعمومی شرمنده باشند.

برخی رسانه های اصلاح‌طلب ضمن تلاش برای القای عدم پاسخگویی ایران به دلیل ملاحظات به رژیم صهیونیستی به انحای مختلف در تلاش برای گریز ناپذیر خواندن مذاکره با آمریکا چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم می باشند.

در همین راستا، روزنامه شرق طی یادداشتی در تلاش برای القای عدم توان ایران به پاسخ به رژیم صهیونیستی می نویسد:

اگر می‌توانی بزن، اگر نمی‌توانی، صبر و پایداری کن. و اسیر هیجان مشو، این یک منطق کلی و قابل قبول در جنگ است. واقعیت این است که جهان غرب یکپارچه پشت جنایات اسرائیل ایستاده است. اروپا به دلیل ضعف استراتژیک خود مجبور است که به حمایت آمریکا از رژیم آپارتاید رضایت دهد. همه فناوری‌های پیشرفته هم در خدمت آپارتاید نوین است. در حالی که اسرائیل تلاش می‌کند که ایران را به سوی یک جنگ تمام‌عیار بکشاند، ایران هم‌زمان دو راه پیش‌رو دارد. اولا، فناوری تسلیحاتی خود را توسعه دهد؛ چون برای کشوری با موقعیت ایران، با هر تحلیلی از وضعیت روابط بین‌الملل، نمی‌توان از ضرورت قدرت اجتناب کرد. البته اینکه چه استراتژی‌ها و سیاست‌های تسلیحاتی در پیش بگیریم، خود محل بحث فراوان است. ثانیا، و از آنجا که قدرت کفایت نمی‌کند، باید «دیپلماسی گسترده» با جهان را در پیش بگیرد.

این روزنامه اصلاح طلب اما در ادامه پیشنهاد می دهد:

یک راه‌حل برای سیاست خارجی ایران این است که مذاکرات خود با آمریکا را با محوریت اروپا در قالب یک «دیپلماسی گسترده» سامان دهد و مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا با محوریت فرانسه و/یا آلمان آغاز شود. این می‌تواند پیامدهای مناسبی داشته باشد. اولا، راه‌حل بینابینی برای سیاست ایران مبنی بر عدم مذاکره مستقیم با آمریکاست. واسطه‌گری منفعلانه کشورهای منطقه از جمله عمان یا عراق ظرفیت دیپلماتیک برای توسعه راه‌حل‌ها ندارد. ثانیا، با مذاکرات در اروپا حتی اگر طولانی شود، «امنیتی‌سازی» از چهره جمهوری اسلامی در یک مرکز مهم دیپلماسی جهانی کاهش می‌یابد.

گفتنی است این مطالب در حالی از سوی رادیکال های اصلاحات طرح و بیان می شود که آنان تلاش می‌کنند تا راهبرد جمهوری اسلامی برای پاسخ به رژیم صهیونیستی را که بر اساس یک منطق نظامی – امنیتی در زمان و مکان مناسب می‌باشد را بر اساس عدم توان پاسخگویی معناسازی کنند

رادیکال‌ها در حالی اقدام به این خبط می‌نمایند که آنان اراده نظام در عملیات وعده صادق را فراموش کرده و از دیگر سو می کوشند تا از این رژیم یک موجودیت شکست ناپذیر تعریف کنند.

نکته دیگر آن است که اصلاح‌طلبان رادیکال در شرایطی از مذاکره(حتی با واسطه اروپایی ها) با آمریکا سخن می‌گویند که خود اذعان دارند که اروپایی تحت سلطه آمریکایی ها بوده و از جانب دیگر خود نیز اذعان دارند که رژیم خبیث صهیونی مورد حمایت کامل آمریکایی ها می باشد.

اینکه چرا اصلاح طلبان حتی در مورد جنایت علیه مسلمانان مدام از مذاکره با پیمانکار این جنایات یعنی آمریکا سخن به میان می آورند، جای سوال است!