روزنامه صهیونیستی جروزالم پست اذعان کرد که اسرائیل از همه طرف تحت فشار قرار گرفته و دوره‌ای از ضربات از چند جبهه را بدون بازدارندگی سپری می‌کند.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: این روزنامه با اشاره به حمله موشکی موفق انصارالله یمن به تل‌آویو در هفته گذشته نوشت: اسرائیل در رویارویی با ایران و نیروهای نیابتی‌اش در منطقه، با چندین چالش عمده مواجه است. حمله اخیر حوثی‌های یمن به اسرائیل، نمونه‌ای دیگر از تهدیدهای تازه‌ای است که اسرائیل در جنگ طولانی‌مدتی که از ۷ اکتبر آغاز شده، با آن روبه‌روست. در پی این حمله، حزب‌الله نیز در شمال به اسرائیل حمله کرد که نشان می‌دهد اسرائیل با تهدیدهای پرشماری در چندین جبهه روبه‌روست. بزرگ‌ترین چالش امروز اسرائیل، یافتن راهی برای بازدارندگی نیروهای مختلف وابسته به ایران است. حماس در غزه، جهاد اسلامی فلسطین، حوثی‌ها، حزب‌الله، شبه‌نظامیان عراقی و دیگر گروه‌ها، همگی به اسرائیل حمله می‌کنند.

هیچ‌یک از این گروه‌ها از حملات خود بازداشته نشده‌اند. بازدارندگی اسرائیل به سرعت تضعیف شده است. زمانی بود که شبه‌نظامیان عراقی نگران انجام حملات پهپادی علیه اسرائیل بودند اما امروز از آن به عنوان افتخار یاد می‌کنند. حوثی‌ها، زمانی بر جنگ علیه عربستان تمرکز داشتند. با این حال، آن‌ها از چگونه رها شدنِ ریاض توسط غرب در طول آن جنگ آموختند که می‌توانند به حملات گسترده‌تر روی آورند. آنها همچنین در اکتبر و نوامبر ۲۰۲۳ به سرعت آموختند که می‌توانند بندر ایلات و کشتی‌ها در دریای سرخ را هدف قرار دهند و با پاسخ‌های عمده‌ای روبه‌رو نشوند. حزب‌الله نیز آموخته که می‌تواند موشک‌هایی را بر شمال اسرائیل فرود آورد و اسرائیلی‌ها را از خانه‌هایشان بیرون کند.

محور مورد حمایت ایران بازداشته نشده است. آن‌ها هستند که زمان و مکان حملات را انتخاب می‌کنند و احساس می‌کنند که تمام وقت جهان را برای آماده‌سازی حملات پیچیده‌تر در اختیار دارند. تغییر معادله و بازدارندگی دشمنان به وضوح مسئله‌ای حیاتی برای اسرائیل در این جنگ است. اسرائیل از زمان آغاز جنگ در ۷ اکتبر بر غزه تمرکز کرده است.

اکنون پرسش این است که آیا این تاکتیک، کارآیی دارد؟ اسرائیل عمدتا در چندین جبهه یک جنگ تاکتیکی را پیش می‌برد. این بدان معناست که در غزه، ارتش اسرائیل بر شکست تاکتیکی واحدهای مختلف حماس، مانند تیپ رفح، متمرکز است. اما پرسش بزرگ‌تری درباره استراتژی وجود دارد. نبود راهبرد در جبهه‌های متعدد به این معناست که هر جبهه علیه نیروهای نیابتی ایران به یک پاسخ تاکتیکی و عمدتاً متناسب محدود شده است. برای مثال، ارتش اسرائیل در کرانه باختری یک جنگ تاکتیکی علیه آنچه تروریسم می‌نامد را پیش می‌برد. این عملیات با این هدف طراحی نشده که راهبرد اسرائیل در کرانه باختری را تغییر دهد، بلکه هدف آن افزایش سرعت عملیات برای مقابله با تهدید فزاینده تروریسم است.

هدف نهائی و راهبرد کدام است؟ عمدتاً این است که افراد مسلح را هدف قرار دهند، که به شکل دیگری از تاکتیک «چیدن چمن» یا «زدن به خال» تبدیل می‌شود. آیا این باعث شکست نیروی مسلح مخالف اسرائیل می‌شود یا به دور دیگری از مبارزه با آن‌ها منجر خواهد شد؟ پرسش‌های مشابهی در مورد جبهه‌های دیگر نیز وجود دارد. حزب‌الله هر روز حملاتی انجام می‌دهد و با حملات هوائی و بمباران‌های توپخانه‌ای بیشتری پاسخ می‌گیرد. حزب‌الله به روشنی این‌گونه فکر می‌کند که در این‌جا معادله‌ای وجود دارد. حزب‌الله تا چند مایل به داخل اسرائیل حمله می‌کند و انتظار دارد اسرائیل نیز در لبنان همین کار را انجام دهد. اگر اسرائیل حملات عمیق‌تری انجام دهد، حزب‌الله نیز همین کار را می‌کند. حزب‌الله در حال جنگی فرسایشی است. آیا این به سود حزب‌الله است یا اسرائیل؟ این هم یک پرسش کلیدی است.

سامانه‌های دفاع هوائی اسرائیل هم با چالش‌های فزاینده‌ای در چندین جبهه مواجه شده‌اند. این جنگ آن‌ها را به شکلی بی‌سابقه به آزمون گرفته است. حماس، جنگ را با پرتاب هزاران موشک به سمت اسرائیل آغاز کرد. این گروه همچنان هر روز یا هر دو روز یک موشک پرتاب می‌کند. این موضوع همچنان می‌تواند اشکلون و شهرهای دیگر را تهدید کند. حوثی‌ها نیز با وجود کارکرد خوب سامانه‌های دفاع هوائی اسرائیل، توانسته‌اند اسرائیل را تهدید کنند. دشمن به‌طور مداوم توانایی‌های خود را تغییر می‌دهد. آن‌ها از پهپادها، موشک‌های کروز و موشک‌های بالستیک استفاده می‌کنند. دشمن راه‌های مختلفی برای تهدید اسرائیل پیدا می‌کند و همچنین از جهت‌های مختلف حمله می‌کند.

برچسب‌ها