کد خبر 1657390
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۴

ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران تأکید کرد پیش از آغاز جنگ، پرچم تزلزل را بالا بردن، نه عقلانی است نه سیاستمدارانه، نه ایران‌دوستانه و نه آزادی‌خواهانه. بلکه خیانت پیاده‌نظام حقیر اسرائیل است

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: روزنامه سازندگی در یادداشتی نوشت: جنگ، واقعیتی تاریخی و ناگزیر است. تا جایی که ممکن است باید دورش کرد. اگر دور نشد، چاره‌ای جز جنگیدن با تمام توان نیست. این روزها تلخ‌تر از احتمال جنگ، تزلزل برخی افراد است که از آن می‌توان به «خیانت پیش‌دستانه» تعبیر کرد. پیش از آغاز جنگ، پرچم خیانت را بالا بردن، نه عقلانی است نه سیاستمدارانه، نه ایران‌دوستانه و نه آزادی‌خواهانه. احتمالاً برای آنان «بودن یا نبودن ایران» بی‌اهمیت شده است.

تجربه تاریخی ما در برابر تهاجم‌های خارجی خاطرجمعی‌ای می‌آورد که هم امیدبخش است و هم ممکن است رهزن باشد. امیدبخش است چون در برابر چهار تهاجم بزرگ سربلندیم. رهزن است چون صرفاً نمی‌توان به اتکای تاریخ رفتار امروز را رقم زد. امروز باید در تداوم این تجربه‌های درخشان کمی تردید کنیم. احتیاط شرط عقل است. نظام بین‌المللی فعلی پیچیده‌تر از هر زمانی است و شبکه‌های اجتماعی و تحول نگرش‌ها در نسل‌های جدید، فضای سیاسی را تغییر داده است. ایران قرن‌ها با مدارا و فرهنگ و صلح پایدار مانده است. بحران‌های فعلی بزرگ‌تر از بحران‌های تاریخی نیست اما پیچیده‌تر است. در یک دهه گذشته خائنان با نام و چهره خود در تلویزیون‌های ماهواره‌ای حاضر شده‌اند و از نابودی ایران، آشکارا یا به اشاره سخن گفته‌اند. ما در طول تاریخ هرگز خود را در برابر دشمن نباخته‌ایم و همیشه سربلند مانده‌ایم... بر مبنای «احتیاط شرط عقل است» باید سه گام جدی را پیمود. نخست تقویت بنیه نظامی، دوم مجازات شدید ایران‌ستیزان و سوم تقویت وحدت ملی.

نیروی نظامی قوام ملت است. بدون سلاح‌های قوی نمی‌توان موجودیت ملی را به‌ویژه در ژئوپولیتیک غرب آسیا حفظ کرد. گام دوم کم از گام نخست نیست. پیاده‌نظام حقیر اسرائیل هر چند معدود، اما به هر حال زیر سایه قوم‌گرایی و ... رژه می‌رود. هر توهینی به ایران و مؤلفه‌های فرهنگی شاخص آن تیری است از جانب دشمن که هرچند ممکن است به هدف ننشیند، اما دست‌کم به ترس و تردید مردم منجر خواهد شد. فرهنگ ایرانی صرفاً معنویت یا تفنن و تزیین نیست. نمی‌توان فرهنگ را فرو نهاد و انتظار داشت امنیت و اقتصاد و جامعه به‌سامان بماند. فرهنگ در ایران به امنیت و سیاست پیوندی محکم خورده است. سرشت ما فرهنگی است و وقتی با آن می‌ستیزند دست در پنجه امنیت ما انداخته‌اند. بی‌تعارف، ایران‌ستیزان، در تمام اصناف آن، باید از گردونه فرهنگی و اداری بیرون انداخته شوند.

ایران‌دوستی با امت‌گرایی اسلامی، برخلاف سطحی‌نگری‌های رایج، نسبت تضاد و تباین ندارد. کسانی که ملت و امت را در برابر هم قرار می‌دهند درکی عمیق از هیچ کدام ندارند. دشمنان ملت ایران و امت اسلام فرصت خوبی از بدفهمی رابطه امت و ملت به دست آورده‌اند. ملت امری است معطوف به منافع عینی و امت عرصه همکاری‌های منطقه‌ای را فراهم می‌آورد. امت نیز معطوف به منفعت عینی است، با رویه‌ای معنوی و مذهبی، در گستره‌ای بزرگ‌تر، یعنی نظام بین‌المللی.

همه این مقدمات به این پرسش مهم می‌رسد: آیا ملی‌گرایی زمانش سر آمده و ما آب درهاون می‌کوبیم؟ آیا همچنان که ایران در برابر صدام بعثی متحد شد در برابر اسرائیل یهودی نیز متحد خواهد شد؟ عده‌ای آشکارا از دشمن حمایت می‌کنند. خائنان همیشه بوده‌اند. آسیب‌ها زده‌اند، اما در نهایت، مفتضحانه حذف شده‌اند. سرنوشت پیشه‌وری بهترین مثال برای آخر و عاقبت خائنان است. گویا تقدیر ما زیستن در کنار خائنان است و شاید همین خائنان چون میکروب‌هایی ضعیف شده، خود عامل زنده نگه داشتن خوی و خصلت ایران‌خواهی ما شده باشند.