دشمنان اصلاح‌طلب پزشکیان عزمشان را جزم کرده‌اند تا نعش وفاق را به خاک بسپارند! رئیس‌جمهور وقت چندانی برای تعیین مرز با "چپ‌های نانجیب" ندارد...

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

سکوت اعتراضی قالیباف شکست

محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی طی سخنانی در جلسه صحن علنی مجلس با تأکید بر اینکه معضل گرانی‌ها در اولویت ماست به بحث خودرو اشاره کرده و گفته است: در دولت قبل خودرو را به بورس بردند اما چه اتفاقی افتاد؟ مگر قیمت‌ها بالا نرفت؟ اکنون همان قضیه قرار است تکرار شود. آیا کمیسیون صنایع مجلس باید نسبت به این موضوعات بی تفاوت باشد؟ نباید اینگونه باشد و ما باید این مسائل را –در کمیسیون‌ها- بررسی کنیم.

او همچنین تصریح می‌کند: نزدیک به دو سال است که قانون واردات خودروهای دست دوم را تصویب کردیم و سوال اینست که چرا نمی‌گذارند این قانون اجرایی شود؟

به گزارش مشرق، قالیباف گفته است: کسانی که قطعات خودرو وارد می‌کنند، سالانه بیش از ۸ میلیارد دلار قطعه وارد می‌کنند اما زمانی که بحث واردات خودرو می‌شود می‌گویند پول برای واردات نیست. آنان نمی‌خواهند اجازه رقابت بدهند.[۱]

*حقیقت آنست که در جریان قانون خوب "واردات خودروهای خارجی دست دوم" که می‌توانست سبب ارزانی قیمت خودرو و بهبود کیفیت خودروهای تولید داخلی شود اما قانون مجلس یازدهم عملا ابتر ماند.

اکنون باید منتظر ماند و دید که دولت پزشکیان در قبال این قانون خوب و عقلانی چه می‌کند.

واضح است که خودروی تولید داخل مادام که در چالش واردات خودروهای خارجی قرار نگیرد؛ نه تنها معضل گرانی بیقاعده‌ی آن حل نخواهد شد بلکه در وادی کیفیت هم از آنجا که رقابتی در کار نیست؛ تغییر خاصی رخ نمی‌دهد.

مجلس و نمایندگان تا اینجا نشان داده‌اند که شجاعت ایستادن در مقابل کسانی که به قول قالیباف نمی‌خواهند اجازه رقابت بدهند را دارند. لکن این کافی نیست و بخش اصلی ماجرا "اقتدار دولت" است که باید بروز کند تا معضل خودرو حل شود.

***

توصیه حکمرانی به روش انیمه‌های ژاپنی

خاتمی: دولت کاری کند که ندارها به بخش درمان خصوصی نیایند!

محمدرضا خاتمی، فردی که در انتخابات ۹۶ گفته بود ما اصلاح‌طلبان تضمین روحانی هستیم؛ به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایرنا پیرامون قیمت تعرفه پزشکی گفته است:‌ چرا دولت برای حوزه پزشکی قیمت‌گذاری می‌کند؟ برای اینکه پول ندارد مردم را به طور واقعی بیمه کند؛ برای همین از جیب جامعه پزشکی برمی‌دارد و به مردم می‌دهد. در حالی که دولت باید مردم را به گونه‌ای بیمه کند تا در صورت آزادسازی نرخ تعرفه‌های پزشکی به مردم هم فشار وارد نشود.

او که خود نیز یک پزشک است، می‌افزاید: سیستم فعلی فسادزا هست. پزشک می‌گوید من نمی‌توانم حق خودم را بگیرم بنابراین از بیمار زیرمیزی می‌گیرد. البته این قبیل پزشکان زیاد نیستند اما در سطح پزشکان معروف استان‌ها قابل توجهند. تازه بعضی از آنها به دلار زیرمیزی می‌گیرند و می‌گویند اگر مثلا ۱۰۰ میلیون تومان نداری اصلا وارد مطب من نشو.

خاتمی تصریح می‌کند:‌ من چاره کار را آزادسازی نرخ تعرفه‌های پزشکی می‌دانم. در این صورت فضا رقابتی می‌شود. در کنار این دولت باید بخش درمانی دولتی را آنقدر قوی کند که کسی که پول ندارد، نیازی به مراجعه به بخش درمان خصوصی نداشته باشد.

او گفته است:‌ دولت باید نرخ‌گذاری را به خود جامعه پزشکی واگذار کند اما از آنها حساب و کتاب هم بکشد. شفافیت در دریافت‌ها و مالیات، کنترل کننده بازار پزشکی خواهد شد. در این صورت بیمارستان‌ها با یکدیگر رقابت می‌کنند. دولت هم مالیاتش را تا ریال آخر از بخش بهداشت و درمان خصوصی می‌گیرد. اگر هم پزشکی زیرمیزی گرفت، دولت به شدت با او برخورد می‌کند.

خاتمی تأکید کرده است: من جراحی ایرانی را می‌شناسم که در آلمان طبابت می‌کند. می‌گفت من اصلا برایم صرف نمی‌کند که در هفته بیش از ۴ عمل جراحی انجام دهم. اگر عمل پنجم را انجام دهم آنقدر پول مالیاتش زیاد می‌شود که برایم نمی‌صرفد.[۲]

*ما نمی‌دانیم آقای خاتمی چقدر برای بیان این صحبت‌ها فکر کرده است زیرا این حرف‌ها در ساحت هیچ حکومت و اجتماع سازمان یافته‌ای پذیرفتنی نیست.

اساسا در هیچ کشور پیشرفته‌ای در دنیا هیچ قیمتی آزاد به معنای بیقاعده نیست و از آن مهمتر تبعه متعهد هیچ کشوری هم در اعتراض به قوانین اقتصادی کشور نمی‌گوید: "از جیب من برمی‌دارید"!

در واقع آقای خاتمی متوجه این منطق ساده نیست که وقتی بر کار طبابت او قیمت‌گذاری وجود دارد؛ بر سایر چیزها از قبیل قیمت بنزین و برق و آب و گاز و گوشت هم قیمت‌گذاری صورت می‌گیرد و آقای خاتمی همچنانکه باید ارزان طبابت کند؛ طبعا خودش و خانواده‌اش از سایر موهبت‌های ارزان اقتصاد ایران نیز بهره‌مندند.

طبعا اوج زیاده‌خواهی است که فردی مالیات و سوخت و نان ارزان ایران را بخواهد و در عین حال مدعی باشد که تعرفه کارهای خودش در گران‌ترین حالت ممکن به مردم ارائه شود!

و تأسف اینجاست که چرا یک فعال سیاسی باید تا این اندازه دور از منطق، دور از سیاست و حکمرانی و دور از فهم اقتصادی نظر بدهد؟

قابل تأمل آنکه خاتمی حرف‌های غلط خود را کادوپیچی هم کرده و اینطور می‌گوید که دولت باید مردم را طوری بیمه کند که تعرفه‌های گران پزشکی مردم را آزار ندهد!

باید دانست که این حرف چیزی شبیه به ژانرهای انیمه و یا داستان‌های هزار و یک شب است و کسی که دستی در واقعیت‌های زندگی و حکمرانی و سیاست و اقتصاد داشته باشد می‌داند که "ساختن اتوپیای حکمرانی و سیاست و اقتصاد" صرفا در حد تئوری است.

بماند که حتی در اتوپیا هم اگر نظارتی بر تعرفه‌های پزشکی نباشد؛ مردمان ساکن اتوپیا حتما دیر یا زود از پرداخت تعرفه‌های گران پزشکی عاجز خواهند شد!

خاتمی در صحبت‌های خود همچنین از این گفته است که دولت باید بخش درمانی دولتی را آنقدر قوی کند که کسی که پول ندارد، نیازی به مراجعه به بخش درمان خصوصی نداشته باشد.

و البته ما از آقای خاتمی عذرخواهی می‌کنیم که برخی از مردمِ ندار به دلیل کمبودهای بخش دولتی و یا لاعلاجی مجبور به تصدیع اوقات بخش درمان خصوصی می‌شوند و بیمارستان‌های تمیز و مطب‌های لوکس را کثیف می‌کنند!

این چه تفرعن و تبختری است که می‌گوید هرکس که ندارد به بخش خصوصی نیاید؟!

مگر مردم مستضعف زمانی که انقلاب ۵۷ را رقم زدند؛ نفحات انقلاب خود از قبیل مالیات کم و برق و آب و بنزین کم‌قیمت را از بخش خصوصی و قشر مرفّه مستنثنی کردند که اکنون اینچنین مستوجب مجازات شده‌اند؟!

من‌حیث‌المجموع باید گفت که این نظرات آقای خاتمی نه تنها هرگز محترم نیست بلکه معتبر هم نیست و در سایر ممالک پیشرفته دنیا هم هیچ اثری از اجرای چنین حرف‌های عجیبی نیست.

پیش از این، یک مقام وزارت بهداشت دولت پزشکیان نیز برخی تنش‌های عصبی و رفتارهای خارج از قاعده‌ی رخ داده در فرایندهای پزشکی را به بیمارستان‌های دولتی مرتبط دانسته و گفته بود: تراکم بالای مراجعات در بیمارستان‌های دولتی آموزشی، باعث خستگی کادر درمان می‌شود و البته به دلیل همین خستگی هم ممکن است یک مراجعه جدید را قبول نکنند یا حتی ممکن است جمله‌ای به زبان بیاورند که معنا و مفهوم دیگری القا کند![۳]

***

اصرار دشمنان پزشکیان بر خاک‌سپاری وفاق

محمدرضا تاجیک، از چهره های تئوری پرداز جریان چپ طی یادداشتی در نقد وفاق دولت پزشکیان نوشته است: این‌روزها شاهد نوع و جنس و صورتی طنزآمیز و پارادوکسیکال از... حکایت دیرینۀ حذف و طرد خودی‌ها هستیم: حذف و طردی به‌نام «وفاق». داستان از این قرار است: روزی قدرت لاجرم بر این اندیشه شد که باید انشاء دیگری بنویسد و دیکتۀ دیگری بگوید، شاید آن روز تلخی که با او آشتی نیست به‌سر آید. لذا دروازه‌ای که نه، پنجره‌ای، با اسم رمز وفاق، به روی روز خوبتر گشوده شد. پنجره، اما چون پنجره بود و کوچک بود و باریک و نیمه‌باز، تنها عده‌ای خاص می‌توانستند از آن عبور کنند و در حریم همگنان پشت پنجره درآیند. مشکل زمانی افزون‌تر می‌شد که بر لبۀ پنجره عده‌ای به حفاظت و حراست و صیانت نشسته بودند تا آن‌کس را برای عبور و ورود یاری رسانند که شبیه آن «خودی» باشد که پرتره و تمثالش بر در و دیوار حریم قدرت نقش است: و زیرش با خط شکسته نوشته‌ شده: رجل‌هایی به‌نام کارشناس دیریست گم‌اند، با نگاه‌های خاکستری، با منش‌ها و مرام‌هایی به رنگ بی‌رنگی. هر کس دارد از آنان نشانی، ما را کند خبر. این هم نشان ما: از یک‌سو راستِ راست، از سوی دیگر، چپِ راست.

به گزارش انصاف نیوز، او می افزاید: داستان هم این‌طوری به‌سر می‌رسد که کلاغ وفاق هنوز به لانه‌اش نرسیده، تخم شقاق می‌کند و بسیاری از یاران غارِ (یا خودی‌های) دوران تنهایی و عزلت تازه-به-قدرت-رسیدگان، خود را تماشاگران منفعل تئاتر قدرتی می‌بینند که نقش‌ها را به مردمانی سپرده‌اند که به جای آنان پیروز شده‌اند، و با عجله، در حال به‌خاک‌سپاری نعش آن شهید عزیز، یعنی وفاق، هستند.

تاجیک همچنین نوشته است: هزاران راه نرفته و دشوار در پیش دارید، هر ره که می‌روید تاریک است و زیرش دام‌ها، و عبور از هر یک، جز به یاری انبوه یاران روزهای شب ممکن نمی‌گردد. شاید حکم عقل معطوف به بقاء در قدرت نیز، آن باشد که آب جوی وفاداری و مهربانی یاران را گل نکنید.[۴]

*تاجیک مدعیست که وفاق پزشکیان یک طرح حاکمیتی بوده است که صرفا قصد داشته راست های راست و چپ های راست را به قدرت اجرایی برساند.

او در تحکیم تئوری برساخته خود نیز وفاق را به سخره ی شقاق می گیرد و پزشکیان را از رخدادهایی ذهنی می ترساند که هیچکس نمی تواند آنها را حل کند به جز کسانی که در دولت پزشکیان به پست و سمتی نرسیده اند!

ما این گزاره ساده لوحانه و این تحلیل فکر نشده را به قضاوت مخاطبان محترم می گذاریم و اشاره می کنیم که رویش چنین تحلیل هایی درون یک اردوگاه سیاسی؛ بویژه آنهنگام که مورد برائت هم نیستند عملا به معنی متاستاز شدید بیماری های خطرناک در بدنه این اردوگاه است!

بزرگان اصلاحات باید فکری برای این بیماری ها بکنند و اندکی تأمل داشته باشند و ببینند که چگونه وجود این بیماری های فکری سبب شده که حتی دولت متبوع آنان (دولت پزشکیان) نیز اینچنین مورد طعن و لعن بسیاری هم‌کیشانش باشد و تعداد دوستان اصلاح طلبش به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد.

این "تکفیر داخلی" یک دولت چپ از سوی اصلاح طلبانی که از بام تا شام با نیش و کنایه علیه دولت پزشکیان حرف می زنند؛ رخدادی است که جدای از مضارّ حاکمیتی؛ می تواند اصلاح طلبان را برای همیشه از چشم مردم، حاکمیت، جوانان و فعالان سیاسی بیاندازد.

***

1_ mshrgh.ir/1664899

2_ www.irna.ir/xjS5Cg

3_ mshrgh.ir/1662855

4_ https://ensafnews.com/560530