مشرق - یکی از ابزارهای پر مصرف جبهه استکبار در شکل دهی افکار عمومی جهانی و تاثیر گذاری بر سیاست های منطقه ای و بین المللی تعریف و تخصیص منابع مالی ویژه ای با عنوان «جایزه» است که در زمینه های مختلف فرهنگی و سیاسی به افکار و سیاست های همسو و مورد تایید و گاهی نیز مستقیما به ایادی خود اعطا می کند. بهره برداری سیاسی از جوایز هنری که سال هاست مشخصا علیه سیاست های فرهنگی نظام اسلامی ایران اجرا می شود از نمونه های آشنایی است که نیازی به توضیح نیز ندارد. اما یکی از مهمترین جوایزی که می تواند به نوعی نشان دهنده سمت گیری و خواست سیاسی دنیای غرب باشد جایزه صلح نوبل است که امسال به دلیل آنچه که «بیش از شش دهه کمک به پیشرفت صلح و آشتی، دموکراسی و حقوق بشر در اروپا» خوانده شد به اتحادیه اروپا اعطا گردید و برای نخستین بار در تاریخ این جایزه است که یک سازمان منطقهای- قارهای آن را دریافت کرده است. جایزه صلح نوبل یکی از شش جایزه وقف شده توسط آلفرد نوبل است که برای اولین بار در سال ۱۹۰۱ اعطا شد. بر اساس وصیت نامه آلفرد نوبل این جایزه باید به کسی داده شود که در راه برادری ملل، انحلال یا کاهش ارتشها و یا تشکیل و ترغیب همایش های صلح بهترین یا بیشترین کوشش را انجام داده باشد.
رئیس کمیته جایزه: جایزه صلح نوبل به دلیل بیش از شش دهه کمک به
پیشرفت صلح و آشتی، دموکراسی و حقوق بشر در اروپا به اتحادیه اروپا اعطا می شود
هرچند تا کنون چندین سازمان بین المللی این جایزه را دریافت کرده بودند اما در هیچکدام از موارد گذشته عدم تناسبی که اکنون در مورد اتحادیه اروپا دیده می شود دیده نشده و هیچگاه نحوه اعطای این جایزه تا این حد به تمسخر یکپارچه بین المللی گرفته نشده بود. دفتر دایمی صلح بین الملل، صلیب سرخ جهانی، کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، سازمان یونیسف و سازمان بین المللی کار از جمله نهادهایی بوده اند که شاکله فعالیت های آنها به نوعی منطبق با وصیت نامه آلفرد نوبل بوده و در دهه های گذشته جایزه صلح نوبل را دریافت کرده اند. برای زیر سوال بردن عملکرد کمیته تصمیم گیری جایزه صلح نوبل در اعطای جایزه سال 2012 به اتحادیه اروپا مقابله مفاد وصیت نامه نوبل با کارنامه سیاسی، اقتصادی و بین المللی این اتحادیه کافی به نظر می رسد. تلاش اروپا برای برادری ملل را در سکوتشان در قبال قتل عام مسلمانان یوگوسلاوی سابق به یاد داریم. تلاش برای انحلال یا کاهش ارتش ها هم حتما در قالب تشکیل ماشین جنگی ناتو و دخالت نظامی آن در کشورهای دیگر و کشتار مردم به ظهور رسیده است. کوشش برای ترغیب صلح جهانی نیز یقینا از نظر کمیته اعطای جایزه با حمایت اتحادیه اروپا از رژیم اسرائیل در کشتار و آواره سازی ملت فلسطین و تایید تحریم های انجام گرفته علیه مردم ایران و نیز تحریم دولت قانونی سوریه در مناقشات اخیر کاملا عملی شده است! با این حال این مقاله به واکاوی بیشتر این اقدام سیاسی کمیته تصمیم گیری جایزه صلح نوبل می پردازد.
مراسم اعلام نام برنده جایزه صلح نوبل
کمیته نروژی صلح نوبل و سیاست بازی های حوزه اسکاندیناوی
جايزه صلح نوبل، به شدت منعكس كننده سياست هاي وقت دولت هاي اروپایي است. اعضای کمیته اصلی جایزه نوبل صلح را کشورهای به ظاهر بی طرف حوزه اسکاندیناوی تشکیل می دهند. در این میان نقش اصلی را نروژ به عهده داشته و احزاب مختلف این کشور نفوذ و نقش تعیین کننده ای در تصمیم کمیته نوبل دارند. این نفوذ در حدی است که در سال 1977 قانوني وضع شد و عضويت نمايندگان مجلس در كميته نوبل را ممنوع كرد با این حال این نفوذ همچنان پا برجا ماند. تصمیم اسکاندیناوی ها برای دادن جایزه صلح به اتحادیه اروپا می تواند دو رویکرد داخلی و خارجی داشته باشد. در بخش داخلی اصلی ترین موضوع تشویق مردم نروژ به دادن رای مثبت برای پیوستن به اتحادیه اروپاست. مردم نروژ با پیوستن به اتحادیه اروپا مخالفند. یکی از اهداف اعطای جایزه به اتحادیه می تواند زمینه سازی افکار عمومی نروژ برای تمایل بیشتر به عضویت در آن باشد.
در بخش بین المللی نیز با توجه به اینکه حوزه اسکاندیناوی خواهان ایفای نقش بیشتری در امور جهانی است؛ با اینگونه اقدامات سعی در تاثیر گذاری بر مسائل سیاسی عمده دارد. از مهمترین موارد بین المللی که برای حوزه اسکاندیناوی مهم به شمار می آید تنش سیاسی احتمالی آینده در مورد ثروت های طبیعی قطب شمال است که برای به دست آوردن قدرت چانه زنی بالا، از هم اکنون این حوزه در تلاش برای نشان دادن چهره ای مهم از خود در مسائل بین المللی است. كميته نوبل صلح در نروژ این جایزه را «جايزه سياسي» تعريف می کند و می گوید: «تصميم گيري براي انتخاب كسي كه تلاش بیشتری براي افزایش صلح انجام داده است؛ کاری عميقا سياسي است و تصميم گیرندگان بايد بتوانند مناقشات جامعه بشري را به طور دقیق عيني ارزيابي كرده و به اصول سياسي متعهد باشند». این عبارات گویای آن است که به خصوص در سال های اخیر حوزه اسکاندیناوی در تلاش برای تاثیر گذاری بر روند سیاست های بین المللی از طریق انتخاب برندگان جایزه صلح نوبل بوده است.
جایزه صلح، دلگرمی اتحادیه اروپا برای برون رفت از سراشیبی فروپاشی
افراد نالایقی که جایزه صلح نوبل دریافت کرده اند
با نگاهی به تاریخ جايزه صلح نوبل کاملا آشکار است که این جایزه به ابزاري برای خدمت گذاری به صاحبان قدرت و مدیران سیاست جهانی در آمده است. مرور سياستهاي كميته صلح و اسامي دريافت كنندگان اين جايزه در دهه های اخیر نشان می دهد كه مصالح، منافع و سياست هاي استکبار جهاني در اولویت تاثیر گذاری بر انتخاب برندگان این جایزه بوده است. کلکسیون دریافت کنندگان جایزه صلح نوبل حاوی ددمنش ترین افرادی از صهیونیست ها است که تاریخ منطقه خاورمیانه به خود دیده است. هنری كيسينجر، اسحاق رابين و شيمون پرز که با به راه انداختن جنگ هاي فرا منطقه ای و منطقهاي ميليون ها انسان بی گناه را در ويتنام و فلسطين كشته و بيخانمان كرده اند از برندگان جایزه صلح نوبل بوده اند. هنری کیسنجر وزیر خارجه اسبق آمریکا در زمان مسئولیت خود از حامیان بمباران لائوس و کشتار مردم این کشور بوده است.
جیمی کارتر، کوفی عنان، میخائیل گورباچف، یاسر عرفات، انور سادات و میناخم بگن که حامی منافع استکبار جهانی بوده اند نیز از برندگان جایزه صلح نوبل هستند. در حالی که کوفی عنان دبیرکلی سازمان ملل متحد را به عهده داشت آمریکا و چند دولت اروپایی به بهانه واهی وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق به این کشور حمله کردند و سازمان ملل فقط نظاره گر اوضاع بود. یاسر عرفات نیز کسی بود که با برگشتن از موضع مبارزه مسلحانه با صهیونیست ها دست آوردهای مبارزات ملت فلسطین را به بازی گرفت و در سایه معامله او با رژیم اسرائیل حتی سنگ و کلوخی که به سوی تانک های فولادی پرتاب می شد هم از دست جوانان فلسطینی گرفته شد. و شیرین عبادی از ایران که پس از دریافت جایزه صلح نوبل از او به مثابه اهرمی برای فشار بر جامعه ایران جهت لیبرالیزه کردن آن استفاده می شود و روزی نیست که نوشته ها و سخنرانی های او در مورد نقض حقوق بشر و حمایت از جانیان و متجاوزین در تیترهای رسانه های غربی به چشم نخورد. و باراک اوباما که از شعارهای صلح طلبانه خود فاصله گرفته و به ادامه سیاست های جنگ طلبانه دولت بوش و تحریم ملل دیگر از جمله ایران تداوم بخشیده است. در واقع اعطای جایزه نوبل صلح به باراک اوباما بدان علت به او داده نشد که کاری در راه صلح جهانی کرده است بلکه به علت شعارهایی که هرگز هم به آنها پایبندی نشان نداد این جایزه را دریافت کرد. اروپا در تلاش برای تزریق حس اعتماد به نفس به سیاست های اوباما بود؛ تزریقی که کاری از پیش نبرد.
مردم خشمگین اسپانیا مشکلات خود را از سیاست های اتحادیه می دانند
و این بار اتحادیه اروپایی
از 28 کشور عضو ماشین جنگی ناتو 20 کشور آن عضو اتحادیه اروپا هستند که در جنگ های بسیاری علیه ملت های دیگر نقش داشته است. کارنامه اتحادیه و ناتو در عدم جلوگیری از قتل عام مسلمین بوسنی توسط صرب ها سیاه ترین برگ های تاریخ دهه های اخیر را در بر دارد. از نظر حقوق بشر وضعيت اروپا مطلوب نيست و نقض حقوق بشر در اين قاره به وفور اتفاق می افتد. نگاه تبعيض آمیز در برخي از کشورهاي اين اتحاديه نسبت به مهاجران در تضاد آشکار با حقوق بشر است که گاهی حتی به صورت حربه ای برای جمع کردن رای بیشتر از سوی سیاست مداران این اتحادیه مصرف می شود. اروپا یکی از حامیان صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران بود. کارخانه های اتحادیه اروپا تسلیحات شیمیایی و نامتعارف صدام را تامین می کردند و هنوز جانبازان شیمیایی ایرانی در بیمارستان ها با نتایج داد و ستدهای تسلیحاتی این اتحادیه صلح طلب دست به گریبانند. حمایت همه جانبه این اتحادیه از تحریم ملت ایران سال هاست که تداوم داشته است و در ماه های اخیر به اوج نامردمی خود رسیده است. آیا این موارد که به طور مختصر و نمونه ذکر شد با مفاد وصیت نامه آلفرد نوبل در مورد جایزه صلح همخوانی دارد؟! آیا غیر از اهداف سیاسی خاص چیز دیگری می تواند در پشت پرده این حرکت تبلیغاتی قرار گرفته باشد؟
چرا اتحادیه اروپا؟
اتحادیه اروپا در حالی جایزه صلح دریافت میکند که در وخیم ترین وضع تاریخی خود قرار دارد و یکپارچگی آن شدیدا در حال تهدید است. از سویی بخشی از اتحادیه دچار رکود شدید اقتصادی است و از سوی دیگر در برخی مناطق از آن حرکت های تجزیه طلبانه قدرتمندی در حال وقوع است. تعدادی از اعضای آن در شرایط بحران اقتصادی قرار گرفته و کشورهای مهمی مانند اسپانیا، یونان و پرتغال شرایط سختی را در این بحران اقتصادی و کسری بودجه تجربه می کنند. بخش بزرگی از مردم اروپا به علت سیاست های اقتصادی از این نهاد اروپایی متنفر شده اند و با استفاده از هر فرصتی این احساس خود را بروز می دهند. نحوه استقبال اخیر مردم یونان از آنگلا مرکر و نیز شعارهای مردم اسپانیا در خیابان های شهرها علیه سیاست های اتحادیه اروپا به خوبی نشان می دهد که این بحران به یکپارچگی اروپا ضربه جبران ناپذیری وارد ساخته و شکاف میان کشورهای شمال و جنوب این قاره را گسترش داده است و هر آن ممکن است با تغییر رژیم در کشورهای دچار رکود، اعضایی از این اتحادیه خارج شوند.
استقبال از مرکل در یونان
در چنین وضعیتی افکار عمومی قاره اروپا که این بحران بی سابقه اقتصادی را از چشم سیاست های اتحادیه می بینند اعطای جایزه صلح به اروپا را بدون توجیه دانسته و با آن به صورت تمسخر آمیز برخورد می کنند. احساسات جدایی طلبانه در منطقه کاتالونیای اسپانیا، ولز و اسکاتلند انگلستان وحدت اتحادیه اروپا را به خطر انداخته است. فعالان استقلال طلب اسکاتلند اخیرا موفق به امضای معاهده ای با دولت مرکزی برای اجرای رفراندوم استقلال در سال های آتی شده اند. در کل به نظر می رسد جایزه نوبل صلح در تلاشی تبلیغلاتی برای نجات اتحادیه اروپا از فروپاشی و انفجار از درون به این اتحادیه اعطا شده است. درگیری های سیاسی میان کشورهای شرق و غرب اروپا نیز از دیگر ضربه های وارده بر پیکر نیمه جان اتحادیه است.
اتحادیه اروپا موجودیت خود را در اذهان عمومی بخشی از مردم آن از دست داده است
واکنش های شخصیت های سیاسی اروپایی و بین المللی
بسیاری از فعالان عرصه سیاسی اروپا ضمن انتقاد از اقدام کمیته جایزه نوبل به نوعی به تمسخر این اقدام پرداخته اند. برای مثال مارین لوپن یک سیاست مدار فرانسوی اقدام کمیته را چیزی در حد اعطای جایزه جنگ اجتماعی می داند و از بی اعتباری کمیته صلح نوبل برای همیشه سخن می گوید. برخی از رهبران سیاسی خود نروژ نیز با تاکید بر نقش منفی سیاست های اتحادیه در زمینه اقتصاد که باعث گسترش فقر در کشورهای اروپایی شده است؛ کمیته نوبل را به از دست دادن قدرت تفکر و نیز بی برنامگی متهم کردند. «یک رسوایی دیگر»، «جوک احمقانه ماه آوریل» و «حس طنزپروری» از جمله نظرات تمسخرآمیزی بود که در مورد عملکرد کمیته صلح ارائه می شد. عده ای نیز خواستار تاسیس «جایزه طنزپردازی نوبل» برای اهدای آن به خود کمیته شدند. نامزدهای روسی جایزه صلح نوبل تصمیم کمیته نروژی صلح نوبل را کاری عجیب و «اعطای جایزه به ناکجاآباد» خواندند.
مرکل در یونان به دیکته کردن سیاست های اقتصادی اتحادیه پرداخت
شهروندان اروپایی نیز دریافت چنین جایزه ای را «برای هیچ» توصیف می کنند و معتقدند دیگران شایستگی بیشتری برای دریافت آن داشته اند. عملکرد داخلی تحادیه اروپا در مورد مشکلات اقتصادی و نیز عدم تلاش برای صلح در کشورهای دیگر به خصوص در سوریه از ایرادات مهمی است که مردم اروپا برای این اتحادیه مطرح کرده و در نتیجه تناسبی بین واقعیت های اتحادیه و جایزه صلح نمی بینند. مردم معتقدند شهروندان کشورهای کمتر توسعه یافته این اتحادیه هر روز فقیرتر می شوند و قدرت های بزرگ این اتحادیه هر روز به ثروت خود می افزایند و این عملکرد شایسته تقدیر نیست.
مردم کشورهای دچار بحران از اعطای جایزه صلح به اتحادیه اروپا متعجب و خشمگینند
..................................................................
منابع و مآخذ:
http://www.guardian.co.uk/world/2012/oct/12/european-union-nobel-peace-prize
http://fullcomment.nationalpost.com/2012/10/13/eus-winning-the-nobel-peace-prize-widely-seen-as-a-tasteless-joke
http://www.dailymail.co.uk/news/article-2216664/European-Union-awarded-Nobel-Peace-Prize.html
http://www.foxnews.com/opinion/2012/10/12/eu-wins-nobel-peace-prize-is-this-joke
http://www.spiegel.de/international/europe/euroskeptics-deride-nobel-honor-for-european-union-a-861051.html
http://www.guardian.co.uk/world/2012/oct/12/nobel-peace-prize-2012-live
http://www.keeptalkinggreece.com/2012/10/12/eu-wins-nobel-peace-prize-this-must-be-the-joke-in-nobel-prize-history
http://www.cbsnews.com/8301-202_162-57531115/european-union-wins-nobel-peace-prize
http://www.huffingtonpost.com/2012/10/12/eu-nobel-prize-european_n_1960989.html
http://www.dailypaul.com/258549/what-a-tragic-joke-the-eu-has-been-awarded-the-nobel-peace-price
https://www.commondreams.org/headline/2012/10/12-1
http://www.canada.com/Giving+Nobel+prize+joke+critics+claim/7386991/story.html
http://www.mumbaimirror.com/article/4/2012101320121013104634607fb780c0c/Crisishit-Europeans-see-cruel-joke-in-EU-Nobel.html