به گزارش گروه بینالملل مشرق، سيد حسن نصرالله در سخنراني شب گذشته خود با اشاره به ترور وسام الحسن و تبعات آن در عرصه داخلي و منطقهاي، اين اقدام را تروري سياسي ناميد و خاطرنشان کرد: هر گاه تروري در لبنان انجام ميشود برخي افراد و گروهها که علاقه دارند از هر دستاويزي براي ضربهزدن به حزبالله بهره ببرند بلافاصله حتي بدون هر گونه بررسي اوليه، انگشت اتهام را به سوي مقاومت نشانه ميروند در حالي که ممکن است دستکم چهار پنج گزينه محتمل براي چنين تروري وجود داشته باشد که رژيم صهيونيستي، سازمانهاي جاسوسي جهان، تروريستهاي القاعده و.. و چهبسا دهها گزينه ديگر به عنوان متهم چنين جنايتي وجود داشته باشد در حالي که اين افراد و جريانات و بهويژه جريان 14 مارس لبنان دوست دارند لبنان را به سمت انفجار بحرانهاي داخلي بکشانند اما ملت هوشيار لبنان اين اقدام تفرقهافکنانه عليه شيعيان و اهل سنت را به فرصتي براي به شکستکشاندن بدخواهان کشور تبديل کردند.
حذف فيزيکي؛ راهکار اصلي سرويسهاي دشمن
شايد ماجراي "ترور شخصيت" يا همان ترکيبي که در رسانهها و افکار عمومي از آن به عنوان "حذف فيزيکي" ياد ميشود، يکي از شيوههاي مرسوم و کاربردي سرويسهاي امنيتي و اطلاعاتي براي از پيشرو برداشتن مخالفان و کساني باشد که با نقشههايشان عرصه را بر دولتها و گردانندگان اين سرويسها تنگ کردهاند.
به جرأت ميتوان گفت كه لبنان از جمله كشورهايي است كه ترور در آن به آساني انجام ميشود و بيشتر عاملان ترورها هنوز مشخص نشدهاند.
تلاش براي معرفي عاملان ترور براي نخستين بار در تاريخ لبنان بعد از ترور رفيق حريري آغاز شد و همين مسأله و نتايج متناقض آن باعث شده كه از سال 2005 ميلادي تا كنون فضاي اين كشور دستخوش تحولات عمده اي از جمله بركناري سه نخستوزير و يك رئيسجمهور شود.
ترورهاي سياسي در لبنان از کي آغاز شد؟
سررشته ترورهاي سياسي در اين کشور را اگر پي بگيريم شامل زنجيرهاي دراز ميشود که در دهها سال گذشته شاهد آن بودهايم. ترور کمال جنبلاط، رهبر سابق دروزيهاي لبنان و پدر وليد جنبلاط در مارس سال 1977 ميلادي را شايد بتوان از قديميترين ترورهاي سياسي در لبنان دانست اما مسلماً نخستين ترور سياسي در اين کشور نبود. پس از آن سال، بهرغم جنگ داخلي در لبنان و اشغال اين کشور از سوي رژيم صهيونيستي ترورهاي سياسي شيب بيشتري به خود گرفت و بيشتر گروههاي سياسي را شامل شد.
سوريه و حزبالله؛ عامل يا قرباني ترورهاي سياسي لبنان؟
ترور وسام الحسن رئيس بخش اطلاعت اداره امنيت ملي لبنان که هفته گذشته انجام شد، تازهترين حلقه از ترورهاي سياسي در لبنان بود که پيامدهاي قابل پيشبيني آن التهاب سياسي و امنيتي در لبنان را دو چندان کرد و سرنوشت اين کشور را در هالهاي از ابهام قرار داد، سوريه و حزبالله لبنان که از همان لحظه انفجار از يک سو به نقشههاي طراحيشده در راستاي انجام اين انفجار و پيامدهاي آن آگاهي داشتند و از سوي ديگر اين انفجار را مغاير منافع خود در منطقه ميدانستند، به شدت اين انفجار تروريستي را محکوم کردند، آنها در بيانيههايي به اهداف پشت پرده اين انفجار اشاره کرده و رژيم صهيونيستي را به دستداشتن در اين ترور متهم کردند.
گفتمان تحريکآميز جريان هوادار غرب در لبنان که گويا بيانيههاي آنها حتي پيش از انفجار آماده شده بود نيز در همان ساعات اوليه، سوريه و حزبالله را به دستداشتن در اين ترور متهم کرد تا سناريوي ترور رفيق حريري با ابعادي تازهتر و اهدافي پيچيدهتر تکرار شود.
تحولات سوريه و لبنان در آستانه ترور
نگاهي به تحولات سوريه و لبنان از موفقيت محور مقاومت در رقابتهاي سياسي لبنان و عرصه امنيتي سوريه حکايت دارد، حزبالله لبنان و هواداران هشتممارسي آن که به دنبال برگزاري عادلانه انتخابات پارلماني لبنان بودند، دولت ميانهروي ميقاتي را بر آن داشتند که مطالبات جريان مخالف در تصويب قانوني طايفهاي را رد کرده و با تصويب قانون نسبيت آن را به پارلمان لبنان ارائه کند. اين قانون که به علت عدالت انتخاباتي نهفته در آن بخت پيروزي حزبالله و جريان هشتم مارس در انتخابات را نيز تقويت ميکند، تا پيش از ترور وسام الحسن در کميسيونهاي پارلماني لبنان در دست بررسي بود اما با انجام اين ترور و امنيتيشدن فضاي کشور اين طرح تقريباً از دستور کار خارج شد.
در سوريه نيز ارتش ملي اين کشور در عرصه امنيتي و مبارزات ميداني موفقيتهاي بيسابقهاي را به دست آورده بود. شبهنظاميان مسلح با تمام ابزارهاي پيشرفته ارتباطاتي غربي و تجهيزات نظامي آنها موفق نشدند در برابر ارتش متحد سوريه کاري از پيش ببرند و علاوه بر اينکه در اشغال کامل حتي يک بخش از سوريه ناکام ماندند، قادر به حفظ مواضع سست خود نيز نشده و کمکم طعم شکست را ميچشيدند. اين تحولات غرب را به اين فکر انداخت تا راهي براي جبران شکست قطعي خود دست و پا کند، به همين دليل جبههاي که از مدتها قبل طرحهايي براي باز کردن آن بهروي سوريه اجرا شده بود، در کانون توجه آمريکا و رژيم صهيونيستي قرار گرفت؛ اين جبهه همان جبهه لبنان بود که با بازشدن آن، هم رفتوآمد تروريستها و تسليحات نظامي آنها به لبنان تسهيل ميشد و هم در صورت حمله احتمالي مي توانست پايگاه لجستيک نيروهاي نظامي غربي و ترک در سوريه باشد.
انگيزههاي آمريکا و غرب در ترور وسام الحسن
از زمان آغاز بحران در سوريه در يک و نيم سال گذشته و بويژه با شکست توطئههاي فرامنطقهاي عليه اين کشور و بروز نشانههاي شکست شبهنظاميان مسلح از ارتش سوريه و همچنين مقابله ارتش لبنان با قاچاق سلاح و افراد مسلح از مرزهاي لبنان به سوريه، طرفهاي مداخله جو در عرصه سياسي لبنان تلاش زيادي کردهاند تا اين بحران را به لبنان منتقل کنند تا بتواند لبنان را به پايگاه لجستيک شبهنظاميان مسلح تبديل کرده و در صورت اجراي طرح حمله به سوريه نيز اين کشور را به پايگاهي براي حمله به سوريه تبديل کنند. مقدمات اين طرح نيز از سوي آمريکا و غرب و مزدوران منطقه اي آن از جمله عربستان و قطر در بخش هاي شمالي لبنان که زير نظر گروه هاي غرب گراي لبناني بود، آغاز شده و تروريست هاي زيادي از کشورهاي مختلف در طرابلس مستقر شده بودند تا در صورت نياز در دو عرصه لبنان و سوريه وارد عمل شوند.
دستهاي پشت پرده رژيم صهيونيستي در ترور وسام
نگاهي به حافظه تاريخي لبنانيها در دهههاي اخير بويژه بعد از عمليات موفقيتآميز دلال المغربي عليه رژيم صهيونيستي و ايجاد جنگ داخلي از سوي صهيونيستها در لبنان نشان ميدهد که اين رژيم تقريباً در تمامي ترورهاي سياسي در اين کشور حضوري فعال داشته است. اين حضور بويژه در ترورهاي سياسي اخيري که پس از آزادي لبنان از زير يوغ اشغال صهيونيستها صورت گرفته، نمود بيشتري به خود گرفته است. در اين راستا بهويژه ترور رفيق الحريري در سال 2006 ميلادي و ترور عماد مغنيه و وسام الحسن، نشان ميدهد که رژيم اسرائيل برنده اصلي اين ترورهاي سياسي در لبنان بوده و بر خلاف عملکرد سياسي دادگاه غربگراي حريري ميتوان اين رژيم را در رديف نخستين متهمان اين ترورها قرار داد.
در بررسي انگيزههاي رژيم صهيونيستي در اين ترورها ميتوان رگه هاي آرزوي ديرينه صهيونيستها براي ايجاد ناآرامي و جنگ داخلي در لبنان را مشاهده کرد. قدرت روزافزون حزبالله لبنان و نيز ناتواني رژيم صهيونيستي در تقابل نظامي مستقيم با اين حزب تنها يک راه در پيشروي سران تلآويو قرار داده تا بتوانند از طريق آن، حزب الله را مهار کنند که اين راه همانا انداختن حزب به درگيريهاي داخلي و فرسايش سياسي و امنيتي دروني بين گروههاي لبناني است.
علاوه بر تمام اينها کينههاي رژيم صهيونيستي از شخص وسام الحسن که بنا به اظهارات صريحش، وي با همکاري حزبالله لبنان در سه سال اخير دهها شبکه جاسوسي صهيونيستها را در لبنان منهدم کرده و بيش از 150 جاسوس اين رژيم را بازدداشت کرده، انگيزه خوبي براي تصفيه حساب اين رژيم با حسن به شمار ميرود.
انتقام تلآويو از نفوذ پهپاد ايوب به نقاط مهم سرزمينهاي اشغالي
از سوي ديگر فرضيه ارتباط ترور وسام حسن با هواپيماي ايوب نيز فرضيهاي قابل بررسي است. نفوذ پهپاد مقاومت اسلامي لبنان به سزرمينهاي اشغالي بهعنوان تازهترين مشت سنگين حزبالله لبنان بر دهان صهيونيستها هزينههاي بسياري براي اسرائيل به همراه داشت اما از همان روز نخست، رژيم صهيونيستي به دنبال طرحي بود تا از يک سو شيريني اين موفقيت را به کام مقاومت تلخ کند و از سوي ديگر توجه افکار عمومي و رسانههاي مختلف را از پرداختن به ابعاد اين شکست بزرگ منحرف سازد.
آلسعود و آلثاني؛ همسو با جهان اسلام يا همگام غرب؟
دولتهاي رياض و دوحه بهعنوان بازوهاي فعال اجرايي توطئههاي آمريکا و غرب در منطقه از ماهها پيش تمايل خود براي ايجاد درگيريهاي داخلي در لبنان را کتمان نکردهاند. اين کشورها از ماهها پيش که عمليات ارتش لبنان در مرزهاي اين کشور با سوريه براي مهار تروريستها درعبور و مرور آزادانه از مرز آغاز شد، بيانيههاي شديداللحني را عليه لبنان صادر کردند، آنها چند بار در حوادث کوچک امنيتي در اين کشور براي تشويش اذهان عمومي بيانيههاي هشداري را خطاب به شهروندان خود در اين کشور صادر کردند و از آنها خواستند تا لبنان را ترک کنند. اين بيانيهها که تا آستانه ترور وسام الحسن نيز ادامه داشت، يک جنگ داخلي و ناآراميهاي زنجيرهاي را در لبنان پيشبيني کرده بود که تا قبل از ترور وسام الحسن کسي از ماهيت واقعي آن اطلاعي نداشت.
نقش بندر بن سلطان، مهره اطلاعاتي عربستان سعودي و آمريکا را که اخيرا به رياست دستگاه اطلاعاتي عربستان انتخاب شده نبايد در اين ترورناديده گرفت. اين ترور، نتيجه همان هشدارهايي بود که کارشناسان پس از انتصاب بندر به اين سمت، مطرح کرده و گفته بودند که حوادث تروريستي در منطقه با اين انتصاب رشد قابلتوجهي خواهد يافت.
بندر با ارتباطات گستردهاي که با آمريکا و محافل صهيونيستي از يک سو و گروههاي افراط گراي تروريستي در منطقه دارد، هم پتانسيل بالايي در ايجاد هماهنگيهاي امنيتي و اطلاعاتي ميان آلسعود با موساد و سيا دارد و هم مطالبات غرب را بهراحتي براي اجرا در دستور کار گروههاي تروريستي منطقه قرار ميدهد.
پروژه مظلومنمايي جريانهاي غربگراي لبنان
نگاهي به تحولات لبنان در قبل و بعد از انفجار تروريستي در اين کشور ميتواند منافع مادي و سياسي جريان غرب گرا در لبنان از اين ترور را به راحتي نشان دهد. 14 مارس که از همان ابتداي تشکيل دولت نجيب ميقاتي در لبنان صراحتا اعلام کرده بود که از هيچ گزينه اي براي براندازي دولت وي فروگذار نخواهد کرد، تلاش خود را روي اين نكته متمركز کرد كه از ترور وسام حسن عليه دولت نجيب ميقاتي سوء استفاده كرده تا اهداف متعدد خود را محقق كند.
سعد الحريري، رئيس جريان المستقبل و مهمترين چهره مخالفان دولت به اين ترتيب بر آن شد تا انتقام سختي از نجيب ميقاتي که بهزعم وي پست نخستوزيري را از حريري گرفته است، بگيرد و بار ديگر اين سمت را براي خود تثبيت کند، البته غرب اين بار خوابهاي بهتري براي 14 مارس ديده و ميخواهد به همراه نخستوزيري حريري فردي مانند سمير جعجع را در پست رياستجمهوري لبنان قرار دهد.
همچنين با توجه به نزديكبودن انتخابات پارلماني لبنان، اين گروه در صدد بسيجكردن اهلسنت و جلب توجه بيشتر آنان است، درست مثل شرايطي كه پس از ترور حريري به وجود آمد. اين گروه که به علت نداشتن پشتوانه قوي داخلي، منطقهاي، بينالمللي و مردمي در انتخابات راه به جايي نخواهد برد، با اين طرح علاوه بر ايجاد کاريزماي انتخاباتي براي خود مشابه سناريوي سال 2006 ميلادي، تلاش خود را متمركز ناامنكردن اوضاع لبنان و لغو انتخابات پارلماني كرده است اما با آرامشدن فضاي امنيتي لبنان و اقدامات بموقع ارتش لبنان و هوشياري مردم و مسؤوليتپذيري مقامات سياسي اين کشور، اين توطئهها ناکام مانده است.
از سوي ديگر 14 مارس به دنبال آن بود تا با ايجاد يک شوک سياسي، گروههاي واگراي هوادار خود شامل گفتمان مبارزه ملي و نيروهاي لبناني و الکتائب و ساير مسيحيان معترض 14 مارسي را به وحدتي دستکم دورهاي برساند و شکافهاي سياسي و فکري موجود در بين عناصر اين جريان را از بين ببرد.
ترور وسام الحسن و بيانيههاي شديد سياسي و گفتمان تحريکآميز 14مارس که گويي از قبل از ترور براي آن برنامهريزيشده، نشان ميدهد که اين جريان حساب ويژهاي روي اين ترور سياسي باز کرده تا بتواند در آستانه انتخابات برگههاي سياسي آن را به همريخته و از آب گلآلود عرصه امنيتي لبنان براي خود ماهي بگيرد. در صورت برآوردهشدن اين اهداف، ديگر اهميتي نخواهد داشت که چند شهروند لبناني و غيرلبناني در آشفتهبازار امنيتي اين کشور جان خود را از دست بدهند.
حذف فيزيکي؛ راهکار اصلي سرويسهاي دشمن
شايد ماجراي "ترور شخصيت" يا همان ترکيبي که در رسانهها و افکار عمومي از آن به عنوان "حذف فيزيکي" ياد ميشود، يکي از شيوههاي مرسوم و کاربردي سرويسهاي امنيتي و اطلاعاتي براي از پيشرو برداشتن مخالفان و کساني باشد که با نقشههايشان عرصه را بر دولتها و گردانندگان اين سرويسها تنگ کردهاند.
به جرأت ميتوان گفت كه لبنان از جمله كشورهايي است كه ترور در آن به آساني انجام ميشود و بيشتر عاملان ترورها هنوز مشخص نشدهاند.
تلاش براي معرفي عاملان ترور براي نخستين بار در تاريخ لبنان بعد از ترور رفيق حريري آغاز شد و همين مسأله و نتايج متناقض آن باعث شده كه از سال 2005 ميلادي تا كنون فضاي اين كشور دستخوش تحولات عمده اي از جمله بركناري سه نخستوزير و يك رئيسجمهور شود.
ترورهاي سياسي در لبنان از کي آغاز شد؟
سررشته ترورهاي سياسي در اين کشور را اگر پي بگيريم شامل زنجيرهاي دراز ميشود که در دهها سال گذشته شاهد آن بودهايم. ترور کمال جنبلاط، رهبر سابق دروزيهاي لبنان و پدر وليد جنبلاط در مارس سال 1977 ميلادي را شايد بتوان از قديميترين ترورهاي سياسي در لبنان دانست اما مسلماً نخستين ترور سياسي در اين کشور نبود. پس از آن سال، بهرغم جنگ داخلي در لبنان و اشغال اين کشور از سوي رژيم صهيونيستي ترورهاي سياسي شيب بيشتري به خود گرفت و بيشتر گروههاي سياسي را شامل شد.
سوريه و حزبالله؛ عامل يا قرباني ترورهاي سياسي لبنان؟
ترور وسام الحسن رئيس بخش اطلاعت اداره امنيت ملي لبنان که هفته گذشته انجام شد، تازهترين حلقه از ترورهاي سياسي در لبنان بود که پيامدهاي قابل پيشبيني آن التهاب سياسي و امنيتي در لبنان را دو چندان کرد و سرنوشت اين کشور را در هالهاي از ابهام قرار داد، سوريه و حزبالله لبنان که از همان لحظه انفجار از يک سو به نقشههاي طراحيشده در راستاي انجام اين انفجار و پيامدهاي آن آگاهي داشتند و از سوي ديگر اين انفجار را مغاير منافع خود در منطقه ميدانستند، به شدت اين انفجار تروريستي را محکوم کردند، آنها در بيانيههايي به اهداف پشت پرده اين انفجار اشاره کرده و رژيم صهيونيستي را به دستداشتن در اين ترور متهم کردند.
گفتمان تحريکآميز جريان هوادار غرب در لبنان که گويا بيانيههاي آنها حتي پيش از انفجار آماده شده بود نيز در همان ساعات اوليه، سوريه و حزبالله را به دستداشتن در اين ترور متهم کرد تا سناريوي ترور رفيق حريري با ابعادي تازهتر و اهدافي پيچيدهتر تکرار شود.
تحولات سوريه و لبنان در آستانه ترور
نگاهي به تحولات سوريه و لبنان از موفقيت محور مقاومت در رقابتهاي سياسي لبنان و عرصه امنيتي سوريه حکايت دارد، حزبالله لبنان و هواداران هشتممارسي آن که به دنبال برگزاري عادلانه انتخابات پارلماني لبنان بودند، دولت ميانهروي ميقاتي را بر آن داشتند که مطالبات جريان مخالف در تصويب قانوني طايفهاي را رد کرده و با تصويب قانون نسبيت آن را به پارلمان لبنان ارائه کند. اين قانون که به علت عدالت انتخاباتي نهفته در آن بخت پيروزي حزبالله و جريان هشتم مارس در انتخابات را نيز تقويت ميکند، تا پيش از ترور وسام الحسن در کميسيونهاي پارلماني لبنان در دست بررسي بود اما با انجام اين ترور و امنيتيشدن فضاي کشور اين طرح تقريباً از دستور کار خارج شد.
در سوريه نيز ارتش ملي اين کشور در عرصه امنيتي و مبارزات ميداني موفقيتهاي بيسابقهاي را به دست آورده بود. شبهنظاميان مسلح با تمام ابزارهاي پيشرفته ارتباطاتي غربي و تجهيزات نظامي آنها موفق نشدند در برابر ارتش متحد سوريه کاري از پيش ببرند و علاوه بر اينکه در اشغال کامل حتي يک بخش از سوريه ناکام ماندند، قادر به حفظ مواضع سست خود نيز نشده و کمکم طعم شکست را ميچشيدند. اين تحولات غرب را به اين فکر انداخت تا راهي براي جبران شکست قطعي خود دست و پا کند، به همين دليل جبههاي که از مدتها قبل طرحهايي براي باز کردن آن بهروي سوريه اجرا شده بود، در کانون توجه آمريکا و رژيم صهيونيستي قرار گرفت؛ اين جبهه همان جبهه لبنان بود که با بازشدن آن، هم رفتوآمد تروريستها و تسليحات نظامي آنها به لبنان تسهيل ميشد و هم در صورت حمله احتمالي مي توانست پايگاه لجستيک نيروهاي نظامي غربي و ترک در سوريه باشد.
انگيزههاي آمريکا و غرب در ترور وسام الحسن
از زمان آغاز بحران در سوريه در يک و نيم سال گذشته و بويژه با شکست توطئههاي فرامنطقهاي عليه اين کشور و بروز نشانههاي شکست شبهنظاميان مسلح از ارتش سوريه و همچنين مقابله ارتش لبنان با قاچاق سلاح و افراد مسلح از مرزهاي لبنان به سوريه، طرفهاي مداخله جو در عرصه سياسي لبنان تلاش زيادي کردهاند تا اين بحران را به لبنان منتقل کنند تا بتواند لبنان را به پايگاه لجستيک شبهنظاميان مسلح تبديل کرده و در صورت اجراي طرح حمله به سوريه نيز اين کشور را به پايگاهي براي حمله به سوريه تبديل کنند. مقدمات اين طرح نيز از سوي آمريکا و غرب و مزدوران منطقه اي آن از جمله عربستان و قطر در بخش هاي شمالي لبنان که زير نظر گروه هاي غرب گراي لبناني بود، آغاز شده و تروريست هاي زيادي از کشورهاي مختلف در طرابلس مستقر شده بودند تا در صورت نياز در دو عرصه لبنان و سوريه وارد عمل شوند.
دستهاي پشت پرده رژيم صهيونيستي در ترور وسام
نگاهي به حافظه تاريخي لبنانيها در دهههاي اخير بويژه بعد از عمليات موفقيتآميز دلال المغربي عليه رژيم صهيونيستي و ايجاد جنگ داخلي از سوي صهيونيستها در لبنان نشان ميدهد که اين رژيم تقريباً در تمامي ترورهاي سياسي در اين کشور حضوري فعال داشته است. اين حضور بويژه در ترورهاي سياسي اخيري که پس از آزادي لبنان از زير يوغ اشغال صهيونيستها صورت گرفته، نمود بيشتري به خود گرفته است. در اين راستا بهويژه ترور رفيق الحريري در سال 2006 ميلادي و ترور عماد مغنيه و وسام الحسن، نشان ميدهد که رژيم اسرائيل برنده اصلي اين ترورهاي سياسي در لبنان بوده و بر خلاف عملکرد سياسي دادگاه غربگراي حريري ميتوان اين رژيم را در رديف نخستين متهمان اين ترورها قرار داد.
در بررسي انگيزههاي رژيم صهيونيستي در اين ترورها ميتوان رگه هاي آرزوي ديرينه صهيونيستها براي ايجاد ناآرامي و جنگ داخلي در لبنان را مشاهده کرد. قدرت روزافزون حزبالله لبنان و نيز ناتواني رژيم صهيونيستي در تقابل نظامي مستقيم با اين حزب تنها يک راه در پيشروي سران تلآويو قرار داده تا بتوانند از طريق آن، حزب الله را مهار کنند که اين راه همانا انداختن حزب به درگيريهاي داخلي و فرسايش سياسي و امنيتي دروني بين گروههاي لبناني است.
علاوه بر تمام اينها کينههاي رژيم صهيونيستي از شخص وسام الحسن که بنا به اظهارات صريحش، وي با همکاري حزبالله لبنان در سه سال اخير دهها شبکه جاسوسي صهيونيستها را در لبنان منهدم کرده و بيش از 150 جاسوس اين رژيم را بازدداشت کرده، انگيزه خوبي براي تصفيه حساب اين رژيم با حسن به شمار ميرود.
انتقام تلآويو از نفوذ پهپاد ايوب به نقاط مهم سرزمينهاي اشغالي
از سوي ديگر فرضيه ارتباط ترور وسام حسن با هواپيماي ايوب نيز فرضيهاي قابل بررسي است. نفوذ پهپاد مقاومت اسلامي لبنان به سزرمينهاي اشغالي بهعنوان تازهترين مشت سنگين حزبالله لبنان بر دهان صهيونيستها هزينههاي بسياري براي اسرائيل به همراه داشت اما از همان روز نخست، رژيم صهيونيستي به دنبال طرحي بود تا از يک سو شيريني اين موفقيت را به کام مقاومت تلخ کند و از سوي ديگر توجه افکار عمومي و رسانههاي مختلف را از پرداختن به ابعاد اين شکست بزرگ منحرف سازد.
آلسعود و آلثاني؛ همسو با جهان اسلام يا همگام غرب؟
دولتهاي رياض و دوحه بهعنوان بازوهاي فعال اجرايي توطئههاي آمريکا و غرب در منطقه از ماهها پيش تمايل خود براي ايجاد درگيريهاي داخلي در لبنان را کتمان نکردهاند. اين کشورها از ماهها پيش که عمليات ارتش لبنان در مرزهاي اين کشور با سوريه براي مهار تروريستها درعبور و مرور آزادانه از مرز آغاز شد، بيانيههاي شديداللحني را عليه لبنان صادر کردند، آنها چند بار در حوادث کوچک امنيتي در اين کشور براي تشويش اذهان عمومي بيانيههاي هشداري را خطاب به شهروندان خود در اين کشور صادر کردند و از آنها خواستند تا لبنان را ترک کنند. اين بيانيهها که تا آستانه ترور وسام الحسن نيز ادامه داشت، يک جنگ داخلي و ناآراميهاي زنجيرهاي را در لبنان پيشبيني کرده بود که تا قبل از ترور وسام الحسن کسي از ماهيت واقعي آن اطلاعي نداشت.
نقش بندر بن سلطان، مهره اطلاعاتي عربستان سعودي و آمريکا را که اخيرا به رياست دستگاه اطلاعاتي عربستان انتخاب شده نبايد در اين ترورناديده گرفت. اين ترور، نتيجه همان هشدارهايي بود که کارشناسان پس از انتصاب بندر به اين سمت، مطرح کرده و گفته بودند که حوادث تروريستي در منطقه با اين انتصاب رشد قابلتوجهي خواهد يافت.
بندر با ارتباطات گستردهاي که با آمريکا و محافل صهيونيستي از يک سو و گروههاي افراط گراي تروريستي در منطقه دارد، هم پتانسيل بالايي در ايجاد هماهنگيهاي امنيتي و اطلاعاتي ميان آلسعود با موساد و سيا دارد و هم مطالبات غرب را بهراحتي براي اجرا در دستور کار گروههاي تروريستي منطقه قرار ميدهد.
پروژه مظلومنمايي جريانهاي غربگراي لبنان
نگاهي به تحولات لبنان در قبل و بعد از انفجار تروريستي در اين کشور ميتواند منافع مادي و سياسي جريان غرب گرا در لبنان از اين ترور را به راحتي نشان دهد. 14 مارس که از همان ابتداي تشکيل دولت نجيب ميقاتي در لبنان صراحتا اعلام کرده بود که از هيچ گزينه اي براي براندازي دولت وي فروگذار نخواهد کرد، تلاش خود را روي اين نكته متمركز کرد كه از ترور وسام حسن عليه دولت نجيب ميقاتي سوء استفاده كرده تا اهداف متعدد خود را محقق كند.
سعد الحريري، رئيس جريان المستقبل و مهمترين چهره مخالفان دولت به اين ترتيب بر آن شد تا انتقام سختي از نجيب ميقاتي که بهزعم وي پست نخستوزيري را از حريري گرفته است، بگيرد و بار ديگر اين سمت را براي خود تثبيت کند، البته غرب اين بار خوابهاي بهتري براي 14 مارس ديده و ميخواهد به همراه نخستوزيري حريري فردي مانند سمير جعجع را در پست رياستجمهوري لبنان قرار دهد.
همچنين با توجه به نزديكبودن انتخابات پارلماني لبنان، اين گروه در صدد بسيجكردن اهلسنت و جلب توجه بيشتر آنان است، درست مثل شرايطي كه پس از ترور حريري به وجود آمد. اين گروه که به علت نداشتن پشتوانه قوي داخلي، منطقهاي، بينالمللي و مردمي در انتخابات راه به جايي نخواهد برد، با اين طرح علاوه بر ايجاد کاريزماي انتخاباتي براي خود مشابه سناريوي سال 2006 ميلادي، تلاش خود را متمركز ناامنكردن اوضاع لبنان و لغو انتخابات پارلماني كرده است اما با آرامشدن فضاي امنيتي لبنان و اقدامات بموقع ارتش لبنان و هوشياري مردم و مسؤوليتپذيري مقامات سياسي اين کشور، اين توطئهها ناکام مانده است.
از سوي ديگر 14 مارس به دنبال آن بود تا با ايجاد يک شوک سياسي، گروههاي واگراي هوادار خود شامل گفتمان مبارزه ملي و نيروهاي لبناني و الکتائب و ساير مسيحيان معترض 14 مارسي را به وحدتي دستکم دورهاي برساند و شکافهاي سياسي و فکري موجود در بين عناصر اين جريان را از بين ببرد.
ترور وسام الحسن و بيانيههاي شديد سياسي و گفتمان تحريکآميز 14مارس که گويي از قبل از ترور براي آن برنامهريزيشده، نشان ميدهد که اين جريان حساب ويژهاي روي اين ترور سياسي باز کرده تا بتواند در آستانه انتخابات برگههاي سياسي آن را به همريخته و از آب گلآلود عرصه امنيتي لبنان براي خود ماهي بگيرد. در صورت برآوردهشدن اين اهداف، ديگر اهميتي نخواهد داشت که چند شهروند لبناني و غيرلبناني در آشفتهبازار امنيتي اين کشور جان خود را از دست بدهند.
برای مشاهده تمام افرادی که طی 37 سال در لبنان ترور شدند بر روی تصویر زیر کلیک کنید:
اين گزارش مروري بر مهمترين ترورهاي شخصيتهاي سياسي در لبنان از سال 1975 ميلادي تا كنون است.
* ترور "معروف سعد" نماينده اهلسنت مردم صيدا در سال 1975 ميلادي
معروف سعد
وی يكي از عوامل مهم شروع جنگ داخلي در لبنان به شمار ميآمد.
* ترور "فرانسيس ميلوي" سفير آمريكا در بيروت در سال 1976 ميلادي
فرانسيس ميلوي
* ترور "كمال جنبلاط" پدر وليد جنبلاط و رييس حزب دروزي لبنان در سال 1977 ميلادي
كمال جنبلاط
* ترور "طوني سليمان فرنجيه" نماينده پارلمان و فرزند سليمان فرنجيه رئيسجمهور اسبق لبنان در سال 1978 ميلادي
طوني سليمان فرنجيه
طي این عملیات تروریستی، طوني به همراه همسر و دو طفل سه سالش كشته شد.
* ترور "علي حسن سلامه" معروف به ابوحسن مسؤول دستگاه امنيتي جنبش فتح به همراه چهار تن از همراهان وي در انفجار خودرو بمبگذاريشده در منطقه رأس بيروت در سال 1979 ميلادي
علي حسن سلامه
* ترور "رياض طه" رئيس اتحاديه روزنامه نگران لبناني در سال 1980 ميلادي
رياض طه
* ترور "سيد حسن شيرازي" روحاني شيعه در منطقه الرملة البيضاء در سال 1980 ميلادي
سيد حسن شيرازي
* ترور "بشير جميل" بعد از انتخاب وي به عنوان رييس جمهور لبنان و قبل از برعهدهگرفتن اين منصب طي انفجار مقر حزب الكتائب در اشرفيه در سال 1982 ميلادي كه طي آن 32 تن كشته و 65 تن زخمي شدند.
بشير جميل
* ترور شيخ "صبحي صالح" رييس مجلس اعلاي شيعيان لبنان در محله ساقيه الجنزير در بيروت توسط يك مسلح موتورسوار در سال 1986 ميلادي
* ترور "رشيد كرامي" نخستوزير اسبق لبنان كه 9 بار به اين منصب منصوب شده بود به وسيله انفجار بمب كوچكي كه بر روي صندلي وي در بالگرد نظامي كار گذاشته شده بود در راه طرابلس به بيروت در سال 1987 ميلادي
رشيد كرامي
* ترور "شيخ حسن خالد" مفتي كل لبنان در انفجار خودرو بمبگذاريشده در منطقه عائشه بكار در بيروت در سال 1989 ميلادي كه طي آن 22 تن كشته و 80 تن زخمي شدند.
حسن خالد
* ترور "ناظم قادري" نماينده پارلمان لبنان در سال 1989 ميلادي
* ترور "رينيه معوض" رئيسجمهور اسبق لبنان قبل از بر عهدهگرفتن منصب رياستجمهوري طي انفجار بمب در منطقه صنايع در بيروت در سال 1989 ميلادي
رينيه معوض
* ترور مهندس "داني شمعون" رييس حزب ليبراليسم ملي در منزل خود به همراه افراد خانواده اش در منطقه بعبدا در سال 1990 ميلادي
داني شمعون
* ترور دكتر "ميشل سلهب" رئيس اتحاديه پزشكان در محل كار خود واقع در رابيه در سال 1991 ميلادي
* ترور حجت الاسلام والمسلمين "سيد عباس موسوي" دبيركل سابق حزبالله لبنان توسط بالگردهاي نظامي رژيم صهيونيستي در منطقه جبشيت واقع در جنوب لبنان در سال 1992 ميلادي
سيد عباس موسوي
* ترور "عمران المعايطه" ديپلمات و مشاور اول سفارت اردن در بيروت در منطقه روشه در سال 1993 ميلادي
* ترور "شيخ نزار حلبي" روحاني اهل سنت و رييس گروه الاحباش(حامي سوريه) همراه با همراهانش مقابل منزلش در منطقه الطريق الجديدة در سال 1995
نزار حلبي
* ترور "ايلي حبيقه" وزير سابق نيرو و رييس سابق حزب نيروهاي لبناني طي انفجار خودرو بمب گذاري شده در نزديكي محل اقامتش در منطقه حازميه در شرق بيروت در سال 2002
ايلي حبيقه
* ترور "محمد جهاد احمد جبريل" فرزند "احمد جبريل" دبيركل جبهه آزاديبخش فلسطين طي انفجار خودروي بمبگذاريشده در بيروت در سال 2002 ميلادي
محمد جهاد احمد جبريل
غالب عوالي
* ترور "رفيق حريري" نخست وزير اسبق لبنان طي انفجار خودرو بمبگذاريشده در منطقه لسان جورج واقع در راه ساحلي بيروت در سال 2005 ميلادي كه طي آن 18 تن كشته و 220 تن زخمي شدند.
رفيق حريري
* ترور "جرج حاوي" دبيركل سابق حزب كمونيستي لبنان طي انفجار بمبي نزديك منزل وي در منطقه المصيطبه واقع در غرب بيروت در سال 2005 ميلادي
جرج حاوي
* ترور "سمير قصير" روزنامه نگار لبنانی در انفجار بمبي در خودرو وي در منطقه اشرفيه در سال 2005 ميلادي
سمير قصير
* ترور "جبران تويني" نماينده پارلمان و رئيس شوراي اداري روزنامه النهار در انفجار خودرو بمبگذاريشده در منطقه المكلس شرق بيروت در سال 2005 ميلادي
جبران توييني
* ترور "پير جميل" وزير اسبق صنعت لبنان در منطقه جديدة واقع در شرق بيروت در سال 2006 ميلادي
پير جميل
* ترور "وليد عيدو" نماينده پارلمان در منطقه روشه طي انفجار بمب در سال 2007 ميلادي
وليد عيدو
* ترور "آنطوان غانم" نماينده پارلمان لبنان طي انفجار خودرو بمبگذاريشده در منطقه سنالفيل واقع در شرق بيروت در سال 2007 ميلادي كه طي آن پنج نفر كشته و 71 تن زخمي شدند.
آنطوان غانم
* ترور "عماد مغنیه" معروف به حاج رضوان، فرمانده ارشد نظامی حزبالله لبنان که در سال 2008 ميلادي در انفجار خودروي بمبگذاريشده به شهادت رسيد.
عماد مغنیه
* ترور "وسام الحسن" رئیس دايره اطلاعات نيروهاي امنیت ملی لبنان در سال 2012 ميلادي طي يک بمبگذاري در منطقه الاشرفيه بيروت
وسام الحسن
علاوه بر ترورهاي يادشده، ترورهاي نافرجام و همچنين انفجارهاي متعددي در مناطق مختلف لبنان صورت گرفته كه منجر به كشته و زخميشدن چند شخص شده و بسياري از آنها نيز ناموفق بوده است اما جالب آنكه غير از ترور اعضاي حزبالله به دست جاسوسان رژيم صهيونيستي و ترور جميل كه به دست فلسطينيها صورت گرفت، اكثر عاملان ترورهاي ديگر ناشناخته ماندهاند. حتي سمير جعجع كه متهم به ترور كرامي بود نيز از زندان آزاد شد و لبناني ها تصميم گرفتند با امضاي پيمان طائف در عربستان، پرونده اين ترورها را براي هميشه مختومه كنند.