گروه فرهنگی مشرق - شهید شهریاری ثابت کرد که بی شک علم و عمل دو بال سعادت آدمی است و خداوند متعال انسان سعادتمند را با زیباترین حال نزد خود برمی گرداند و در دل مردم نیز جایگاهی خاص می نهد.
رسول خدا (ص) می فرمایند : هر مومنی بمیرد و یک ورق کاغذ از او بماند که دانشی بر آن باشد آن ورقه روز قیامت میان او و دوزخ حائل و مانع شود و خدای تبارک و تعالی به هرحرفی که در آن کاغذ نوشته شهری در بهشت به او دهد که هفت برابر دنیا باشد.
مطمئن باشید شهید شهریاری در بهترینِ حالات است.
مقام معظم رهبری: «شهادت دکترشهریاری، آبرویی داد به جامعه علمی کشور. شهادت همچنین شخصیت برجسته و مورد قبولی، به دشمن نشان داد که در محیط علمی جمهوری اسلامی، اینجور شخصیتها و انگیزههایی وجود دارد،مهمترین تسلایی که انسان در اینجور حوادث به خودش میدهد این است که میداند خدای متعال برای این جانفشانیها و این شهادتها و این خونهای به ناحق ریخته شده، ثوابهایی را معین و مدون کرده که به ذهن ما هم خطور نمیکند! به قدری این مقامات و درجات الهی، عالی و غیرقابل توصیف است که ما اصلاً نمیتوانیم درک کنیم؛ و مطمئن باشید ایشان الان در بهترینِ حالات است، که هر مؤمنی و هر انسان صالحی، اگر چنانچه اندکی از آن مراتب را بتواند با دیدهی بصیرت خودش ببیند، آرزو میکند که ایکاش ما به همین سرنوشت دچار بشویم. و الحمدلله ربالعالمین ایشان (شهید شهریاری) وضعشان اینطور است؛ و بزرگترین تسلی این است. لکن تسلای دومی هم وجود دارد و آن قدردانی مردم است. دیدید که مردم ما چه قدردانی و چه ارزشگذاری کردند از این شهید بزرگوار.
با دو دست پر به بارگاه الهي راه يافت
پیام آيتالله جوادي آملي در مراسم چهلم شهید شهریاری: "همسر و خانواده شهيد شهرياري مطمئن باشند كه وي در روح و ريحان است. اگر با دو دست پر به بارگاه الهي راه يافت، نه تنها مشكل خودش را حل ميكند بلكه مشكل ديگران را هم برطرف ميكند و از ديگران شفاعت خواهد كرد.
صدای الهی العفو شبانه او همچنان در گوش من زنگ می زند
اوایل ازدواجمان بود نیمه های شب از خواب بیدار می شدم می دیدم مجید نیست می رفتم می دیدم در اتاق مشغول نماز شب است این رویه مجید بود ، بسیار به ندرت اتفاق می افتاد نماز شب مجید قضا شود ، بویژه در ماههای اخیر به شدت در نماز شب گریه می کرد و صدای الهی العفو شبانه او همچنان در گوش من زنگ می زند.
همسرم در انجام واجبات و ترك محرمات نيز به اندازه جديت در مسائل علمي جدي بود.
همسر شهيد : همسرم در انجام واجبات و ترك محرمات نيز به اندازه جديت در مسائل علمي جدي بود. شهيد شهرياري مطالعه تفسير قرآن را هرگز رها نميكرد و تفسير آيتالله جوادي آملي را به صورت كتاب و نرمافزار هميشه همراه خود داشت. در خانه بخشهايي از تفسير قرآن را به من و فرزندان بيان ميكرد و همچنين ارادت خاصي به حافظ داشت.
بنده قوت علمی ایشان را از قوت دینی اش می دانم
همسر شهید: مقید به نماز جماعت بود و حقوق همسایگی را رعایت می کرد و بنده قوت علمی ایشان را از قوت دینی اش می دانم.
ارادت خاص ایشان به حضرت زهرا (س)
به خاطر ارادت خاص ایشان به ائمه اطهار (علیهم السلام) و به خصوص حضرت زهرا (س) در روز شهادت خانم ،هر ساله در منزل ما مجلس روضه مردانه ای بر پا می شود و ذکر فضایل و مصائب حضرت بیان می شود.
رسیدگی به امور ایتام و سرپرستی آنها
ایشان در ماه مبارک رمضان تقید خاصی به افطار دادن داشتند ودر رسیدگی به امور ایتام و سرپرستی آنها تلاش فراوانی داشتند. در محل زندگی قبلی مان به اتفاق روحانی مسجد، گروهی را تشکیل داده بودند وصبح روز های جمعه بین خانواده های مستمند و بی بضاعت ارزاق پخش می کردند و تقید داشتند که حتما خودشان در پخش ارزاق حضور داشته باشند. پس از برگشت از این کار تا ساعتها منقلب بودند.
خیلی از رفتار های ایشان برای بچه ها ملکه شده است
بسیار مقید به انجام آداب اسلامی بودند تا جایی که به یاد ندارم هیچ وقت ایشان بی وضو بوده باشند. قبل از خواب، قبل از خروج از منزل وضو می گرفتند. به سبقت در سلام بسیار پایبند بودند. متواضعانه حتی در برخورد با بچه ها ابتدا ایشان سلام می کردند وخیلی از رفتار های ایشان برای بچه ها ملکه شده است. همواره، دغدغه نماز اول وقت را داشتند تا جایی که تقید به ادای نماز اول وقت در مسجد و حتی حین مسافرت در کنار جاده از ویژگی های ایشان بود.
خیلی وقتها در منزل چهار نفره نماز را به جماعت می خواندیم
خیلی وقتها در منزل چهار نفره نماز را به جماعت می خواندیم. در نمازحالت عرفانی، سجده های طولانی، اشکهای سوزان، قنوت های عرفانی داشت و بعد از نماز بسیار دعا می کردند که همه این حالات به ویژه در نماز شب بیشتر جلوه داشت.
هميشه و همه جا امام عصر ارواحالعالمين له الفداء را حاضر و ناظر ميدانست و غفلت از ياد او را غفلتي بزرگ ميدانست.
رئيس دانشگاه صنعت نفت: تذکر اکيد ايشان اين بود که تا ميتوانيد ارادت و اخلاص خود را نسبت به خاندان رسالت و امامت بيشتر کنيد. از زيارت ائمه هدي غافل نباشيد که به گفته بزرگان بهترين اعمال در تقرب اليا... پس از انجام واجبات و ترک معاصي زيارت معصومين عليهمالسلام است.هميشه و همه جا امام عصر ارواحالعالمين له الفداء را حاضر و ناظر ميدانست و غفلت از ياد او را غفلتي بزرگ ميدانست. ميگفت ما بايد بدانيم او زنده است او در بين ماست و هم اکنون کائنات از مسير وجود او فيض الهي را ميگيرند. اگر انسان بداند که امام زمان صلواتالله و سلامه عليه عمل و کردار و نيات و خطورات قلبياش را ميبيند آيا گناه خواهد کرد؟ پس يا اين واقعيات مسلمه را نعوذبالله مهمل ميگذاريم و يا آنکه در غفلتي مافوق اين حرفها بسر ميبريم.
به علماي رباني که چراغ هدايت را فروزان نگه داشتهاند ارادات کامل داشت و مجالست با علماء و صلحاء و نيکان را در تربيت صحيح انسان موثر ميدانست. شرکت در مجالس لهو و لعب و بطالت را مضر و و موجب در پي داشتن برگشت رحمت الهي ميدانست.
همسر شهید: تواضع و حجب و حیای او را مثال زدنی است، به جرات می گویم در تمام زندگی مشترکمان کلمه ای از مجید دروغ نشنیدم بهمین دلیل است که میگویم اگر مجید شهید نمی شد عجیب بود.
چادری شدن دختران دانشجو
شاگرد شهید:رفتار دکتر به گونهای بود که آدمها را به مسائلی راغب میکرد. خیلی از دختران دانشجو که هنگام ورود به دانشگاه با مانتو بودند بعد از یکی دو سال که با ایشان آشنا میشدند چادری میشدند.
شهریاری های فراوانی تربیت خواهند شد
همسر استاد شهریاری :مجید آنقدر انسان با اخلاقی بود که علاوه بر بعد علمی از نظر اخلاقی هم همکاران و دانشجویان از او درس می گرفتند و من چون همکار مجید بودم این مطلب را عملا در دانشگاه مشاهده می کردم به همین دلیل اگر یک مجید شهریاری از دست ما رفت در آینده ای نزدیک شهریاری های فراوانی تربیت خواهند شد.
حتی اجازه نمیدادند سر کلاسهایشان از اختلافات صحبت کنیم
شاگر شهید :یک مقطعی احساس کردیم بین اساتید تضادها و دستهبندیهایی وجود دارد. معمولاً چنین گروهبندیهایی در دانشکدههای مختلف وجود دارد؛ اما احساس کردیم این تیپ اساتید را در دانشکده زیاد تحویل نمیگیرند. دکتر شهریاری و دوستانش میخواستند دانشکده فیزیک تبدیل به دانشکده مهندسی هستهای شود، اما جبهه مقابلشان در برابر این کار مقاومت میکرد. طیف دکتر شهریاری و دوستانش حزباللهی بودند. طرف مقابلشان هم در ظاهر مذهبی بود؛ اما به راحتی درباره دیگران حرف و تهمت میزدند. اما دکتر شهریاری و دوستانش حتی اجازه نمیدادند سر کلاسهایشان از اختلافات صحبت کنیم. منش و اخلاقشان این بود.
دانشجوها عائله ما هستند. پدر و مادرشان اینها را به ما سپردهاند
همکار شهید :درباره دانشجوها میگفت اینها عائله ما هستند. پدر و مادرشان اینها را به ما سپردهاند. اگر مریض میشدند یا مشکل مالی داشتند، رسیدگی میکرد. به سؤالات دانشجویان اساتید دیگر پاسخ میداد.
با محوریت دکتر و معنویتی که بر فضای کار حاکم میکرد، همه نیروها با تمام وجود کار میکردند.
همکار شهید: علاقمندی و پشت کارش سبب میشد که نیروهای رشتههای تخصصی دیگر هم جذبش شوند. برای گردآوری افراد با تخصصهای مختلف قدرت عجیبی داشت. با محوریت دکتر و معنویتی که بر فضای کار حاکم میکرد، همه نیروها با تمام وجود کار میکردند.
امکان نداشت دکتر سر ماه فراموش کند حقالزحمه ما را بدهد.
شاگرد شهید: به زندگی شخصی دانشجوها به شدت اهمیت میداد. دوستی داشتم که موقع ازدواج، به مشکل مالی برخورد. استاد کمکش کرد تا زندگیاش را شروع کند. گفته بود هروقت داشتی، برگردان. آن بنده خدا هم ماهیانه مبلغی را برمیگرداند. همیشه نگران شغل و آینده دانشجوها بود. اگر میدید دانشجویی سال قبل فارغالتحصیل شده، ولی هنوز شغل ندارد، برایش شغلی پیدا میکرد یا در پروژههای خود، از او استفاده میکرد. این نگرانی همیشه در ذهنش بود. دانشجوهایی که با دکتر پروژه داشتند، میگفتند امکان نداشت دکتر سر ماه فراموش کند حقالزحمه ما را بدهد. حواسش بود اگر یکی از بچهها متأهل است و درآمدی ندارد، به او کمک کند.
شهید شهریاری با افرادی که از نظر مقام اجتماعی پایینتر بودند هرگز برخورد یک فرد بالادست با پایین دست نبود
فرزند شهید: ظاهراشهید شهریاری به همراه تعدادی از همکاران از مقابل ساختمان نیمه کاره دانشکده رد میشدند که ناگهان کارگری با لباسهای خاکی میآید پدرم را بغل میکند و بابا نیز با او خوش و بش میکند. برخورد شهید شهریاری با افرادی که از نظر مقام اجتماعی پایینتر بودند هرگز برخورد یک فرد بالادست با پایین دست نبود.
با اینکه نفر اول هستهای کشور بود اما هیچگاه خود را برتر از بقیه نمیدید. هر هفته دو ساعت در اتاقکی که خودش برای سرایدار مسجد محل ساخته بود، بدون توجه به تفاوت جایگاه علمیاش با دیگران با او گرم صحبت میشد و درددل وی را گوش میداد. هر روز قبل از اذان صبح در مسجد حاضر بود و نماز صبح را به جماعت میخواند.
ما آن شب آبگوشت را بدون نان خوردیم.
از ویژگی های بسیار جالب ایشان این بود که هرگز دست تقاضا به سوی کسی دراز نمی کرد، اما در عین حال هرگز دست نیاز کسی را نیز رد نمی کرد. یادم می آید شبی در خوابگاه آبگوشت درست کرده بودم، طبق عادت در تمام طول زندگی حتی تا آخرین شب و شب پیش ازشهادت ایشان، تا هر وقت که طول می کشید برای صرف شام منتظر دکتر می ماندم. ساعت 0 ا شب آقای دکتر آمدند . گفتم:« نون نداریم برو از سرایداری نون بگیر». گفت:« عزیز ! حاضرم تمام شهر را این وقت شب برای نون بگردم، ولی منو در خانه کسی نفرست و ما آن شب آبگوشت را بدون نان خوردیم.
رابطه پدرانه و برادرانه با دانشجويان
حل مشكلات خانوادگي دانشجويان، كمك به تسهيل امر ازدواج آنها، رابطه پدرانه و برادرانه با دانشجويان از خصيصههاي ايشان بود. چه بسيار دانشجوياني كه من و دكتر موجب سر گرفتن ازدواجشان شديم و اكنون زندگي خوبي در كنار همسر و فرزندانشان دارند. بچهها دكتر را محرم رازهايشان ميدانستند و اين نبود مگر در پرتو همدلي، رأفت، اهتمام به حل مشكلات و روابط صميمانهاي كه دانشجويان در دكتر ميديدند.
این آقا استاد دانشگاه است که او را به کار گرفتی
رفتار دکتر آنقدر عادی بود که متوجه نمی شدید با استاد دانشگاه طرف هستید.یک بار دیدم که یکی از دوستان عصبانی است.گفت پیک موتوری پنجاه کتاب آورده بود و برای جابجا کردنشان از دکتر شهریاری که از آنجا رد می شد، کمک خواست. ایشان هم بدون اینکه حرفی بزند،به کمکش رفت.آن شخص گفت رفتم با عصبانیت به پیک گفتم این آقا استاد دانشگاه است که او را به کار گرفتی!
شاگرد شهید: هیچ وقت کارهایش را عقب نمی انداخت. همه کارهایش برنامه ریزی شده بود. اگر ساعت 3 با یک دانشجو برای یک سوال درسی قرار داشت، خودش را آماده می کرد و وقت می گذاشت.
چنین انسانی را دشمن نمیتواند تحمل کند
سید امیرحسین فقهی :دکتر شهریاری، انسانی افتاده، دانشمند و عارفی برجسته بود که علم و اعتقادات را با هم داشت دکتر شهریاری از تمکن مالی خوبی برخوردار بود ولی در لباس و خودرو و امکانات وی این تمکن دیده نمیشد، چرا که اعتقاد داشت خداوند برخی از روزیهای انسانها را در انفاق و کمک به دیگران قرار داده است.دکتر شهریاری از بهره هوشی بسیار بالایی برخوردار بود، ادامه داد: دکتر شهریاری اعتبار ملی و بینالمللی زیادی داشت و به اندازه خود در این کشور کارکرد، شاگردان زیاد و کارآمدی را تربیت کرد، وی همه مراتب تخصص خود را در داخل کشور طی کرده بود و اینگونه است یک چنین انسانی را دشمن نمیتواند تحمل کند.
تاعمر دارم شاخه های گل مریم را که همراه با یک دنیا محبت و پشتگرمی به من هدیه می داد فراموش نمیکنم.
دوستی صمیمی و واقعی
همسر شهيد :خیلی مقید بود که در مناسبتها حتماً هدیهای برای اعضای خانواده بگیرد؛ حتی اگر یک شاخه گل بود. با بچهها بسیار دوست بود. دوستی صمیمی و واقعی و تا حد امکان زمانی را به آنها اختصاص میداد. بچهها به این وقت شبانه عادت کرده بودند.
بیشتر با عمل خود به ما آموزش میداد
فزرند شهید: پدرم هیچ گاه مستقیم به من نمیگفت این کار را انجام بده یا نه بیشتر با عمل خود به ما آموزش میداد.
ما تقسیم کار کردیم.آماده کردن افطار با من است و شستن ظرف ها با آقای دکتر
دوست شهید: افطار منزلشان مهمان بودیم. افطاری منزلشان در عین کامل بودن،ساده بود.گرم و صمیمانه،بدون هیچ گونه تجمل.محور این دور هم جمع شدن ها خانواده دکتر بود.می گفتند ما به هم نیاز داریم. ؛برای شستن ظرف های بعد از افطار بلند شدیم ؛همسرشان اجازه ندادند.گفتیم مهمان ها زیادند و این تنها کاری است که از دست ما برمی آید.خانم دکتر اجازه نداد.گفت ظرف ها سهم آقای دکتر است.گفتیم این طوری بیشتر شرمنده می شویم.همسرشان گفتند ما تقسیم کار کردیم.آماده کردن افطار با من است و شستن ظرف ها با آقای دکتر.خانم دکتر می گفت حتی دکتر شهریاری در خانه جاروبرقی هم می کشد .روابط خانوادگی بسیار خوبی داشتند ؛این را از گفتگوهایی که بین خانواده رد و بدل می شد متوجه شد.
مراسم ازدواج من و شهيد شهرياري در سلفسرويس اساتيد دانشگاه صنعتي اميركبير برگزار شد و به ياد دارم كه پس از آن با لباس عروس به خوابگاه رفتيم و زندگي بيتكلف خود را آغاز كرديم.
به هیچ وجه به دنیا و ظواهر آن دلبستگی نداشت. ما بعد از ازدواج در خوابگاه متاهلی و با حداقل امکانات زندگی می کردیم در آن خانه محقر از زندگی خود بسیار لذت می بردیم و نه تنها ما بلکه اطرافیان هم به زندگی ما افتخار می کردند.گران ترین تابلویی که خودمان برای خانه خریدیم همین تابلوی ساعت خاتم است که منقش به سوره «ان یکاد» است که در مشهد به مناسبت میلاد حضرت زهرا (سلام ا... علیها) که مصادف با روز زن بود برایم هدیه خریدند.
اگر مشکلی پیش می آمد به بهانه های گوناگون ایشان پا پیش می گذاشتند و رفع کدورت می کردند
در زندگی بسیار به رضایت من اهمیت می داد به گونه ای که اگر هم اختلاف سلیقه ای وجود داشت تا جایی که با اصول منافات نداشت ایشان کوتاه می آمدند. با من بسیار مهربان بودند اگر مشکلی پیش می آمد به بهانه های گوناگون ایشان پا پیش می گذاشتند و رفع کدورت می کردند.
بسیار به صله رحم توجه می کردند
درباره رابطه با اقوام معتقد بودند هر جایی که حرام خدا حلال بشود نباید حضور پیدا کنیم و این امر برای ما و نیز اقوام جا افتاده بود. بسیار به صله رحم توجه می کردند . به اقوام سر می زدیم و روابط گرمی داشتیم.
وی با کسب رتبه دو در سال ۶۳ در آزمون ورودی دانشگاه صنعتی امیر کبیر در رشته الکترونیک پذیرفته شد.سپس در سال ۶۷ باکسب رتبه نخست در رشته مهندسی هستهای پذیرفته شد.و در نهایت در سال ۷۷ موفق شد که دکترای خود را رشته تکنولوژی فناوری هستهای را از دانشگاه امیر کبیر دریافت کند. وی پس از استعفا از دانشگاه امیرکبیر به خاطر نبود بستر مناسب برای همکاری وی در سال ۱۳۸۰ به دانشگاه شهید بهشتی پیوست. و در سال ۸۵ با راهاندازی دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه شهید بهشتی به عضویت هیئت علمی آن درآمد.
ايشان حتي يک ريال هم دستمزد نگرفت. حتي وقتي من خواستم دستمزد ايشان را پرداخت کنم، ناراحت شدند و گفتند که من اين کار را براي کشورم انجام دادم.
علي اکبر صالحي، وزير کنوني امور خارجه و رئيس پيشين سازمان انرژي اتمي ايران: براي ساخت صفحات سوخت، ما نياز به تکنولوژي جديدي داشتيم. اصلا ما چرا تقاضاي سوخت کرده بوديم؟ براي اينکه بلد نبوديم بسازيم! و خب در محاسبات هستهاي کسي را نداشتيم و همچين محاسباتي نيز پيش از اين انجام نشده بود. اما شهيد شهرياري با اعتماد به نفسي که داشت، و ما هم با اعتقادي که به ايشان داشتيم، اين کار را به ايشان واگذار کرديم و ايشان هم به خوبي آن را انجام دادند. يعني اگر در آن زمان شهيد شهرياري ميگفت که من مثلاً 10 ميليارد تومان دستمزد ميگيرم تا اين کار را انجام دهم، ما مجبور بوديم که بدهيم؛ هر چه ميگفت، مجبور بوديم که بدهيم، براي اينکه کس ديگري نبود که اين کار را انجام دهد. تنها کسي که در مملکت ميتوانست اين کار را انجام دهد، شخص شهيد شهرياري بود و لاغير. با اين حال، ايشان حتي يک ريال هم دستمزد نگرفت. حتي وقتي من خواستم دستمزد ايشان را پرداخت کنم، ناراحت شدند و گفتند که من اين کار را براي کشورم انجام دادم. من يک کلمه به شما بگويم. اگر شهيد شهرياري را در زمينه علم هستهاي نمره 100 بدانيم، به بهترين نفر بعدي در کشورمان در اين زمينه شايد بتوان نمره 50 داد. يعني واقعا ايشان روي قله ايستاده بود.
دكتر شهرياري دانشجوي قدكوتاه بيرون نداد
يكي از دانشجويان دكتري: «دكتر شهرياري دانشجوي قدكوتاه بيرون نداد» يعني آنقدر به دانشجويانش بها ميداد و آنقدر اعتماد به نفس آنها را پرورش ميداد كه از عهده سختترين كارها برميآمدند. تمام دانشجويان ايشان در كارشان سرآمد هستند. كاري را كه دكتر خودش طي 7 يا 8 ماه كار فشرده ياد گرفته بود، با يك كارگاه آموزشي دوروزه در اختيار ديگران ميگذاشت و آن را به آنان آموزش ميداد. بچهها را وادار به انجام پروژه ميكرد تا با كار عملي تسلط لازم را پيدا كنند.
رسول خدا (ص) می فرمایند : هر مومنی بمیرد و یک ورق کاغذ از او بماند که دانشی بر آن باشد آن ورقه روز قیامت میان او و دوزخ حائل و مانع شود و خدای تبارک و تعالی به هرحرفی که در آن کاغذ نوشته شهری در بهشت به او دهد که هفت برابر دنیا باشد.
مطمئن باشید شهید شهریاری در بهترینِ حالات است.
مقام معظم رهبری: «شهادت دکترشهریاری، آبرویی داد به جامعه علمی کشور. شهادت همچنین شخصیت برجسته و مورد قبولی، به دشمن نشان داد که در محیط علمی جمهوری اسلامی، اینجور شخصیتها و انگیزههایی وجود دارد،مهمترین تسلایی که انسان در اینجور حوادث به خودش میدهد این است که میداند خدای متعال برای این جانفشانیها و این شهادتها و این خونهای به ناحق ریخته شده، ثوابهایی را معین و مدون کرده که به ذهن ما هم خطور نمیکند! به قدری این مقامات و درجات الهی، عالی و غیرقابل توصیف است که ما اصلاً نمیتوانیم درک کنیم؛ و مطمئن باشید ایشان الان در بهترینِ حالات است، که هر مؤمنی و هر انسان صالحی، اگر چنانچه اندکی از آن مراتب را بتواند با دیدهی بصیرت خودش ببیند، آرزو میکند که ایکاش ما به همین سرنوشت دچار بشویم. و الحمدلله ربالعالمین ایشان (شهید شهریاری) وضعشان اینطور است؛ و بزرگترین تسلی این است. لکن تسلای دومی هم وجود دارد و آن قدردانی مردم است. دیدید که مردم ما چه قدردانی و چه ارزشگذاری کردند از این شهید بزرگوار.
با دو دست پر به بارگاه الهي راه يافت
پیام آيتالله جوادي آملي در مراسم چهلم شهید شهریاری: "همسر و خانواده شهيد شهرياري مطمئن باشند كه وي در روح و ريحان است. اگر با دو دست پر به بارگاه الهي راه يافت، نه تنها مشكل خودش را حل ميكند بلكه مشكل ديگران را هم برطرف ميكند و از ديگران شفاعت خواهد كرد.
سبک زندگی شهید دکتر شهریاری از بعد دینی
صدای الهی العفو شبانه او همچنان در گوش من زنگ می زند
اوایل ازدواجمان بود نیمه های شب از خواب بیدار می شدم می دیدم مجید نیست می رفتم می دیدم در اتاق مشغول نماز شب است این رویه مجید بود ، بسیار به ندرت اتفاق می افتاد نماز شب مجید قضا شود ، بویژه در ماههای اخیر به شدت در نماز شب گریه می کرد و صدای الهی العفو شبانه او همچنان در گوش من زنگ می زند.
همسرم در انجام واجبات و ترك محرمات نيز به اندازه جديت در مسائل علمي جدي بود.
همسر شهيد : همسرم در انجام واجبات و ترك محرمات نيز به اندازه جديت در مسائل علمي جدي بود. شهيد شهرياري مطالعه تفسير قرآن را هرگز رها نميكرد و تفسير آيتالله جوادي آملي را به صورت كتاب و نرمافزار هميشه همراه خود داشت. در خانه بخشهايي از تفسير قرآن را به من و فرزندان بيان ميكرد و همچنين ارادت خاصي به حافظ داشت.
بنده قوت علمی ایشان را از قوت دینی اش می دانم
همسر شهید: مقید به نماز جماعت بود و حقوق همسایگی را رعایت می کرد و بنده قوت علمی ایشان را از قوت دینی اش می دانم.
ارادت خاص ایشان به حضرت زهرا (س)
به خاطر ارادت خاص ایشان به ائمه اطهار (علیهم السلام) و به خصوص حضرت زهرا (س) در روز شهادت خانم ،هر ساله در منزل ما مجلس روضه مردانه ای بر پا می شود و ذکر فضایل و مصائب حضرت بیان می شود.
رسیدگی به امور ایتام و سرپرستی آنها
ایشان در ماه مبارک رمضان تقید خاصی به افطار دادن داشتند ودر رسیدگی به امور ایتام و سرپرستی آنها تلاش فراوانی داشتند. در محل زندگی قبلی مان به اتفاق روحانی مسجد، گروهی را تشکیل داده بودند وصبح روز های جمعه بین خانواده های مستمند و بی بضاعت ارزاق پخش می کردند و تقید داشتند که حتما خودشان در پخش ارزاق حضور داشته باشند. پس از برگشت از این کار تا ساعتها منقلب بودند.
خیلی از رفتار های ایشان برای بچه ها ملکه شده است
بسیار مقید به انجام آداب اسلامی بودند تا جایی که به یاد ندارم هیچ وقت ایشان بی وضو بوده باشند. قبل از خواب، قبل از خروج از منزل وضو می گرفتند. به سبقت در سلام بسیار پایبند بودند. متواضعانه حتی در برخورد با بچه ها ابتدا ایشان سلام می کردند وخیلی از رفتار های ایشان برای بچه ها ملکه شده است. همواره، دغدغه نماز اول وقت را داشتند تا جایی که تقید به ادای نماز اول وقت در مسجد و حتی حین مسافرت در کنار جاده از ویژگی های ایشان بود.
خیلی وقتها در منزل چهار نفره نماز را به جماعت می خواندیم
خیلی وقتها در منزل چهار نفره نماز را به جماعت می خواندیم. در نمازحالت عرفانی، سجده های طولانی، اشکهای سوزان، قنوت های عرفانی داشت و بعد از نماز بسیار دعا می کردند که همه این حالات به ویژه در نماز شب بیشتر جلوه داشت.
هميشه و همه جا امام عصر ارواحالعالمين له الفداء را حاضر و ناظر ميدانست و غفلت از ياد او را غفلتي بزرگ ميدانست.
رئيس دانشگاه صنعت نفت: تذکر اکيد ايشان اين بود که تا ميتوانيد ارادت و اخلاص خود را نسبت به خاندان رسالت و امامت بيشتر کنيد. از زيارت ائمه هدي غافل نباشيد که به گفته بزرگان بهترين اعمال در تقرب اليا... پس از انجام واجبات و ترک معاصي زيارت معصومين عليهمالسلام است.هميشه و همه جا امام عصر ارواحالعالمين له الفداء را حاضر و ناظر ميدانست و غفلت از ياد او را غفلتي بزرگ ميدانست. ميگفت ما بايد بدانيم او زنده است او در بين ماست و هم اکنون کائنات از مسير وجود او فيض الهي را ميگيرند. اگر انسان بداند که امام زمان صلواتالله و سلامه عليه عمل و کردار و نيات و خطورات قلبياش را ميبيند آيا گناه خواهد کرد؟ پس يا اين واقعيات مسلمه را نعوذبالله مهمل ميگذاريم و يا آنکه در غفلتي مافوق اين حرفها بسر ميبريم.
به علماي رباني که چراغ هدايت را فروزان نگه داشتهاند ارادات کامل داشت و مجالست با علماء و صلحاء و نيکان را در تربيت صحيح انسان موثر ميدانست. شرکت در مجالس لهو و لعب و بطالت را مضر و و موجب در پي داشتن برگشت رحمت الهي ميدانست.
سبک زندگی شهید دکتر شهریاری از بعد اخلاقی
اگر مجید شهید نمی شد عجیب بود
همسر شهید: تواضع و حجب و حیای او را مثال زدنی است، به جرات می گویم در تمام زندگی مشترکمان کلمه ای از مجید دروغ نشنیدم بهمین دلیل است که میگویم اگر مجید شهید نمی شد عجیب بود.
چادری شدن دختران دانشجو
شاگرد شهید:رفتار دکتر به گونهای بود که آدمها را به مسائلی راغب میکرد. خیلی از دختران دانشجو که هنگام ورود به دانشگاه با مانتو بودند بعد از یکی دو سال که با ایشان آشنا میشدند چادری میشدند.
شهریاری های فراوانی تربیت خواهند شد
همسر استاد شهریاری :مجید آنقدر انسان با اخلاقی بود که علاوه بر بعد علمی از نظر اخلاقی هم همکاران و دانشجویان از او درس می گرفتند و من چون همکار مجید بودم این مطلب را عملا در دانشگاه مشاهده می کردم به همین دلیل اگر یک مجید شهریاری از دست ما رفت در آینده ای نزدیک شهریاری های فراوانی تربیت خواهند شد.
حتی اجازه نمیدادند سر کلاسهایشان از اختلافات صحبت کنیم
شاگر شهید :یک مقطعی احساس کردیم بین اساتید تضادها و دستهبندیهایی وجود دارد. معمولاً چنین گروهبندیهایی در دانشکدههای مختلف وجود دارد؛ اما احساس کردیم این تیپ اساتید را در دانشکده زیاد تحویل نمیگیرند. دکتر شهریاری و دوستانش میخواستند دانشکده فیزیک تبدیل به دانشکده مهندسی هستهای شود، اما جبهه مقابلشان در برابر این کار مقاومت میکرد. طیف دکتر شهریاری و دوستانش حزباللهی بودند. طرف مقابلشان هم در ظاهر مذهبی بود؛ اما به راحتی درباره دیگران حرف و تهمت میزدند. اما دکتر شهریاری و دوستانش حتی اجازه نمیدادند سر کلاسهایشان از اختلافات صحبت کنیم. منش و اخلاقشان این بود.
دانشجوها عائله ما هستند. پدر و مادرشان اینها را به ما سپردهاند
همکار شهید :درباره دانشجوها میگفت اینها عائله ما هستند. پدر و مادرشان اینها را به ما سپردهاند. اگر مریض میشدند یا مشکل مالی داشتند، رسیدگی میکرد. به سؤالات دانشجویان اساتید دیگر پاسخ میداد.
با محوریت دکتر و معنویتی که بر فضای کار حاکم میکرد، همه نیروها با تمام وجود کار میکردند.
همکار شهید: علاقمندی و پشت کارش سبب میشد که نیروهای رشتههای تخصصی دیگر هم جذبش شوند. برای گردآوری افراد با تخصصهای مختلف قدرت عجیبی داشت. با محوریت دکتر و معنویتی که بر فضای کار حاکم میکرد، همه نیروها با تمام وجود کار میکردند.
امکان نداشت دکتر سر ماه فراموش کند حقالزحمه ما را بدهد.
شاگرد شهید: به زندگی شخصی دانشجوها به شدت اهمیت میداد. دوستی داشتم که موقع ازدواج، به مشکل مالی برخورد. استاد کمکش کرد تا زندگیاش را شروع کند. گفته بود هروقت داشتی، برگردان. آن بنده خدا هم ماهیانه مبلغی را برمیگرداند. همیشه نگران شغل و آینده دانشجوها بود. اگر میدید دانشجویی سال قبل فارغالتحصیل شده، ولی هنوز شغل ندارد، برایش شغلی پیدا میکرد یا در پروژههای خود، از او استفاده میکرد. این نگرانی همیشه در ذهنش بود. دانشجوهایی که با دکتر پروژه داشتند، میگفتند امکان نداشت دکتر سر ماه فراموش کند حقالزحمه ما را بدهد. حواسش بود اگر یکی از بچهها متأهل است و درآمدی ندارد، به او کمک کند.
شهید شهریاری با افرادی که از نظر مقام اجتماعی پایینتر بودند هرگز برخورد یک فرد بالادست با پایین دست نبود
فرزند شهید: ظاهراشهید شهریاری به همراه تعدادی از همکاران از مقابل ساختمان نیمه کاره دانشکده رد میشدند که ناگهان کارگری با لباسهای خاکی میآید پدرم را بغل میکند و بابا نیز با او خوش و بش میکند. برخورد شهید شهریاری با افرادی که از نظر مقام اجتماعی پایینتر بودند هرگز برخورد یک فرد بالادست با پایین دست نبود.
با اینکه نفر اول هستهای کشور بود اما هیچگاه خود را برتر از بقیه نمیدید. هر هفته دو ساعت در اتاقکی که خودش برای سرایدار مسجد محل ساخته بود، بدون توجه به تفاوت جایگاه علمیاش با دیگران با او گرم صحبت میشد و درددل وی را گوش میداد. هر روز قبل از اذان صبح در مسجد حاضر بود و نماز صبح را به جماعت میخواند.
ما آن شب آبگوشت را بدون نان خوردیم.
از ویژگی های بسیار جالب ایشان این بود که هرگز دست تقاضا به سوی کسی دراز نمی کرد، اما در عین حال هرگز دست نیاز کسی را نیز رد نمی کرد. یادم می آید شبی در خوابگاه آبگوشت درست کرده بودم، طبق عادت در تمام طول زندگی حتی تا آخرین شب و شب پیش ازشهادت ایشان، تا هر وقت که طول می کشید برای صرف شام منتظر دکتر می ماندم. ساعت 0 ا شب آقای دکتر آمدند . گفتم:« نون نداریم برو از سرایداری نون بگیر». گفت:« عزیز ! حاضرم تمام شهر را این وقت شب برای نون بگردم، ولی منو در خانه کسی نفرست و ما آن شب آبگوشت را بدون نان خوردیم.
رابطه پدرانه و برادرانه با دانشجويان
حل مشكلات خانوادگي دانشجويان، كمك به تسهيل امر ازدواج آنها، رابطه پدرانه و برادرانه با دانشجويان از خصيصههاي ايشان بود. چه بسيار دانشجوياني كه من و دكتر موجب سر گرفتن ازدواجشان شديم و اكنون زندگي خوبي در كنار همسر و فرزندانشان دارند. بچهها دكتر را محرم رازهايشان ميدانستند و اين نبود مگر در پرتو همدلي، رأفت، اهتمام به حل مشكلات و روابط صميمانهاي كه دانشجويان در دكتر ميديدند.
این آقا استاد دانشگاه است که او را به کار گرفتی
رفتار دکتر آنقدر عادی بود که متوجه نمی شدید با استاد دانشگاه طرف هستید.یک بار دیدم که یکی از دوستان عصبانی است.گفت پیک موتوری پنجاه کتاب آورده بود و برای جابجا کردنشان از دکتر شهریاری که از آنجا رد می شد، کمک خواست. ایشان هم بدون اینکه حرفی بزند،به کمکش رفت.آن شخص گفت رفتم با عصبانیت به پیک گفتم این آقا استاد دانشگاه است که او را به کار گرفتی!
شاگرد شهید: هیچ وقت کارهایش را عقب نمی انداخت. همه کارهایش برنامه ریزی شده بود. اگر ساعت 3 با یک دانشجو برای یک سوال درسی قرار داشت، خودش را آماده می کرد و وقت می گذاشت.
چنین انسانی را دشمن نمیتواند تحمل کند
سید امیرحسین فقهی :دکتر شهریاری، انسانی افتاده، دانشمند و عارفی برجسته بود که علم و اعتقادات را با هم داشت دکتر شهریاری از تمکن مالی خوبی برخوردار بود ولی در لباس و خودرو و امکانات وی این تمکن دیده نمیشد، چرا که اعتقاد داشت خداوند برخی از روزیهای انسانها را در انفاق و کمک به دیگران قرار داده است.دکتر شهریاری از بهره هوشی بسیار بالایی برخوردار بود، ادامه داد: دکتر شهریاری اعتبار ملی و بینالمللی زیادی داشت و به اندازه خود در این کشور کارکرد، شاگردان زیاد و کارآمدی را تربیت کرد، وی همه مراتب تخصص خود را در داخل کشور طی کرده بود و اینگونه است یک چنین انسانی را دشمن نمیتواند تحمل کند.
سبک زندگی شهید دکتر شهریاری از بعد خانوادگی
شاخه های گل مریم
تاعمر دارم شاخه های گل مریم را که همراه با یک دنیا محبت و پشتگرمی به من هدیه می داد فراموش نمیکنم.
دوستی صمیمی و واقعی
همسر شهيد :خیلی مقید بود که در مناسبتها حتماً هدیهای برای اعضای خانواده بگیرد؛ حتی اگر یک شاخه گل بود. با بچهها بسیار دوست بود. دوستی صمیمی و واقعی و تا حد امکان زمانی را به آنها اختصاص میداد. بچهها به این وقت شبانه عادت کرده بودند.
بیشتر با عمل خود به ما آموزش میداد
فزرند شهید: پدرم هیچ گاه مستقیم به من نمیگفت این کار را انجام بده یا نه بیشتر با عمل خود به ما آموزش میداد.
ما تقسیم کار کردیم.آماده کردن افطار با من است و شستن ظرف ها با آقای دکتر
دوست شهید: افطار منزلشان مهمان بودیم. افطاری منزلشان در عین کامل بودن،ساده بود.گرم و صمیمانه،بدون هیچ گونه تجمل.محور این دور هم جمع شدن ها خانواده دکتر بود.می گفتند ما به هم نیاز داریم. ؛برای شستن ظرف های بعد از افطار بلند شدیم ؛همسرشان اجازه ندادند.گفتیم مهمان ها زیادند و این تنها کاری است که از دست ما برمی آید.خانم دکتر اجازه نداد.گفت ظرف ها سهم آقای دکتر است.گفتیم این طوری بیشتر شرمنده می شویم.همسرشان گفتند ما تقسیم کار کردیم.آماده کردن افطار با من است و شستن ظرف ها با آقای دکتر.خانم دکتر می گفت حتی دکتر شهریاری در خانه جاروبرقی هم می کشد .روابط خانوادگی بسیار خوبی داشتند ؛این را از گفتگوهایی که بین خانواده رد و بدل می شد متوجه شد.
مراسم ازدواج من و شهيد شهرياري در سلفسرويس اساتيد دانشگاه صنعتي اميركبير برگزار شد و به ياد دارم كه پس از آن با لباس عروس به خوابگاه رفتيم و زندگي بيتكلف خود را آغاز كرديم.
به هیچ وجه به دنیا و ظواهر آن دلبستگی نداشت. ما بعد از ازدواج در خوابگاه متاهلی و با حداقل امکانات زندگی می کردیم در آن خانه محقر از زندگی خود بسیار لذت می بردیم و نه تنها ما بلکه اطرافیان هم به زندگی ما افتخار می کردند.گران ترین تابلویی که خودمان برای خانه خریدیم همین تابلوی ساعت خاتم است که منقش به سوره «ان یکاد» است که در مشهد به مناسبت میلاد حضرت زهرا (سلام ا... علیها) که مصادف با روز زن بود برایم هدیه خریدند.
اگر مشکلی پیش می آمد به بهانه های گوناگون ایشان پا پیش می گذاشتند و رفع کدورت می کردند
در زندگی بسیار به رضایت من اهمیت می داد به گونه ای که اگر هم اختلاف سلیقه ای وجود داشت تا جایی که با اصول منافات نداشت ایشان کوتاه می آمدند. با من بسیار مهربان بودند اگر مشکلی پیش می آمد به بهانه های گوناگون ایشان پا پیش می گذاشتند و رفع کدورت می کردند.
بسیار به صله رحم توجه می کردند
درباره رابطه با اقوام معتقد بودند هر جایی که حرام خدا حلال بشود نباید حضور پیدا کنیم و این امر برای ما و نیز اقوام جا افتاده بود. بسیار به صله رحم توجه می کردند . به اقوام سر می زدیم و روابط گرمی داشتیم.
سبک زندگی شهید دکتر شهریاری از بعد علمی
شهيد مجيد شهرياري؛ دانشمند متعهدي که گفت جمهوري اسلامي "ميتواند" و "بايد بتواند"
وی با کسب رتبه دو در سال ۶۳ در آزمون ورودی دانشگاه صنعتی امیر کبیر در رشته الکترونیک پذیرفته شد.سپس در سال ۶۷ باکسب رتبه نخست در رشته مهندسی هستهای پذیرفته شد.و در نهایت در سال ۷۷ موفق شد که دکترای خود را رشته تکنولوژی فناوری هستهای را از دانشگاه امیر کبیر دریافت کند. وی پس از استعفا از دانشگاه امیرکبیر به خاطر نبود بستر مناسب برای همکاری وی در سال ۱۳۸۰ به دانشگاه شهید بهشتی پیوست. و در سال ۸۵ با راهاندازی دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه شهید بهشتی به عضویت هیئت علمی آن درآمد.
ايشان حتي يک ريال هم دستمزد نگرفت. حتي وقتي من خواستم دستمزد ايشان را پرداخت کنم، ناراحت شدند و گفتند که من اين کار را براي کشورم انجام دادم.
علي اکبر صالحي، وزير کنوني امور خارجه و رئيس پيشين سازمان انرژي اتمي ايران: براي ساخت صفحات سوخت، ما نياز به تکنولوژي جديدي داشتيم. اصلا ما چرا تقاضاي سوخت کرده بوديم؟ براي اينکه بلد نبوديم بسازيم! و خب در محاسبات هستهاي کسي را نداشتيم و همچين محاسباتي نيز پيش از اين انجام نشده بود. اما شهيد شهرياري با اعتماد به نفسي که داشت، و ما هم با اعتقادي که به ايشان داشتيم، اين کار را به ايشان واگذار کرديم و ايشان هم به خوبي آن را انجام دادند. يعني اگر در آن زمان شهيد شهرياري ميگفت که من مثلاً 10 ميليارد تومان دستمزد ميگيرم تا اين کار را انجام دهم، ما مجبور بوديم که بدهيم؛ هر چه ميگفت، مجبور بوديم که بدهيم، براي اينکه کس ديگري نبود که اين کار را انجام دهد. تنها کسي که در مملکت ميتوانست اين کار را انجام دهد، شخص شهيد شهرياري بود و لاغير. با اين حال، ايشان حتي يک ريال هم دستمزد نگرفت. حتي وقتي من خواستم دستمزد ايشان را پرداخت کنم، ناراحت شدند و گفتند که من اين کار را براي کشورم انجام دادم. من يک کلمه به شما بگويم. اگر شهيد شهرياري را در زمينه علم هستهاي نمره 100 بدانيم، به بهترين نفر بعدي در کشورمان در اين زمينه شايد بتوان نمره 50 داد. يعني واقعا ايشان روي قله ايستاده بود.
دكتر شهرياري دانشجوي قدكوتاه بيرون نداد
يكي از دانشجويان دكتري: «دكتر شهرياري دانشجوي قدكوتاه بيرون نداد» يعني آنقدر به دانشجويانش بها ميداد و آنقدر اعتماد به نفس آنها را پرورش ميداد كه از عهده سختترين كارها برميآمدند. تمام دانشجويان ايشان در كارشان سرآمد هستند. كاري را كه دكتر خودش طي 7 يا 8 ماه كار فشرده ياد گرفته بود، با يك كارگاه آموزشي دوروزه در اختيار ديگران ميگذاشت و آن را به آنان آموزش ميداد. بچهها را وادار به انجام پروژه ميكرد تا با كار عملي تسلط لازم را پيدا كنند.
سبک زندگی شهید دکتر شهریاری از بعد ولایتمداری
ولايتمداري صادق بود و ولي فقيه را راهبر ما از ظلمت فساد و گناه به دنياي حقيقت و کمال ميدانست. رزمنده و بسيجي مخلص و يار و ياور رزمندگان خصوصا در بعد تقويت بنيه علمي بود و در تمامي حضور دانشگاهياش (دوران دانشجويي و دوران استادي) آموزش ايشان براي عزيزان رزمنده و بسيجي تعطيل بردار نبود. تا لحظه آخر پيرو راه شهداء و وفادار به آرمانهاي شهداي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي خصوصا قافله سالار شهداء امام خميني رضوان ا... تعالي و مقام معظم رهبري (مد ظله العالي) بود.