کد خبر 211943
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۵

گر اکثریّت لیست هنرمندان با ردّ صلاحیّت مواجه شوند باید منتظر موج رسانه ای- اجتماعی بعد از این واقعه ماند زیرا در وهله اوّل شبکه های ماهواره ای ضدّانقلاب هستند که از این مسئله یک فاجعه سیاسی توهّمی می سازند

گروه سیاسی مشرق- با برقراری و اجرایی شدن قانون تشکیل «شوراهای اسلامی شهر و روستا»، رفته رفته بخصوص در کلان شهری مثل تهران شاهد حضور چهره های مشهور غیرسیاسی بوده ایم.
 این مسئله به شکلی خاص از دوره سوم شورای شهر با حضور افرادی نظیر «خادم»، «ساعی» و «دبیر» نمود پیدا کرد، بنابر این قهرمان های کشوری در حوزه ورزش اوّلین نامزدهای غیرتخصّصی ورود به عرصه مدیریت شهری تهران بودند.
 با نگاهی به کارنامه این دست اعضای شورای شهر مشخّص می شود که آنان علیرغم شعارهایشان که برای سامان دادن به امر ورزش پا به عرصه قدرت گذاشته بودند، نتوانسته اند کار خاصّی در این حوزه پیش ببرند. البتّه اساساً بسیاری از مردم انکار می کنند که قهرمانی در میادین ورزش الزاماً به معنای وجود توانایی برای مدیریت و هدایت حتی همان رشته باشد.

از این گذشته باید توجّه داشت که برخی از این افراد در حوزه های سیاسی و معادلات قدرت تنها تحت قالب ابزاری در دست جناح های و گروه های سیاسی وارد این معادلات مبهم می شوند؛ زیرا از آگاهی و بینش کافی نسبت به میدان تازه ورود سیاست برخوردار نیستند. این ورود اشتباه به عرصه سیاست باعث می شود نظام نیز در آینده دچار مخاطرات مضاعفی گردد.

فرض کنید یکی از این اعضای شورای شهر بعد از پایان دوره شورای شهر هوس کند وارد مجلس شود و برای این امر باز هم شعار مظلومیّت ورزش را سر بدهد، با زد و بند با یک لیست جناحی که قطعاً آنها هم دغدغه ای جز رأی آوری ندارند، وارد مجلس شود. می توان حدس زد که درست مثل این دوره انتخابات ریاست جمهوری که بسیاری از نمایندگان دچار "خود اصلح پنداری" و "احساس وظیفه کاذب" شده اند، این آقایان هم دچار چنین احساسی بشوند و مع هذا هزینه های رد صلاحیّت و کار کارشناسی را برای «شورای نگهبان قانون اساسی» بالا ببرند.

لذا آنچه عیان است اینکه ورود افراد غیر متخصّص به عرصه مدیریت و قدرت فقط به این بهانه که افراد مشهور و رأی آوری هستند؛ نه منطقی است و نه منافعی برای مردم دارد. شاید برخی از این افراد با گرفتن امتیازات کوچک در شهرداری ها حاضر باشند در تصویب قوانین به ساز شهردار مذکور کوک شوند. با این همه در انتخابات اخیر «شورای اسلامی شهر تهران» شاهد مصیبت سیاسی بزرگ تری هستیم، زیرا بخشی از هنرمندان و شخصیّت های رسانه ای- تلویزیونی هم به این سیاهه اضافه شده اند و بدتر اینکه اخبار منتشر نشده و گمانه های سیاسی حاکی از این هستند که برخی از این عناصر توسّط نهادهای دخیل در قدرت تحریک شده اند.

نباید فراموش کرد که «شهرداری تهران» با حوزه وسیع اختیارات و وظایفش، حجم انبوه درآمد و هزینه و تعداد بالای مشاغل و پُست های مدیریتی؛ برای گروه های سیاسی محل مناسبی است تا یک دوره دیگر در عرصه قدرت بمانند و شانس خود را بعدها بیازمایند.

بطور خاص می توان مصداق این نظریّه را در شهردای فعلی تهران دید. لذا گروه های سیاسی به طمع می افتند که با استفاده از تصاحب کرسی های نمایندگی شورای شهر، شهردار یا بخشی از مدیریت شهری را از آن خود کنند.

برای مثال اصلاح طلبان که از کسب اکثریّت کرسی های شورای شهر سوم باز مانده بودند توانستند با ترتیب یک لابی و تبانی سیاسی بخشی از مدیریت شهری مناطق تهران را در اختیار بگیرند. با این وجود چه چیزی باعث می شود گروه های سیاسی دیگر نخواهند چنین تجربه و مُدولاری را به نفع خویش عملیّاتی نمایند؟

اهداف از وارد کردن چهره های مشهور غیرمتخصّص به عرصه مدیریت شهری بدین مسئله ختم نمی شود چرا که در حال حاضر گمانه های دیگری نیز در اینباره مطرح می شود (گمانه به معنای حدس سیاسی غیر اثبات نشده ای است که ضمن وجود شواهدی در تأیید گمانه به درجه ای از ثبوت و اتقان نرسیده که آن را تئوری یا فرضیّه نامید).

«افسانه بایگان» در حاشیه نهایی کردن ثبت نام کاندیداتوری اش در «فرمانداری تهران» طیّ مصاحبه با خبرنگار «خبرگزاری مهر» اعلام نمود: «من از سوی «دفتر نهاد ریاست جمهوری» در انتخابات شوراها شرکت کردم!»

 اطّلاعاتی که برای بار دوم و در مصاحبه با «خبرگزاری دولتی ایسنا» تأیید شد و شائبه ها در این زمینه را افزایش داد.

پیش از این بدلیل ایجاد کانال های ارتباطی خاص بین مرد شماره یک «نهاد ریاست جمهوری» (مشایی) و هنرمندان زن و مرد و حضور فعّال در همایش های مربوط به هنرمندان، حواشی زیادی به راه افتاده بود. هنرمندان و هواداران مشایی از حمایت های دولتی از این قشر حمایت می کردند و مخالفین بخصوص نیروهای اصولگرا چنین اقداماتی را در جهت جذب قشر خاکستری و دوری از وظایف اصلی دولت اصولگرا تفسیر می کردند. با فرض اینکه اخبار مورد تأیید توسّط «بایگان» و مابقی اخبار صحیح باشند، باید دید جریان مذکور از ایجاد این حمایت های خاص نسبت به کاندیداتوری هنرمندان چه مقاصدی را دنبال می کند؟

این گمانه در حال حاضر بطور جدّی مطرح است که طرح فوق یک طرّاحی دو وجهی باشد. چنانچه اکثریّت لیست مورد نظر توسّط «هیئت مرکزی اجرایی انتخابات شورای شهر استان تهران» برای حضور در رقابت تأیید صلاحیّت شوند که جریان مذکور به مطالبه اصلی خود دست یافته است.

مشهور بودن فاکتور مهمّی در کسب آراء بخصوص در شهرهای بزرگ است و این باعث خواهد شد جمع این کرسی ها با کرسی های احتمالی لیست سیاسی حامیان دولت (شیخ الاسلام و ...)، پایگاه خوبی برای شرکت در مدیریت شهری آینده تهران باشد؛ جاییکه «محمود احمدی نژاد» از آنجا پا به «پاستور» گذاشت.

و امّا اگر اکثریّت لیست هنرمندان با ردّ صلاحیّت مواجه شوند باید منتظر موج رسانه ای- اجتماعی بعد از این واقعه ماند زیرا در وهله اوّل شبکه های ماهواره ای ضدّانقلاب هستند که از این مسئله یک فاجعه سیاسی توهّمی می سازند، به همین موازات باید به تبلیغات رسانه های منتسب به اصلاح طلبان و جراید اجتماعی نویس در اینباره نیز اندیشید.

با ایجاد این موج اجتماعی رسانه های منتسب به حلقه انحرافی مانند روزنامه های «هفت صبح»، «ایران» و «شهروند» می توانند با سوار شدن بر این موج خواسته های خود را تحصیل نمایند. مظلوم نمایی حامیان مشایی می تواند حول این موضوع متمرکز شود که رد صلاحیّت هنرمندان به دلیل حمایت مشایی و دولت از آنها بوده و بدین ترتیب وانمود کنند رد صلاحیّت مورد مناقشه در حقیقت زمینه سازی برای رد صلاحیّت کاندیدای احتمالی و حدّاکثری دولت است.

نباید فراموش کرد که اعلام نتایج بررسی صلاحیّت کاندیداهای شورای شهر به لحاظ زمانی قبل از احراز صلاحیّت های ریاست جمهوری، اعلام می شود. بر طبق این گمانه کاندیدای احتمالی و حاشیه ساز دولت خواهد توانست ضمن مظلوم نمایی خود را مدافع قشر روشن فکر و هنرمند معرّفی کند، اقشاری که در بین طبقه متوسّط شهری تهران مقبولیّت بینابینی دارند.