کد خبر 226125
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۳

عربستان رقیب ایران در جهان اسلام قلمداد می شود و بهبود روابط با این کشور گامی اساسی در جهت تعدیل نگرانی های منطقه ای در افغانستان، عراق، سوریه و حتی پاکستان به شمار می رود.

گروه بين‌الملل مشرق - درحالی که ایرانیان در انتظار مراسم تحلیف روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران در اواسط مردادماه هستند، رسانه‌های غربی تمرکز ویژه ای را بر پتانسیل های ناشی از ریاست جمهوری روحانی در حل مسأله هسته‌ای ایران معطوف کرده‌اند. در کنار پرونده هسته ای، موضوع بااهمیت دیگر سیاست خارجی ایران است که در بطن آن رابطه با عربستان سعودی قرار دارد.

عربستان رقیب ایران در جهان اسلام قلمداد می شود و بهبود روابط با این کشور گامی اساسی در جهت تعدیل نگرانی های منطقه ای در افغانستان، عراق، سوریه و حتی پاکستان به شمار می رود.

روحانی با درک این نکته، عربستان سعودی را کشوری همسایه و برادر خطاب کرده و تأکید دارد گسترش روابط با ریاض در اولویت های وی قرار دارد. در مقابل دولت عربستان نیز پیروزی روحانی را تبریک گفت و نسبت به توسعه و رشد ایران ابراز امیدواری کرد. این در حالی است که گفته می شود پادشاه عربستان پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در ایران پیامی برای مقامات آمریکایی فرستاد که در آن درخواست مقابله با ایران را مطرح کرده بود.

ایران و عربستان سعودی به عنوان دو قدرت منطقه ای در خلیج فارس، برای دهه هاست که با یکدیگر رقابت دارند. این رقابت از زمان پیروزی انقلاب اسلامی به طور محسوسی شدت گرفته است. هرچند زمانی ایران و عربستان دو قطب منطقه در تلاش های آمریکا به منظور مقابله با نفوذ جماهیر شوروی سابق به شمار می رفتند، رژیم پهلوی و پادشاه عربستان همواره در خصوص سیاست های انرژی سر ناسازگاری داشتند و مساله محدوده ارضی نیز همواره بین دو کشور مطرح بود.

زمانی که امام خمینی (ره) در ایران به قدرت رسیدند، از مردم در کشورهای عربی خواستند علیه پادشاهی های حامی آمریکا به پاخیزند. در مقابل عربستان سعودی نیز در جریان جنگ ایران – عراق، جانب صدام حسین را گرفتن و میلیاردها دلار به او کمک کرد. روابط تهران –ریاض در سال 1987 در وخیم ترین شرایط قرار گرفت. هنگامی که 400 زائر ایرانی در مکه در درگیری با نیروهای امنیتی عربستان ، کشته شدند. به دنبال این ماجرا، امام خمینی (ره) تاکید کردند حتی در صورتی که احتمال بخشش صدام وجود داشته باشد، هیچگاه نمی توان خیانت عربستان سعودی به اسلام را فراموش کرد.

پس از رحلت امام خمینی( ره)، روابط دوجانبه تا حدودی رشد داشت. نیمه نخست سال های 1990 میلادی، با تلاش علی اکبر هاشمی رفسنجانی در تعدیل ایزوله بین المللی ایران و بهبود بورابط سیاسی و اقتصادی با عربستان سعودی، همزمان بود. در زمان ریاست جمهوری محمد هاتمی نیز دستور کار وی تحت عنوان گفت و گوی تمدن ها به تقویت هرچه بیشتر روابط تهران – ریاض کمک کرد. این در شرایطب بود که در همین سال ها ادعا شد ایران در بمب گذاری برجهای الخبر و کشته شدن 19 نیروی آمریکایی نقش داشته است. همچنین در این مدت طالبان تحت حمایت عربستان سعودی به کنسولگری ایران در افغانستان حمله کردند که موجب کشته‌شدن هشت دیپلمات ایرانی شد و حتی ایران تا سرحد درگیری نظامی با افغانستان نیز پیش رفت.

به رغم همه این اتفافات، روند بهبود روابط تهران – ریاض ادامه داشت، اما در سال 2003 ميلادي، به دنبال حمله آمریکا به عراق، ورق برگشت و فضای ژئوپولتیکی به طور چشمگیری دستخوش تغییر  و تحول شد. دو سال بعد، زمانی که محمود احمدی نژاد پیروز انتخابات ریاست جمهوری شد، تنش های دوجانبه به اوج خود رسید و ریاض همواره نگران نفوذ ایران در عراق بود. در همین حال اظهارات تند احمدی نژاد تنها به تنش ها دامن می زد. احمدی نژاد سعی کرد اعراب را به خیابان ها بکشاند. او می‌گفت حکومت های سلطنتی در کشورهای عربی نتوانسته اند در مقابل اسرائیل کاری انجام دهند و اجازه دادند کشتار فلسطین شکل بگیرد.

این در حالی بود که پیامد افزایش تنش ها بین تهران و ریاض، در ناامنی منطقه ظهور کرد. در لبنان، ایران و عربستان به حمایت از گروه های مخالف پرداختند و به این ترتیب یک بن بست سیاسی در لبنان ایجاد شد که در آن دست بالا با حزب الله تحت حمایت ایران بود. رقابت بین تهران و ریاض همچنین فضای سیاسی عراق را نیز پیچیده تر کرد. در همین حال هر یک دیگری را به حمایت از گروه های نیابتی در منطقه متهم کردند. سعودی ها در سال 2009 مدعی شدند که به دلیل مقابله با نفوذ ایران در یمن علیه گروه حوثی اقداماتی انجام داده اند. در مقابل ایران نیز عربستان را به حمایت از سنی های بلوچ در مرز ایران – پاکستان متهم کرد. سوریه نیز تازه ترین و البته خطرناک ترین عرصه رقابت برای ایران و عربستان به شمار می رود که در آن حزب الله با گروه های تحت حمایت عربستان درگیری خونینی را دنبال می‌کند.

به گزارش المانیتور، زمانی که روحانی به کابینه برود با درخواست ها و انتظارهای زیادی مواجه خواهد بود. برخی به طنز می گویند که از روحانی انتظار می رود همه امور از کودتا علیه مصدق تا الحاق ایران به اتحادیه اروپا را سر و سامان دهد. اما او باید چه در عرصه امور داخلی و چه امور بین الملل، توازن را رعایت کند تا اصولگرایان نسبت به رویکرد وی حساس نشوند. از سوی دیگر هیچگاه نباید این نکته را فراموش کرد که در سیاست خارجی ایران مقام معظم رهبری تصمیم گیری نهایی هستند.

زمانی که نوبت به رابطه ایران به همسایگان – شامل کشورهای عربی – می رسد، روحانی کارنامه خوبی دارد. روحانی سال ها در شورای امنیت ملی ایران فعال بوده و از اینکه برای نخستین بار توافقنامه امنیتی با عربستان را در سال 1998، به امضاء رسانده، احساس غرور می کند. از سوی دیگر رأی‌دهندگان به وی نشان داده‌اند که مخالف سیاست خارجيي هستند که در هشت سال گذشته محمد احمدی نژاد آن را دنبال می کرد. به همین دلیل به نظر می رسد روحانی از فضای مانوری نسبی در جهت احیای روابط با عربستان برخوردار شود.

عربستان سعودی و ایران منافعی مشترک در کاهش سطح خصومت های دوجانبه دارند. در شرایطی که خیزش های مردمی در جهان عرب همچنان ادامه دارد، پادشاهی های سنی منطقه بیش از هر زمان دیگری به ثبات داخلی علاقه‌مندند. استفاده از کارت فرقه ای گرایی به منظور مقابله با نفوذ ایران در منطقه، به افزایش تنش‌ها با اقلیت شیعه‌ای منجر می‌شود که در مناطق نفت‌خیز شرق عربستان زندگی می‌کنند.

در همین حال، ایران نیز همواره از تحریک شهرهایی مانند خوزستان از سوی عربستان نگران بوده و از تشدید تنش ها نفعی نخواهد برد. در نهایت نشانه های توسعه روابط تهران – ریاض می تواند به حل مشکل سوریه نیز کمک کند. هیچ یک از طرف ها از قدرت گرفتن تندروهای سنی در دمشق سود نمی برند. عربستان این درس را زمانی آموخت که گروهی تحت حمایت ریاض در افغانستان پرچم القاعده به دست گرفتند و شعار سرنگونی خاندان آل سعود را سر دادند.

در خاتمه، ایران و عربستان برای آینده ای قابل پیش بینی رقیب باقی می مانند و واقع‌بینانه‌ترین انتظار از این روابط این است که سطح تنش‌ها از اوج پایین تر بیاید. البته همچنان باید منتظر بود تا سخنان شیخ دیپلمات در زمینه کاهش تنش ها، به عمل تبدیل شود.


منبع: ديپلماسي ايراني