کد خبر 22994
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۸۹ - ۱۴:۵۴

'رضا خان پهلوي' که با ماموريت مهره کليدي 'استعمار نو' در ايران پس از کودتايي انگليسي به پادشاهي رسيد، پس از تکميل حلقه هاي تحکيم استعمار نو، آخرين گام را با سفر به ترکيه و آموزش از آتاتورک برداشت و آن نبود مگر برداشتن حجاب زنان ايران اسلامي به نام ترقي!

به گزارش مشرق به نقل از ايرنا، هفدهم دي ماه هفتاد و پنج سال پيش (سال 1314) در مراسم جشن فارغ التحصيلي آموختگان دانشسراي مقدماتي تربيت معلم، زنان دربار پهلوي بدون حجاب ظاهر شدند تا قانون منع استفاده از حجاب که رضاخان پهلوي آن را وضع کرده بود به اجرا درآيد. روزي که تا هميشه تاريخ ننگ آن بر چهره خاندان پهلوي ماند.

رضاخان در نخستين گام براي اين تجدد پذيري فرمايشي و يکسان سازي مردم با ايده ها و افکار گوناگون که مي توان تحقير ملي را از آن استنباط کرد، در ششم دي ماه سال 1307 هجري خورشيدي قانون متحد الشکل نمودن البسه ايراني در مجلس شوراي ملي را به تصويب رساند.

در پي اين تصويب پوشيدن کت و شلوار با کراوات و کلاه فرنگي براي مردان الزامي شد.سپس عده اي از دولتمردان و درباريان به اتفاق همسران خود به سبک غربي ها، بدون حجاب در مجامع حکومتي و معابر عمومي ظاهر شدند. به همين دليل قانون لباسهاي متحد الشکل به عنوان اولين گام عملي حکومت رضاخان در رويارويي با پديده حجاب ياد مي شود.

وي پس از سفر به ترکيه در سال 1313و ديدار با همتاي اش آتاتورک که به تازگي در عثماني مسلمان فروپاشيده از جنگ جهاني اول به قدرت رسيده و نام ترکيه را بر جبين اين کشور تاريخي نشانده بود و مشغول اجراي منويات غرب در ترکيه از طريق سکولاريسم بود، بر رضاشاه تاثير ويژه اي گذاشت.

وي در پيروي از آتاتورک (برادر بزرگترش در اجراي استعمار نو در عثماني از هم پاشيده) اعلام کرد که حجاب عامل عقب ماندگي در ايران است و بايد از بين برود.

به همين دليل، در فاصله‌ سالهاي 1314 و1313 اقدامات وسيع تبليغاتي به منظور آماده ساختن افکار عمومي براي کشف حجاب انجام داد.

او جشنها و مجالس سخنراني متعددي در اين زمينه در پايتخت و ديگر شهرها برپا مي کرد که خانم ها در آن بي حجاب بودند.

از ديگر اقدامات او در اين مقوله مي توان به تاسيس کانون بانوان در ارديبهشت 1314 تحت نظارت وزارت معارف و به رياست شمس پهلوي و برپايي مجالس جشن و سرور در مدارس کشور بدون حجاب اشاره کرد.

به دستور او در نشريات نيز مقالاتي من‌باب پند و انتقاد از حجاب به چاپ رساندند. اما اين قبيل اقدامات و برنامه‌ها پيشرفت چنداني نداشت و اکثريت مردم نه تنها استقبالي از آن به عمل نياورند، بلکه با ديده‌ حقارت به آن مي نگريستند.

سرانجام فرمان کشف حجاب به صورت رسمي در 17 دي 1314 صادر شد. در اين روز، جشني از طرف علي‌ اصغر حکمت که خود نقش فعال و مؤثري در اين ماجرا داشت، در دانشسراي مقدماتي و درحضور رضاشاه برپا شد. دراين جشن همسر و دختران او و جمعي از همسران وزيران و وکلا، بدون حجاب شرکت کردند.

در اين جشن، رضاخان طي نطقي همه‌ زنان را به عدم استفاده از حجاب تشويق نمود و اعلام کرد که تاکنون با داشتن حجاب نيمي از جمعيت کشور به حساب نمي‌آمدند! زيرا در پرده به سر مي‌بردند. او همچنين روز کشف حجاب را 'روز آزادي زن'ناميد!
از اين تاريخ به بعد، استفاده از چادر يا هر سرپوشي، بجز کلاه هاي اروپايي، ممنوع اعلام شد. زنان محجبه حق ورود به خيابانها يا استفاده از وسايط نقليه را نداشتند.کسبه نيز از فروختن کالا به زنان با حجاب معذور بودند.
در اين اثنا آنهايي که جرات مي‌کردند در مقابل اين بي‌قانوني خشونت‌بار ايستادگي کنند، به شدت مورد حمله و بي‌حرمتي مأموران شهرباني قرار مي‌گرفتند.

شايان ذکر است که مأموران انتظامي مجاز بودند زنان محجبه را حتي تا منازلشان تعقيب کنند و به منزل آنها وارد شوند، صندوق هاي لباس آنها را تفتيش کرده و اگر چادر بيابند به غنيمت ببرند.

به علاوه به وزارت معارف نيز دستور داده شده بود که در تمام‌ مدارس دخترانه معلمان و دانش‌آ‌موزان بدون حجاب باشند و در غير اين صورت به مدارس راه داده نشوند.

حکام ولايات نيز دستور داشتند از پذيرفتن زنان باحجاب که به ادارات مراجعه مي‌کردند، خودداري به عمل آورند.
شدت تبليغات بر ضد حجاب چنان گسترده بود که بسياري از زنان معتقد و مؤمن که با مشکل منع استفاده از چادر مواجه بودند،‌ منزوي شدند و تعداد قابل توجهي نيزاز عرصه کار و فعاليت فرهنگي، سياسي و علمي دور ماندند.
اعمال قانون کشف حجاب در شهرهاي مذهبي با مشکلات بيشتري همراه بود. اجراي قانون رفع حجاب علاوه بر اينکه براي زنان مسلمان کشور ايجاد مزاحمت کرد، براي زنان مسلمان خارجي نيز که بنا به دلايلي (زيارت يا سياحت) در ايران به سر مي‌بردند، مشکلاتي آفريد. به همين دليل نيز از سوي دولت مقرر شد زنان اتباع خارجي يا بايد از لباسهاي ملي خود استفاده کنند يا اينکه به لباسهاي غربي ملبس شوند.

در واقع حکومت چنين وانمود مي‌‌کرد که پوشش اسلامي با علم، هنر و پيشرفت زنان در عرصه‌ اجتماعي مغايرت دارد و حجاب‌خواهي با طرد دانش و عقب‌ماندگي مترادف است.

کشف حجاب و ساير اقدامات ضد ديني که با نداي جلوگيري از عقب‌ماندگي همراه بود، نه تنها درخت دانش و ترقي کشور را بارور نساخت، بلکه باعث بحرانهاي بزرگ اجتماعي، اقتصادي و سياسي در کشور و وابستگي بيش از پيش به غرب شد که پيامدهاي آن به نفع استعمارگران تمام شد و اين همان گام هاي اجرايي استعمار نو بود.