به گزارش مشرق، سالها از سیاست پهلوی اول درباره کشف حجاب میگذرد ولی هنوز اثرات این اقدام مخرب ضددین، ضداجتماع و ضدزن روی زنان و جامعه ایرانی را میتوان مشاهده کرد. سیاستی که بهانه حضور زنان در اجتماع سعی میکرد آثار و نشانههای مذهبی را از جامعه کمرنگ کند چه اینکه پیش از آن طرح لباس متحدالشکل را برای مردان اجرا و تثبیت کرده بود.
بیشتر بخوانیم:
هتک حجاب ارمغان انگلیس
انقلابی در اندیشهها در آستانه چهلمین سالِ انقلاب
پهلوی اول که پیش از رسیدن به قدرت، خود را فردی مذهبی و پایبند به آن نشان میداد بعد از تصاحب سلطنت آن روی دیگر خود را نشان داد و به نوبت اجرای شعائر مذهبی را متوقف و ممنوع کرد. ابتدا برگزاری عزاداری را ممنوع و بساط دستههای عزاداری و تعزیه را برچید. بعد از آن سراغ مدارس دینی و دادگاههای شرعی رفت و در مرحله بعد طرح متحدالشکل کردن لباسهای مردان را اجرا کرد. آخرین حلقه این سیاست کشف از زنان بود که بعد از بازگشت وی از سفر ترکیه محقق و اجرا شد. مستشارالدوله سفیر ایران در ترکیه، تأثیرپذیری رضاخان از بیحجابی زنان ترکیه را چنین توضیح داده است: «شبی پس از پایان ضیافت رسمی باشکوه، وقتی رضاشاه به عمارت حزبخلق که محل اقامت او در آنکارا بود مراجعت کرد، تا پاسی از شب نخوابید… چشمان شاه متوجه من شد که در گوشه تالار ایستاده بودم، گفت: صادق، من تصور نمیکردم ترکها تا این اندازه ترقی کرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند. حالا میبینم که ما خیلی عقب هستیم مخصوصاً در قسمت تربیت دختران و بانوان؛... فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم مخصوصاً زنان اقدام کنیم». (حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج ششم، تهران: ناشر، ۱۳۶۲، ص ۱۵۷.)
رضاخان که تحت تأثیر بیحجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مسأله را یک سال و اندی پس از سفر خود به ترکیه در آذرماه ۱۳۱۴ به «مجمود جم» رییسالوزرا چنین بازگو کرد: «نزدیک دو سال است که این موضوع «کشف حجاب» سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتیکه به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «حجاب» را دور انداخته و دوشبهدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادریهست بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است». (مهدی صلاح، کشف حجاب، زمینهها، پیامدها و واکنشها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۴، ص ۱۱۸.)
پس از آن بود که بخشنامه کشف حجاب جهت تصویب رضاخان در تاریخ ۲۷ آذرماه ۱۳۱۴ از طرف رییسالوزرا به دربار فرستاده شد تا در اول دیماه سال جاری دستورالعمل اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام کشور ارسال گردد. رضاخان در روز هفدهم دیماه ۱۳۱۴ برای اعطای گواهینامه فارغالتحصیلان به دانسرای عالی رفته بود و ملکه ایران و دختر بزرگش بدون حجاب بودند و لباسهای اروپایی به تن کرده بودند، طی نطقی از کشف حجاب سخن گفت و فردای آن روز، بر سر کردن چادر در خیابانهای تهران ممنوع شد و دولت و سایر دستگاههای اجرائی در کشور موظف گردیدند، برای پیشبرد این طرح در ولایات مختلف بکوشند. به همین منظور از اقدامات تبلیغاتی و نظامی در حد وسیعی بهرهگیری شد و حتی مسوولین در بسیاری از موارد، کاربرد قوه قهریه را نیز در اولویت قرار دادند.(حکایت کشف حجاب، تهاجم فرهنگی غرب و کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ص ۲۵.)
نکته جالب در ماجرای کشف حجاب همراهی و همسویی طیفی بود که ظاهراً با استبداد و اختناق مخالف بودند اما با این اقدام رضاشاه نه تنها همراهی که استقبال کردند این روشنفکران اگر چه خودشان را موافق آزادی نشان میدادند از سیاست اجبار به کشف حجاب هم دفاع میکردند.
نجمه سادات زمانی در مقاله «علل و پیامدهای شکلگیری پدیده کشف حجاب در دوره پهلوی» در این باره میگوید: روشنفکران تجددگرایی ایرانی، از زمان آشنایی با تمدن غرب، از حیث فرهنگی کوشیدند با تقلید از غرب، خود را به عالم تجدد وارد کنند وعدهای از آنها، با دیدگاههای سادهانگارانه، نوع لباس و پوشش سنتی ایرانیان را مانع پیشرفت کشور میپنداشتند و تصور میکردند که پیروزی غربیها به دلیل همین ظواهر بوده است.
بنابراین، گروه گستردهای از روشنفکران متجدد، برای مبارزه، به منظور تغییر نوع لباس و پوشش سنتی ایران، زمینه را برای کشف حجاب فراهم کردند. مهمترین هدف رضاشاه در زمین کشف حجاب، ویران کردن سنتهای دینی و ملی بود که سبب شد ایرانیان هویت گذشته خود را از دست بدهند. طرفداران رضاشاه، با تمام وجود، به یاری وی شتافتند تا بتوانند حجاب را به طور کامل ازبین ببرند.»
شهریار زرشناس، نویسنده و پژوهشگر علت همسویی روشنفکران با سیاست فرهنگی رضاخان را سوگیریهای شبهمدرنیستی وی میداند که با حرکت کلی روشنفکران در ایران همخوان است: «دقیقاً به همین دلیل است که اکثریت روشنفکران ایرانی (از جناحهای مختلف درون آن به صورت ایدئولوگ، تئوریسین، بوروکرات حکومتی تکنوکرات دولتی با دیپلمات و نماینده مجلس و وزیر و…) به همکاری با رژیم رضاشاه پرداختند. (کتاب نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران، ۱۳۹۲ صفحه ۵۷) با باور زرشناس جریان روشنفکر در ایران «در کلیت خود، جریانی تقلیدی، سطحی و بیارتباط با فرهنگ جامعه و تمدن ایرانی بود. زبان این روشنفکری برای مردم غریبه بود و حرکت کلی آن در خدمت استعمار مدرن (اعم از شوروی یا انگلیس) و بسط سلطه شب یلدای تاریک تاریخ ایران یعنی غربزدگی مدرن قرار داشت. به لحاظ پایگاه طبقاتی و منشأ اجتماعی، اکثر روشنفکران این دوره یا از خانوادههای اشرافی قاجار برخاسته بودند و یا به قشر مدیران و بوروکراتهای دولتی دوران پهلوی تعلق داشتند.» (کتاب نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران، ۱۳۹۲ صفحه ۵۸) و خب نتیجه طبیعی این همراهی و همسویی با سیاست فرهنگی رضاخان است که کشف حجاب در ایران به جایی میرسد که زنان مجبورند سالها در خانه بمانند و تنها پس از سقوط دولت وی بود که این حصار شکست ولی روسیاهی این ماجرا همچنان بر تارک جریان روشنفکری ایران باقی خواهد ماند که چگونه با سیاستهای استبدادی و استعماری پهلوی اول همراهی کردند و حتی میتوان در عملکرد ضدمذهبی وی شریک هستند.
*صبح نو