در اولین گام به یکی از آیات ابتدایی قرآن که در مورد خود کتاب وحی، سخن گفته شده است میپردازیم.
در ابتدای سوره بقره آیه ای است که از قرآن به عنوان کتابی یاد شده است که رَیب و شکی در آن وجود ندارد:
ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ.
برای تامل در این آیه ابتدا باید از کلمه «ذلک» آغاز کنیم.
این لفظ در لسان عرب برای اشاره به دور مورد استفاده قرار میگیرد و معادل لفظ «آن» در فارسی است. اما اینکه چرا خداوند متعال از لفظ «آن» برای اشاره به کتابی استفاده کرده است که در مقابل مردم قرار داشته، سِرَّش این است – البته احتمالاً- که کتابی که مورد اشاره این آیه شریفه است نه کتابی است که در دست مردم بوده و حاصل چندین الفاظ و کلمات نوشته شده بر روی کاغذ و یا هر وسیله دیگری است. بلکه منظور کتابی است که اولاً مکتوب است یعنی نوشته شده و ثبت شده است – ذلک کتابٌ- ثانیاً این کتاب دور از دسترس مردم بوده از اینرو از لفظ ذلک برای اشاره به آن استفاده شده است.
اما در مورد «لاریب فیه» باید چنین گفت که این لا «لایِ نفی جنس است. به این معنی که جنسِ شک و تردید را به طور کل از این کتاب دور میکند».
بنابراین خداوند تبارک فرموده که هیچ شک و تردیدی در این کتاب راه ندارد و نمیتواند راه داشته باشد.
اما اگر منظور این کتاب حاضر در مقابل دیدگان مردم است، چطور میشود که هیچ ریب و تردیدی در آن راه نداشته باشد!؟
برای روشنتر شدن این سؤال باید بگوییم که هر نوشته ای که در مقابل انسان قرار میگیرد، میتوان در مورد صحت آن، شک کرد (از این نظر که بر چه چیزی دلالت میکند آیا منظور گوینده همان منظور مورد فهم ماست و یا آیا این همان مطالب است و بالاتر اینکه آیا اصولاً نوشته ای وجود دارد و بسیاری امور مشکوک دیگر) و این امکانِ شک، مخالف و مغایر با فرموده خداوند در مورد «لا ریب فیه» بودنِ کتاب است چرا که گفته شد آن «لا» لایِ نفیِ جنس بوده و بدین معنی است که جنسِ شک آنجا راه ندارد بنابراین امکان شک و تردید در آن کتاب محال است حتی فرضاً.
اگر این مطلب روشن شود آنگاه روشن خواهد شد که چرا از لفظ «ذلک» برای کتاب استفاده شده است، چرا که کتاب حاضر به عنوان کتابی که از مجموعه کلماتی خاص تشکیل شده است، در نزد مردم حاضر بوده و اگر مراد این کتاب بود باید پروردگار عالم از لفظ «هذا» - به معنی این- برای خطاب کتاب استفاده مینمود نه ذلک.
بنابراین باید اذعان داشت که مُرادِ فرستندهٔ وحی از کتابی که هیچ شک و ریب و تردیدی در آن راه ندارد قطعاً این ظاهرِ الفاظِ قرآن نبوده- چرا که این ظاهر همواره در معرض شک و تردید است – بلکه منظور باطن و حقیقت قرآن است که در عالم امر و قدس محفوظ بوده و دست احدی بر او نمیرسد مگر مُخلصین که خود را از ظواهر مشوب دنیا پاک نموده واز اموری که دائماً در معرض شک و تردید است زُدوده و به عالم باطن و معنی رسیده و آنجا با چشم دل این حقیقت عالی را ملاحظه نمودهاند که حقاً لاریب فیه است و اینان همان متقیانند که در ادامه آیه کریمه بدان اشارت نمود «و هدیً للمتقین».
و اگر این ماه مبارک را ماه قرآن نامیدهاند باید توجه داشت که یکی از راه های کسب تقوی همان روزه است که انسان را برای درک معانی عالیهٔ این مُصحف آسمانی آماده میسازد؛ و این معانی ناب که با پرهیز از خوردن طعام ظاهری نصیب انسان میگردد همان مینابی است که نوشندگان آن همواره مست از تلاوت کتابی هستند که زوال شک و ریب بر او سایه نمیافکند.
زان می تلخ کزو پخته شود هر خامی / گرچه ماه رمضان است بیاور جامی!