قرائتی که قرار بود اتفاق نیفتد 20 دقیقه به طول انجامید و هرچه می‌گذشت بر تعداد استقبال‌کنندگان اضافه می‌شد.

گروه فرهنگی مشرق؛ در طول روز چهره های فرهنگی کشور هر کدام به فراخور جایگاهشان درباره مشکلات، دغدغه ها و فعالیت های خود با رسانه های مختلف گفتگو می کنند. در ادامه توجه شما را به برخی مصاحبه های انجام شده فرهنگی در روز یک‌شنبه جلب می کنیم:


بالاخره با کلی حاشیه و خبرسازی، کشمکش "خانه سینما" با دستان وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی باز شد. بالتبع این اقدام با واکنش ها و نقطه نظرهایی روبرو شد. جمال شورجه در پیشنهادی جالب به حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی خواستار دفن پیکر شهید گمنام در محوطه خانه سینما شد که گوشه ای از مصاحبه این کارگردان و تهیه کنندگان سینما را در ذیل می خوانید

*در زمان شمقدری جلسه‌ای برگزار شد که در آن سردار منتظرالمهدی، سردار کارگر، حسینی وزیر ارشاد، جواد شمقدری، حبیب الله کاسه ساز و من حضور داشتیم. کلیدهای خانه سینما به ما داده شد و قرار شد خانه سینما باز نشود و نیروی انتظامی نیز خانه را به کسی تحویل ندهد و در خانه بسته بماند تا این خانه براساس قاعده به صنوف قانونی تحویل داده شود.

*
بعد از آمدن علی جنتی(وزیر ارشاد) و انتصاب ایوبی به عنوان رئیس سازمان سینمایی، سه شنبه هفته قبل (۱۹ شهریور) ما با ایشان جلسه داشتیم و حتی با توجه به حسن نظر ایشان برای بازگشایی خانه سینما تصمیم گرفته شد که کلید خانه سینما که از طرف نیروی انتظامی به ما داده شده بود و در دست گروه ۳ نفره شامل من، عباس بابویهی و حبیب الله کاسه ساز بود را طی صورتجلسه‌ای کلید‌ها را تحویل ایوبی دهیم.

*
قرار بود یک هیئت متشکل از نماینده ایوبی، ۳ نفر از اعضای جامعه صنفی تهیه‌کنندگان و ۱۳ صنف و ۳ نفر از اعضای خانه سینما برای حل و فصل امور تشکیل شود و مقدمات قانونی شدن صنوف و همچنین برگزاری مجمع عمومی فراهم شود.

*
شورجه در پاسخ به این سوال که ایوبی می‌گوید با شورجه صحبت کردم و ایشان قانع شده است گفت: من هم با ایشان جلسه داشتم و هم با رضا داد جلسه‌ای برگزار کردیم و درباره مدیران مختلف صحبت کردیم و پیشنهاداتی دادم و گفتم که باید مدیران کسانی باشند که کار‌شناس و متعهد باشند و حتی چند نفری را نیز معرفی کردم هر چند ایوبی و رضا داد به یک لیست ۱۵ نفره درباره مدیران سازمان سینمایی رسیده بودند. ما در آن جلسه توافق کرده بودیم و قانع شده بودیم که خانه سینما تحویل یک گروه از نمایندگان خانه سینما، جامعه صنفی تهیه‌کنندگان و نماینده سازمان سینمایی شود.

*
من تصور می‌کنم برای رسیدن به این منظور ایوبی به عنوان رئیس سازمان سینمایی باید پیشقدم شوند و در وسط خانه سینما یک شهید گمنام را به خاک بسپارند تا زمانی که به طور مثال من شورجه وارد این خانه می‌شوم زمانی که این شهید را می‌بینم که به خاطر اهداف، آرمان‌ها، انقلاب و اسلام جان خود را نثار کرده است متوجه آرمان‌های انقلاب شوم.


استاد نگارگری ایران را همه با تابلو "عصر عاشورا" می شناسند. استاد فرشچیان تابلو نقاشی جدیدش را با نام "معراج" رونمایی کرد که در مصاحبه با مهر درباره این اثر گفت که در ذیل آمده است

*بسیاری از مجموعه‌داران هنری چه در داخل و چه در خارج از کشور به دنبال این بودند که این اثر را با مبالغ بسیار بالا بخرند و مال خود کنند ولی من همه پیشنهادات را رد کردم زیرا عاشق این هستم که این اثر در حرم حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) نصب شود و مردم این تابلو را در آنجا ببینند.

* پیشتر نیز تابلویی به نام "يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ" را کشیده بودم که به جریان معراج اشاره داشت و اکنون نیز در موزه فرشچیان مجموعه سعدآباد نگهداری می‌شود ولی این بار وقت بیشتری گذاشتم و تابلویی خلق کردم که لیاقت اهدا به امام رضا (ع) را داشته باشد.

*تابلوی معراج من متفاوت‌تر از سایر آثار است. در این تابلو نور و نیرویی وجود دارد که علاوه بر انتقال مفهوم به بیننده، پیامبر بزرگ اسلام را بالا برده و در جریان معراج به علویت می‌رساند.

*به عقیده من در بارگاه الهی جنسیت معنا ندارد به همین خاطر هیچکدام از فرشتگان من جنسیت ندارند و هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید این فرشته مرد است یا زن. این جریان در این تابلو نیز رعایت شده است.


سید محمد جواد حسینی، قاری بین‌المللی متولد 1362 و اهل شهر مشهد است. او قرائت قرآن را از دوران کودکی‌اش آغاز کرده و نخستین معلم و استادش را بزرگترش سیدحسن حسینی می‌داند که مراحل روخوانی و روانخوانی و همچنین بخشی از تجوید را نزد وی آموخته و صوت و لحن را به صورت حرفه‌ای‌تر نزد مصطفی جاویدی فراگرفته است. در میان اساتید از محضر سید مجتبی سادات فاطمی نیز کسب فیض کرده است.متن زیر مصاحبه تسنیم با این قاری ایرانی است

*
من در میان خانواده‌ای مذهبی متولد شده‌ام به همین دلیل قرآن و خواندن آن را از اوایل کودکی و حدوداً از سن هفت سالگی شروع کردم. پدرم روان‌خوانی قرآن را با من تمرین می‌کرد و از آنجایی که خودش هم مداح اهل بیت(ع) بود. به این مباحث اهمیت بسیار می‌داد. برادر بزرگترم نیز قاری قرآن و مشوق اصلی من در جلسات قرآنی بود.

*طی مدتی که در قرائت مشغول بوده و بعد از اینکه مقام بین‌المللی کسب کردم برای قرائت و حضور در محافل بین‌المللی به کشورهای مختلفی سفر کردم. آفریقای جنوبی، ترکیه، لبنان، افغانستان، عربستان سعودی. در  مسجد الحرام هم قرائت قرآن داشتم.*

*تمام سفرهایی که می‌رفتم قاریان ایرانی به شکل ویژه‌ای مورد استقبال قرار می‌گرفتد هیچ کشوری نبود که از این استقبال دور باشد. من علت آن را کیفیت قرائت قراء ایرانی می‌دانم؛ قراء ایرانی به برکت نظام جمهوری اسلامی ایرانی در چند سالی که نظام مباحث قرآنی را به صورتی جدی شروع کرده و به فرمایشات رهبری توجه داشته‌ است بعد از گذشت سی سال کیفیت قابل توجهی به سطح قرائت کشور و قاریانش بخشیده است.

*سال 91 بود؛ به برنامه‌ای در یکی از استان‌های آفریقای جنوبی دعوت شدم؛ محل مورد نظر یکی از مساجد اهل سنت بود، امام جماعت آن مسجد هم وهابی بود. وقتی برای قرائت به آن مسجد رفتم امام جماعت وهابی فهمید یک قاری شیعه از کشور ایران برای قرائت آمده است مخالفت کرد و نمی‌پذیرفت که من در میان نمازگزارها حاضر شده و قرائت کنم.

*قرائتی که قرار بود اتفاق نیفتد 20 دقیقه به طول انجامید و هرچه می‌گذشت بر تعداد استقبال‌کنندگان اضافه می‌شد. من آیات مرتبط با متقین را از سوره نبا انتخاب کرده و خواندم بعد از این که محفل قرآنی به پایان رسید خیل عظیمی از جمعیت برای استقبال از من آمدند و گروه گروه با من عکس یادگاری می‌انداختند و از شدت شگفت‌زدگی از من سوالات مختلفی می‌پرسیدند.