گروه فرهنگی مشرق؛ در طول روز چهره های فرهنگی کشور هر کدام به فراخور جایگاهشان درباره مشکلات، دغدغه ها و فعالیت های خود با رسانه های مختلف گفتگو می کنند. در ادامه توجه شما را به برخی مصاحبه های انجام شده فرهنگی در روز یکشنبه جلب می کنیم:
«نسرین یاسین بلوط» شاعر و نویسنده لبنانی است که ابتدای هفته پیش پس از یک سفر یک هفتهای به ایران به بیروت بازگشت.این شاعر لبنانی متولد سال 1975 میلادی است که دارای سه کتاب شعر و دو رمان است و علاوه بر آن در برخی مجلات و پایگاههای اینترنتی به نوشتن مقالات مشغول است. این شاعره از ارتباط ادبی لبنان و ایران که به نظر او ضعیف است میگوید. خبرگزاری فارس از حضور او در ایران که عضو اتحادیه نویسندگان لبنان است، استفاده کرده و گفتوگوی زیر را درباره ادبیات عرب و رابطه آن با ادبیات فارسی و همچنین درباره فعالیتهای ادبی پس از بیداری اسلامی انجام داده است.
*قصیده و شعر برای من «زندگی» و رمان و داستان، «جزئیات زندگی» بود چرا که رمان و داستان، زندگی و سرنوشت قهرمانان را به تصویر میکشید و من در آنها غور میکردم و قبل از اینکه درباره هر یک از آنها بنویسم از آنها درسهای دقیقی گرفتم چرا که من الگویی از واقع و کمیتی از خیال را ارائه نکردم مگر اینکه سعی کنم احساسم به مخاطب نزدیک شود.
* من در بیروت به دنیا آمدم و پدر و مادرم از جنوب لبنان بودند، جنوب لبنانِ مقاوم همیشه یکی از عوامل خلاقیت بوده است چرا که ما سختیهای بسیاری از دشمن اسرائیلی کشیدیم و در همین زمینه من شعری با عنوان «نامهای به اسرائیل» دارم که اسرائیل را خطاب قرار دادم و اسرائیل دشمن حقیقی است که در ورای هر شری است که در زندگی بر ما مستولی شده است.
*وقتی امام خمینی(ره) با روسها سخن میگوید به آنها میگوید که شما سلاح دارید و ما حافظ شیرازی داریم یعنی به حافظ شیرازی افتخار میکرد.
*این شاعر لبنانی با بیان اینکه شاعر همیشه جایگاهی ممتاز و ویژه در قلبها و احساسات مردم داشتهاند، تاکید کرد: برای همین بوده است که شاعران همیشه مورد ظلم و ستم قرار میگرفتند؛ مثلاً در زمان صدام حسین بسیاری از شعرا که با قلمهای خود مقابل او ایستادند مورد ظلم و ستم قرار گرفتند.
*این شاعر لبنانی با بیان اینکه مسلماً ادبیات فارسی بهویژه اگر ترجمه شده باشد در ادبیات عرب تأثیر دارد، افزود: هنگامی که ما یک اثر ترجمه شده را میخوانیم بیشتر به آنها جذب میشویم البته مردم در جهان عرب زیاد زبان فارسی نمیدانند هرچند برخی لبنانیها بلدند اما به اندازه مطلوبی نیست لذا اگر قصاید و اشعار ترجمه شود و به قلب خوانندگان برسد بهویژه اینکه توسط یک شاعر ترجمه شود خیلی خوب است چرا که شاعر، حقیقت کلمه را حس میکند و آن را به دلها و قلبها میرساند.*این نویسنده لبنانی در پاسخ به این سوال که آیا میزان ترجمه از فارسی به عربی کافیست، گفت: مسلماً کافی نیست بلکه ضعیف است.
نشست بررسی آسیبشناختی موسیقی حال حاضر کشور با حضور شاهین فرهت در خبرگزاری تسنیم برگزار شد. این موسیقیدان برجسته کشور درباره مشکلات موسیقی گفت:
*فرهت درباره حل مشکلات موسیقی گفت: تا به حال طی این سالها خیلی صحبت کردهام و آنقدر حرفهایم را تکرار کردم که تبدیل به یک کلیشه شده. سالهای سال است که از دردها و مشکلات عرصه فرهنگ و هنر بویژه حوزه موسیقی سخن گفتهایم و امروز این سوال به طور جدی برایم مطرح است که چرا حرفهایمان با این همه تکرار، تاثیری نگذاشته و چیزی عوض نشده است؟ این خیلی برای من عجیب است. عدهای ممکن است بگویند که مشکلات حل شده اما اگر حل شده بود که دیگر کسی تا حد تکرار نمیکرد. فقط یک خواستن و یک اراده می خواهد که تا الان نبوده. سوال خودم الان این است که آیا میشود این اوضاع درست شود؟
*این واقعا نوعی بدبختی است که این همه صاحبنظر و کارشناس و موسیقیدان
مشکلات را گفته و تکرار کردهاند، اما همچنان حل نشده باقی مانده است.
دولتها تغییر میکنند، مسئولان عوض میشوند، این میرود و دیگری میآید؛
نه تنها اوضاع درست نمیشود بلکه حتی بدتر میشود.
*خیلی از هنرمندان ما وقتی که به جایی میرسند، دیگر آثار آهنگسازان ایرانی را اجرا نمیکنند؛ هنوز هم میخواهند آثار بتهون و برامس را بزنند. در حالی که در همه جای دنیا به بهترین شکل آثار آهنگسازان بزرگ دنیا اجرا میشود و اساسا نیازی نیست ما بخواهیم آن آثار را اجرا کنیم. آثار چایکوفسکی چندین و چند بار در نقاط مختلف دنیا اجرا شده و میشود. همین الان که ما با هم صحبت میکنیم سمفونیهای برامس و بتهون و شوبرت و بروکلر و اپرای واگنر در نقاط مختلف دنیا در حال اجرا است و این خیلی درد بزرگی است که هنرمند نوازنده ما، گروه ارکستر ما آثار ما را اجرا نمیکند و دوست دارد بتهوون بزند. در زمینه سینما هم همین گرفتاریها تا حدی وجود دارد. چون سینما هم جزء علایق من است. البته من درباره سینما و به طور کلی درباره هنرهای دیگر صحبت نمیکنم، چون متخصص نیستم.
جواد شمقدری در واکنش به انتقادات اخیر در ارتباط با سازمان سینمایی و رویای برخی برای تبدیل دوباره آن به معاونت، مصاحبه ای با فارس انجام داده است که به شرح ذیل میباشد:
* زمانی که سازمان سینمایی تاسیس شد عرصههای دیگر هنر هم متقاضی تشکیل سازمانی مستقل برای خود شدند. در واقع هنرمندان دیگر هم خارج از حوزه سینما اهمیت سازمان شدن را متوجه شدند و جای تعجب دارد که امروز کسانی پیدا میشوند که مدعی هستند و خود را نماینده همه سینمای ایران میدانند که این تقاضا وجود دارد تا سازمان سینمایی به معاونت برگردد.
*تنها ادعایی که منتقدین و در راس آنها آقای سید محمد بهشتی دارند این است که می گویند ما در جهت خصوصی سازی چیزی به نام خانه سینما راه اندازی کردیم و جالب است خانه سینمایی که این ها راه اندازی کردند هیچ جایگاه قانونی حداقل براساس قوانین بعد از سال 75 ندارد.
*خانه سینما خصوصی است و دولتی کردن آن یک اتهام ژورنالیستی است تا فرافکنی کنند. اینکه شما بخواهید در ساختار قانونی کشور قرار بگیرد که به معنی دولتی شدن نیست.
*کاهش نیرو با این فرض است که موسسات تابعه سازمان سینمایی کاملا خصوصی شوند و طبیعتا باید شرایط را به گونهای فراهم کرد که فعالیت در سینما دچار خدشه نشود. الان شرایط و بستر کاملا مهیا است که فعالیت های ستاد را به عهده بخش خصوصی بگذاریم. اینکه چه زمانی محقق خواهد شد من فکر می کنم با شرایط کنونی حداقل ده سال طول خواهد کشید اما در دوره اخیر و با تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی این بستر فراهم شده است که در آینده تا تنها یک چهارم از نیروهای ستادی موجود باقی بمانند و سه چهارم به بخش خصوصی بروند.
سهیل کریمی یکی از مستند سازان کشورمان از ساخت مستندی محرمانه درباره سوریه گفت که نام این مستند «همه بچههای سیّداعلاء» است. او همچنین در اینباره گفت:
*این مستند درباره گروهی از مبارزان پیشقراول در عملیات ها و نیروهای دفاع وطنی سوریه است که جلوتر از خط مقدم با دشمن میجنگیدند تا معبری برای نیروهای عملیاتی باز کنند.
*«همه بچههای سیّداعلاء»، بسیار جلوتر از خط مقدم ،یعنی زمانی که منطقه راشدین 5، در جنوب غرب حلب در محاصره سلفیها بود تصویربرداری شد.
*کریمی با بیان اینکه این مستند بسیار خاص و محرمانه است اضافه کرد: با
توجه به اینکه این نیروها در عمده عملیاتها پیشرو و پیشقراول بودند،
نمایش عمومی این مستند تنها با اجازه مجموعه امنیتی در سوریه مقدور است.
اسماعیل آذر، نامی است که همه او را با برنامه مشاجره شعر می شناسند. این استاد ادبیات فارسی و مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران از وضعیت ادبیات در سریالها و برنامههای تلویزیونی راض نیست و ایسنا در گفتوگویی تفصیلی با دکتر اسماعیل آذر - مجری کارشناس برنامه
مشاعره تلویزیون - پای دردلها، گلهها و پیشنهادات او به صداوسیما در حوزه
ادبیات نشسته است.
*اگر از هزاران نفر بپرسند سازنده یا مخترع آپولو چه کسی در طول تاریخ بوده است، شاید به ندرت کسی بتواند نام ببرد. اما همهی دنیا مولوی را میشناسند، شکسپیر و خیام را میشناسند، این دلیل قدرتی است که ادبیات هر قوم برای آن قوم دارد.
*دوره رومانتیسیزم و به عبارت دیگر دوره ویکتوریا مراجعه کنید ببینید
غربیها چه طور بر سر سفره حکمت و معرفت ایرانی نشستهاند. یادمان باشد که
ربیس جمهور فرانسه کارنو نام سعدی را بر روی خود گذاشت و لقب سعدی کارنو را
گرفت، پدربزرگش هم که فرد خشنی بود با خواندن کتاب گلستان آرام گرفت و از
خشونت خود کاست و اینها به اتفاق یک شخصیت دیگری به نام مادام رولان تصمیم
گرفتند که گلستان سعدی را جزو منشور اخلاقی کشور فرانسه در یک روزگاری
بپذیرند، ولی نشد. مادام رولان را زیر گیوتین بردند، سعدی کارنو را
بازنشسته کردند و نیای او را از کار برکنار کردند.
* اول به عنوان یک ایرانی و بعد به عنوان کسی که بیش از 25 سال با صدا و
سیما همکاری دارم، باید عرض کنم کارنامه صدا و سیما قابل قبول بوده است و
البته بلندیها و اوجهایی هم داشته است؛ البته نگاه مردم ما همیشه بیشطلب
و فزونخواه بوده است و این حق آنهاست که از هر چه که هست بالاتر از آن را
بخواهند.
* تکهکلامهای سریالها ممکن است در مسیر زبان فارسی تغییر ایجاد کند. خب
اینها میتواند باشد میتواند نباشد. اما یادمان باشد که طنز ما باید یک
مفهومی را با خودش به حرکت دربیاورد. ما امروز موسیقی، تئاتر و سینمایی
میخواهیم که همهی ما را بیدار کند. امروز روز بیداری مردم مسلمان ایران
است، بیداری اسلام است. این بیداری از ضرورتهای جامعه است. طنزهای ما،
فیلمها، سریالها و ادبیات ما همه باید در خدمت بیداری نسل جوان ما باشد.
*دکتر آذر درباره وضعیت ادبیات سریالها گفت: گاهی
که سریالها را میبینم در بعضی موارد و بسیار کم از زبان هنرپیشگان
جملههای سخیفی را میشنوم. فکر میکنم اگر ما به عرصه ادبیاتمان نگاه کنیم
حتی اگر بخواهیم در موضع کسی سخن بگوییم آن را میتوانیم با کلام خوشتر
بگوییم اما این کجا و آن کجا؟ در این راستا خواهشم به عنوان یک ایرانی این
است که نویسندگان سریالها سعی کنند حتی اگر لازم است جملات تندی بگویند،
سخنها را با لحنهای زیباتر بگویند.