به گزارش مشرق به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دربارهی استفاده از تاكتیك «نرمش» در سیاست خارجی و داخلی گفتند: «ما مخالف با حركتهاى صحيح و منطقى ديپلماسى هم نيستيم؛ چه در عالم ديپلماسى، چه در عالم سياستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چيزى هستم كه سالها پيش اسمگذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در يك جاهايى بسيار لازم است، بسيار خوب است؛ عيبى ندارد، اما اين كشتىگيرى كه دارد با حريف خودش كشتى میگيرد و يك جاهايى به دليل فنى نرمشى نشان میدهد، فراموش نكند كه طرفش كيست؛ فراموش نكند كه مشغول چه كارى است؛ اين شرط اصلى است.» در گفتوگو با دكتر محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوهی قضائیه به بحث دربارهی چیستی و چگونگی «نرمش قهرمانانه» در عرصهی سیاست خارجی و الزامات و اثرات آن پرداختیم.
دیروز رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان و مسئولان سپاه مجدداً از اصطلاح «نرمش قهرمانانه» استفاده كردند كه واكنشهای بسیاری در داخل و خارج نسبت به آن صورت گرفت. بسیاری از كارشناسان داخلی و خارجی تعاریف متفاوتی از این اصطلاح ارائه كردهاند. تعریف شما از «نرمش قهرمانانه» چیست؟
بیانات رهبر انقلاب اسلامی دارای محورهای مختلفی است كه این محورها از نظر معنایی مكمل همدیگر هستند. دربارهی مفهوم قهرمانانه، نكتهی اول مسألهی قهرمانی است. در عالم سیاست، مسألهی بسیار كلیدی این است كه ما بدانیم دقیقاً كجا هستیم و یك فهم درست از وضعیت موجود داشته باشیم. اگر خودمان را كمتر از آن چیزی كه هستیم بدانیم، ذلیل میشویم و فرصتها را از دست میدهیم. اگر هم خود را بیشتر از آن چیزی كه هستیم بدانیم، اغوا میشویم و به كارهایی دست میزنیم كه توانش را نداریم. پس فهم درست از موقعیتی كه داریم، مهم است.
دیروز رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان و مسئولان سپاه مجدداً از اصطلاح «نرمش قهرمانانه» استفاده كردند كه واكنشهای بسیاری در داخل و خارج نسبت به آن صورت گرفت. بسیاری از كارشناسان داخلی و خارجی تعاریف متفاوتی از این اصطلاح ارائه كردهاند. تعریف شما از «نرمش قهرمانانه» چیست؟
بیانات رهبر انقلاب اسلامی دارای محورهای مختلفی است كه این محورها از نظر معنایی مكمل همدیگر هستند. دربارهی مفهوم قهرمانانه، نكتهی اول مسألهی قهرمانی است. در عالم سیاست، مسألهی بسیار كلیدی این است كه ما بدانیم دقیقاً كجا هستیم و یك فهم درست از وضعیت موجود داشته باشیم. اگر خودمان را كمتر از آن چیزی كه هستیم بدانیم، ذلیل میشویم و فرصتها را از دست میدهیم. اگر هم خود را بیشتر از آن چیزی كه هستیم بدانیم، اغوا میشویم و به كارهایی دست میزنیم كه توانش را نداریم. پس فهم درست از موقعیتی كه داریم، مهم است.
اهمیت این بحث، بهخصوص بصیرت سیاسی خیلی قابل تأكید است. ركن اول بصیرت سیاسی، تشخیص وضعیت است. یعنی ما یك تصویر واقعبینانه از خودمان و محیط پیرامونمان داشته باشیم. بدانیم كجا هستیم و موقعیت و امكاناتمان چیست؟ اگر ما از اینها اطلاع نداشته باشیم، بصیر نیستیم. ممكن است خیلی آدم خوبی باشیم، طرفدار حق هم باشیم، ولی بصیر نیستیم. بصیرت سیاسی با تصویر واقعبینانه از وضعیت آغاز میشود، اما به اینجا ختم نمیشود. ما باید بعد از شناختن موقعیت خودمان، وظیفه را هم بشناسیم. بعد باید برای انجام وظیفه در زمان خودش و به اندازهی خودش قیام كنیم؛ نه دیرتر و نه زودتر؛ نه كمتر و نه بیشتر. اگر فرد در این سه موقعیت به خوبی عمل كند از لحاظ سیاسی بصیر است. چنین فردی هم تصویر واقعبینانهای از موقعیت موجود دارد، هم وظیفهاش را خوب میشناسد و هم برای انجام وظیفه در زمان خود و به اندازه قیام میكند.
چگونه میتوانیم ارزییابی واقعبینانهای از وضعیت خودمان داشته باشیم؟
طبیعتاً دشمن به ما القاء میكند كه شما وضعتان بد است. میگویند تحریمها را ببینید؛ بانكهایتان نمیتوانند فعالیت كنند، نفتتان را نمیتوانید بفروشید و مشكلات اقتصادی پیدا كردید. دشمن میخواهد به ما بگوید شما ضعیف هستید، پس حرف ما را باید گوش كنید. اما آیا ما واقعاً ضعیف هستیم یا نه؟ ما وضعیت را چطور باید تشخیص بدهیم؟ برای فهم وضعیت احتیاج به یك خط تراز داریم. این خط تراز چیست؟ اول اینكه وضعیت، مسألهی انقلاب است. با پیروزی انقلاب اسلامی، ملت ما وارد یك تجربهی جدید، یعنی بنا كردن یك نظام سیاسی و مدنی بر اساس اسلام شد. ما باید بدانیم كه مظاهر این تجربه در بعد داخلی، در بعد جهان اسلام و در بعد بیرون از جهان اسلام چه بوده است.
بر اساس اینكه انقلاب اسلامی چقدر نمود و نتیجه داشته است، خط تراز مشخص میشود و ما میفهمیم كه آیا ما قهرمان هستیم یا شكستخورده؟ من در اینجا میخواهم از دید دیگران بحث كنم. از دید خودمان ماهیت اسلامی ما و اجرای احكام اسلام، اینها بسیار مهم است. من میخواهم بگویم حتی افرادی كه سكولار هستند و از بیرون ما را نگاه میكنند چه قضاوتی دارند. در داخل كشور، ما بعد از سی و چند سال بزرگترین و عمیقترین دموكراسی را در منطقه داریم. در تمام كشورهای منطقهی ما هیچ كشوری نیست كه پایهی نظام مدنیاش مثل ما باشد. انتخابات اخیر كه حماسهی حقیقی سیاسی بود، فقط یك نمود از این موقعیت است. در جهات دیگر، ساختار مهم مدنی ما، استحكام ساختار مدنی ما، قوهی قضائیهی، قوهی مقننهی، قوهی مجریهی و نهادهای دیگر قرار دارند كه به عنوان نمودهایی از این خط تراز باید مورد بحث قرار بگیرند.
در جهان اسلام نمود این خط تراز، مسألهی نهضت بیداری اسلامی است. ما باید دقیق باشیم. نهضت بیداری جدای از بحث انقلاب است و تأسیس حكومت بر اساس آن انقلاب نیز بحث دیگری است. در یك جایی نهضت به انقلاب منجر میشود، گاهی انقلاب به تأسیس حكومت منجر میشود و گاهی هم نمیشود. نهضت، امروز بالنده است. اگرچه در مصر انقلابشان با مشكل روبهرو شد، اما نهضتشان كه باقی است. نهضت چیزی نیست كه با معیار حكومت سنجیده بشود. خودِ نهضت اسلامی كشور ما از خرداد سال ۴۲ تا سال ۵۷ جریان داشت و در سال ۵۷ انقلاب شد. پس اینها مفاهیمی است كه هر كدام میزان اندازهگیریشان مختلف است. نهضت بیداری اسلامی ابعادش فراتر از آن است كه مثلاً بگوییم در یك جایی مخفی بشود. این نهضت فراگیر شده است، بهطوری كه الان كشورهای غربی پریشان هستند كه این نهضت كه مثلاً توانستهاند مقابل آن در مصر بایستند، چه خواهد شد؟ نكند پسفردا قویتر ظاهر شود. الان معلوم شده است كه نهضت برجا است.
در بعد خارج از كشورهای اسلامی، پرچم مبارزه با ظلم، پرچم بسیار بزرگی است. اینكه ما نه ظلم میپذیریم، نه ظلم میكنیم دیگر فقط شعار امروز رهبر معظم انقلاب نیست. زمانی كه ایشان میخواستند بروند در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی كنند، من مسئول تهیهی پیشنویس نطق ایشان بر اساس محورهایی كه خودشان به من داده بودند بودم. شعار آن نطق لاتظلمون و لاتظلمون بود. تقریباً ۴۸ ساعت به انجام نطق ایشان مانده بود، حضرت امام رحمهالله از طریق مرحوم حاج احمد آقا پیغام دادند كه ایشان میخواهند نطق را ببینند. ما نطق را فرستادیم. ایشان این را بسیار پسندیدند. البته اضافاتی هم كردند. این شعار كه نه ظلم كنیم و نه مورد ظلم قرار بگیریم، شعار بسیار مهمی است.
وقتی شما با مردم دنیا صحبت میكنید و به آنها میگویید كه ما شعارمان این است كه نه ظلم میكنیم و نه ظلم میپذیریم، آنها این را به خوبی حس میكنند و درستی آن را حتی از چهرهی ما هم میفهمند. ما به هیچ كشوری تجاوز نكردیم. ولی متجاوز را پشیمان كردیم. ما در مسألهی هستهای نمیخواهیم بمب درست كنیم و به جایی حمله كنیم. منتهی از حق خودمان هم حاضر نیستیم كوتاه بیاییم. اعلام و عمل به اینكه ما نه ظلم میپذیریم و نه ظلم میكنیم، در دنیایی كه پر از ظلم است، پیروزی بزرگی است. این حرف به ما میآید. حالا اگر مثلاً دولت انگلیس بگوید ما نه ظلم میكنیم، نه ظلم میپذیریم، كسی از او نمیپذیرد. میگوید شما ۴۰۰ سال است ظالم هستید، همین امروز هم ظلم میكنید. ظلم هم میپذیرید.
وقتی شما با مردم دنیا صحبت میكنید و به آنها میگویید كه ما شعارمان این است كه نه ظلم میكنیم و نه ظلم میپذیریم، آنها این را به خوبی حس میكنند و درستی آن را حتی از چهرهی ما هم میفهمند. ما به هیچ كشوری تجاوز نكردیم. ولی متجاوز را پشیمان كردیم. ما در مسألهی هستهای نمیخواهیم بمب درست كنیم و به جایی حمله كنیم. منتهی از حق خودمان هم حاضر نیستیم كوتاه بیاییم. اعلام و عمل به اینكه ما نه ظلم میپذیریم و نه ظلم میكنیم، در دنیایی كه پر از ظلم است، پیروزی بزرگی است. این حرف به ما میآید. حالا اگر مثلاً دولت انگلیس بگوید ما نه ظلم میكنیم، نه ظلم میپذیریم، كسی از او نمیپذیرد. میگوید شما ۴۰۰ سال است ظالم هستید، همین امروز هم ظلم میكنید. ظلم هم میپذیرید.
بنابراین من میخواهم بگویم با این خط تراز، ما در موضع خاص خودمان هستیم. امروز كشور ما در بالاترین و پویاترین وضعیت داخلی، منطقهای و جهانی است. این حرف ژورنالیستی نیست. این حرف از روی معیار است. البته هرچه قویتر بشویم، به سمت ما تیرهای بیشتری رها میشود. حالا كسی كه میخواهد از خود نرمش نشان دهد یا نشان ندهد، باید از این موضع قهرمانی باشد. شما باید بدانید كجا هستید. نباید فكر كنید كه ضعیف هستید. تعامل با دنیا برنامه میخواهد. تعامل شامل قهركردن، حرف نزدن، حرف زدن، خنده و پرخاش است. پس نوع تعامل به تناسب منافع ملی ما و به تناسب مقطع زمانی تعیین میشود. هیچ كدام از این رفتارها و مواضع اصالت ندارد؛ نه نرمش اصالت دارد و نه اوقات تلخی؛ آنچه كه اصالت دارد، تأمین منافع ملی ماست.
با توجه به مطالبی كه گفتید، حال میتوانیم تعریفی از «نرمش قهرمانانه» ارائه دهیم؟
نرمش قهرمانانه به این معناست كه شما اصل را میچسبید، اما نسبت به حواشیاش نرمش نشان میدهید. اصل برای ما منافع كشور است. قهرمانی كه در تكنیك به تعبیر رهبری نرمش به خرج میدهد، میخواهد زمین نخورد. اصل بر این است كه پشتش به خاك نخورد، منتهی در عملیاتش نرمش دارد. پس نرمش ما برای حفظ آن منافعی است كه برای ما حیاتی هستند. نرمش تكنیك ماست و به معنای این نیست كه ما بخواهیم از این تجربهی عظیم كه بعد از سی و چند سال ایران را برخوردار از بزرگترین دموكراسی در منطقه كرده چشم بپوشیم. نرمش به این معنا نیست كه ما آن تجربههایی را كه كشورمان را به مؤثرترین كشور در خاورمیانه و جهان اسلام تبدیل كرده و اعتبار عظیمی به آن در دنیا داده است فراموش كنیم.
نرمش قهرمانانه به این معناست كه شما اصل را میچسبید، اما نسبت به حواشیاش نرمش نشان میدهید. اصل برای ما منافع كشور است. قهرمانی كه در تكنیك به تعبیر رهبری نرمش به خرج میدهد، میخواهد زمین نخورد. اصل بر این است كه پشتش به خاك نخورد، منتهی در عملیاتش نرمش دارد. نرمش ما برای حفظ منافعی است كه برای ما حیاتی هستند.
ما باید توجه كنیم كه اعتبارمان در صحنهی بینالملل به این نیست كه مثلاً دولت فرانسه یا آمریكا یا فلان كشور بهراحتی به شهروندان ما ویزا بدهد یا ندهد؛ اینكه اعتبار نیست. آنها از نوكرانشان اصلاً ویزا نمیخواهند. شأن برای ما موقعی است كه اسم ایران با مبارزه با ظلم، با استقامت و با شجاعت همراه باشد. شأن برای ما در آن است كه مردم دنیا ما ایرانیها را به شجاعت و ایستادن در برابر ظلم بشناسند. ما به دنبال این هدف هستیم.
به هر صورت ما در یك خانوادهی بینالمللی زندگی میكنیم. اهداف خودمان را داریم، توفیقات خودمان را هم داریم. طبیعتاً در یك خانواده، یكی شرور است، یكی ضعیف است، یكی خوب است، یكی بد است. ما باید استراتژی تعامل با همه را داشته باشیم. استراتژی تعامل یك بحث بسیار اساسی است و انتظار رهبری از دستگاه دیپلماسی ما و دولت این است كه یك دیپلماسی حسابشده و مبتنی بر این ملاحظات را داشته باشند. من این سخنان رهبری را فتح باب بسیار جدیدی میدانم.
اما برخی افراد استفاده كردن رهبر انقلاب از این اصطلاح را نشانهی ضعف دانسته و آن را آمادگی برای عقبنشینی تفسیر كردهاند.
اینكه گفته میشود ما الان در موضع ضعف قرار داریم و به خاطر تحریمها و فشارها باید نرمش نشان دهیم، خودش القاء دشمن است. نرمشی كه ایشان اشاره فرمودند، یعنی دیپلماسی ما باید از جایی كه قرار دارد یك مدار ارتقاء پیدا كند. دیپلماسی ما باید درخور این شأنی باشد كه الان داریم. نه اینكه نبوده، بلكه باید ارتقای بیشتری پیدا كند. پیشرفت دیپلماسی به این است كه همهی ابزارها را در جهت مقاصد اصلی به كار بگیریم؛ یعنی در چهارچوب اصول، از همهی تاكتیكهایی كه متناسب با شأن ملت و اهداف ما و آن موقعیتی كه در آن قرار داریم استفاده كنیم. بنابراین این موضوع به هیچوجه معنای عقبنشینی ندارد بلكه به معنای پیچیدهتر شدن، داهیانهتر شدن و توجه بیشتر به هدف است.
امروز همهی دنیا به تأثیرگذاری ما در منطقه اذعان دارند، بهطوری كه مسائل منطقه بدون ما حل نمیشود. با توجه به این وضعیت، ما دیپلماسیمان هم باید آمادهی سازوكاری باشد كه از این وضعیت بهترین استفاده را ببرد. شرایط ما در روزی كه صدام با تحریك آمریكا به ما حمله كرد یك گونه بود و امروز به گونهای دیگر كه هر وضعیت، یك نوع از تعامل ما با غرب را میطلبد. بنابراین ما همیشه برای تعامل با غرب برنامه داریم و باید داشته باشیم؛ اما نوع این تعامل و ادبیات و زبانش را به تناسب شرایط باید تعیین كنیم. یعنی هرجا منافع ملی ما ایجاب كند، منافعی كه شامل ماهیت اسلامی ماست و جدای از اسلام كه پایهی عزت ماست نیست، ما تعاملمان را با غرب بر اساس آن منافع ملی تعیین میكنیم.
پیام این صحبت رهبر انقلاب دو نكته است؛ یكی اینكه دیپلماسی ما باید ارتقاء پیدا كند. دیپلماسی ما نباید فقط تلویزیونی باشد. باید متفكرین دیپلماسی ما بنشینند و طراحیهای داهیانه كنند. یك جا نرمش است، یك جا پرخاش است، یك جا تحرك است و یك جا قهر است و جایی دیگر آشتی است. دیپلماسی ما امروز باید درخور این شأنی باشد كه ما در منطقه و جهان داریم.
نكتهی دوم این است كه آنهایی كه مجری دیپلماسی هستند، حتماً یادشان باشد كه در چه موضعی هستند؛ یادشان باشد كه مشغول فعالیت دیپلماتیك برای كشوری بزرگ هستند، كشوری كه بزرگترین دموكراسی را در منطقه دارد، قویترین نهضتهای اجتماعی را در كشورهای اسلامی به راه انداخته و پرچمدار رفع ظلم در همهی اشكال آن هست. آنها باید این موقعیت را نمایندگی كنند. هر حركتی كه این موقعیت را نمایندگی كند، چه با لبخند و چه با اخم، این حركت میتواند موجه باشد. البته در اینجا اصل برای ما، تعامل منطقی با دنیا است. ما اصلاً زبان تهدید را كه زبان آمریكاییها است قبول نداریم. ما میگوییم حتی با دشمنمان هم منطقی صحبت میكنیم. منتهی اگر آنها تهدید كنند، طبیعتاً زبان تهدید جواب مناسب خودش را میخواهد.
ما باید پرچمدار ظلمستیزی و حقمداری باشیم. حق احتیاج به بیان صریح دارد. در عین حال ما از اخم كردن هم ابایی نداریم. جایی كه لازم باشد اخم، جایی پرخاش میكنیم و جایی كه لازم باشد، نرمش هم نشان میدهیم. این در واقع انتظاری است كه رهبری از دیپلماسی ما در این موقعیت دارند. به كار بردن تعبیر «ضعف» برای «نرمش» یك اشتباه بزرگ است.
همانطور كه اشاره كردم، دیپلماسی برای یكی از نحوههای اجرای تعامل بینالمللی ماست؛ تعامل بینالمللی با دیگران. دیگران انواع مختلفی دارند. بیشترین تعامل مربوط به دشمنان است. «مدیریت دشمنی» بخش بسیار مهمی از دیپلماسی كشور است كه شامل انواع اقدامات میشود. یك بخش آن مذاكره و كار دیپلماتیك است. مذاكره هم همانطور كه رهبر انقلاب اشاره فرمودند با لبخند شروع میشود. كسی مذاكره را با دعوا شروع نمیكند، مگر خود غربیها كه اینچنین هستند. ما اهل این كارها نیستیم. اما ما قاطع، روشن، با استدلال و بدون ابهام بحث میكنیم.
ما باید پرچمدار ظلمستیزی و حقمداری باشیم. ظلمستیزی ما فرعی از حقمداریمان است. حق اصلاً احتیاجی به دعوا ندارد. حق احتیاج به بیان صریح دارد. در عین حال ما از اخم كردن هم ابایی نداریم. جایی كه لازم باشد اخم میكنیم، جایی كه لازم باشد در دفاع از حق پرخاش میكنیم و جایی كه لازم باشد، نرمش هم نشان میدهیم. این در واقع انتظاری است كه رهبری از دیپلماسی ما در این موقعیت دارند. دیپلماسی ما باید به تناسب شرایط پیچیده بشود. هدفها و منافع مشخص است. باید تكنیك بالاتری لحاظ شود. دیپلماسی مسائل و شرایط خودش را دارد. بنابراین به نظر من به كار بردن تعبیر «ضعف» برای «نرمش» یك اشتباه بزرگ است. تعبیر درست این است كه دیپلماسی ما باید ارتقاء پیدا كند و پیچیدهتر شود. حالا عدهای ممكن است این اصطلاح را حمل بر ضعف كنند؛ اینها هم كمی كه صبر كنند، برایشان معلوم میشود كه ضعیف چه كسی است.
با توجه به مطالبی كه گفتید، حال میتوانیم تعریفی از «نرمش قهرمانانه» ارائه دهیم؟
نرمش قهرمانانه به این معناست كه شما اصل را میچسبید، اما نسبت به حواشیاش نرمش نشان میدهید. اصل برای ما منافع كشور است. قهرمانی كه در تكنیك به تعبیر رهبری نرمش به خرج میدهد، میخواهد زمین نخورد. اصل بر این است كه پشتش به خاك نخورد، منتهی در عملیاتش نرمش دارد. پس نرمش ما برای حفظ آن منافعی است كه برای ما حیاتی هستند. نرمش تكنیك ماست و به معنای این نیست كه ما بخواهیم از این تجربهی عظیم كه بعد از سی و چند سال ایران را برخوردار از بزرگترین دموكراسی در منطقه كرده چشم بپوشیم. نرمش به این معنا نیست كه ما آن تجربههایی را كه كشورمان را به مؤثرترین كشور در خاورمیانه و جهان اسلام تبدیل كرده و اعتبار عظیمی به آن در دنیا داده است فراموش كنیم.
ما باید توجه كنیم كه اعتبارمان در صحنهی بینالملل به این نیست كه مثلاً دولت فرانسه یا آمریكا یا فلان كشور بهراحتی به شهروندان ما ویزا بدهد یا ندهد؛ اینكه اعتبار نیست. آنها از نوكرانشان اصلاً ویزا نمیخواهند. شأن برای ما موقعی است كه اسم ایران با مبارزه با ظلم، با استقامت و با شجاعت همراه باشد. شأن برای ما در آن است كه مردم دنیا ما ایرانیها را به شجاعت و ایستادن در برابر ظلم بشناسند. ما به دنبال این هدف هستیم.
به هر صورت ما در یك خانوادهی بینالمللی زندگی میكنیم. اهداف خودمان را داریم، توفیقات خودمان را هم داریم. طبیعتاً در یك خانواده، یكی شرور است، یكی ضعیف است، یكی خوب است، یكی بد است. ما باید استراتژی تعامل با همه را داشته باشیم. استراتژی تعامل یك بحث بسیار اساسی است و انتظار رهبری از دستگاه دیپلماسی ما و دولت این است كه یك دیپلماسی حسابشده و مبتنی بر این ملاحظات را داشته باشند. من این سخنان رهبری را فتح باب بسیار جدیدی میدانم.
اما برخی افراد استفاده كردن رهبر انقلاب از این اصطلاح را نشانهی ضعف دانسته و آن را آمادگی برای عقبنشینی تفسیر كردهاند.
اینكه گفته میشود ما الان در موضع ضعف قرار داریم و به خاطر تحریمها و فشارها باید نرمش نشان دهیم، خودش القاء دشمن است. نرمشی كه ایشان اشاره فرمودند، یعنی دیپلماسی ما باید از جایی كه قرار دارد یك مدار ارتقاء پیدا كند. دیپلماسی ما باید درخور این شأنی باشد كه الان داریم. نه اینكه نبوده، بلكه باید ارتقای بیشتری پیدا كند. پیشرفت دیپلماسی به این است كه همهی ابزارها را در جهت مقاصد اصلی به كار بگیریم؛ یعنی در چهارچوب اصول، از همهی تاكتیكهایی كه متناسب با شأن ملت و اهداف ما و آن موقعیتی كه در آن قرار داریم استفاده كنیم. بنابراین این موضوع به هیچوجه معنای عقبنشینی ندارد بلكه به معنای پیچیدهتر شدن، داهیانهتر شدن و توجه بیشتر به هدف است.
پیام این صحبت رهبر انقلاب دو نكته است؛ یكی اینكه دیپلماسی ما باید ارتقاء پیدا كند. دیپلماسی ما نباید فقط تلویزیونی باشد. باید متفكرین دیپلماسی ما بنشینند و طراحیهای داهیانه كنند. یك جا نرمش است، یك جا پرخاش است، یك جا تحرك است و یك جا قهر است و جایی دیگر آشتی است. دیپلماسی ما امروز باید درخور این شأنی باشد كه ما در منطقه و جهان داریم.
نكتهی دوم این است كه آنهایی كه مجری دیپلماسی هستند، حتماً یادشان باشد كه در چه موضعی هستند؛ یادشان باشد كه مشغول فعالیت دیپلماتیك برای كشوری بزرگ هستند، كشوری كه بزرگترین دموكراسی را در منطقه دارد، قویترین نهضتهای اجتماعی را در كشورهای اسلامی به راه انداخته و پرچمدار رفع ظلم در همهی اشكال آن هست. آنها باید این موقعیت را نمایندگی كنند. هر حركتی كه این موقعیت را نمایندگی كند، چه با لبخند و چه با اخم، این حركت میتواند موجه باشد. البته در اینجا اصل برای ما، تعامل منطقی با دنیا است. ما اصلاً زبان تهدید را كه زبان آمریكاییها است قبول نداریم. ما میگوییم حتی با دشمنمان هم منطقی صحبت میكنیم. منتهی اگر آنها تهدید كنند، طبیعتاً زبان تهدید جواب مناسب خودش را میخواهد.
همانطور كه اشاره كردم، دیپلماسی برای یكی از نحوههای اجرای تعامل بینالمللی ماست؛ تعامل بینالمللی با دیگران. دیگران انواع مختلفی دارند. بیشترین تعامل مربوط به دشمنان است. «مدیریت دشمنی» بخش بسیار مهمی از دیپلماسی كشور است كه شامل انواع اقدامات میشود. یك بخش آن مذاكره و كار دیپلماتیك است. مذاكره هم همانطور كه رهبر انقلاب اشاره فرمودند با لبخند شروع میشود. كسی مذاكره را با دعوا شروع نمیكند، مگر خود غربیها كه اینچنین هستند. ما اهل این كارها نیستیم. اما ما قاطع، روشن، با استدلال و بدون ابهام بحث میكنیم.
ما باید پرچمدار ظلمستیزی و حقمداری باشیم. ظلمستیزی ما فرعی از حقمداریمان است. حق اصلاً احتیاجی به دعوا ندارد. حق احتیاج به بیان صریح دارد. در عین حال ما از اخم كردن هم ابایی نداریم. جایی كه لازم باشد اخم میكنیم، جایی كه لازم باشد در دفاع از حق پرخاش میكنیم و جایی كه لازم باشد، نرمش هم نشان میدهیم. این در واقع انتظاری است كه رهبری از دیپلماسی ما در این موقعیت دارند. دیپلماسی ما باید به تناسب شرایط پیچیده بشود. هدفها و منافع مشخص است. باید تكنیك بالاتری لحاظ شود. دیپلماسی مسائل و شرایط خودش را دارد. بنابراین به نظر من به كار بردن تعبیر «ضعف» برای «نرمش» یك اشتباه بزرگ است. تعبیر درست این است كه دیپلماسی ما باید ارتقاء پیدا كند و پیچیدهتر شود. حالا عدهای ممكن است این اصطلاح را حمل بر ضعف كنند؛ اینها هم كمی كه صبر كنند، برایشان معلوم میشود كه ضعیف چه كسی است.