محورهاي اصلي سخنان رهبري
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين ديدار يک مجموعه منسجم و مرتبط
به هم بود که با دقت فراوان بيان شده است و از اين رو شايسته است که با دقت فراوان
نيز مورد تحليل و تفسير قرار گيرد و در تقدم و تاخرهاي کلام ايشان دقت شود.
اگر بخواهيم فرازها و محورهاي اصلي سخنان ايشان در اين جمع مهم را مورد توجه قرار دهيم بايد بيان داشت که اين سخنان شامل بخشهاي زير بود:
1- تحليلي از نقش امام رضا عليه السلام در برابر دستگاه ظالم بنيعباس
2- درس گرفتن از عمل امام رضا عليه اسلام در برنامه ريزي بلند مدت و وظيفه سپاه و شباهت آن به موضع امام رضا عليه السلام در اين بخش
3- نگاهي به کارنامه سپاه در طول دوران پس از انقلاب
4- ضرورت انقلابي زيستن و انقلابي ماندن و مخالفت با اين توجيه که دنيا تغيير کرده است
5- تبيين رابطه سپاه و سياست
6- تبيين منطق انقلاب اسلامي مبني بر ظالم و مظلوم نشدن
7- تبيين علت دشمني دشمنان با انقلاب اسلامي و امام خميني رحمت الله عليه
8- برنامه مداوم مستکبرين در گسترش جنگ، فساد و فقر
9- تبيين موضع جمهوري اسلامي در مساله هستهاى
10- اعلام موافقت با حركتهاى صحيح و منطقى ديپلماسى و مساله «نرمش قهرمانانه» و شرط اساسي آن
11- تاکيد بر آيندهى روشن انقلاب اسلامى
12- استدلال بر اين که آينده روشن انقلاب اسلامي امري حقيقي و قطعي است.
آنچه ذکر شد 12 فراز و محور اصلي بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي است که تقريبا با همين سير و با دقت هر چه تمامتر بيان شده است. (به خوانندگان گرامي توصيه اکيد ميشود که متن کامل اين بيانات را در اين آدرس مطالعه نمايند:)
اين تصور تصوري غلط و نابجاست. البته صلح امام حسن عليه السلام امري
در جاي خود حق و قابل قبول بوده و هست و وظيفهاي بوده است که امام معصوم عليه
آلاف التحيه و الثناء انجام دادهاند و گردي هم بر دامن آن نمينشيند. اما نکته
اينجاست که مساله امروز کشور ما مساله صلح امام حسن عليه السلام نيست.
شاهد اين
مدعا همين بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي است که در آن بر سياست امام رضا عليه
السلام به عنوان يک الگوي عملي و پيش روي ما تاکيد کرده است و نيز اين که ايشان
به صراحت بر آينده روشن انقلاب اسلامي تاکيد کردهاند و اين آينده روشن را مستدل
و با بيان دلايل آن ذکر کردهاند و تاکيد کردهاند که اين يک سخن سطحي و بيان يک
آرزو نيست بلکه سخني از سر استدلال و با بيان منطقي است.
ايشان در استدلال بر اين آينده روشن انقلاب اسلامي خاطر نشان ساختند: "به نظر بنده، آينده، آيندهى روشنى است براى انقلاب اسلامى؛ نه به معناى يك دلخوشكُنَك، بلكه به معناى ملاحظهى همهى آنچه كه جلو چشم ما است. دو استدلال را اينجا انسان نگاه كند: يك استدلال، استدلال تجربه است؛ خب، ما از چه وضعيّتى در اوائل انقلاب، از لحاظ فقر نيروى انسانى، فقر نيروى مادّى، فقر سلاح، فقر تجربهى مديريّتى و فقرهاى گوناگون ديگر، امروز به چه وضعيّتى رسيديم؛ غناى نيروى انسانى، غناى مادّى، غناى علمى، غناى سياسى، غناى آبرو و حيثيّت بينالمللى...يك استدلال ديگر اين است كه ما داريم با منطق پيش ميرويم، با محاسبهى علمى پيش ميرويم؛ طرف مقابل ما دچار ضعفهاى روزافزون و تناقضهاى درونى است بهخاطر غلطِ فاحش بودنِ ساختِ درونى آن تمدّن؛ آنها دارند عقبنشينى ميكنند - البتّه لازم نيست به اين عقبنشينى اعتراف كرده باشند يا به طور محسوس و واضحى در حرفهاى آنها ديده بشود - واقع قضيّه اين است، حقيقت قضيّه اين است. وقتى يك ملّتى با محاسبهى درست، با پيداكردن نقطهى صحيح كار، كار را پيش ميبرد، قطعاً به نتايج مطلوب خواهد رسيد. ما گفتهايم «ساخت درونى نظام» بايد استحكام پيدا كند؛ ما گفتهايم «علم» بايستى رشد پيدا كند؛ ما گفتهايم «توليد داخلى» بايستى اساس كار باشد؛ ما گفتهايم «نگاه خوشبينانه به استعداد بومى كشور» بايستى جدّى باشد، استعدادها پرورش پيدا كند؛ اينها پايههاى اصلى كار است. وقتى كشورى با تكيهى به استعدادهاى درونى، با تكيهى به ابتكار نيروى انسانى خود، با تكيهى به علم و دانش خود، با تكيهى به ايمان خود و با اتّحاد حركت ميكند، قطعاً به نتايج مطلوب خواهد رسيد".
مقام معظم رهبري همچنين در ديدار با مسئولان وزارت امور خارجه و نمايندگان سياسی جمهوری اسلامی ايران درباره ضرورت پرهيز از حالت دفاعى در مسائل سياسى به عنوان يكى از ويژگيهاى روحيه انقلابى تأكيد كرده و ميفرمايند:" نمايندگان سياسى جمهورى اسلامى ايران در جهان بايد تيزتر از شمشير، نرمتر
از حرير و سختتر از سنگ و پولاد باشند. عرصه سياست خارجى ميدان نرمشهاى
قهرمانانه است، اما نرمشى كه در برابر دشمن تيز باشد. بنا بر اين
ديپلماتهاى ما بايد در مواضع اصولى خود مستحكم بايستند و استقامت و پايمردى
حضرت امام خمينى (رض) را الگوى خود قرار دهند."
مقام معظم رهبرى روحيه تسليم ناپذيرى حضرت امام خمينى (رض) را موجب نجات
كشور، ملت و انقلاب اسلامى دانستند و فرمودند: كسانى كه امام را قبول دارند
بايد شكر گزار او باشند و كسانى كه با انقلاب دشمنى مىورزند اما ايران را
قبول دارند بايد خاك پاى امام را توتياى چشمشان كنند و خود را وامدار او
بدانند زيرا استقامت و پايمردى امام (رض) بود كه موجب شد كه ايران بماند و
تجزيه نشود."
از اين رو بايد توجه داشت که با بياني که رهبر معظم انقلاب اسلامي داشتهاند نميتوان برداشتهاي غلط برخي جريانهاي سياسي را پذيرفت و تصور کرد که ايران اسلامي دچار سستي و ضعفي شده است يا نسبت به آينده راه خويش دچار ترديد شده است و يا حاضر به کوتاه آمدن از اهداف خويش شده است. بلکه مساله نرمش قهرمانانه و شرط اساسي آن، که در تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي چنين بيان شد: «فراموش نكند كه طرفش كيست؛ فراموش نكند كه مشغول چه كارى است؛ اين شرط اصلى است؛ بفهمند كه دارند چهكار ميكنند، بدانند كه با چه كسى مواجهند، با چه كسى طرفند، آماج حملهى طرف آنها كجاى مسئله است؛ اين را توجّه داشته باشند»؛ مصداقي براي اصل کلي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران است که همان سياست «عزت، حکمت و مصلحت» است.
ايشان همچنين در بياني مشهور تأکيد کردند که «من يک انقلابي هستم؛ ديپلمات نيستم.» که اين رهنمود بيانگر اين است که اگر هم قرار است نرمشي قهرمانانه در برابر حريف صورت پذيرد ضرورتاً ميبايست نرمشي انقلابي باشد نه ديپلماتيک.