برای ما ایرانیها که اکنون در حال مذاکره برای احقاق حقوق هستهای خود و همچنین رهایی از تحریمهای ضدایرانی غرب هستیم، بدیهی است که شناخت نماد هویت حریف خالی از فایده نیست.
شرمن در یک کلام نماد یک «سیاستمدار و دیپلمات پیچیده» است. در این گزارش هدف این است که مخاطبان فارس با این شخصیت ظاهرا آرام آمریکایی بیشتر آشنا شوند.
به تعبیر نشریه فارین پالیسی، شرمن، زن لاغراندام موخاکستری بلندقامتی که اکنون مسئول مذاکره هستهای با ایران است، از مسیری نامعمول به این مرحله رسیده است. وی اکنون معاون سیاسی وزیر امور خارجه آمریکاست و که رده سوم در مقامات سیاسی وزارت مزبور محسوب میشود.
شرمن از عرصه کار حزبی و اجتماعی پای به عرصه دیپلماسی نهاده و حتی در مریلند مسئول اداره رفاه کودکان و برخی سازمانهای خیریه دیگر هم بوده است.
ورود خانم شرمن به وزارت خارجه آمریکا در دوران وزارت «مادلین آلبرایت» رخ داد. وی سمت مشاوره آلبرایت را برعهده داشت و حتی پس از خروج آلبرایت از وزارت نیز تا مدتی برای رئیس سابقش کار میکرد.
در سال 2008 و در زمانی که باراک اوباما و هیلاری کلینتون برای کاندیداتوری نهایی حزب دموکرات با یکدیگر رقابت میکردند، شرمن در اردوگاه کلینتون بود و مشاور سیاست خارجی او محسوب میشد. همین سابقه باعث شد که هیلاری کلینتون شرمن را در سال 2011 به وزارت امور خارجه بازگرداند و سمت معاون سیاسی را به وی اعطا نماید، سمتی که هماکنون هم دارد.
* حوزه وظایف شرمن در وزارت خارجه
معاون سیاسی وزیر خارجه آمریکا مدیریت مسائل سیاسی دوجانبه و منطقهای ایالات متحده را به عهده دارد. وی دفاتر آفریقا، آسیای شرقی و اقیانوسیه، اروپا و اوراسیا، آسیای مرکزی و جنوبی، نیمکره غربی و سازمانهای بینالمللی را برعهده دارد.
دبیران ادارات و دفاتر جغرافیایی هم به معاون سیاسی مشاوره ارائه کرده و ماموریتهای دیپلماتیک را در حوزههای جغرافیایی خود مدیریت میکنند. دفتر سازمانهای بینالمللی هم که زیر نظر معاون سیاسی وزارت امور خارجه آمریکا کار میکند، امور مربوط به دولت آمریکا را در حوزه سازمان ملل متحد و سازمانهای تابعه آن در اختیار دارد. همچنین سازمانهای دیگر بینالمللی نیز در حوزه اختیارات و وظایف این دفتر هستند.
به این ترتیب، شرمن عملا بسیاری از تعاملات وزارت امور خارجه آمریکا در حوزه سازمان ملل و دیگر سازمانهای بینالمللی را مدیریت کرده و حتی بخش زیادی از فعالیتهای سفارتخانههای آمریکا نیز زیر نظر اوست.
* دربازکن هستهای آمریکا
وندی شرمن در دوران ریاستجمهوری بیل کلینتون، مشاور او در خصوص کره شمالی بود. شرمن در حوزه مذاکرات هستهای کاملا با تجربه و خبره است. برخی منابع توافق هستهای 1997 بین کره شمالی و ایالات متحده را به شرمن نسبت میدهند، توافقی که اگرچه باقی نماند اما به شرمن شهرت «درباز کن وزارت خارجه» را داد.
به عبارت دیگر، شرمن دیپلاماتی است که کاملا با مسائل هستهای آشناست و سابقه دستیابی به توافق را در این حوزه نیز دارد و شاید از معدود دیپلماتهای خاص آمریکایی باشد که در این حوزه توانایی خود را نشان داده است.
اظهارنظرهای خانم شرمن در خصوص رهبر سابق کره شمالی، «کیم جونگ ایل» هم در نوع خود جالب بود. حاکم سابق کره شمالی از نظر شرمن فردی باهوش، با قابلیت و کاملا مطمئن است. او نه دیوانه است و نه از نظر روانی دچار پریشانی است اما حس میکند که خیلی قدرتمند است.»
در دوران سالهای 1997 تا 2001 که شرمن مسئولیت امور کره شمالی را بر عهده داشت، روابط بین پیونگ یانگ و واشنگتن از تنش کمتری برخوردار بود. شرمن بعدها ضمن انتقاد جدی از سیاستهای دولت بوش در قبال کره شمالی، این باور را طرح کرد که سیاستهای بوش بود که کره شمالی را به سمت تولید سلاح هستهای پیش برد.
بهنظر میرسد شرمن در این چهار سال بیشتر سیاست مدارا را با کره شمالی در پیش گرفته بود. از نظر او دولت اوباما باید خسارتی را تحمل میکرد که دولت بوش با رفتار خود برایش باقی گذاشته بود: «یک کره شمالی صاحب سلاح هستهای که ممکن است تسلیحات خود را در اختیار دیگران بگذارد.»
* «مهار»، سیاست شرمن در قبال ایران
بهطور کلی سیاست ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران را باید «سیاست مهار» دانست. این سیاست از نوعی الگوی «نورئالیستی تهاجمی» پیروی میکند که معتقد است ایران باید در سه حوزه هستهای، نظامی و اقتصادی مهار شده و به توفیقات جدی دست نیابد. این بخشی از سیاست مرشایمری واشنگتن است که باید آن را در چارچوب «کنترل حریف» (Check Aggressor) مورد بررسی قرار داد.
شرمن هم طی سالهای اخیر نشان داده است که از همین رویکرد پیروی میکند. دقیقا در دوران شرمن است که سیاست تحریمهای جدی یکجانبه علیه ایران آغاز میشود. البته بعید است که شرمن بهتنهایی طراح این پروژه بوده باشد اما بیشک یکی از طراحان و مجریان آن میتواند باشد.
بر این اساس، بهعکس کره شمالی، رفتار با ایران در دوران شرمن نهتنها همراه با مدارا نبوده بلکه همراه با سیاستهای تند مهارکننده از جمله تحریمهای بیرحمانه علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است. شرمن هرچه در خصوص پیونگیانگ سیاست به خرج داد، علیه ایران در اردوگاه خشونتطلبان واقع شد.
تخصص شرمن به زعم خودش در بازداشتن کشورها از دستیابی به سلاح هستهای است، این سیاست در خصوص کره شمالی با نوعی مدارا همراه گشته اما در خصوص ایران همراه با تندترین تحریمهای تاریخ است. برای شرمن فرقی ندارد که ایران بارها اعلام کرده که قصد تولید سلاح ندارد و گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا هم این موضوع را تایید میکنند. نگاه شرمن تابع نگاه کلی ایالات متحده در قبال ایران و مطلقا رئالیستی است، آن هم از نوع تهاجمی. بر اساس این نوع از نگاه شرمن هرگز به ایران اعتماد نمیکند کمااینکه اوباما نیز به ایران اعتماد نخواهد کرد.
شاید از همین رو باشد که محمدجواد ظریف از همان روزهای بدوی حضورش در وزارت خارجه به طرف غربی توصیه میکند که نگاه مبتنی بر بازی با حاصل جمع صفر را کنار گذارد. مفهوم بازی با حاصل جمع صفر، یکی از مفاهیم معرف رئالیسم است. ظریف میداند که با این نوع نگاه آمریکاییها اعتمادسازی عملا بیمعناست اما تصور اینکه کاخ سفید و کنگره سرانجام این نگاه را کنار میگذارند، قدری دور از ذهن است.