به گزارش مشرق به نقل از بولتن، یکی از موضوعاتی که در دوره دولت اصلاحات توسط اصلاح طلبان افراطی و تندرو پیگیری می شد، موضوع «حاکمیت دوگانه» بود. اما حال بعد از گذشت حدود یک دهه از آن، افراطیون اصلاح طلب به این نتیجه رسیده اند که این پروژه از اساس اشتباه بوده و نمی بایست بر آن دامن می زدند.
در دوره اصلاحات افرادی چون عباس عبدی با پارادوکسیکال خواندن جمهوری اسلامی مدعی شدند در ایران «حاکمیت دوگانه» وجود دارد و عمده مشکلات کشور ریشه در همین دوگانگی حاکمیت دارد. آنچه مبنای این شعار بود همان مطالبی بود که در مانیفست جمهوریخواهی اکبر گنجی در سال ۱۳۸۱ در زندان مطرح شده و تشریح شده بود. دوگانگی در حاکمیت که از آن به «تناقض در حاکمیت» یاد شده و آن را علّت اجرا نشدن قانون اساسی نیز میداند، مهمترین محور طرح یاد شده بود.
نخستین بار امریکاییها در شانتاژ تبلیغی خود، از حاکمیّت دوگانه در ایران سخن گفتند و پس از آن «جریان تندرو اصلاحطلبی» سعی درتئوریزه کردن آن داشتند. این امر نشانهی فقدان تولید و بازاندیشی در جریان اصلاح طلبی از سویی و وابستگی آن به غرب و جریانهای فکری وابسته در غرب از سوی دیگر است. هدف اصلاح طلبان این بود که به افکار عمومی جهان و به خصوص دولت های غرب چنین بنمایانند که دیدگاه و نظرات دولت اصلاحات و اصلاح طلبان با دیدگاه حاکمیت تفاوت و تضاد دارد، تا از این طریق بتوانند پشتیبانی های بیرونی برای ادامه پروژه اصلاحات در درون را فراهم آورند.
این پروژه البته چنانچه مشخص است با درایت و هوشمندی رهبری انقلاب و مردم همیشه در صحنه ایران ناکام ماند. اما گویا ده سال زمان نیاز بود تا برخی از اصلاح طلبان افراطی و تندرو به اشتباه خود اعتراف کرده و چنین اقدامی را اساسا نادرست قلمداد کنند.
در همین حال، محمد قوچانی، سردبیر نشریه آسمان در چند مطلب به این موضوع پرداخت. برای مثال وی در سرمقاله شماره ۶۱ نشریه آسمان نوشت:
«...بزرگترین اشتباه استراتژیک اصلاحطلبان در دههٔ گذشته طرح نظریهٔ حاکمیت دوگانه بود و بزرگترین برنامه استراتژیک اعتدالگرایان در دههٔ آینده طرح نظریه حاکمیت یگانه است. در علم سیاست حاکمیت مفهومی یکپارچه، یکسره و یکدست است. از نظریهٔ دولت مدرن توماس هابز که حاکمیت را به صورت لویاتان میبیند تا نظریهٔ الهیات سیاسی کارل اشمیت هیچکسی حاکمیت دوپاره را حاکمیت نمیداند. دوگانگی در حاکمیت نقض غرض است که به اضمحلال حاکمیت و نظام تصمیمگیری منتهی میشود. چراکه به قول کارل اشمیت حاکمیت، تصمیمگیری (اعمال قدرت) در شرایط استثنایی است. رقابت در عرصه سیاسی مقدمهای بر تشکیل حاکمیت است و هنگام تشکیل حاکمیت باید رقابت را وانهاد و به اجماعسازی پرداخت. دکتر روحانی از آغاز ریاستجمهوری سعی کرده است حاکمیت را یگانه کند. دولتهای ائتلافی در غرب نمونهای از ساز و کار برای ایجاد حاکمیت یگانه حتی در شرایط حاد رقابت سیاسی است. ایجاد دولت ائتلافی اولین گام روحانی برای ایجاد حاکمیت یگانه بود. حضور افرادی از دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا در کابینه، کار بزرگ روحانی بود. دومین گام روحانی ترمیم روابط با مراکز واقعی قدرت در ایران بود. سخنان رئیسجمهور در دیدار با مراجع تقلید، ائمه جمعه، نمایندگان مجلس خبرگان و فرماندهان سپاه را در همین جهت میتوان تعریف کرد و سرانجام مهمترین گام رئیسجمهور ایجاد رابطهای عاطفی، استدلالی، اقناعی و حقوقی با مقام رهبری است....»
همچنین وی در شماره ۶۳ام این نشریه نیز چنین نوشت:
«گروهی از روزنامه نگاران سیاسی از بیرون از مرزهای ملی سخن از تفاوت و تمایز دولت بنفش و جنبش سبز می کنند و برخی دیگر از سیاسیون در خارج از کشور از تضاد ناگزیر و تعارض محتوم دولت اعتدال و جنبش اصلاح سخن می گویند. آنان به صراحت می نویسند که میان این دولت و دولت هایی که در سال ۱۳۸۸ وعده ایجاد آن داده شده بود تعارض وجود دارد. روزنامه نگار دیگری می گوید چرا ظریف در نیویورک گزارش نقض حقوق بشر در ایران را تایید نکرده است. کلید پاسخ به همه این ابهامات فهم استراتژی یگانه است:
دیپلماتی که می خواهد نماینده همه جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور باشد آیا می تواند در مقام اپوزیسیون عمل کند؟ او آگاهانه بار همه مسئولیت جمهوری اسلامی را بر دوش می کشد تا بتواند همه اختیارات را داشته باشد و در آینده به استناد همین اختیارات و مسئولیت ها مساله حقوق بشر در ایران را تدبیر کند و این همان معنای حاکمیت یگانه است. اگر ظریف هم به خیل منتقدان حاکمیت بپیوندد چه تحولی رخ می دهد؟ ایجاد نسبت میان مسئولیت ها و اختیارات مهمترین هدف استراتژی حاکمیت یگانه است. حل معضلات داخلی به وسیله راهکارهای داخلی اساس استراتژی حاکمیت یگانه است... {اصلاح طلبان} به خوبی می دانند که اکنون هنگامه قرار گرفتن جبهه اصلاحات در موقعیت اپوزیسیون نیست. اصلاح طلبان داخل کشور می دانند که دیگر نمی توان همزمان هم در دولت بود و هم مخالف حاکمیت.»
کد خبر 257789
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۰
بزرگترین اشتباه استراتژیک اصلاحطلبان در دههٔ گذشته طرح نظریهٔ حاکمیت دوگانه بود و بزرگترین برنامه استراتژیک اعتدالگرایان در دههٔ آینده طرح نظریه حاکمیت یگانه است. در علم سیاست حاکمیت مفهومی یکپارچه، یکسره و یکدست است. از نظریهٔ دولت مدرن توماس هابز تا نظریهٔ الهیات سیاسی کارل اشمیت هیچکسی حاکمیت دوپاره را حاکمیت نمیداند.