به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:
این یک قاعده در همه نظامهای سیاسی است که وقتی حزب یا گروهی با وجود تلاشهای زیاد نمیتواند بر کرسی قدرت تکیه زند، در جایگاه نقد حاکمیت بر آمده و از هر ابزار درست یا غلط استفاده میکند تا خطاهای حاکمیت را به رخ بکشد و از بستر آن برای خود و حزب متبوعش اعتبار کسب کند و زمینه را برای رسیدن به قدرت و پیاده کردن خواستههایی که نسبت به خلأ آن در حاکمیت معترض بوده، فراهم گردد.
ولی در هیچ نظام سیاسی سراغ نداریم که عناصر شاخص سیاسی آن در دوره یا دورههایی در رأس هرم قدرت دارای مسئولیتهای کلان و تصمیمات راهبردی بوده باشند و از همه ابزارها و امکانات برای اجرای سیاستها و برنامههای خود استفاده کنند ، ولی به محض واگذاری قدرت، با یک چرخش آشکار در جایگاه اپوزیسیون نشسته و هر آنچه را که از زبان دشمن واپوزیسیون خارج از حاکمیت دیده و شنیده میشد، از زبان این مسئول دیروز و اپوزیسیون امروز شنیده شود. و باز تأسفبارتر این است که چنین ادبیاتی از زبان کسی یا کسانی شنیده شود که خودشان محکم صندلی قدرت اجرایی کشور را چسبیده و به جای پاسخگویی، چیزی را مطالبه میکنند که خود باید پاسخگوی آن باشند.
دیروز رهبر معظم انقلاب در نقد این افراد فرمودند: « این کسانی که کشور در اختیارشان هست یا بوده دیگر حق ندارند علیه کشور حرف بزنند. اینها باید پاسخگو باشند. بندهای که امکانات در اختیارم است، نمیتوانم مدعی باشم، باید پاسخگو باشم که چه کردم با این امکانات. به جای اینکه پاسخگویی کنم، نقش مدعی را علیه این و آن بازی کنم، مردم قبول نمیکنند این را. » آنچه از این فراز سخنان رهبر عظیم الشأن انقلاب استنباط میشود مربوط به دو دسته از مسئولان نظام میشود؛ دستهای که در دوره یا دورههایی دارای مسئولیتهای کلان در نظام بودند و امروز با این تحلیل که دوری آنها از مسئولیت میتواند مجوزی برای نقد غیرمنصفانه از کلیت حاکمیت، بی توجه به عملکرد گذشته خود بدون رعایت انصاف باشد، تیغ تند نقد خود را نشانه نظام و حاکمیت گرفتهاند که این روزها چنین رفتارهایی را در چهره رئیس جمهور سابق شاهد هستیم.
آنچنان که برای دفاع از یک متهم و دستمال آلوده ای، حاضر است قیصریهای به آتش کشیده شود و با الفاظ پرطمطراق دفاع از مظلوم و خواهان برقراری عدالت قضایی، نظام برآمده از عدالت را به مسلخ بکشاند. آنچه دیروز رهبر انقلاب برای دسته اول که در کشور اختیاراتی داشتند مشمول ایشان و همفکران وی بود که تا دیروز بر سریر قدرت بودند و امروز براساس یک سنت تاریخی در حاشیه قرار دارند و قرار نیست زمانی که در قدرت نبودیم، در جایگاه یک اپوزیسیون با تهمت و افترا به این و آن، حرفهای گزاف دشمن را تکرار کنیم. اما دسته دوم کسانی هستند که با وجود حضور در قدرت و داشتن مسئولیتهای کلان در حاکمیت، رسالت و فلسفه حضور خود در چنین مسئولیتها را درک نکرده و هر از گاهی، با این تصور غلط که اگر نوک پیکان خود را متوجه فلان دستگاه یا نهاد حاکمیتی کنند، مردم از مطالبه خود از بخشهای اجرایی صرفنظر کرده، هجمه به دیگر مجموعههای نظام را در دستور کار قرار میدهند.
آنگونه که اقدامات امنیت آفرین کشور در طول عمر 38 ساله انقلاب، از زبان مسئولی که 38 سال در انقلاب مسئولیت داشته، 38 سال حبس و زندان تلقی میشود و همین سخنان نسنجیده دستمایهای میشود که دشمنان قسم خورده این ملت اعم از منافقین ونظام سلطه، جمهوری اسلامی را متهم به نقض حقوق بشر و... کند. امروز کسی که همه امکانات نظام را در خدمت خود دارد نمیتواند در جایگاه مدعی نشسته و همچون دیگران طلبکار از حاکمیت باشد. یقینا او باید پاسخگو باشد . مگر میشود سیاستی همچون اقتصاد مقاومتی ابلاغ شود، ستادی برای او ایجاد گردد و هر نوع امکان سخت افزاری و نرم افزاری برای اجرای این سیاست در اختیار باشد و با گذشت حداقل سه سال از ابلاغ اقتصاد مقاومتی، مجریان و متولیان ادعا کنند که با مشکلاتی برای اجرای اقتصاد مقاومتی مواجه بوده و قادر به پیاده سازی آن نبودهاند و احیاناً با گذشت زمان، هزینه عدم اجرا را باید دیگرانی که اصلاً اختیار و امکانی در اقتصاد مقاومتی نداشتند، بپردازند.
سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب نه یک تذکر، بلکه یک هشدار بود. هشدار به کسانی که امروز باید پاسخگوی اقدامات گذشته خود باشند اما سعی میکنند با هیاهو و غبار آلود کردن فضا و انگ زدن به این و آن، ریل پاسخگویی را تبدیل به مطالبه گری کنند و با اغوا و دروغ، افکار عمومی را متوجه بخشهایی از نظام و با آدرسهای غلط، خود را قهرمان و دیگران را متهم کنند. هشدار به کسانی بود که امروز بر مسند قدرت تکیه زدهاند و تلاش میکنند واقعیات موجود در جامعه را با آمارهای نه چندان مستند، کتمان کنند تا مبادا در مقابل مطالبات به حق مردم پاسخگو بوده و حرف قانع کنندهای نداشته باشند. هشدار به مسئولانی است که رفتار امروز مسئولان دیروز را آینه عمل خود قرار دهند و با وجود خدمات زبانزد در دوره مسئولیتی خود، گرفتار نفس درون و دشمن بیرون نشوند و مراقب باشند رفتار غیراخلاقی گذشتگان را پیشه رفتار آینده خویش نکنند و در هر حال، رعایت انصاف و عدالت را داشته باشند و آنگونه عمل نکنند که صدای مخالفت با نظام از حلقوم یک مسئول نظام شنیده شود.