معمولاً دیپلماسی بخصوص در مورد پرونده های کلان و مناقشه برانگیز بین المللی پُشت درهای بسته صورت می گیرد و بطور عمومی بخش کوچکی از توافقات، علنی می شوند. با این وجود طرح منظّمی در «ایالات متّحده آمریکا» تدوین شده است که به سیاستمداران این کشور بطور جدّی پیشنهاد می کند، این رویّه درباره پرونده هسته ای ایران متوقّف شود و سازوکارهایی اتّخاذ شود که مذاکرات جهانی با ایران در رابطه با پرونده هسته ای بطوری آشکار و با یک جنگ روانی بزرگ به متن توده های مردمی ایران کشیده شود.
از نظر آمریکا و اسرائیل، مردم ایران باید بدانند مسئول فشارهای اقتصادی و بالا و پایین شدن قدرت خرید آنها کیست؟ آنها می خواهند پاسخ این سئوال را طبق ایده های خود و بر طبق یک عملیّات روانی منظّم به موازات یک عملیّات سیاسی- اطّلاعاتی رژیم مند؛ به مردم ایران القاء کنند؛ اینکه "کلید کاهش تحریم" دست حاکمیت ایران است.
«ریچارد هاس» -«رئیس شورای روابط خارجی آمریکا»، یکی از بالاترین مراجع سیاست گذاری خارجی- طیّ تحلیلی در «پروجکت سیندیکیت» می نویسد: «اکنون گزینه سومِ "مذاکره" ظهور کرده است. در واقع چنین گزینه ای سال هاست که روی میز است امّا آنچه اکنون تغییر کرده، مفهوم آن است و تغییرات در مفاهیم می تواند حیاتی باشد. مهمترین تغییری که در مفهوم ایجاد شده اقتصاد رو به افول گذاشته ایران است ... مصالحه ای که مقامات ایرانی به آن می اندیشند به لغو تحریم ها و از بین رفتن تهدید اقدام نظامی کمکی نمی کند. امّا اکنون زمان آن است که بسته پیشنهادی جامعی به ایران ارائه شود ... علاوه بر این مفّاد مهمّ این پیشنهاد باید علنی شود. به این ترتیب در صورت مخالفت ایران باید دلایل آن برای مردم تشریح شود ... علنی کردن بسته پیشنهادی مزیّت دیگری نیز دارد و آن این است که مردم ایران از دلیل اقدام نظامی احتمالی آگاه خواهند شد. تفکّر معمول بر این است که دیپلماسی را باید در خفا انجام داد اما گاهی بهتر است که شفّافیت هر چه بیشتر بر دیپلماسی حاکم باشد. مسئله ایران نیز یکی از همین موارد است که دیپلماسی باید روشن باشد.»[1].
ریچارد هاس- رئیس شورای روابط خارجی
در 3 تیرماه 1392، «فرید زکریّا»، تحلیل گر ارشد خاورمیانه و مجری برنامه «G.P.S» در شبکه «C.N.N»؛ میزگردی را برگزار کرد که «هاس» در آن حاضر می شود. وی در این مناظره می گوید: «این روند [میانه رو بودن روحانی] با شک و گمان همراه است. امّا باید آن را آزمایش کنیم. ما باید پیشنهاداتی بدهیم که ایران را کوچک نشمارد. پیشنهاداتی بدهیم که به ایرانی ها اجازه دهد، اقدامات مشخّصی انجام دهند و محدودیت های مشخّصی را در برنامه هسته ای انجام دهند ... ما باید مشخّص کنیم که نقش آنها چیست؛ ما باید این اقدامات را به صورت علنی انجام دهیم. ما باید از این فرصت استفاده کنیم و به 50 درصدی که به روحانی رأی دادند، بصورت علنی بگوییم که به دولت آنها چه چیزی پیشنهاد داده ایم.»[2].
هم «جواد ظریف» و هم «کاترین اشتون» تأکید کردند که طبق توافق صورت گرفته، محتوای «ژنو» محرمانه است. ولی غربیها بخصوص آمریکا و به تبع آن رژیم صهیونیستی، به این توافق پایبند نبودند، زیرا همانطور که گفته شد، آنها برای پیشبُرد پروژههای استراتژیکشان بیش از اینکه به توافقات با «ظریف» پایبند باشند؛ پیرو نسخههای محافل فکری- اطّلاعاتی خویش هستند.
بر این اساس، منابع آمریکایی طیّ مصاحبههای رسمی، «ژنو» را محرمانه نگاه داشتند ولی همزمان گزارشهای پُربازتابی از برخی پیشنهادهای ایران که احیاناً آمیخته با دروغ بود را؛ روی خروجی رسانههای آمریکا و اسرائیل قرار دادند.
ساعات کمی بعد از اتمام مذاکرات در 24 اُم مهرماه، برای اوّلین بار این «خبرگزاری آسیوشیتدپرس» (AP) بود که در گزارشی از «جورج جان» ابعادی از پیشنهادات ایران را مطرح نمود. همچنین «خبرگزاری فرانسه» در گزارش مشترکی از «جاناتان فاولر» و «محمّد داوری» جزئیات کوچکی از گام های پیشنهادی ایران را مطرح نمود[3].
بعد از آن دو، نوبت به «پایگاه تحلیلی دبکافایل» - وابسته به محافل امنیتی رژیم صهیونیستی- رسید تا در اقدامی بی سابقه گزارشی مبسوط از پیشنهادات تیم ایران را در 25 مهر رسانه ای کند[4]. همان روز «پایگاه تحلیلی المانیتور»[5] نیز در گزارشی به قلم «باربارا اسلاوین» زوایایی از پیشنهاد ایران را مطرح نمود[6]. علاوه بر اینها، دو روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» و «یدیعوت آحارونوت» (به قلم ران بن یشای) طیّ چند روز بعد، در گزارشهای جداگانهای به این مسئله پرداختند[7]. گزارش هایی که البتّه هیچگاه بطور رسمی از طرف «وزارت خارجه جمهوری اسلامی» تکذیب نشدند.
همچنین پایگاه مجازی «عاروتص شِوا» - کانال 7 رژیم صهیونیستی- در گزارشی از سفر «وزیر امور راهبُردی اسرائیل» و هیئتهای همراهی از وزارتخانههای جنگ و خارجه این رژیم به آمریکا، برای بدست آوردن جزئیات بیشتر از «ژنو» خبر داد[8].
بنابر این علیرغم اینکه از نظر دولت ایران، افشای ابعاد معامله به نفع تیم ایرانی نیست، آمریکا از افشای جزئیات سود می برد، زیرا اسکلت "پروژه تحریم های نوین" که حدود 2 سال به اجراء درآمده؛ کاملاً بر فوندانسیون "افکار عمومی ایران" شکل گرفته است. این پروژه برای نتیجه گیری به تأثیرگذاری بر افکار عمومی داخلی نیاز دارد. اغلب تحلیل گران در اندیشکده های غربی اذعان می کنند که تشدید فشارها بین سال های 1383- 1392 هیچگاه منجر به کاهش سرعت هسته ای ایران نشده، برعکس سرعت آن را بالاتر برده است.
لذا آنها معتقدند، برای بازداری نهاد تصمیم گیر «جمهوری اسلامی»، از حفظ و ادامه توسعه هسته ای باید یک مابه ازای باارزش ایجاد نمود؛ این مابه ازاء می تواند ایجاد فشار مردمی به نظام، برای چشم پوشی از توانایی هسته ای باشد. آمریکایی ها طبق این تئوری معتقدند که مردم ایران باید به چهار برداشت القایی برسند: 1- مشکلات معیشتی نتیجه تحریم هاست، 2- وجود تحریم ها به پرونده هسته ای ایران گره خورده است، 3- تنها راه رفع تحریم ها از طریق دیپلماسی است و 4- برای مردم ایران باید مشخّص شود که عدم نتیجه بخشی احتمالی مذاکرات، محصول بلندپروازی های حاکمیت است.
عُمده کارشناسان و سیاستمداران غربی گمان می برند که سه القاء اوّلیه تا حدودی ایجاد شده است، این انگاره بطور ویژه بعد از عیان شدن نتایج انتخاباتی و با برخی بی تدبیری های داخلی مستحکم شد. در این بین هدف چهارم باقی مانده است، باید اینطور القاء شود که مقصّر عدم رفع تحریم ها و بالتّبع معضلات اقتصادی مردم، حاکمیت ایران است.
طبیعتاً آنها برای نیل به هدف چهارم نیاز دارند که بطور گسترده، معاملات جاری در میز مذاکرات را به سمع و نظر افکاری عمومی برسانند. آنها می خواهند بگویند که آمریکا چه امتیازهایی به ایران پیشنهاد داده و ایرانی ها به چه دلایلی از آن طفره رفتنه اند، البتّه این اطّلاع رسانی نه طبق موازین اخلاقی که طبق "روش های هوشمند جنگ روانی" صورت خواهد گرفت.
اکنون که تیم مذاکره کننده هسته ای دولت، رویّه جدیدی در حوزه رابطه با غرب را در پیش گرفت، آمریکایی ها خوب می دانند که باید تا حدودی این صدا را در ایران تقویت کنند؛ زیرا بسته شدن این پنجره به نفع آمریکا نخواهد بود. غرب به نیکی می داند که «روحانی» بخاطر این رویه باید پاسخگو باشد، اینکه وی باید برای هر نرمشی که انجام می دهد، یک مابه ازاء دریافت کند و آن را به مردم و نظام معرّفی کند.
بنابر این حتّی وقتی خبر احتمال رهاسازی اموال بلوکه شده ایران، با قدرت بسیار منتشر می شود، آن را باید خبری در راستای "جنگ روانی" فرض کرد. غربی ها و برخی از رسانه های داخلی چنان پُر طمطراق از این امتیاز صحبت می کنند که گویی چه امتیاز بزرگی است، در حالیکه بیش از یک بازی رسانه ای؛ چیزی نیست.
مبرهن است که برای آمریکا و اسرائیل حفظ رژیم تحریم ها و آزادسازی گوشه ای از اموال ایران برای آبرو دادن به مذاکرات در داخل ایران، بهتر از حذف تمام رژیم تحریم هایی است که سال ها برای نتیجه بخشی آن هزینه صرف کرده اند، این فقط ما نیستیم که در برابر تحریم ها هزینه می دهیم، آنها نیز هزینه هایی داده اند. یکی از اعضای «سنا» در این رابطه، این پرسش را مطرح کرد که آیا ارزش ندارد، برای تعطیلی «فوردو»، مثلاً یک میلیارد دلار از پول ایران را آزاد کنیم؟[9]
بنابر این استفاده از "پروژه تحریم ها" در قالب یک "دیپلماسی عمومی" که از سال گذشته رسانه ای شد، مو به مو جلو می رود و برخلاف انتظارات تیم ایران برای محرمانه ماندن مذاکرات، ابداً متوقّف نخواهد شد و نشت اطّلاعات ادامه خواهد یافت. بازی تحریمی که آمریکا و اسرائیل آن را آغاز کردند از ابتدا مبتنی بر دیپلماسی نبود که حالا به خواست دیپلماسی عقیم شود، این بازی بر پایه افکار عمومی ایران است و تا زمانیکه میوه آن بطور کامل از دستان دیپلماسی چیده نشود؛ پایان نخواهد یافت.
[1] «نسبت دیپلماسی تحریمی آمریکا و آشوب اجتماعی در ایران»- «مهدی هنری»- «هفته نامه 9 دی»- 112- 26/5/1392
[2] همان
[3] «پیشنهاد ایران در ژنو چه بود؟»- «پایگاه برآورد استراتژیک ایران هسته ای»- 26/7/1392
[4] «ادّعای عجیب سایت اسرائیلی درباره پیشنهاد هستهای ایران/ لزوم تکذیب فوری از سوی وزارت خارجه»- «خبرگزاری فارس»- 25/7/1392
[5] Al-Monitor: وابسته به اندیشکده شورای آتلانتیک وابسته به ناتو
[6] «پیشنهاد جدید ایران چیست؟»- «باربارا اسلاوین»- «پایگاه تحلیلی المانیتور»- 25/7/1392
[7] «افشای جزئیات بیشتر از پیشنهاد ایران در ژنو از سوی رسانه های غربی»- «پایگاه برآورد استراتژیک ایران هسته ای»- 29/7/1392
[8] «پایگاه خبری- تحلیلی تابناک»- 29/7/1392
[9] «پایگاه خبری- تحلیلی دیپلماسی ایرانی»- به نقل از «روزنامه نیویورک تایمز»- 26/7/1392