کد خبر 261418
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۷

بورا میلوتینوویچ،‌ مربی‌ای که 5 تیم را به جام جهانی برده است، در همایش بین‌المللی علم و فوتبال در تهران نکات جالبی را برای مربیان فوتبال بیان کرد.

به گزارش مشرق، دومین همایش بین‌المللی علم و فوتبال از صبح امروز (چهارشنبه) در مرکز همایش‌های صداوسیما آغاز شد. در نخستین سخنرانی بورا میلوتینوویچ،‌ سرمربی چین در جام جهانی 2002 ضمن تبریک صعود تیم ملی به جام جهانی و آرزوی موفقیت برای ایران در برزیل عنوان کرد: من عذرخواهی می‌کنم که زبان انگلیسی‌ام زیاد قوی نیست، اما تلاش کرده‌ام تا همه چیز را نوشته باشم و چیزی جا نیفتاده باشد.

وی ادامه داد: تعریف من از فوتبال تصویری است که در ذهن یک مربی قرار دارد. مربی باید به این فکر کند که من چی هستم، کجا هستم و حریفم چه کسی است.

میلوتینوویچ در ادامه سخنرانی خود از حضار پرسید یک به علاوه یک چند می‌شود و در پاسخ به سوال حضار که گفتند "دو " عنوان کرد: این جواب در دنیا واقعی است، اما در دنیای فوتبال دو نمی‌شود.

وی اظهار کرد: باید همیشه تلاش کنید تا بهترین عملکرد ممکن را با بیشترین تلاش در زمین پیاده کنید و به چیزی که از خود ارائه می‌دهید افتخار کنید. هر جلسه تمرین یک مسابقه فوتبال است و هر مسابقه فوتبال یک جلسه تمرین است. همیشه تلاش کنید تا روز به روز پیشرفت کنید. خودتان را هدایت کنید. هم درون زمین و هم بیرون از زمین پخته و با احترام رفتار کنید. این توانایی ذهنی را داشته باشید که برد و باخت را پذیرا باشید.

میلوتینوویچ گفت: تیم‌ها و بازیکنان خوب همیشه پیش از هر چیزی خودشان را مسئول نتایج می دانند. باید همیشه بدانید که چگونه احساسات خود را کنترل کنید. شخصیت خوبی داشته باشید و روحیه تیمی را حفظ کنید. از فوتبال بازی کردن لذت ببرید.

به گزارش ایسنا، بورا در اینجا پرسید به نظر شما کدام موارد بهتر است؟ برخی از حاضران در همایش جواب دادند مورد ششم و برخی هم جواب دادن مورد دهم که بورا در واکنش به این پاسخ‌ها گفت: زمانی که در سال 2000 به چین رفتم، من به آنها گفتم که کشتی شما به جام جهانی کره و ژاپن برود. شما بین سال‌های 2000 و 2001 بازی های مهمی دارید و باید راهی پیدا کنید که به جام جهانی صعود کنید. ما شروع کردیم با کار کردن با تیم چین. آنها اسپانیایی بلد نبودند من هم چینی بلد نبودم اما هر دو به خوبی حرف همدیگر را می‌فهمیدیم. چون من در ذهنم همیشه این تفکر را داشتم که چه کسی هستم و قرار است با چه کسی بازی کنیم. من برای دو تیم احترام زیادی قائلم. عربستان و ایران در زمان بلاژوویچ.

وی ادامه داد: من به عنوان سرمربی در یک تورنمنت شرکت کردم. در این لحظه سیموئز وارد سالن شد که بورا صحبت‌هایش را قطع کرد و از رسانه‌ها خواست تا او را تشویق کنند.

بورا گفت: زمانی که من بچه بودم سیموئز بازیکن بسیار خوبی بود و من همیشه بازی‌هایش را نگاه می‌کردم. همچنین سرمربی تیم ملی فوتبال وارد سالن شد که بورا او را در آغوش گرفت و گفت: من از کارلوس کی‌روش چیزهای زیادی را یاد گرفتم.

میلوتینوویچ ادامه داد: نکته مهمی در 9 ماه آینده وجود دارد که همه باید بدانند، مردم و فدراسیون باید بدانند که در این 9 ماه چه کار کنند. با تیم ملی خود چگونه برخورد کنند. این مساله برای تیم ملی نکته بسیار حساسی است.

بورا در پاسخ به سوال خود گفت: همه باید حمایت کنیم. همه باید از کارلوس کی‌روش به عنوان سرمربی تیم ملی حمایت کنیم. این اعتقاد من است. باید به آقای کارلوس کی‌روش باور داشته باشیم و همه باید به او ایمان داشته باشیم که می‌تواند موفق شود. اگر قرار باشد من با تیم کی‌روش بازی کنم، قطعا با تیم دومم بازی می‌کنم، چرا که نمی‌خواهم تیم اصلی ام را به او نشان دهم. زمانی که من در چین بودم، مرد بسیار خوشحالی بودم، چون در گروهی قرار داشتم که نه ایران حضور داشت و نه عربستان سعودی و این بهترین شرایط برای صعود تیم ما به جام جهانی بود.

وی گفت: زمانی که من سرمربی بودم، تیم ما شاید خیلی خوب بازی نمی‌کرد و تماشاگرپسند نبود. اما بازی‌ها را می‌برد. ما به خوبی می دانستیم که در هر دقیقه‌ از بازی باید چه کاری را انجام دهیم. من هشت بازیکن داشتم که کاملا یکسان بازی می‌کردند. من توانستم به آنها یاد دهم که چگونه مقابل هر تیمی بازی کند. و این همان شماره "10" است، یعنی این که بدانیم چگونه از فوتبال لذت ببریم.

در ادامه سخنرانی میلوتینوویچ از عبارتی استفاده کرد که نه مترجم و نه مربیان خارجی حاضر در نشست با آن آشنا نبودند. او درباره شیوه گلزنی تیمش گفت: ما مقابل دروازه‌ وقتی می دیدیم که تیممان قوی‌تر است زیاد حساب و کتاب نمی کردیم. ما به شیوه بزن در رو گل می زدیم. وقتی شما با تیم قویی بازی می‌کنید، شما آقای کعبی را می شناسید. می دانید که در تیم السد زیر نظر من بازی می‌کرد؟ من خیلی خوشحال بودم که چنین بازیکنی دارم. این مساله باعث می‌شد که من بتوانم روی او حساب کنم. هم چنان که وقتی مقابل تیم ملی ایران بازی می‌کردم می دانستم که آنها بازیکنانی هم چون علی دایی و علی کریمی را دارند. تمام علم مربیگری همین چیزها است. یعنی این که بدانید تیم حریف‌تان چه بنیه‌ای دارد.

بورا در پاسخ به سوال یکی از حضار درباره فلسفه مربیگری که در ابتدای صحبت‌هایش مطرح کرده بود، گفت: همان طور که گفتم تیم تصویری از آن چیزی که است که در ذهن مربی قرار دارد.

وی ادامه داد: زمانی که من در چین بودم، یکی از خبرنگاران به من گفت: تمرینات شما مانند کاپلو می ماند، من به او گفتم اصلا نمی فهمم که چه می‌گوید. اصلا معنی ندارد تمرین دادن دو مربی مثل هم باشد. من برای هر جلسه تمرین خاصی دارم. شاید شما اگر هفته‌ بعد تمرین کاپلو را نگاه کنید به این نتیجه‌ برسید که تمرین کاپلو شبیه من است. فلسفه من در مربیگری این است که زیاد صحبت نکنم. کارم را انجام دهم و به مسائل جانبی کاری نداشته باشم. این پاسخ من به شماست که فلسفه من در فوتبال چیست. من به تمام دنیا سفر می‌کنم، از هر نقطه جهان چیزی یاد می گیرم و آنها را در ذهنم ثبت می‌کنم، همین آموخته ها به من کمک می‌کند. من به عنوان یک مربی همیشه می‌دانم که کجا هستم و می‌دانم که همیشه کجا می روم. زبانی که صحبت می‌کنم مهم نیست، مهم رابطه‌ای است که با بازیکنانم دارم. علم ارتباطات مهم‌ترین مساله برای یک مربی است، برای رابطه برقرار کردن با بازیکنانش است.

سرمربی سابق تیم ملی چین همچنین عنوان کرد: احترام متقابل اهمیت بسیار زیادی دارد. مستقل از این که مربی چقدر خوب یا بد باشد و برای تیمش چه کاری انجام داده است همیشه باید احترام حفظ شود. اینجاست که تفاوت‌ها مشخص می‌شود، چرا یک بازیکن گاهی اوقات خوب بازی می‌کند و گاهی بد بازی می‌کند.

سرمربی سابق تیم ملی چین از تجربیاتش در این تیم صحبت کرد و گفت: من احساس می‌کردم بازیکنان روحیه جنگندگی دارند. همیشه به آنها توصیه می‌کردم که فیلم سینمایی "تایتان‌ها" را به خاطر بیاورند تا بتوانند روحیه خود را بالا ببرند. یا مثلا در فیلم‌های "راکی" نکات زیادی وجود دارد که برای بازیکنان من مفید بود.

در ادامه یکی از حضار پرسید کسانی که این جا نشسته‌اند هر کدام کلاس زیادی رفته‌اند. اما اینجا آمده اند که چیزی یاد بگیرند. هم چنان که خود شما از حضور در کشورهای دیگر چیز یاد می گیرید، حالا ما هم از شما می‌خواهیم چیزی یاد بگیریم. سرمربی سابق تیم ملی چین از سکوی سخنرانی پایین آمد و نزد او رفت و گفت: من از پارتیزان بلگراد آمده‌ام. در سال 1966 زمانی که شما احتمالا به دنیا نیامده بودید، که آن فرد در پاسخ به میلوتینوویچ گفت: من 63 سالم است و از شما بزرگ‌تر هستم.

میلوتینوویچ پس از این شوخی با این فرد در پاسخ به سوال او گفت شما می‌توانید ببینید که با بازیکنانم چگونه برخورد کردم. این‌ها پایه اساسی فوتبال است. به نظر شما تکنیک مهم‌تر است یا تاکتیک؟ حتی می‌توان سوال را گسترده‌تر کرد یا پرسید تکنیک مهم‌تر است یا تاکیتک قوای جسمانی یا آمادگی روانی. طبیعیتا پاسخ این است که هر چه این عوامل بالاتر باشد بهتر است، اما اگر قرار باشد همه با هم برابر باشند و فقط یکی بالاتر باشد به نظر شما کدام بهتر است؟

همه حضار پاسخ مختلفی به او دادند و بورا در پایان گفت: هر کسی یک چیزی گفت، اما به نظر من تاکتیک خیلی مهم است. شما اگر بهترین تکنیک را داشته باشید، اما نتوانید تاکتیک را خوب کار کنید چه کاری می‌توانید در زمین انجام دهید. شما یحیی توره را می شناسید. او در منچسترسیتی بازی می‌کند. برای من او نمونه بازیکن استثنایی و فوق‌العاده‌ است. همیشه در بهترین موقعیت قرار دارد و در هر موقعیتی بهترین کار را می‌کند. گاهی گل می زند، گاهی شرایط را برای هم تیمی هایش فراهم می‌کند. آیا شما یادتان هست که دونگا چگونه بازی می‌کرد؟ دونگا همیشه در جای صحیحی در زمین قرار می گرفت و سطح تاکتیکی بالایی داشت.

در ادامه حمید درخشان از میلوتینوویچ پرسید، به نظر شما کدام بازیکنی است که همه فاکتور را داشته باشد؟ شما خودتان کدام بازیکن را ترجیح می‌دهید. میلوتینوویچ گفت: من ترجیح می‌دهم که بازیکن تاکتیک پذیر داشته باشم و حتی اگر تکنیکش پایین باشد تا این که بازیکنی داشته باشم که تکنیک بالایی دارد، اما تاکتیک پذیر نیست.

سرمربی سابق تیم ملی چین درباره حضورش در دوحه نیز گفت: من در بهترین جای دنیا کار می‌کنم. شما می دانید که تیم‌های بایرن‌ مونیخ، پاری سن ژرمن و منچستر یونایتد کجا تمرین می‌کردند؟ در دوبی.

در ادامه سخنرانی میلنتونوویچ پنجعلی خطاب به او گفت: شما گفتید که بازیکن تاکتیکی بهتر است، اما اگر ما قوچان نژاد را نداشتیم، الان در جام جهانی نبودیم که سرمربی سابق تیم ملی چین در پاسخ گفت: تکنیک را می‌توانید از هفت سالگی و 12 سالگی یاد بگیرید. هم چنان که می‌توانید یاد بگیرید که چگونه حرکت کنید. این‌ها حرکات ساده فوتبال است که قابل یادگیری هستند. هم چنان که یک کودکی الفبا را یاد می‌گیرد به ترتیب از حرف اول شروع می‌کند تا حرف آخر را یاد بگیرد، اما وقتی حرفه‌ای می‌شوید به دانشگاه می‌روید. اما مشکل روز این است که مردم یادشان می‌رود که باید به بازیکنانشان چه چیزی را یاد دهند. تکنیک چیزی است که باید از قبل فرا گرفته شده باشد. مربی باید تاکتیک را به بازیکنانش یاد دهد. گاهی اوقات مربی می بینید که بازیکنانش کارهای اولیه و ساده را هم بلد نیستند. هنر مربی این است که تشخیص دهد که بازیکنانش در چه سطحی هستند و از همان سطح لازم با آنها کار کند.