به گزارش مشرق، میروسلاو بلاژویچ اظهار داشت: هیچوقت از این بابت که دور از وطن باشم، مشکل نداشتم. برایم فرقی نمیکرد در کجا کار میکنم. در کشوری مثل ایران حس میکردم در وطنم هستم.
بلاژویچ که اکنون 79 سال سن دارد، در سال 1998 به عنوان بهترین مربی جهان برگزیده شد. 2 سال بعد از آن که چنین افتخاری را کسب کرد و با تیم کرواسی، به مقام سوم جام جهانی رسید، هدایت تیم ملی فوتبال ایران را برعهده گرفت. وی ابتدای دهه گذشته تلاش کرد تیم ملی فوتبال کشورمان را به جام جهانی 2002 کره و ژاپن ببرد، اما در راه رسیدن به این هدف ناکام بود.
بلاژویچ که به وعدهاش برای بلعیدن توپ در فرانسه عمل نکرد، در سال 2011 نیز برای مدت چند صباحی، هدایت تیم مس کرمان را نیز برعهده داشت، هم اکنون با وجودی که 79 سال سن دارد، همچنان کار می کند و خستگی نمیشناسد. به همین دلیل است که میگوید دوست دارد روی نیمکت مربیگری بمیرد.
«چیرو» که در سال 1953 به عنوان جوانی 18 ساله صاحب عنوان قهرمانی در رشته اسکی در یوگسلاوی سابق شد، بعد از آن اتفاق بود که تصمیم گرفت در عرصه فوتبال به فعالیت ادامه دهد.پس از آن بود که بازی در تیمهای تراونیک، دیناموزاگرب، لوکوموتیو زاگرب، سارایوو، ریجکا، سیون و ووی اشپورت(سوئیس) را تجربه کرد.
از سال 1968 نیز وارد عرصه مربیگری شد و تا به امروز یعنی نزدیک به نیم قرن درتیمهای بسیاری کار کرد که دو مورد آن با تیم ملی ایران در سالهای 2000 و 2001 و مس کرمان در سال 2011 بود.
یکی از نشریات چاپ آلمان با او گفتوگویی به مناسبت سالها فعالیت در عرصه ورزشی انجام داده که مشروح آن را در زیر میخوانید:
*28 ایستگاه مربیگری از سال 1968
هیچوقت وقت خودم را نگرفتم که بنشینم و ببینیم چقدر کارکرده ام. در این همه سال، در نقاط زیادی مربیگری کردهام. یک نمونهاش دیناموزاگرب است که 4 دوره مسئولیتش را داشتم.
*ایستگاههای موفق مربیگری
کل دنیا فکر میکند که موفقترین دوران کاریام به عنوان مربی، جام جهانی 1998 فرانسه بوده که با کرواسی سوم شدم. اما من طور دیگری به این قضیه نگاه میکنم و می گویم قهرمانی با دیناموزاگرب در سال 1982، بزرگترین موفقیتم بوده است. چون آن سال زاگرب بعد از 24 سال اول شد. این موفقیت نه از جنبه ورزشی بلکه بیشتر به خاطر شرایط خاص سیاسی که آن زمان حاکم بود، اهمیت دارد. کسب این مقام در یوگسلاوی آن موقع کار راحتی نبود. البته برای خود من جنبه ورزشیاش بسیار ارزش داشت. همان جا بود که ورزش یک بار دیگر پلی به دیگر عرصهها زد.
*بدترین دوران مربیگری
بیشک بدترین دوره مربیگریام در تیم نانت فرانسه بود. البته از همان ایام سخت و بد، خیلی چیزها آموختم. بعد از آن مربی جزو بزرگان شدم و تاجایی رفتم که حالا ایستادهام . یعنی هیچگاه به اندازه حالا به تجربیاتم مجهز نبودهام. حالا هم هیچ چیزی را به حادثه و آنچه روی دهد، رها نمیکنم. فرمول کاری من این است. مربی اساسا سختکوش و سختگیر هستم. قابلیتهای بازیکنانم را در نظر میگیرم. اما این وسط مهمترین فاکتور برای من، نظم است. تکتک بازیکنانم باید قوانین کار جمعی را بپذیرند و احترام بگذارد. یعنی یکی برای همه باشد و همه برای یکی.
*همکاری با تیم اف.کا زادار
اطمینان دارم که زادار را نجات خواهم داد. با وجود سن بالای، باور کنید فوقالعاده با انگیزه هستم.
*فلسفه مربیگری من
آنچه برایم مهم است، قوانین کار است. هر کسی که به این قواعد احترام نگذارد، خودش را درگیر توهم و خودپرستی میکند. وقتی یک مربی به کار گمارده میشود، سیستم کاری خودش را جا میاندازد. به عنوان مربی واجب است که 3 فاکتور را بپذیرد. اول این که ببیند چه بازیکنی در اختیار دارد. دوم روحیه بازیکنان را در نظر بگیرد. مثلا همین جا متوجه شود کرواتها روحیهای مثل آلمانها ندارند. سوم این که برنامههایش را در قالب روحیه پیشرفتهای به اجرا گذارد. منظورم از پیشرفته این است که هر چیزی که باعث ایجاد موفقیت کند، هست.امروز دیگر مثل گذشته نیست که شما برای تیمتان یک سیستم مشخص و کاملا ثابت به عنوان قالب بازی داشته باشی. منظورم از این حرف آن است که هربازیکن باید حمله کند، تک تک نفرات هم باید در دفاع شرکت کنند. مربی هم به هرحال وابسته به بازیکنانی که موجود دارد، هست.
*آموخته های مربیگری
خیلی چیزها در حوزه مربیگری کسب کردهام. مثلا حالا میدانم هیچ رضایت کوچکی و تاسف بزرگی وجود ندارد. حد فاصل این دو حالت نیز مربی است که حرکت میکند. پس این مربی است که میتواند فاتح قهرمانی لیگ و جام حذفی شود یا به مقام نخست لیگ قهرمانان برسد. اگر نتایج مناسب و مورد نظر نباشند، آنوقت است که فوری باید چمدانش را ببندد و برود در جمع بیکاران قرارگیرد. اما بلاژویچ هیچوقت بیکار نبوده، هیچوقت بدون حرفه نبوده حتی یک روز را به اتلاف وقت نگذرانده است.
*انتخابش به عنوان بهترین مربی جهان
این اتفاق مرا بسیار خوشحال کرد. این گزینش از طرف روزنامه نگاران نبود. بلکه گزینش همه مربیان تیمهای ملی جهان بود که در فرانکفورت جلسه داشتند. آن هم در یک رایگیری و نظرخواهی مخفی . البته امروز دیگر فکر نمیکنم بهترین مربی فوتبال جهان هستم. اما هر روز با بازیکنان میدوم و در کنارشان بازی میکنم. از بین هم نمیروم. موی سپید ندارم و هنوز مثل جوانان دندان دارم. یعنی در سلامت کامل بسر میبرم.
*بهترین بازیکنش در تمام ادوار
اگر صادقانه بخواهم حرف بزنم، دراین مورد اسم یک بازیکن را میبرم؛ زونمیر بوبان از آ.ث میلان. او کاپیتان تیم من بود. فرمانده تیم من در داخل زمین بود. به همه امور مسلط بود و همه خواستهها را تحقق میبخشید. هر چند که بوبان به خاطر از دست دادن یک توپ در نیمه نهایی جام جهانی 98 مقابل فرانسه، اشتباه داشت و به خاطر همان هم، نتوانستیم به فینال جام جهانی برسیم.
*برد 3 بر صفر مقابل آلمان در یک چهارم نهایی
آلمان تیم پیشتاز بازی بود. اما من به جوانانم روحیه دادم بهتر از حریف هستند. شاگردانم فوتبال مدرنی را نشان دادند و با قدرت وارد میدان شدند. هیچ فضایی را به حریف ندادند و زمان را از آلمان گرفتند. ما توانستیم به درخشانترین شکل ممکن تاکتیک خود را به بازی منتقل کنیم.
*دوری از وطن و جهانگردی به عنوان مربی
هیچوقت از این بابت که دور از وطن باشم، مشکل نداشتم. برایم فرقی نمیکرد در چین دارم کار میکنم، در ایران هستم یا در یونان. در اسلوونی یا بوسنیهرزگوین. در همه این کشورها حس میکردم در وطنم هستم.
*مشکلش با میسیموویچ در بوسنیهرزگوین
او بازیکنی توانمند بود. قبل از دیداری سرنوشتساز مقابل پرتغال نتوانست تیم را همراهی کند.آن موقع به 11 بازیکن نیاز داشتم که از نظر جسمانی کاملا آماده نشان دهند. اما میسیموویچ نتوانست اطمینانم را جلب کند. همین مساله باعث عصبانیتم شد. او یکی از معدود شاگردانم بود که با او به مشکل برخوردم. رفتارش واقعا غیرحرفهای بود.
*زندگی خصوصی در تمام ادوار
گوش کنید، 52 سال قبل با همسرم ازدواج کردم. هیچوقت با من به کشورهایی که مربیگری میکردم،نیامد. همیشه در لوزان سوئیس اقامت داشت. او برای من سه فرزند به دنیا آورد و من 6 نوه دارم. بیشترین خوشحالی من به خاطر همین نوه و فرزندانم است. البته آنها با شرایطی متفاوت با آنچه من بزرگ شدم، رشد کردهاند.در زمان کودکی با وضعیت فقر و نداری بزرگ شدم. اما حالا نوههایم واقعا زندگی خیلی بهتری نسبت به من دارند. حتی بهتر از پدربزرگشان که همیشه پرکار بوده است. پدر بزرگی که سلامتی و موفقیت همهشان را میخواهد و میخواهد کار کندو کار کند تا روی نیمکت مربیگری از دنیا برود.
بلاژویچ که اکنون 79 سال سن دارد، در سال 1998 به عنوان بهترین مربی جهان برگزیده شد. 2 سال بعد از آن که چنین افتخاری را کسب کرد و با تیم کرواسی، به مقام سوم جام جهانی رسید، هدایت تیم ملی فوتبال ایران را برعهده گرفت. وی ابتدای دهه گذشته تلاش کرد تیم ملی فوتبال کشورمان را به جام جهانی 2002 کره و ژاپن ببرد، اما در راه رسیدن به این هدف ناکام بود.
بلاژویچ که به وعدهاش برای بلعیدن توپ در فرانسه عمل نکرد، در سال 2011 نیز برای مدت چند صباحی، هدایت تیم مس کرمان را نیز برعهده داشت، هم اکنون با وجودی که 79 سال سن دارد، همچنان کار می کند و خستگی نمیشناسد. به همین دلیل است که میگوید دوست دارد روی نیمکت مربیگری بمیرد.
«چیرو» که در سال 1953 به عنوان جوانی 18 ساله صاحب عنوان قهرمانی در رشته اسکی در یوگسلاوی سابق شد، بعد از آن اتفاق بود که تصمیم گرفت در عرصه فوتبال به فعالیت ادامه دهد.پس از آن بود که بازی در تیمهای تراونیک، دیناموزاگرب، لوکوموتیو زاگرب، سارایوو، ریجکا، سیون و ووی اشپورت(سوئیس) را تجربه کرد.
از سال 1968 نیز وارد عرصه مربیگری شد و تا به امروز یعنی نزدیک به نیم قرن درتیمهای بسیاری کار کرد که دو مورد آن با تیم ملی ایران در سالهای 2000 و 2001 و مس کرمان در سال 2011 بود.
یکی از نشریات چاپ آلمان با او گفتوگویی به مناسبت سالها فعالیت در عرصه ورزشی انجام داده که مشروح آن را در زیر میخوانید:
*28 ایستگاه مربیگری از سال 1968
هیچوقت وقت خودم را نگرفتم که بنشینم و ببینیم چقدر کارکرده ام. در این همه سال، در نقاط زیادی مربیگری کردهام. یک نمونهاش دیناموزاگرب است که 4 دوره مسئولیتش را داشتم.
*ایستگاههای موفق مربیگری
کل دنیا فکر میکند که موفقترین دوران کاریام به عنوان مربی، جام جهانی 1998 فرانسه بوده که با کرواسی سوم شدم. اما من طور دیگری به این قضیه نگاه میکنم و می گویم قهرمانی با دیناموزاگرب در سال 1982، بزرگترین موفقیتم بوده است. چون آن سال زاگرب بعد از 24 سال اول شد. این موفقیت نه از جنبه ورزشی بلکه بیشتر به خاطر شرایط خاص سیاسی که آن زمان حاکم بود، اهمیت دارد. کسب این مقام در یوگسلاوی آن موقع کار راحتی نبود. البته برای خود من جنبه ورزشیاش بسیار ارزش داشت. همان جا بود که ورزش یک بار دیگر پلی به دیگر عرصهها زد.
*بدترین دوران مربیگری
بیشک بدترین دوره مربیگریام در تیم نانت فرانسه بود. البته از همان ایام سخت و بد، خیلی چیزها آموختم. بعد از آن مربی جزو بزرگان شدم و تاجایی رفتم که حالا ایستادهام . یعنی هیچگاه به اندازه حالا به تجربیاتم مجهز نبودهام. حالا هم هیچ چیزی را به حادثه و آنچه روی دهد، رها نمیکنم. فرمول کاری من این است. مربی اساسا سختکوش و سختگیر هستم. قابلیتهای بازیکنانم را در نظر میگیرم. اما این وسط مهمترین فاکتور برای من، نظم است. تکتک بازیکنانم باید قوانین کار جمعی را بپذیرند و احترام بگذارد. یعنی یکی برای همه باشد و همه برای یکی.
*همکاری با تیم اف.کا زادار
اطمینان دارم که زادار را نجات خواهم داد. با وجود سن بالای، باور کنید فوقالعاده با انگیزه هستم.
*فلسفه مربیگری من
آنچه برایم مهم است، قوانین کار است. هر کسی که به این قواعد احترام نگذارد، خودش را درگیر توهم و خودپرستی میکند. وقتی یک مربی به کار گمارده میشود، سیستم کاری خودش را جا میاندازد. به عنوان مربی واجب است که 3 فاکتور را بپذیرد. اول این که ببیند چه بازیکنی در اختیار دارد. دوم روحیه بازیکنان را در نظر بگیرد. مثلا همین جا متوجه شود کرواتها روحیهای مثل آلمانها ندارند. سوم این که برنامههایش را در قالب روحیه پیشرفتهای به اجرا گذارد. منظورم از پیشرفته این است که هر چیزی که باعث ایجاد موفقیت کند، هست.امروز دیگر مثل گذشته نیست که شما برای تیمتان یک سیستم مشخص و کاملا ثابت به عنوان قالب بازی داشته باشی. منظورم از این حرف آن است که هربازیکن باید حمله کند، تک تک نفرات هم باید در دفاع شرکت کنند. مربی هم به هرحال وابسته به بازیکنانی که موجود دارد، هست.
*آموخته های مربیگری
خیلی چیزها در حوزه مربیگری کسب کردهام. مثلا حالا میدانم هیچ رضایت کوچکی و تاسف بزرگی وجود ندارد. حد فاصل این دو حالت نیز مربی است که حرکت میکند. پس این مربی است که میتواند فاتح قهرمانی لیگ و جام حذفی شود یا به مقام نخست لیگ قهرمانان برسد. اگر نتایج مناسب و مورد نظر نباشند، آنوقت است که فوری باید چمدانش را ببندد و برود در جمع بیکاران قرارگیرد. اما بلاژویچ هیچوقت بیکار نبوده، هیچوقت بدون حرفه نبوده حتی یک روز را به اتلاف وقت نگذرانده است.
*انتخابش به عنوان بهترین مربی جهان
این اتفاق مرا بسیار خوشحال کرد. این گزینش از طرف روزنامه نگاران نبود. بلکه گزینش همه مربیان تیمهای ملی جهان بود که در فرانکفورت جلسه داشتند. آن هم در یک رایگیری و نظرخواهی مخفی . البته امروز دیگر فکر نمیکنم بهترین مربی فوتبال جهان هستم. اما هر روز با بازیکنان میدوم و در کنارشان بازی میکنم. از بین هم نمیروم. موی سپید ندارم و هنوز مثل جوانان دندان دارم. یعنی در سلامت کامل بسر میبرم.
*بهترین بازیکنش در تمام ادوار
اگر صادقانه بخواهم حرف بزنم، دراین مورد اسم یک بازیکن را میبرم؛ زونمیر بوبان از آ.ث میلان. او کاپیتان تیم من بود. فرمانده تیم من در داخل زمین بود. به همه امور مسلط بود و همه خواستهها را تحقق میبخشید. هر چند که بوبان به خاطر از دست دادن یک توپ در نیمه نهایی جام جهانی 98 مقابل فرانسه، اشتباه داشت و به خاطر همان هم، نتوانستیم به فینال جام جهانی برسیم.
*برد 3 بر صفر مقابل آلمان در یک چهارم نهایی
آلمان تیم پیشتاز بازی بود. اما من به جوانانم روحیه دادم بهتر از حریف هستند. شاگردانم فوتبال مدرنی را نشان دادند و با قدرت وارد میدان شدند. هیچ فضایی را به حریف ندادند و زمان را از آلمان گرفتند. ما توانستیم به درخشانترین شکل ممکن تاکتیک خود را به بازی منتقل کنیم.
*دوری از وطن و جهانگردی به عنوان مربی
هیچوقت از این بابت که دور از وطن باشم، مشکل نداشتم. برایم فرقی نمیکرد در چین دارم کار میکنم، در ایران هستم یا در یونان. در اسلوونی یا بوسنیهرزگوین. در همه این کشورها حس میکردم در وطنم هستم.
*مشکلش با میسیموویچ در بوسنیهرزگوین
او بازیکنی توانمند بود. قبل از دیداری سرنوشتساز مقابل پرتغال نتوانست تیم را همراهی کند.آن موقع به 11 بازیکن نیاز داشتم که از نظر جسمانی کاملا آماده نشان دهند. اما میسیموویچ نتوانست اطمینانم را جلب کند. همین مساله باعث عصبانیتم شد. او یکی از معدود شاگردانم بود که با او به مشکل برخوردم. رفتارش واقعا غیرحرفهای بود.
*زندگی خصوصی در تمام ادوار
گوش کنید، 52 سال قبل با همسرم ازدواج کردم. هیچوقت با من به کشورهایی که مربیگری میکردم،نیامد. همیشه در لوزان سوئیس اقامت داشت. او برای من سه فرزند به دنیا آورد و من 6 نوه دارم. بیشترین خوشحالی من به خاطر همین نوه و فرزندانم است. البته آنها با شرایطی متفاوت با آنچه من بزرگ شدم، رشد کردهاند.در زمان کودکی با وضعیت فقر و نداری بزرگ شدم. اما حالا نوههایم واقعا زندگی خیلی بهتری نسبت به من دارند. حتی بهتر از پدربزرگشان که همیشه پرکار بوده است. پدر بزرگی که سلامتی و موفقیت همهشان را میخواهد و میخواهد کار کندو کار کند تا روی نیمکت مربیگری از دنیا برود.