بادامچیان معتقد است اصلاحطلبان با زرنگی سیاسی خود را به عنوان پیروز انتخابات جا زدهاند درحالی که کاندیدای آنها عارف بود ولی به دلیل شانس بیشتر روحانی، عارف را کنار زدند و از روحانی اعلام حمایت کردند. به اعتقاد بادامچیان، رئیسجمهور اصلاحطلب نیست. وی درباره رفتار اصولگرایان در انتخابات، نحوه تنظیم مناسبات اصلاحطلبان و دولت و برخی موضوعات دیگر نیز نظراتی دارد که در ادامه میخوانیم.
آقای بادامچیان! به اعتقاد شما چرا یکی از کاندیداهای اصولگرایان پیروز انتخابات نشد؟
اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری شکست نخوردند. علت این استدلال بنده این است که آقای دکتر روحانی گزینه و جزو اصلاحطلبان نبود و تا قبل از اینکه آقای عارف کنار برود ایشان را جزو اصلاحطلبان به حساب نمیآوردند.
نامزدهای جریان اصولگرایی در این انتخابات متعدد بودند از چند نفری که در صحنه ماندند تا چند نفری که انصراف دادند مانند آقایان باهنر و آلاسحاق و پورمحمدی. اما از اصلاحطلبان تنها آقای عارف بود که در روزهای آخر مجبورشان کردند کنار بکشند و این از عجایب روزگار ماست که خود اصلاحطلبان کاندیدایشان را به زور کنار میگذارند و از یک اصولگرای مداراگر با اصلاحطلبان حمایت میکنند و در آخر هم میگویند اصلاحطلبان برنده شدند. در این انتخابات اصلاحطلبان برنده نشدند.
به هر حال آقای خاتمی و مجمع روحانیون از آقای روحانی حمایت کردند!
علت این است که وقتی نامزدی ندارند تا بتوانند در صحنه بیایند یا باید تحریم کنند و به صحنه نیایند یا از یک اصولگرا که با آنها مدارا میکند، حمایت کنند. اینها سیاست دوم را پیش گرفتند اما بعد از انتخابات گفتند ما باعث رایآوری آقای روحانی شدیم و ای کاش آقای عارف کنار نمیرفت تا معلوم میشد چه رای کمی در میان مردم دارند اما اصلاحطلبان زرنگی سیاسی کردند و از اینکه آقای روحانی مایل به استفاده از این گروه هم هستند، سود میبرند. بنابراين بنده معتقد نیستم اصولگرایان شکست خوردند بلکه اگر آرای اصولگرایان را باهم جمع کنیم قریب به 50 درصد آرا را داشتند.
پس چرا با نامزد واحد به صحنه نیامدند؟
برخي اصولگرایان اعتقاد داشتند اصلاحطلبان حرفی برای گفتن ندارند همانطور که آیتالله مصباح یزدی نیز همین اعتقاد را داشتند و میگفتند رقابت در میان اصولگرایان است. بنابراین در این انتخابات آرای اصولگرایان متفرق شد و نهایتا کسی رای آورد که با شعار اعتدال سایر آرا را جمع کرد و اصلاحطلبان نیز که دیدند شعار آقای روحانی اعتدال است به سراغ وی رفتند و آقای روحانی رای آوردند.
با این حال بسیاری از اصولگرایان روحانی را بیشتر نزدیک به اصلاحطلبان میدانند و این موضوع در چینش کابینه هم مشخص است.
تحلیل صحیح این است که آقای روحانی تا قبل از انصراف آقای عارف جزو اصولگرایان است.
اصولگرای سنتی؟
بنده اصولگرای سنتی و غیرسنتی را قبول ندارم. اصولگرایی یک طیف است که سلیقههای مختلفی دارد که علتش هم آزادی بیان و فکر حاکم در این گروه است. همین باعث شد آرای اصولگرایان متعدد شود. اصولگراها که مانند دوم خردادیها نیستند که هنوز نصف رای در شورای شهر تهران را نیاورند در برابر خانم الهه راستگو که نظری مخالف آنها داشته رفتاری زشت و غیر اخلاقی و سیاسی میکنند. اینها اگر دستشان باز باشد بیشتر خود را نشان میدهند. آقای روحانی با مجموع اصولگرایان 700 هزار رای تفاوت دارد. آقای روحانی که عضو مجلس خبرگان است و سوابق روشنی دارد اصلاحطلب و دوم خردادی نیست. اصولگراست اما با سلیقه خودش.
اما کابینه انتخابی آقای روحانی که قرار بود فراجناحی باشد بیشتر اصلاحطلب است.
حتما همینطور است و خیلی از منتقدان هم به چینش نیروهای آقای دکتر روحانی ایراد دارند که اکثریت دوم خردادی هستند.
اما بالاخره کسی که رای آورده باید به او مهلت زمانی داد تا برنامههایی که دارد را اجرا کند. اگر مغایر شعارها و وعدههای انتخاباتیاش باشد باید تذکر صمیمانه و برادرانه داد. آنکه رای اکثریت را آورده و تنفیذ ولیفقیه را دارد باید از او حمایت کنیم و احترامش را نگهداریم و نقد مشفقانه سازنده داشته باشیم. سیاست حزب موتلفه اسلامی در برابر دولتها هم همین است یعنی نقد مشفقانه، حمایت حکیمانه و رصد هوشمندانه با حفظ تمام احترامات و مصالح کشور. مشی موتلفه اعتدال بوده که هماکنون آقای دکتر روحانی از مزیت آن استفاده کرده است.
پیش از انتخابات آقای روحانی میگفت برای پا گذاشتن به این عرصه با آقای هاشمی مشورت داشت و نظر مساعد او را گرفته است.آیا نحوه رفتار آقای هاشمی با دولت جدید و برخی صحبتهای وی در حوزههای مختلف تصمیمگیری دولت، میتواند به معنای این باشد که وی بر دولت احاطه دارد؟
خیر! تا آنجا که من میدانم اینطور نیست. آنچه مهم است اینکه ما دولت را دولت آقای روحانی میدانیم. ممکن است انتقادهایی داشته باشم به سیاستهای ایشان یا چینش کابینه اما آن بحث دیگری است.
آقای بادامچیان! روند تغییرات در دولت جدید بسیار چشمگیر بوده است. قرار بود داس در کار نباشد!
این شیوه که مسؤولان اداره کشور اتوبوسی عوض میشوند را قبول نداریم. این امنیت خدمت در نظام را از بین میبرد. همه مسؤولان که در این نظام کار میکنند و ممکن است سلیقههای متفاوت هم داشته باشند وقتی در چارچوب قانون عمل کردند، نمیشود تنها به دلیل سلیقه آنها را تغییر داد. اینطور کنار زدن مدیران درست نیست. این عمل غیرصحیح از دولت آقای خاتمی شروع شد که بهرغم اعلام زنده باد مخالف من اما چندین هزار مدیر را کنار زدند به جرم اینکه پیام دوم خرداد را درك نكردند! این باعث شد وقتی آقای احمدینژاد هم آمد کسانی را که پیام سومتیر و غیره را نفهمیدند کنار بزند! این نباید باشد. باید فرهنگ شود و رسانهها این رفتارها را مورد انتقاد قرار بدهند. نه به صورت درگیری جناحی بلکه به عنوان اصول انقلاب و نظام.
در دیداری که حزب موتلفه با آقای روحانی داشت، چه صحبتهایی مطرح شد؟ دعوت به همکاری شد؟
دیداری صمیمانه داشتیم. گفتیم که شما را از خودمان میدانیم و ولیامر فرمودند با شما همکاری صمیمانه داشته باشیم. ایشان دعوت عام برای کمک به دولت از همه داشتند. با این حال از موتلفه اسلامی هیچ درخواستی نداشتند و همکاری با ما را مطرح نکردند. الان هم موتلفه نقد مشفقانه دارد و طی این مدت هم یک نامهای نوشتیم و شاید دوباره هم بنویسیم.گاهی هم نقد علنی اگر تضعیف دولت نباشد را در مواضع میگوییم. این مشی ما در همه دولتها بوده است.
همانطور که گفته شد آقای روحانی بیشتر مایل به استفاده از اصلاحطلبان است. این چه نسبتی با اعتدال مورد ادعای ایشان دارد؟
این سوال را ما نباید پاسخ بدهیم و از آقای روحانی باید بپرسید که شما شعار استفاده از همه نیروها را میدهید و شعار درستی هم هست. موتلفه اسلامی هم هیچگاه سهم خواهی نداشته است اما از بین جمیع اصولگراها میشد انتخاب کرد. با این وجود فردی که رای آورده است، فعلا این سیاست را در پیش گرفته است. الان استاندارانی که انتخاب شدهاند دوم خردادی هستند و ممکن است در آینده نمایندگان مردم در مجلس با استانداران به مشکل بخورند.
خب این خط اعتدال است؟
شاید از دیدگاه آقای روحانی این اعتدال است که دارد عمل میکند اما از دیدگاه من در چینش نیروها اعتدال رعایت نشده است.
شما دیدگاه مشخصی درباره جریان دوم خرداد دارید. معتقدید در دوره جدید هم آنها به دلیل نداشتن عقبه مردمی، مجبور به حذف کاندیدای تابلودار خودشان شدند و دور آقای روحانی جمع شدند. به اعتقاد شما این جمعشدن آنها دور آقای روحانی تا کی ادامه دارد؟ مثلا در انتخابات آتی خبرگان و مجلس شورای اسلامی همین روند را ادامه میدهند؟
کشور به زمان دوم خرداد برنمیگردد. علت این است که آقای خاتمی اصلاحطلب دوم خردادی بوده اما آقای روحانی اصلاحطلب نیست اما سلیقه متفاوتی دارد. اصلاحطلبان فرصتی برایشان پیش آمده و مسؤولیتهای اجرایی را گرفتهاند. اگر اینها بخواهند استفاده کنند برای اینکه قبضه قدرت دومخردادی داشته باشند بزودی با رئیسجمهور دچار تضاد میشوند چرا که آقای روحانی آن روحیه آقای خاتمی را ندارد و اینها باید طبق سیاست آقای روحانی کار کنند. وقتی دچار تضاد شوند؛ در اداره کشور، دولت آقای روحانی را دچار مشکل میکنند.
اخباری شنیده میشود که برنامههایی برای تغییر در مجلس خبرگان وجود دارد.
اخباری شنیدهام و اظهارنظراتی را خواندهام اما اینها در ملت ما تاثیر ندارد و ملت ما در انتخابشان افراد خبره؛ فقیه، واجد شرایط، ولایتپذیر، متقی و خداخواه را انتخاب میکنند. اینهایی هم که تلاش میکنند، این تیپ آدمها را ندارند. برخیها را دارند که معلومات فقهی دارند اما از نظر بینشی منطبق با موازین اسلامی نیستند.
بخش بدنه آنها هم که خیلی به روحانیت اعتقادی ندارند. ممکن است نقشه بکشند و بخواهند 2 یا 3 تا آدم مزاحم را بفرستند تا ولایت فقیه را تضعیف کنند بنابراین روشنگری باید بشود که امنیت جامعه ما بهخاطر اصل ولایت فقیه است. در دیدارهای خارجی که داریم میگویند که مشکل ما از این است که ولایت فقیه نداریم.
اصولگراها در این شرایط چه میکنند؟
اصولگرایان باید طبق آهنگ ولایت با دولت همراهی کنند و همکاری صمیمانه داشته باشند و به دولت زمان بدهند که بتواند سیاستهایش را اجرا کند. مواضع تخریبی و توهین و افراطیگری نداشته باشند و بعد هم نقد منصفانه داشته باشند. البته شرایط برای وحدت اصولگرایان فراهم است. مجلس ششم و دولت اصلاحطلب که شد؛ اصولگراها دور هم جمع شدند و وقتی دولت اصولگرا شد و مجلس اصولگرا، اصلاحطلبان دور هم جمع شدند و اکنون نیز فکر میکنم همین اتفاق دوباره بیفتد.
منبع : وطن امروز