این بخش وظیفه دارد تا با انجام تحقیقات گسترده ضمن ساخت جنگافزارهای جدید استراتژیهای جدید را نیز برای تداوم برتری نظامی آمریکا در جهان تدوین کند.
در همین رابطه دانشگاه جنگ آمریکا با همکاری موسسه تحقیقات استراتژیک این کشور تحقیقی را در خصوص یافتن راه هایی برای استفاده از قدرت عمومی جامعه برای استفاده در جنگهای آتی آغاز کرده است. در ادامه به بررسی یکی از این گزارشات مهم دانشکده جنگ ایالات متحده می پردازیم.
نکته جالب توجهی که در این گزارش به چشم می خورد تبلیغاتی است که از مردم افغانستان درخواست می کند تا در صورت داشتن هرگونه اطلاعاتی در مورد یک سرباز اشغالگر با شماره 110 تماس بگیرند. این نکته وقتی مهمتر می شود که بدانیم شماره فوریتهای پلیسی در ایالات متحده 911 است اما در افغانستان که تحت اشغال امریکا است، این شماره تلفن از روی پلیس ایران کپی شده؛ در حالی که عدد 110 جمع ابجد «علی» است.
در این گزارش که توسط دکتر استیو تاتام، یکی از پرسابقهترین افسران اطلاعاتی و متخصصان رسانهای انگلیس نوشته شده، به بررسی عملیاتهای اطلاعاتی دولتی آمریکا و ارتباطات استراتژیک پرداخته است.
تاتام در جریان جنگهای سیرالئون (سال 2000) افغانستان (2001) و عراق (2003) مسئول عملیات رسانهای و سخنگوی عملیاتها بود.
استیو تاتام، نویسنده این گزارش
در این گزارش، حقایق مهمی همچون نقش پروپاگاندای رسانهای آمریکا در اقناع افکار عمومی برای تهاجم نظامی مثلا به افغانستان یا عراق، افشا شده است. البته نویسنده گزارش اعتراف کرده که پروپاگاندای رسانهای آمریکا هرچند توانسته در اقناع افکار عمومی داخل این کشور، موثر واقع شود اما در همراه ساختن ملتهای مورد تهاجم، چندان موفق نبوده است.
این گزارش که با عنوان «عملیاتهای اطلاعاتی دولتی آمریکا و ارتباطات استراتژیک: ابزاری بی اعتبار یا اشتباه استفاده کنندگان؟ مفاهیمی برای نبردهای آینده» نشان میدهد که چگونه ارتباطات استراتژیک دولت آمریکا و بویژه عملیاتهای اطلاعاتی وزارت دفاع و برنامههای اطلاعات نظامی در حمایت از عملیاتها تبدیل به اهداف استراتژیک و سیاست خارجی آمریکا شدهاند.
این گزارش همچنین نشان میدهد که چگونه اقدامات در حال انجام برای عملیاتهای احتمالی آینده طرح ریزی شدهاند. این گزارش بیان میکند که چگونه برای سالیان دراز فعالیتهای دولت آمریکا توسط پیمانکارانی انجام گرفته که تا حد زیادی تحت تاثیر تبلیغات و بازار بودهاند.
این روشها تلاش دارند تا نگاههای بد به آمریکا را تغییر داده و متعاقب آن رفتارهای خصومتآمیز نسبت به ایالات متحده نیز کاهش یابند. نویسنده این مقاله در این مورد بحث کرده که هرچند ممکن است یک راهکار منجر به متقاعد کردن مردم آمریکا برای خرید یک محصول شود اما این راهکار الزاما نمیتواند به راحتی تبدیل به امری برای موفقیت آمریکا در جنگها و مناقشات شده و کمکی به آمریکا بکند. در چنین مواقعی بسیار بهتر خواهد بود اگر آمریکا دست از آن روشها برداشته و بطور مستقیم به از بین بردن رفتارهای ناخواسته و همچنین تغییر انگیزههای پنهان افراد روی بیاورد.
نگارنده این گزارش همچنین اعتقاد دارد بر خلاف آنچه برخی از مقامات بلند پایه آمریکا ادعا میکنند که در خصوص ارتباطات استراتژیک، عملیاتهای اطلاعاتی و برنامههای اطلاعات نظامی در حمایت از عملیاتها باید با هزینه کمترین بیشترین اقدامات را انجام داد، با بیشترین هزینه کمترین دستآورد را داشتهاند. این نکته در واقع نه تنها از سوی رسانههای آمریکایی بلکه از سوی کمیته تخصیصهای کاخ سفید به کار گرفته شدهاند.
نویسنده به دولت آمریکا توصیه میکند که به طور فعالانهای روی به تحقیقات علمی رفتاری و اجتماعی که هم اکنون در دسترس هستند بیاورد. نویسنده معتقد است این اقدام با هدف از بین بردن رفتارهای نامطلوب انجام میشود. این روش حتی در شرایط پیشرفته به عنوان ابزاری از بازدارندگی استراتژیک در فاز مقدماتی (فاز صفر) عملیات و یا در فازهای یک، دو، سه و چهار عملیاتی به عنوان بخشی از پاسخهای نظامی و دیپلماتیک محسوب میشود. این مقاله با توضیحی در خصوص پیشرفتهای روسیه و چین در این زمینه فوق تخصصی به پایان میرسد.
***
در ادامه ترجمه خلاصه این گزارش، ارائه میشود:
ارتش آمریکا و قدرت ملی
امروزه رهبران یونیفورمپوش ارتش آمریکا و مقامات دفاع شهری این کشور در حال توسعه راههایی برای استفاده موثرتر و مفیدتر از قدرت ملی هستند. روزهایی که آمریکا منابع نظامی و اقتصادی گستردهای داشت به پایان رسیده و از همین رو این موضوع میتواند تا حد زیادی موجب نادیده گرفتن هزینههای این استراتژی (استفاده مفیدتر از قدرت ملی) شود.
سبک و سنگن کردن هزینهها و منافع مهمترین مفاهیمی هستند که موجب شدهاند این استراتژی در ارتش آمریکا مدنظر قرار بگیرد. یکی از انگیزههای مهم در تلاش برای موثرتربودن و افزایش بهرهوری از قدرت ملی رسیدن به استراتژی "گروه ضربت نیروی زمینی" است.
این استراتژی یک تلاش مشترک از سوی ارتش، نیروی دریایی، و فرماندهی عملیاتهای ویژه آمریکاست. این گروه ضربت از آن رو شکل گرفته تا به ستاد مشترک و سیاستگذاران آمریکایی یادآوری کند که نبردهای نظامی همچنان به عنوان چالشی از منافع مطرح است بطوریکه این نیروها در تلاشی علیه هم برای تحمیل کردن اراده خود بر دیگری تلاش میکند. در نهایت آنکه نفوذ و تسلط انسان در درگیریهای نظامی امری قطعی است. در نتیجه تاثیرگذاری و مفید بودن استراتژیک نیازمند درکی از اهداف انسانی و تاثیرات روانشناسی است که البته این موضع چالشزا به نظر میرسد. فراوانی منابع اطلاعاتی و ارتباطات در دنیای مدرن این امر را برای استراتژیستها مشکل ساخته که میزان تاثیر یک دستور و یا اقدام را بر افرادی که شامل آن میشوند را ارزیابی کنند. از همین رو بسیاری از نظامیان آمریکایی در مسائل فرهنگی بسیار متفاوتتر از مردم عادی نمایان میشوند و همین امر بر مشکلات موجود در این رابطه میافزاید. با این وجود هر چند ارزیابی در این خصوص اهمیت ویژهای دارد اما انجام این ارزیابی امری مشکل است.
(نمونهای از پروپاگاندای رسانهای غربی ها: پوستری که انگلیسیها در جولای 2011 برای یافتن سرباز گمشده خود در افغانستان، طراحی کردند. با وجودی که انگلیسیها جزو نیروهای متجاوز و اشغالگر افغانستان محسوب میشوند، این پوستر به گونهای طراحی شده که احساس دلسوزی افغانها را برمیانگیزد، خصوصا آن که از مردم خواسته شده کمک کنند تا این سرباز گم شده به آغوش خانوادهاش بازگردد.)
تمام این موارد بدان معناست که عملیاتهای اطلاعاتی یکپارچه یکی از مولفههای مهم استراتژی قدرت زمینی است. در این مقاله دکتر استیو تاتام، پرسابقهترین افسر اطلاعاتی انگلیس، از عملیاتهای نظامی انجامشده در افغانستان برای شناسایی بازدههای کوتاه مدت ارتباطات استراتژیک آمریکا استفاده کرده است. دکتر تاتام بویژه تمایل داشته تا در این کار از گروههایی که در عملیاتهای خود از مواردی همچون تبلیغات و امور بازاریابی استفاده کرده بودند استفاده کند. تاتام معتقد است که ارتباطات استراتژیک میتوانند اهمیتی ویژه در استراتژی امنیتی داشته باشند و در حالیکه سایر امور نیز در این رابطه منابع خود را افزایش میدهند کلیت ماجرا میتواند سادهتر شود. بخشی از ساده کردن این موضوع پیش از آنکه بر عهده پیمانکاران حاضر در ارتش باشد بر عهده متخصصان فعال در ارتش و دیگر نهادهای دولتی است. در حالیکه ارتش آمریکا در حال انجام تغییراتی برای جدا کردن پرسنل اصلی خود از پیمانکاران است این موضوع یک ادراک مهم محسوب میشود. این موضوع در مورادی همچون عملیاتهای "آزادی عراق" و "آزادی پایدار" قابل مشاهده است.ارتباطات استراتژیک تاثیر گذار همانند سایر مولفههای "نیروی زمینی استراتژیک" نیازمند توجه فزاینده بر پیچیدگیهای تاثیر نفوذ انسان در طی توسعه رهبری و تحصیلات حرفهای در داخل ارتش آمریکا و دیگر نهادهای دولت است. فرماندهان ارتش باید بر روی این دو موضوع تمرکزی ویژه داشته باشند یکی اینکه چگونه این کار (ارتباطات استراتژیک) را انجام داده و دوم اینکه آن را تا چه اندازهای پیش ببرند. آنها همچنین باید این نکته را در نظر داشته باشند که ممکن است همراه با ارتباطات استراتژیک سایر توانائیها نیز رشد کنند.
رهبران بعدی ارتش و استراتژیستها نمی توانند در مورد هر فرهنگ خارجیای نظر بدهند اما آنها نیاز دارند که بدانند که هم از قدرت نرم و هم از قدرت سخت به چه صورت استفاده کنند تا تاثیری روانشناختی بر فرهنگها داشته باشند به گونهای که این تاثیر با تاثیر بر فرهنگ آمریکایی تفاوت داشته باشد. هر دو گروه سیستم آموزش حرفهای ارتش و روندهای مرزی برای افزایش توانائیهای رهبران باید راه هایی را برای انجام دادن این کار بیابند.
برای ارتش آمریکا توسعه نیروی زمینی استراتژیک تازه آغاز شده است. طراحان این استراتژی نیامند انجام تحقیقات و تجزیه و تحلیلهای بیشتر در مورد تاثیر نفوذ انسان در نبردها دارند. تحقیق دکتر تاتام نیز یک همکاری مهم در مورد این تلاش است که مدت مان زیادی طول خواهد کشید.