کد خبر 275912
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۲ - ۲۳:۵۴

دیپلماسی انگلیس، چهره ژانوسی دارد که در مقطع حاضر، هر یک از وزرای خارجه سابق و فعلی، یک چهره از آن را در قالب قهر و آشتی بازی می کنند.

گروه سیاسی مشرق - با آمدن جک استراو هیات همراه به تهران، برخی ها با فراموش کردن سوابق خصومت هائی که وی در دوره مدیریتش بر وزارت امور خارجه انگلیس علیه کشورمان در ابعاد و عرصه های مختلف اعمال نمود، از وی چهره یک فرشته را به تصویر کشیده اند که گوئی، قرار است زنجیر تحریم ها را بگسلد و پیام صلح و آشتی را به ملت ایران منتقل نماید!

براستی چه شد که استراو، از آن وزیر خارجه تندرو که مدام در پس امتیازگیری از ج.ا.ایران در مذاکرات مختلف هسته ای بود، حتی شناسائی رژیم صهیونیستی را به عنوان مابه ازای توافق هسته ای کشورمان قلمداد می کرد، به سرعت و طی دو ماه با چند مصاحبه آن هم با مدیریت دستگاه خبرپراکنی فارسی زبان وابسته به این کشور یعنی بی بی سی، چنین چهره ای متفاوت یافت؟ بدون واکاوی علل گذار استراو از ابلیس به فرشته در مناسبات با ج.ا.ایران، نمی توان اهداف نهفته در قالب ماموریت وی را دریافت.

براستی چه شد که استراو، از آن وزیر خارجه تندرو، افراطی و دشمن، به شکل دوست و حامی تغییر چهره داد؟

دیپلماسی انگلیس، چهره ژانوسی[1] دارد که در مقطع حاضر، هر یک از وزرای خارجه سابق و فعلی، یک چهره از آن را بازی می کنند.

آیا انگلستان به خاطر ایفای نقش رهائی بخش در فشارها و محدودیت های اقتصادی به ایران آمده است؟ تحلیل علل و کارکردهای حضور نیروهای بازنشسته در قدرت حاکم انگلیس در تهران را نباید در پهنه خیرخواهی در دیپلماسی انگلیسی دید. آنها هر وقت منافع شان اقتضا کرده است، به قهر یا آشتی روی آورده اند. نوع بازی در این طیف کاری، بستگی تام به منافع آن کشور و ضعف و قوت سیاست های داخلی و خارجی ما داشته است.


 سردیس ژانوس، در موزه واتیکان
دیپلماسی انگلیس، چهره ژانوسی دارد

اینکه انگلیسی ها چرا در مقطع زمانی کنونی و حتی قبل از اجرائی شدن توافقنامه ژنو به ایران آمده اند تا به عنوان دولت در سایه، زمینه های تحرک در آینده روابط دو کشور را رقم بزنند نیز خود قابل تامل است.

اینکه انگلیس بدون همراهی و همگامی با امریکا و بلکه به عکس، در راستای بازیابی اعتبار خود در ایران و نوعی رقابت جوئی با تحرکات اخیر امریکا در جلب اعتماد و احیای روابط با ج.ا.ایران چنین مسیری را برگزیه باشد نیز از درجه اعتباری غیرقابل خدشه ای برخوردار نیست. همراهی های راهبردی آن دو کشور که مصداق بارز انعطاف جوئی در جلوه گر سازی استعمار و سلطه در عصر جدید است، تصور یکجانبه گرائی آنها علیه همدیگر و یا روابط رقابت گونه ای به این آشکاری را غیرمنطقی می نمایاند.


انگلیسی ها نیز در پی سیاست قدیمی آمریکا برابر ایران یعنی همان
 چماق و هویج، تاثیرگذاری نسبی این خط مشی را دریافته اند



البته اینکه امریکائی ها راضی شده باشند که در برابر همکاری های انگلیس از جمله کنار آمدن با توافق ژنو امکان حضور در عرصه های اقتصادی ایران را بیابند، نه دور از انتظار بلکه نزدیک به واقعیت است. اما مهم اینست که بپذیریم این کشور با هماهنگی و تقسیم منافع متقابل با امریکا است که به سمت ایران سیاست خصومت آشکار را تعدیل نموده یا نوعی پوست اندازی بسیار کند در مواضع رسمی را علیه کشورمان آغاز نموده است.
در این صورت، کارکرد نزدیکی دیپلماسی کشورمان با انگلیس نیز وزن و سطح صحیح خود را باز می یابد و استقبال های بی پروا و شتاب زده –که منبعث از تصور ایفای نقش نجات گری اقتصادی و ... باشد- را مانع می شود.

انگلیسی ها نیز در پی سیاست قدیمی امریکا در برابر کشورمان یعنی همان چماق و هویج، تاثیرگذاری نسبی این خط مشی را دریافته اند. از همین روست که دلیلی ندارد انتظار داشته باشیم آنها نیز از شبیه سازی همین خط مشی خودداری نمایند. اینکه هیگ در همان زمان حضور استراو در تهران، با اصلی ترین دشمن منطقه ای ج.ا.ایران دیدار رسمی برگزاری می کند و با بیانیه مشترک از لزوم و قعطیت ادامه تحریم های کنونی سخن می راند، جلوه هائی از همان شبیه سازی تهدید-تشویق است.

این سیاست درست در جهت واحد و مکمل بکارگیری می شود و هر یک از مقامات روابط خارجی قبلی و فعلی در این زمینه، یک نقش را عهده دار شده اند. در نهایت، مساله به غیر از جنبه های روابط خارجی آن که با امید به گشایش های اقتصادی و مالی پیوند خورده و موجبات تشویق این سفرها و موارد مشابه را در برخی نهادها برانگیخته است، جنبه های سیاست داخلی با خاستگاه همین تحرکات روابط دوجانبه را نیز باید در نظر داشت.

تیم انگلیسی در تلاشند تا سیاست های تعامل و همراهی را نوعی تدبیر موفق در روابط خارجی ایران نشان دهند که موجب شده است مثلاً انگلیسی ها نیز که از اصلی ترین حامیان سیاست خارجی فشار و تهدید امریکا علیه کشورمان بوده اند، به ایران آمده و از احیای روابط دم بزنند.

این دسته از اهداف انگلیسی ها که با زبان های مختلف و البته خزنده و تلویحی در رسانه های خارجی نیز به افکار عمومی منتقل شده است، ناظر بر تاثیرگذاری بر فضای فکری و روانی جامعه ایران از حیث چیدمان جریان های سیاسی است به نحوی که در انتخابات مختلف از مجلس آینده نیز تاثیربگذارد.


در برقراری یا احیای روابط خارجی با دولت های بانفوذ در جهان، انگیزه های اقتصادی نباید بر ملاجظات امنیتی ما تقدم یابد و این امر، خسارات غیرقابل جبران خواه داشت.

اینکه اقتصاد و مقوله های اقتصادی عامل تعیین کننده در جهت گیری سیاست خارجی باشد، اشکال های مهمی دارد که برخی از آسیب های گذشته نیز حول همین محور قابل ارزیابی است. در برقراری یا احیای روابط خارجی با دولت های بانفوذ در جهان، انگیزه های اقتصادی نباید بر ملاجظات امنیتی ما تقدم یابد و این امر، خسارات غیرقابل جبران خواه داشت.

اینکه چنین مراوداتی فاقد فرصت به نظر برسد، غیرمنصفانه است و همانگونه که رهبری معظم انقلاب تاکید نموده اند، ج.ا.ایران اهل منطق و گفتگو است و از این رو، انگلیس به رغم سوابق خصومت های متعدد و گوناگون علیه ملت ایران، از این کلیت خارج نیست. اما دیپلماسی کشور نیز باید با پرهیز از التهاب های فاقد مبنا و استقبال های شتاب زده از این چراغ سبزها، مراقب منافع و منابع خود باشد و منطق محاسباتی سود - هزینه را درنظر بگیرد. احتیاط در ماهیت خیر این گونه مراودات از این جهت نیز لازم تر است که انگلیسی ها هیچ گاه منافع ج.ا.ایران را مدنظر قرار نداده اند و مدام درصدد مانع تراشی برای حضور موفق ج.ا.ایران در محیط بین المللی و همچنین پیشرفت و توسعه موثر در داخل بوده اند.


[1] - ژانوس، خدای اسطوره ای دروازه های روم، دو چهره داشته است، چهره ای رو به پیش و بالنده و چهره ای رو به پس و میرنده، ژانوس اغلب با دو چهره و یا دو سر به تصویر کشیده می‌شود که از این دو سر، یکی به روبرو و دیگری در جهت مخالف آن، یعنی به پشت سر نگاه می‌کند. اعتقاد بر این است که این دو سر به آینده و گذشته می‌نگرند؛ ژانوس در واقع در خود تضاد و همگونی را به همراه دارد.