شهرهای تازه، یکی پس از دیگری در سرزمین جدید، با زور و یا با تطمیع، از چنگ بومیان در آمد و ایالت های جدید با نامهایی مشابه با نامهای سرزمین های اروپایی یا پادشاهان آنجا تاسیس شد. سرزمین جدید، مقتل ساکنان اصلی امریکا و بهشت جدید مستعمِران اروپایی(فرانسه، بریتانیا، اسپانیا، پرتغال و ...) گشت. سرزمینی سبز که حالا خالی از سکنه شده و نیاز به نیروی کار قوی و ارزان داشت تا بر روی زمین ها کار کنند و مواد اولیه کارخانجات اروپایی را تامین نمایند. و چه کسانی بهتر از برده های سیاه آفریقا ! در کمتر از چند دهه، تجارت برده که از چند دهه قبل آغاز شده بود، به اوج خود رسید. در قرن های 17و18، حدود 50میلیون! برده از افریقا به امریکا و اروپا ترانزیت شد و سودهای بسیار کلانی را به جیب سرمایه دارای اروپایی که حالا خانۀ جدیدی یافته بودند زد. آیا هیچ ارتباطی بین عقب افتادگی آفریقا در عصر حاضر، و بین کشتار و انتقال نیروهای جوان و بانشاط آنها در صده های گذشته به امریکا و اروپا ندارد؟ نیروهایی که نسل های آنها(سیاهان امروزین در امریکا)، هنوز هم در عذاب نژادپرستیِ سفیدها می سوزند.
رویّۀ تصرف و غارت، سنتی بود که پس از استقلالِ(صوریِ) امریکا از دست اروپاییان، باز هم استمرار پیدا کرد. در زمان اعلام استقلال امریکا(1776)، ایالات این کشور از عدد 15 تجاوز نمیکرد و در حال حاضر امریکایی را می بینیم که تعداد ایالتهای آن، بیش از 3برابر رشد کرده است! برای این یاغیان فرقی نداشت که ایالات جدید را در طول این دو قرن، با پول و تطمیع به تصرف در آورده باشند(مثل ایالت آلاسکا)، و یا با زور اسلحه(مثل ایالات های غارت شدۀ کالیفرنیا و تگزاس و ... از کشور مکزیک در پایان جنگ مکزیک) و یا با نفوذ در سرانِ برخی از کشورها برای انضمام آنها به ایالات متحده امریکا ! و خدا می داند که شاید تعداد ایالت های آنها از این هم بیشتر بشود.
نفوذ سرمایه داران و بانکداران بین المللی در شورای روابط خارجی(CFR) یا فدرال رزرو در امریکا با طمعِ سیری ناپذیرِ آنها، چیزی نیست که به این آسانی قابل اغماض باشد. سرمایه داران بین المللی و عاشق قدرت هم، که سیاست خارجی ایالات متحده را رقم می زنند، به آسانی از کسانی که در مقابل منافع آنها قد علم می نمایند، نمی گذرند. آنچه هدف آنهاست، تسلط بر امور مالی و نظامی و حکومت های دنیا و در صورت لزوم، تصرف سرزمین های آنهاست. سرزمین هایی که گاه صدها کیلومتر با ایالات متحده فاصله دارد. اما این فاصله مانعی در جنایات آنها ایجاد نمی کند. چه آن زمان که به ویتنام با 500هزار سرباز حمله نمودند و چه اکنون که جنگهای غیرمستقیم خود را در سوریه یا افغانستان یا عراق ادامه می دهند. مادران و پدران را در پیش چشم کودکان می کشند و شکم مادران باردار را می درند و ... . مداخلات نظامی امریکا در کشورهای دیگر، تنها در 100 سال أخیر، نزدیک به 200 مورد است که کشتارهای چندصدهزار نفریِ ویتنام یا ژاپن، در مقایسه با کلّ آنها امری ناچیز است.
مداخلاتی نظامی که در آنها، گاه با فشار یک دکمه، بمب های میکروبی و شیمیایی بر سر مرد و زن ریخته می شود تا در نسلهای بعدی، شاهد کودکانی ناقص در مثل کره و عراق و ویتنام و ژاپن و ... باشیم . فرزندانی با چند دست یا پای اضافی یا بدون چشم یا ... که حتی گفتن آنها دل هر انسانی را به درد می آورد.
اما چه بازارِ مصرفی بهتر از جنگ برای شرکتها و کارتل های اسلحه سازی، تا بمبها و اسلحه های جدید خود را آزمایش کنند و تولیداتشان را به هر دو طرف جنگ!!! بفروشند. ایجاد جنگ و تامین مالی و نظامی از شیوه های قدیمی صرافان یهودی از زمان جنگ های صلیبی تا زمان حال بوده و اکنون نیز اعقاب آنها در پوشش شرکت های عظیم بین المللی، جنگ را از بهترین زمینه های سوددهی خود می بینند. از این روست که امریکا در دهه های اخیر شاهد جنگ های عظمی از سوی دلتمردان خود بوده است. جنگهایی که هزینه های آن، از جیب شرکت های خرده پا و مردم ایالات متحده امریکا پرداخت می شود.
برای تصاحب قدرت و پول در میان سرمایه داران، دیگر هیچ ارزشی برای سلامت انسان ها و محیط زیست باقی نمی ماند، تا چه برسد به معیار های اخلاقی و انسانی. از این روست که بیشترین در آمدِ حاصل از تجارت مواد مخدّر را معتبرترین بانکهای بین المللی پول شویی می نمایند . از سوی دیگر، صنعت سکس را مشاهده می نماییم که جزء پُردرآمد ترین تجارت های دنیا گشته است. صنعتی که نه تنها خانوادههای امریکایی را از هم پاشانده، تاجایی که در سالهای أخیر شناسنامه های بدون اسم پدر نیز تصویب گشته و به تولد فرزندان نامشروع دامن زده است! بلکه برنامه ریزی های دقیقی نیز در شبکه های ماهوارهای برای این منظور در سراسر دنیا و به زبان کشور هدف انجام می شود.
بانکداران و سیاست مداران امریکایی، پس از آنکه دلار را به عنوان پول اصلی در مبادلات جهانی به جهانیان تحمیل کردند، با سیاست های اقتصادی خود(اعم از تحریم یا دزدی پول های ذخیره شده در بانکهایشان یا ...) در کشور های مختلف، اهداف خود را در آنجا دنبال کرده و می نمایند و در این میان، ایران اولین کشوری نیست که تحریم گشته و آخرین نیز نخواهد بود! مثلث شومِ فساد، فقر و جنگ، قلاده ای است که ایالات متحده و صهیونیسم بین الملل، آن را بر گردن هر کشوری که مطیع اهداف آنها نباشد می افکند. در این میان نیز سازمان ملل متحده که به بهانۀ! برقراری صلح در جهان، توسط سرمایه داران بین المللی پس از جنگ های جهانیِ مصنوعی! و از پیش طراحی شده! از دل همان شوراهای سیاست گذاری امریکا سربرآورد، در پیشبرد اهداف آنها از هیچ کمکی دریغ نمینماید.
سازمانهای چند لایۀ اطلاعاتی امریکا و اسرائیل که بر تقریبا تمامی مبادلات اطلاعاتی دنیا تسلط داشته و همه جا را رصد می نمایند، تا جایی که برخی سردمداران اروپایی را نیز به ستوه آورده است، در هر جا که نیاز باشد به کمکِ اجرای سیاست های امپریالیستی غرب می شتابد. به کمک امریکایی که در ظاهر خود را مخالف کمونیسم یا کاپیتالیسم معرفی می نماید، اما در باطن، خواستار کمونیسمی بینالمللی هستند. ایده ای که تمام اموال و قدرت در درست عده ای خاص باشد و بقیه مطیع سربه زیر آنها.
از این رو، این دهکده جهانی یا نظم نوین جهانی یا سازمان ملل نیست که گوش عالمیان را کر کرده است، بلکه این دهکدۀ امریکای جهانی و نظم نوین امریکایی و سازمان امریکاست. امریکایی که متنزّل ترین مراتب دموکراسی را در کشور خود رعایت نمی نماید و مردمش چیزی به نام حق رأی مستقیم در انتخاب رئیس[جمهور!] خود ندارند ، داعیه دارِ برقرای دموکراسی در کشورهای دیگر شده است. امریکایی که زنان آن تا 100 سال پیش حق رای نداشتند و سیاهان تا حدود 50 سال پیش از قوانین نژادپرستانه (مثل تبعیض در تحصیل یا حتی تفکیک در جای صندلی های اتوبوس و آبخوری های شهر!) رنج می بردند ! امریکایی که مردم واشنگتنِ آن، هم اکنون نیز حق رای در امور سیاسی خود را ندارند!
حال در این دنیای محبوس در چنگال پول و قدرت، یا به بیان بهتر: محبوس در چنگال صهیونیسم بین الملل، تنها سنگری که هنوز باقی مانده است ایران اسلامی است، با تاکید بر اسلام! "آنها از ایران هسته ای نیست که می هراسند، بلکه آنها از ایران اسلامی است که گریزان و ترسناکند". زیرا تنها اسلام است که می تواند جلوی شهوت های سیری ناپذیر امریکاییان را بگیرد! و بدانیم که: " اسلام اگر اينجا سيلى بخورد،... ديگر تا آخر سرش بلند نمىشود ".
ارسالی از خبرنگار افتخاری مشرق: محمد حسین وفائیان
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.