فیلم داستانی «لکه» ساخته محمدباقر مفیدیکیا روز چهارشنبه در فارس به نمایش گذاشته شد و به همین بهانه با وی به گفتوگو پرداختیم که در ادامه از نظر میگذرد.
* فیلم سیاسی بهرحال با شعاری همراه میشود
در ابتدا درباره ایده اولیه و شکل گیری فیلم داستانی «لکه» بگوئید و اینکه چطور شد به این فکر افتادید تا در ژانر سیاسی کار کنید؟
ایده اولیه کار برای آقای شفاه بود. در خانه داستانی فیلم انقلاب اسلامی گعدههایی شکل می گیرد و بچه ها دور هم که هستند در مورد ایده های خودشان صحبت میکنند. ممکن است ایده برای یک تدوینگر یا تصویربردار باشد. یک روز آقای شفاه به من گفتند که چنین ایده ای وجود دارد و فیلمنامه هایی که تا بحال نوشته شده مناسب نیست و من هم مشغول پیش تولید برای کار دیگری بودم . آقای شفاه از فیلمنامه های دیگر نتیجه نگرفته بودند به من گفتند که داستان از این قرار است که یک مدیر ارشد دولتی برای مراسم معارفه پست جدید در دولت جدید عازم است و وی یکی از اصحاب فتنه بوده و مادر یکی از کشته شدگان فتنه 88 جلو او را میگرد و میگوید که تو حق نداری در دولت پست قبول کنی! من چون هم ایده برایم جذاب بود و هم به لحاظ مضمون با آن قرابت داشتم روی آن کار کردم.
در قسمتهایی از فیلم شعار دیده میشود، این اصرار خودتان بوده که دیالوگها اینطور باشد؟
وقتی شما فیلم سیاسی کار میکنید اصولا شعار در آن دیده میشود، مثلاً همین که یکی از اشخاص فیلم میگوید الان مردم به اعتدال رای دادند خب به شعار نزدیک شده ایم. وقتی فیلم سیاسی میشود ماهیت آن شعاری خواهد بود. مسئله مهم این است که ما با دو آدم سیاسی مواجهیم و دو آدم سیاسی با هم سیاسی حرف می زنند، این خانم خودش سبقه انقلابی دارد و آن مرد هم خودش سیاسی است یعنی دیالوگ ها، دیالوگ قاتل و ولی دم نیست. البته ممکن است غلظت سیاسی دیالوگ ها زیاد باشد که این سلیقه ای است.
* برای فیلمسازی باید پا روی شانه غولهای فیلمساز گذاشت
این فیلم سه لوکیشن اصلی دارد، به نظرم کمی با محدودیت لوکیشن مواجه بودید؟
داستان ما را پیش می برد و میگوید که اینجا باید این اتفاق بیفتد و وقتی من شروع به نوشتن میکنم با شخصیت ها همراه می شوم تا ببینم چه چیزی میخواهد پیش بیاید، این پیشرفتن با داستان معمولا دست ما نیست بنابراین اگر لوکیشن کم است مقتضی داستان است.
این محدودیت لوکیشن ذهنیت مخاطب را کمی به سمت آژانس شیشه ای میبرد؟
وقتی آدم فیلم میسازد باید پایش را روی شانه غولهای فیلمسازی بگذارد. شاید خیلی از پلان های لکه محصول پسماند فیلمهای دیگر باشد. فضای داستان اصلا ما را به آن سمت برده و مثلاً تک گویی آن مادر مقتضی داستان بوده و اگر شبیه تک گویی حاج کاظم در آژانس شده شاید بخاطر اشتراک بین دو فضا است، شاید چون من در فضایی تنفس میکنم که آن زمان آقای حاتمی کیا تنفس کرده است و ممکن است چون موضعمان در فیلم سیاسی نزدیک به هم بوده، به لحاظ هنری هم تاثیر گرفته باشم و از اینکه بخواهم مونولوگ سنگین در فیلم بگذارم ابایی نداشته باشم.
*یکی دو نفر هم از فیلمنامه خوششان آمده بود اما به خاطر تبعات آثار سیاسی از حضور در فیلم صرف نظر کردندفارس: در بحث انتخاب بازیگر با توجه به فضای سیاسی فیلم به مشکل برخورد نکردید؟
نقش اول و دوم فیلم گزینههای اول من نبودند و کسی که قرار بود نقش اول را بازی کند از کاراکتر مهندس رحمانی خوشش نیامد، یکی دو نفر هم از فیلمنامه خوششان آمده بود اما به خاطر تبعات آثار سیاسی از حضور در فیلم صرف نظر کردند، در آخر بین سه، چهار گزینه ای که اعلام آمادگی کرده بودند، آقای نعمتی انتخاب شدند. برای نقش زن هم شخص دیگری مد نظرم بود که آن موقع سر فیلم دیگری بودند و فرصت نداشتند. گزینههای دیگری هم صحبت شد اما نهایتا به سراغ خانم کوثری رفتیم.
بازخورد بعد از اکران فیلم را در جشنواره عمار چطور دیدید؟
در عمار چون مخاطبین تا حدودی طیف خاصی هستند، این نمیتواند ملاک باشد و من توقع ندارم که هر جا اکران شد مورد استقبال قرار بگیرد چون این فیلم حرف سیاسی مشخصی میزند و خوب طبیعی است که اگر از فیلم هم خوششان بیاید ممکن است بگویند ما این فیلم را قبول نداریم ولی در عمار استقبال مثبت بوده و عناصر سیاسی هم فیلم را دیدند و خوششان آمد ولی نمیتوانم بگویم که عمار ملاک قضاوت است، باید در فضای عمومی تری به نمایش گذاشته شود.
با توجه به فضای سیاسی موجود در جامعه، بازی در نقش سیاسی چه تاثیری روی کارگردان و تهیه کننده و بازیگر دارد، امنیت شغلی آنها را لکه دار میکند؟
ممکن است، چون اصولا قدرت سیاسیون بیشتر از هنرمندان است و اگر آنها از کاری خوششان نیاید میتوانند جلوی هنرمندان را بگیرند معمولا در این حیطه تهیه کننده و کارگردان بیشتر آسیب پذیر هستند. البته تا الان که برای ما اتفاق خاصی نیفتاده! البته بین سینماگران هم تفاوت سلیقه سیاسی هست و بعضی از آنها در این زمینه دیکتاتور هم هستند و اگر یکی از همکارانشان در فیلمی بازی کند که خلاف سلیقه آنها باشد، او را بایکوت میکنند.
* در حیطه سیاست بهتر است خیلیها وارد نشوند
فکر میکنید چرا از این دست فیلمها خیلی کم تولید میشود، آیا این به شجاعت کارگردان برمیگردد، شاید سالی یک فیلم در این ژانر ساخته باشد، علت این موضوع چیست؟
ساختن فیلم سیاسی به خود فیلمساز برمیگردد که چه دغدغه ای دارد، در مورد اینطور فیلمها هم شاید دغدغه فیلمسازهای ما نیست یا شاید سوژههای سیاسی معتدل و منطقی کم است و یا ایده پردازان فیلم سیاسی دچار نوعی رادیکالیسم هستند که کمتر به مرحله تولید میرسند. البته به نظر من اگر کمتر کسی وارد این فضا بشود بهتر است چون این اصلا اتفاق خوبی نیست که هر کس دلش میخواهد فیلم بسازد و درباره هر موضوعی بخصوص مباحث سیاسی به راحتی بتواند اظهار نظر کند. باید تحلیل منطقی و درستی داشته باشد چون فیلم رسانه به شدت تاثیرگذاری است و قابلیت زیادی بخصوص برای انحراف افکار دارد. بنابراین اگر هر کسی میخواهد به این فضا بیاید باید با شناخت وارد شود، بنده هم الزاما همه کارهایم سیاسی نبوده و کارهای قبلی من اکثرا در حیطه دفاع مقدس یا جنگ بوده است. چیزی که آدم را به این سمت میکشاند ایده است و ممکن است ایده بعدی ما اجتماعی باشد. این الان دغدغه ای بوده و تبدیل به فیلم شده و من فکر میکنم بهتر است در حیطه سیاسی خیلیها وارد نشوند.
باز هم قصد دارید در این فضا کار کنید؟
اگر به ایده خاصی برسم ممکن است کار کنم.
* قلادههای طلا سیاسی نیست چون پایه داستان جنایی است
الان فکر میکنید در چه مقطعی در سینمای سیاسی هستیم؟ در دوره اول سینمای دفاع مقدس فقط جنگ را بازسازی میکردیم. شما در لکه چه کار کرده بودید؟
آن چیزی که ما از تاریخ سینما بدست می آوریم، بارزترین نمونه فیلم سیاسی، سینمای دهه بیست روسیه است. شما میبینید که در این دوره چطور ایدئولوژی سیاسی حتی وارد فرم میشود و سبک مونتاژ را متاثر از ایدئولوژی سیاسی شوروی پدید می آورد. اینکه چطور نماها را کنار هم بچینیم به دیدگاه سیاسی آن جامعه برمگیردد، وقتی کولشوف یا آیزنشتاین بحث برخورد نماها را با هم مطرح میکنند این را در حقیقت از ایدئولوژی سیاسی میگیرند و وارد محتوا و فرم سینمایشان میکنند. ما الان در آن سطح نیستیم و صرفا یک سری فیلمهایی میسازیم که ساختارشان مثل بقیه فیلمها است اما مضمونشان متفاوت است. به طور مثال من معتقدم فیلمی مثل قلادههای طلا سیاسی نیست بخاطر اینکه پایه داستان جنایی است و ما دنبال قاتل یا جاسوس هستیم. وقتی فیلم سیاسی میشود که هم در محتوا و هم در فرم سیاسی باشد. فیلم «لکه» هم تنها در مضمون تلاش مختصری کرده و در فرم صرفاً ایده هایی را محک زده است. فیلم آژانس شیشه ای هم که سیاسی است بار درام در آن به سیاسی میچربد و ما هم در اینجا سعی کردیم تا حدودی این کار بکنیم. به نظر من شاید مهندس رحانی در لکه ادامه سلحشور آژانس باشد. در بحث فرم هم اضافه کنم که واقعا سینمای دهه 20 روسیه کاری کرده که شاید دیگر تکرار نشود، در فیلمسازی بعد از انقلاب میتوانیم بگوییم که شهید آوینی تنها توانستند در حیطه فیلم مستند تا حدودی فرم را متاثر از تفکر انقلاب اسلامی کنند.
* سبک سیاسی «لکه» با «قلادههای طل» متفاوت است
حالا که در این مرحله هستیم شعار را چه کنیم؟
فیلم سیاسی اگر هر کاری هم که کنید شعار در آن دیده میشود، غیر از اینکه دو کاراکتر اصلی ما سیاسی هستند و وقتی اینها با هم حرف میزنند شعار میشود، وقتی وارد فیلم سیاسی جدی می شوید خود به خود دیالوگ های سیاسی اجتناب ناپذیر میشود. البته در لکه بعضی از دیالوگ ها یک مقداری از واقعیت خارج میشود و طبع شاعرانه دارد که مقتضی فیلم و البته سلیقه بنده است و این بازی بازیگر است که می تواند آن را باورپذیر کند یا نه. مثل دیالوگ نویسیهای مرحوم حاتمی. به علاوه این فیلم، فیلم شخصیت است ما یک شخصیت سیاسی را در یک موقعیت چالش برانگیز قرار دادیم تا در منش او کنکاش کنیم. در حقیقت تحلیل شخصیتها در فیلم را به عنوان یک روش شناخت به مخاطب ارائه میدهیم بخاطر همین فکر میکنم سبک سیاسی این کار با فیلمهایی مثل قلاده های طلا متقاوت است.
* مخاطبان روزنامهخوان دوست دارند فیلم سیاسی مثل 20:30 برایشان جذاب باشد
کلا باید چه کار کرد تا مردم با سینمای سیاسی آشتی کنند؟ تبلیغ چقدر در آشتی دادن ذائقه مردم با سینمای سیاسی تاثیر دارد؟
باید از دل مردم و برای مردم گفت و نمایش داد تا مردم فیلم را باور کنند و با آن همراه شوند. ما در این فیلم خیلی مستقیم صحبت کرده و با واقعیات روز و آشنا تناظر برقرار میکنیم. خصوصیات بسیاری از افراد سیاسی که مردم میشناسند در این آدم جمع شده است. اگر در فیلم شفاف و صحیح صحبت کنیم و واقعیاتی را نمایش بدهیم که مردم آن را لمس کرده اند و خیلی نمادبازی نکنیم بیشتر ارتباط برقرار خواهیم کرد. بسیار از فیلمسازان تحت تاثیر شرایطی دچار نمادبازی افراطی میشوند. فکر میکنم فیلم سیاسی هر چقدر به واقعیت نزدیک شود مخاطب خودش جذب خواهد شد همان مخاطبانی که روزنامه میخوانند دوست دارند فیلم سیاسی هم مثل اخبار ساعت 20:30 برایشان جذاب باشد.
* «لکه» سعی کرده از دل مردم حرف بزند
در فیلم «لکه» چه شاخصهای دیدید که این اثر را برای جشنواره عمار فرستادید؟
جشنواره عمار دو فاکتور دارد؛ عماری بودن و مردمی بودن. فیلم «لکه» تلاش کرده که این اتفاق بیفتد و سعی کرده از دل مردم حرف بزند و زبان گویای ولایت باشد به همین دلیل گمانم بهترین جایگاه برای نمایش این فیلم جشنواره عمار بود.
* عمار کاری را میکند که جشنواره فجر و امثال آن نمیکنند
به نظر شما جشنواره عمار چقدر به عرصه فیلمسازی کمک میکند؟
این به سیاست گذاری دوستان عمار برمیگردد که چقدر پیگیر هستند و دوم اینکه به فیلمسازان عمار برمیگردد که به سمت جشنواره ای شدن نروند یعنی از سال بعد طوری فیلم بسازیم که حتما داوران عمار که احتمالا سلیقه مشخصی دارند یا پیدا خواهند کرد به ما جایزه بدهند، مردمی هم که در مساجد و مدارس فیلمها را میبینند خود به خود رابطه آنها با سینما بهتر میشود تا به سینما بروند و فیلمهای دیگر را هم ببینند. کاری که عمار میکند کاری است که جشنواره فجر و بقیه نمیکنند و خودشان را تافته جدا بافته میدانند؛ عمار سعی میکند که مردم را به سینما ترغیب کند. تجربه با هم فیلم دیدن تجربه ای رو به فراموشی است و عمار در این زمینه اتفاقا دارد به سینمای بدنه لطف میکند و حالا اگر آسیبهایی که ذکر شد به آن وارد نشود میتواند اتفاقات خوبی بیفتد.
* فیلم مثل باقیات صالحات است و فیلمساز باید در مقابل وجدان خود پاسخگو باشد
رابطه سینمای مستقل و سینمای سیاسی چطور است؟
به نظرم همه باید دعا کنیم تا فیلمسازان این عرصه تحت حمایت سرمایه گذارانی قرار بگیرند که درک صحیح و بینش و شناخت درستی از جامعه و مباحث سیاسی داشته باشند و غرضها و مرضها در این حیطه ورود نکنند. فیلم، اثر شخصی نیست و برای مردم است، اتفاقا کسانی که حمایت میکنند باید این تخصص را داشته باشند که بدانند از چه کسی و چه تفکری و به چه منظوری، حمایت میکنند. برای فیلمسازی در ژانر سیاسی همه افراد، بصیرت لازم را ندارند. فیلم مثل باقیات صالحات است و من فیلمساز باید حداقل در برابر وجدان خودم پاسخگو باشم.