عده‌ای تصور می‌کنند همان‌طور که اختلافات بین دولت و مجلس ایران غیرواقعی نیست، بنابراین نمی‌توان گفت که اختلافات بین دولت و کنگره آمریکا هم غیرواقعی است. اشتباه این دوستان از همین‌جا نشأت می‌گیرد که منظور دقیق از «سناریوی پلیس خوب - پلیس بد» را به‌گونه‌ای دیگر متوجه می‌شوند.

گروه بین‌الملل مشرق – با آغاز به‌کار دولت یازدهم و شروع دور جدیدی از مذاکرات هسته‌ای بین ایران و 1+5 که سرانجام به توافق ژنو انجامید، برخی صاحب‌نظران و اندیشمندان سیاسی کشور و همچنین برخی از رسانه‌ها نسبت به رویکرد طرف آمریکایی به تیم جدید هسته‌ای برآمده از وزارت امور خارجه هشدارهایی دادند.


از منظر این تحلیل‌گران، آمریکایی‌ها در مذاکرات هسته‌ای از رویکرد «پلیس خوب، پلیس بد» استفاده می‌کردند. نقش پلیس خوب را دولت آمریکا و بالاخص وزارت خارجه این کشور و نقش پلیس بد را کنگره آمریکا برعهده داشت. در حالی که دولت آمریکا با «وعده» به میدان مذاکرات پا می‌نهاد، کنگره با سیاست «وعید» به تهدید ایران می‌پرداخت، تهدیداتی که تا هم‌اکنون نیز ادامه دارند. 

شاید این مسأله از دید برخی چندان واقعی نیامده است. این عده تصور می‌کنند که همان‌طور که اختلافات بین دولت و مجلس ایران غیرواقعی نیست، بنابراین نمی‌توان گفت که اختلافات بین دولت و کنگره آمریکا هم غیرواقعی است. اشتباه این دوستان از همین‌جا نشات می‌گیرد که منظور دقیق از «سناریوی پلیس خوب، پلیس بد» را به‌گونه‌ای دیگر متوجه می‌شوند. 

تصور این دسته از سناریوی مزبور گویا این است که «پلیس خوب، پلیس بد» به‌معنای نقش بازی کردن و همچون سکانسی از یک فیلم است. این دسته تحلیل‌گران تصور می‌کنند کسانی که از تقسیم وظایف بین کنگره و دولت آمریکا سخن می‌گویند، منظورشان این است که کنگره آمریکا و دولت این کشور مثل دو هنرپیشه یک فیلم پذیرفته‌اند که در یک نمایش نقش بازی کنند و تمام اختلافات آنها در قبال ایران و برنامه هسته‌ای این کشور غیرواقعی است. 


اما در واقع چنین نیست و این دوستان برداشت خود از سناریوی «پلیس خوب - پلیس بد» را رد می‌کنند. کسی ادعا نکرده است کنگره آمریکا و دولت این کشور به‌واقع هیچ اختلافی در قبال برنامه هسته‌ای ایران ندارند بلکه منظور این است که هر دو در یک مسیر حرکت کرده و با یک هدف به برنامه هسته‌ای ایران می‌نگرند: «مهار برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز و فن‌آوری هسته‌ای ایران».

منظور از «سیاست پلیس خوب، پلیس بد» این است که کنگره و دولت آمریکا در راستای هدفی مشترک، وظایف متفاوت سیاسی برعهده دارند. وقتی اجزای یک پازل را در جای خود می‌چینید، حتما دیده‌اید که این اجزا با هم متفاوت‌اند اما در نهایت تصویری واحد را منعکس می‌کنند. بنابراین اگرچه اختلاف وجود دارد اما این اختلافات در راستای یک تصویر کلی مشترک قابل تعریف است.

کنگره آمریکا و دولت این کشور واقعا با هم اختلاف دارند. این اختلاف هم در مسائل داخلی و هم در مسائل خارجی قابل مشاهده است اما تصویر نهایی برآمده از این اختلافات در قبال برنامه هسته‌ای ایران یک امر واحد است. به دو شاهد زیر توجه کنید:
 
اولا، اختلافات اساسی در آمریکا نه بین دولت و کنگره، بلکه بین دو حزب اصلی این کشور یعنی احزاب جمهوری‌خواه و دموکرات تعریف می‌شود. در تهیه طرح جدید تحریم ایران در سنا، فقط نمایندگان جمهوری‌خواه مشارکت ندارند بلکه نمایندگان هم‌حزبی آقای اوباما و آقای کری هم دخیل هستند. بنابراین اختلاف اخیر از جنس اختلافات ریشه‌دار حزبی نیست بلکه اختلافی «نقش‌گرایانه» است. 

ثانیا، در شرایطی که سنای آمریکا طرح تحریم‌های جدید را که پیش‌تر در مجلس نمایندگان به تصویب رسیده، می‌توانست با دوسوم آرا به تصویب برساند، پس از اخطار اوباما در خصوص وتوی آن، متوقف کرده است. اگر این اختلاف بین کنگره و دولت آمریکا اختلافی اساسی بود، منطقا سنا باید طرح مزبور را تصویب می‌کرد و پس از وتوی باراک اوباما، بار دیگر این طرح با دوسوم آرا در مجلس نمایندگان و سنا به تصویب می‌رسید تا وتوی اوباما بی‌اثر شود. اما کنگره چنین نکرد و با یک تشر ساده دست‌کم به‌صورت موقت از تحریم جدید ایران خودداری کرد تا توافق ژنو فعلا معتبر بماند؛ توافقی که به‌گفته رئیس‌جمهور آمریکا برای اولین بار در سال‌های اخیر رشد برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کرده است. 

مشابه چنین اتفاقی قبلا در خصوص سوریه نیز رخ داده بود. در حالی که پس از ادعای استفاده دولت سوریه از سلاح شیمیایی که به‌اصطلاح، خط قرمز تعیین‌شده توسط دولت اوباما بود؛ قرار بود طرح حمله نظامی به سوریه به پیشنهاد دولت در کنگره آمریکا تصویب شود، پس از حصول توافق بین واشنگتن و مسکو بر سر امحای تسلیحات شیمیایی سوریه کنگره آمریکا نیز همچون دولت این کشور پیگیری این طرح را متوقف کرد. این در حالی است که کنگره شاید می‌توانست برخورد دیگری را در دستور کار خود قرار دهد.



تجربه نشان داده که کنگره آمریکا علی‌رغم اختلافات با دولت این کشور، به دیپلماسی دولت اوباما آن‌قدرها هم بی‌اعتماد نیست و در عمل فراتر از آن گامی برنمی‌دارد. در خصوص «برنامه اقدام مشترک» نیز نباید انتظاری جز این داشت مگر اینکه روزی تصویر واحد فوقا مذکور، این نقش را اقتضا کند. 

کسانی که این روزها «سناریوی پلیس خوب - پلیس بد» را غیرواقعی می‌پندارند و مدام این جمله را تکرار می‌کنند که برخی سخنان اوباما و کری تنها مصرف داخلی دارد، بهتر است ابتدا تصور خود را از شیوه کارگردانی سیاست خارجی ایالات متحده قدری اصلاح کنند و سناریوی مزبور را به‌معنای «فیلم بازی کردن» نگیرند. وقتی می‌گوییم به طرف آمریکایی اعتماد نداریم، دلیلی ندارد که به چنین اختلافاتی اعتماد داشته باشیم. در صورت اصلاح این نگاه، خود این دوستان نیز اذعان خواهند کرد که کنگره آمریکا و دولت این کشور اگرچه با روش‌های متفاوت، هدف واحدی را در قبال برنامه هسته‌ای ایران دنبال می‌کنند.