به گزارش مشرق، دیروز تشییع جنازه پیکر عزیزی بود که بعد از مدتها دست و پنجه نرم کردن با بیماری و درد و رنج ناشی از "هجمه خناسان قداره کش" در روزهای سیاه سال ۸۸ ، به خیل شهدا شتافت. روحش قرین رحمت و انشاالله با زعیم انقلاب محشور شود.
شهید علیرضا ستاری روی دستان خیلی کثیری از مردم با "تکبیر و صلوات و دم و نوحه عزاداران" تشییع شد.
سخن از این شهید و شهادت نیست. سخن از فتنه و عبرت هایش نیز نیست. سخن از مظلومیت این خانواده شهید هم نیست. سخن از بصیرت و عمار و غیره نیز نیست.
سخن از "راز حقانیت" و "رمز ماندگاری" انقلاب است. یکی از صدها نشانه این "رمز و راز" را باید در سخنان حکیمانه مادر این شهید جست. وقتی که "جانش" بر سر دستان مردم آرام آرام می رفت؛ اما چون آهن تابدیده و کوهی مستحکم تنها دو جمله به زبان آورد و عبور کرد؛ تنها دو جمله.
مختصر و کوتاه اینطور از فرزندش می گوید:" فرزندم سینه زن امام حسین علیه السلام بود و ولایت پذیر." و جمله دومش نیز همه فهمش از فتنه است:" از گناه سران فتنه نمی گذرم چون از مردم عذرخواهی نکردند."
بند بند این دو جمله حکمت است و بصیرت. همین یک مادر شهید در حقانیت انقلاب کافی است. مادر مغموم اما سربلند، ویژگی ممتاز فرزندش را نه برنائی و نه علم و نه ثروت و نه زندگی و نه هیچ چیز دیگری جز ارادات به اهل بیت نمی داند. آنهم ارادتی که درعمل، به ولایت پذیری منتهی می شود و اینطور حق "توامان محبت و ولایت" را ادا می کند.
نگاه مادرِ علیرضا به ماجرای فتنه نیز تماشائی است. هنوز جنازه را در خاک نگذاشتند؛ چشمش به فرزندش که قهرمانانه روی دستان مردم و بر اسب چوبین می رود،گره خورده است اما اجازه نمی دهد حتی احساسات پاک مادری، بر فهم و درک آسمانی اش از انقلاب غلبه کند.
نمی گوید از سران فتنه نمی گذرم که به خاطر کج فهمی و رفتارهای نابخردانه، "فرزند پاک بازم" را گرفتند، که اگر می گفت هم حق بود. حتی نمی گوید از اینان نمی گذرم که با عملکردشان خون بسیاری از مردم بی گناه بر زمین ریخته شد، که این حرف هم خلاف حق نبود. اما از "عبور از عدالت و رسیدن به انصاف" تنها کار مردان خداست.
حرف این "مادر اهل خاک" بسیار فراتر از یک حادثه احساسی و علقه شخصی مادرانه است. مادر از حق مردم می گوید؛ "نمی گذرم چون حاضر نشدند از مردم عذرخواهی کنند." و فراتر از این حرف اینکه سینه گشاده مادر از دریا دلی و بزرگ منشی اش حکایت دارد. گذشتی کریمانه از جنس اخلاق اولیای خاص خداوند. آری. از خون فرزندش نیز می گذشت اگر مقابل مردم عذرخواهی می کردند. شهادت علیرضا عجیب نیست. دامن این مادر، شهید پرور است و خاکش تیمم دارد.
شهید علیرضا ستاری روی دستان خیلی کثیری از مردم با "تکبیر و صلوات و دم و نوحه عزاداران" تشییع شد.
سخن از این شهید و شهادت نیست. سخن از فتنه و عبرت هایش نیز نیست. سخن از مظلومیت این خانواده شهید هم نیست. سخن از بصیرت و عمار و غیره نیز نیست.
سخن از "راز حقانیت" و "رمز ماندگاری" انقلاب است. یکی از صدها نشانه این "رمز و راز" را باید در سخنان حکیمانه مادر این شهید جست. وقتی که "جانش" بر سر دستان مردم آرام آرام می رفت؛ اما چون آهن تابدیده و کوهی مستحکم تنها دو جمله به زبان آورد و عبور کرد؛ تنها دو جمله.
مختصر و کوتاه اینطور از فرزندش می گوید:" فرزندم سینه زن امام حسین علیه السلام بود و ولایت پذیر." و جمله دومش نیز همه فهمش از فتنه است:" از گناه سران فتنه نمی گذرم چون از مردم عذرخواهی نکردند."
بند بند این دو جمله حکمت است و بصیرت. همین یک مادر شهید در حقانیت انقلاب کافی است. مادر مغموم اما سربلند، ویژگی ممتاز فرزندش را نه برنائی و نه علم و نه ثروت و نه زندگی و نه هیچ چیز دیگری جز ارادات به اهل بیت نمی داند. آنهم ارادتی که درعمل، به ولایت پذیری منتهی می شود و اینطور حق "توامان محبت و ولایت" را ادا می کند.
نگاه مادرِ علیرضا به ماجرای فتنه نیز تماشائی است. هنوز جنازه را در خاک نگذاشتند؛ چشمش به فرزندش که قهرمانانه روی دستان مردم و بر اسب چوبین می رود،گره خورده است اما اجازه نمی دهد حتی احساسات پاک مادری، بر فهم و درک آسمانی اش از انقلاب غلبه کند.
نمی گوید از سران فتنه نمی گذرم که به خاطر کج فهمی و رفتارهای نابخردانه، "فرزند پاک بازم" را گرفتند، که اگر می گفت هم حق بود. حتی نمی گوید از اینان نمی گذرم که با عملکردشان خون بسیاری از مردم بی گناه بر زمین ریخته شد، که این حرف هم خلاف حق نبود. اما از "عبور از عدالت و رسیدن به انصاف" تنها کار مردان خداست.
حرف این "مادر اهل خاک" بسیار فراتر از یک حادثه احساسی و علقه شخصی مادرانه است. مادر از حق مردم می گوید؛ "نمی گذرم چون حاضر نشدند از مردم عذرخواهی کنند." و فراتر از این حرف اینکه سینه گشاده مادر از دریا دلی و بزرگ منشی اش حکایت دارد. گذشتی کریمانه از جنس اخلاق اولیای خاص خداوند. آری. از خون فرزندش نیز می گذشت اگر مقابل مردم عذرخواهی می کردند. شهادت علیرضا عجیب نیست. دامن این مادر، شهید پرور است و خاکش تیمم دارد.