رسوایی که در دسامبر 2013 در ترکیه پدید آمد، در نگاه نخست موردی معمولی از فساد مالی به نظر میآید اما در لایه های زیرین این فساد ساده، نزاع قدرت در جریان است. بر خلاف اعتراضات پارک گزی، این بار رویارویی میان عناصر قدرت است و نه دولت ترکیه و جنبشی از مخالفین مردمی.
یک سوی اردوگاه قدرت در ترکیه، گولنیست ها قرار دارند که از حمایتهای بی دریغ آمریکا بهرهمند هستند. فتح الله گولن تا حدی تحت تأثیر سیاستها و حمایتهای آمریکاست که لقب سخن گوی آن سوی اقیانوس را به خود اختصاص داده است. اما در آن سوی این نزاع قدرت، نهادهای دولتی ترکیه و پیروان نخست وزیر اردوغان قرار دارند، اینها را میتوان به عنوان بخش ملی حزب عدالت و توسعه در نظر آورد، بخشی که سوی دیگر نزاع را تشکیل میدهد. ایران نیز در پی مسئله بانک هالک، در میانهی این نزاع میان نیروهای رقیب در ترکیه قرار گرفته است.
سیاست نو عثمانی گری و بحران داخلی
یکی از نکاتی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که رسوایی اخیر ترکیه با تلاش این کشور مبنی بر فاصله گرفتن از سیاستهای نوعثمانی گری دولت همزمان شده است، سیاستهایی که در سال 2011 و همزمان با بهار عربی سیاستهای غالب دولت ترکیه بودند، هم اکنون به آرامی کنار گذاشته میشوند. روابط آنکارا با تهران و مسکو که پیش از این به علت مواضع نوعثمانی دولت ترکیه و حزب عدالت و توسعه دچار انحطاط شده بود (ترکیه در این بین میکوشید نفوذ خود را در جهان عرب افزایش دهد) هم اکنون مجدداً در حال احیاء است، به نظر میرسد که مقامات ترکیه روز به روز بیشتر به این حقیقت دردناک پی میبرند که پیوند میان ایران، روسیه و ترکیه امری ضروری است.
آنکارا امیدوارانه انتظار داشت که دولت سوریه سقوط کند. پس از سقوط دولت در سوریه آنکارا میتوانست روابط آسیب دیده خود را با تهران و روسیه ترمیم کند، اما این امیدها به حقیقت منجر نشد، آنکارا به تدریج تشخیص داد که نظم نوعثمانی منطقه، ایده ای خام است و به عنوان نتیجه این تشخیص در ماه آخر سال 2013 در نهایت مواضع خود علیه دمشق را تعدیل نمود. این مسئله در سخنرانیهای عمومی مقامات دولتی نمود داشت. هم چنین گزارشهای متعددی وجود دارد که از تقاضای دولت ترکیه از ایران برای ترتیب دادن یک سلسله مذاکرات پشت درهای بسته با دولت سوریه حکایت میکنند، ترکیه قصد دارد از طریق این مذاکرات روابط خود با سوریه را ترمیم کند.
در زمینه حرکت و نزدیکی به سوی ایران، اردوغان در جریان یک نشست مطبوعاتی که در نوامبر 2013 در سن پترزبورگ برگزار شد از رئیس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین و سایر مقامات روسی درخواست کرد تا به ترکیه اجازه دهند به عنوان یک عضو کامل به سازمان همکاریهای شانگهای بپیوندد. در مقابل، ترکیه وعده داد که هرگونه ایده مبتنی بر پیوستن به اتحادیه اروپا را فراموش کند. این نخستین باری نبود که اردوغان از عضویت در SCO سخن میگفت، آخرین باری که او این مسئله را مطرح کرده است به ژانویه 2013 و در جریان گفت و گویی تلویزیونی با شبکه 24 ترکیه بازمی گردد. در این گفت و گو، وی همچنین اشاره کرد که ترکیه مایل است به اتحاد اوراسیایی بپیوندد، اتحادی که روسیه، بلاروس و قزاقستان از اعضای آن هستند.
حدود دو ماه پس از کنفرانس مطبوعاتی سن پترزبورگ، اردوغان تا حدی پیش رفت که سیاستهای نوعثمانی گری حزب عدالت و توسعه را محکوم کرد، در ژانویه 2014 وی در ژاپن و در حضور میزبانان ژاپنیاش اعلام کرد که آنکارا هیچ سودایی مبنی بر تبدیل شدن به یک قدرت جهانی و حتی منطقه ای ندارد. این موضعی مطلقاً متفاوت با آن چیزی بود که او و وزیر امور خارجهاش داود اوغلو در سال 2011 از آن حمایت کرده بودند.
یکی دیگر از اقداماتی که ترکیه در جهت تغییر مواضعش صورت داده است درخواست جهت حضور ایران در کنفرانس ژنو 2 بود. ترکیه همچنین در 17 ژانویه میزبان کنفرانسی در سانلیورفا Sanliurfa بود که شرکت کنندگان آن تمامی کشورهای هم مرز با سوریه بود. آنکارا موقعیت خود را در ارتباط با مواضع ایران و روسیه تغییر داده است و در آستانه مذاکرات ژنو در مونته رو Montreux رویکردی شبیه به این دو کشور اتخاذ نموده است. از دیگر سو، اردوغان در اواخر ژانویه از ایران دیدار کرد و علیرغم هشدارهای واشنگتن، بر زمینه های مشترک ایران و ترکیه در خصوص مسئله سوریه تاکید کرد.
دخالت آمریکا و اسرائیل در امور ترکیه؟
دولت ترکیه، آمریکا و اسرائیل را متهم میکند که با همکاری گولنیست ها علیه دولت توطئه میچینند. این به نوعی تکرار اتهاماتی است که شاخهی دولتی حزب عدالت و توسعه در خصوص دست داشتن عوامل خارجی و مسئولیت آنها در تظاهرات پارک گزی نیز مطرح میکرد.
گروه های حامی اردوغان مدعی هستند که یک توطئه بینالمللی برای نابود کردن وجهه ترکیه وجود دارد، اما گولنیست ها ادعا میکنند که اردوغان و متحدانش برای پنهان کردن فساد مالی خود دروغ میگویند. گروهی از رسانهها نیز مدعی شدهاند که فساد دولتی توسط گولنیست ها و به منظور ایجاد جنبشی سیاسی در جهت تغییر رژیم سیاسی صورت پذیرفته است.
هدف گولنیست ها
گولنیست ها، خواسته یا ناخواسته، همواره به عنوان مأموران امریکا و اسرائیل شناخته شدهاند. مهرههایی که در جهت منافع واشنگتن و تلآویو فعالیت میکنند. نقش گولنیست ها در افشای خدمات بانک هالک به تهران فرضیهی خدمات بی دریغ آنها به آمریکا را ثابت میکند، زیرا افشای این مسئله هم به ضرر منافع اردوغان و هم ایران بود. عوامل دیگری نیز وجود دارند که به فرضیهی وابستگی گولنیست ها به آمریکا و اسرائیل صحه میگذارد، این عوامل عبارتند از: مخالفتهای فتح الله گولن با تلاشهای ترکیه برای ارسال کشتیهای کمک به فلسطینیها در نواز غزه در سال 2010، به رسمیت شناختن اسرائیل به عنوان قدرت بر حق در غزه از جانب گولن در راستای سایر مواضع حمایتی وی از اسرائیل، مواضع تهاجمی و مخالف گولن در خصوص یک راه حل صلح آمیز برای نزاعهای کردستان ترکیه و جنوب شرقی ترکیه.
گولنیست ها صرف نظر از سایر پیوندهایشان با اسرائیل و آمریکا، بیش از هر چیز در کردستان ترکیه در جهت اهداف آمریکا و اسرائیل فعالیت کردهاند. این مسئله تصادفی نیست که افراد مشخصی که در آمریکا و اسرائیل از تقسیم اراضی ایران، عراق، لبنان و سوریه سخن میگویند، از تقسیم کردن ترکیه نیز سخن میگویند. گزینه نظامی در کردستان ترکیه (مسئله ای که مدنظر گولنیست هاست) تأثیرات مخربی بر وضعیت ترکیه و کشورهای هم مرز آن خواهد گذاشت. این مسئله ای است که سبب بی ثباتی ترکیه، تشدید شکافهای قومی میان ترکها و کردها در ترکیه و هم چنین بیگانه سازی شهروندان کرد در ترکیه خواهد شد. این مسئله میتواند سبب تحریک کردها علیه قدرت مرکزی شود و انگیزهی جنبشها و اعتراضات آن را از سطح قومی و منطقه ای به سطح ملی تغییر دهد. مسئله ای که بعید نیست به تجزیهی ترکیه منجر شود. سناریویی که بی گمان آمریکا و اسرائیل از آن سود خواهند برد.
نباید با این فکر که جنبش فتح الله گولن جنبشی بی خطر و سازمانی سالم است فریب خورد. این جنبش، مقدار بسیار زیادی پول و دارایی در سرتاسر جهان دارد و هیچ کس نمیداند که این داراییها چگونه بدست آمدهاند. سازمان گولن میتواند ابزاری در دست CIA باشد برای نفوذ هرچه بیشتر در قفقاز و آسیای مرکزی. حتی ممکن است که گولن سالخورده، به خودی خود تسلطی بر این جنبش نداشته باشد. مقامات دولت ترکیه حتی از بردن نام او نیز هراس دارند و به طور مداوم در گفت و گو های خود با زبان رمزی به او اشاره میکنند، این مسئله نشان میدهد که ترسی واقعی از گولن و سازمان او وجود دارد.