گروه بینالملل مشرق – کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بهتازگی تهران را ترک کرده است. سفر اشتون به ایران حواشی ناراحتکنندهای داشت که البته طی ماههای اخیر نمونه آن در سفرهای هیاتهای خارجی دیگر به کشورمان هم دیده شده بود. این حواشی واکنشهای زیادی در داخل کشور داشته اما در این گزارش نمیخواهیم آن حواشی را مورد بررسی قرار دهیم. محور این گزارش تحلیلی کوتاه جملهای است که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت یازدهم در نشست خبری خود با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بر زبان آورد. البته قبل از ورود جدی به این بحث، اشاره به این نکته ضروری است که شخص کاترین اشتون تنها یک موجودیت سمبلیک است و از نظر سیاسی فاقد ارزش و حتی یک پیشینه درخشان سیاسی است. بنابراین سفر او به تهران نیز تنها یک سفر سمبلیک بوده است، نه چیزی بیشتر.
ظریف در نشست خبری مشترک با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اظهار داشت: « ایران مصمم است که به توافق دست یابد و ما نشان دادیم که اراده سیاسی داریم و از طرف خودمان کارمان را انجام دادیم و در حال حاضر بستگی به طرف مقابل دارد که به توافق ژنو پایبند باشد و با میل، تصمیم و تعهد به میز مذاکره بیایند تا اینکه بتوانیم به توافقی دست یابیم که برای دو طرف مورد قبول است.»
ظریف با ذکر این نکته که معتقدم در 4 تا 5 ماه آینده میتوانیم این کار را انجام دهیم و حتی کوتاهتر از این زمان تصریح کرد: «اما آنها باید این را قبول کنند که ایران توافقنامهای را قبول میکند که به حقوق مردم ایران احترام بگذارد و هیچ سردرگمی وجود نداشته باشد.»
حتما این سوال در ذهن مخاطب کنجکاو ایجاد شده است که کجای این حرفها عجیب است؟ پاسخ این سوال چنین است: «انتظار رسیدن به توافق جامع با شش کشور موسوم به 1+5 ظرف تنها چند ماه، آن هم با آن طیف گسترده از اختلافاتی که وجود دارد، بسیار دور از ذهن بهنظر میرسد.» البته چنین اظهار نظری از سوی ظریف، منحصر به فرد نیست و قبلا هم مشابه آن دیده شده است.
مشرق پیش از این در یک گزارش مفصل 3 قسمتی تحت عنوان «چشمانداز مذاکرات جامع هستهای»، تنها به بخشی از موضوعات مورد مناقشه احتمالی در مذاکرات جامع اشاره کرده بود. شاید زمان 4 یا 5 ماه، تنها برای رفع اختلافات بر سر یکی از موضوعات مذکور در آن گزارش کفایت کند. بحث قطعنامههای شورای امنیت، سطح غنیسازی در گام نهایی، برچیدن تاسیسات هستهای و ... بحثهایی نیست که بهراحتی بتوان بر سر آنها به توافق رسید. سید عباس عراقچی، معاون عموما منطقیتر آقای ظریف نیز ضمن ابراز بدبینی نسبت به مذاکرات، تلویحا به سخت بودن دستیابی به توافق بر سر چنین موضوعاتی اذعان کرده است. این در حالی است که حتما وزیر خارجه دولت یازدهم میداند که دستیابی بهتوافق در خصوص حفظ رآکتور آب سنگین اراک و در عین حال دستیابی به راه حل فنی برای تضمیندهی در خصوص عدم بازفرآوری پلوتونیوم 239، چه کار سنگین و طاقتفرسایی را در پیش خواهد داشت.
چنین اظهار نظری از سوی رئیس دستگاه دیپلماسی یا بیانگر خوشبینی بیش از حد وی به مذاکرات بر اثر یک اشتباه محاسباتی است و یا واقعا وی چیزهایی میداند که افکار عمومی از آن مطلع نیستند.
در میان گمانهزنیها، تئوریهایی وجود دارد مبنی بر اینکه علاوه بر مسیر دیپلماتیک مشخص بین ایران و 1+5، دستگاه سیاست خارجی دولت یازدهم از مسیر دومی هم برای مذاکره مستقیم با ایالات متحده استفاده میکند و حتی از یک شخص خاص بهعنوان مسئول پیشبرد این مذاکرات نام برده شده است. با این حال، این گزارش اصل را بر همان مسیر دیپلماتیک شناخته شده میگذارد و با توجه به اثباتناپذیری گمانهزنی مزبور در شرایط فعلی، آن را از گردونه بحث و تحلیل خارج میکند. همواره اصل بر اعتماد به مقامات کشور و اعتقاد به صدق آنهاست، مگر آنکه خلاف آن ثابت شود.
بر این اساس، حتما آنچه آقای ظریف میگوید، ناشی از خوشبینی مفرط به مذاکرات و احتمالا طرف مذاکره است. بحث حسن نیت در مسائل مربوط به سیاست بینالملل، آن هم بین دو بازیگری که بیش از 30 سال خصومت در کارنامه روابط دوجانبه دارند، بیشتر به یک شوخی شبیه است تا واقعیت.
متاسفانه بهنظر میرسد که اینچنین محاسبات اشتباهی در میان تیم مذاکرهکننده ایرانی یک استثناء نیست. در شرایطی که تیم حریف کاملا مجهز و با برنامهریزیهای دقیق به میدان مذاکرات میآید، تیم ایرانی متاسفانه به فضای حسن نیت امید میبنند و احساس میکند که «دوران بازی با حاصل جمع صفر» به پایان رسیده است.
برای بیان میزان حسابشده عمل کردن تیم حریف، فقط ذکر همین مثال کافی است. سایت «عصر ایران»، نزدیک به اردوگاه حامیان دولت یازدهم در تاریخ 8 اسفند جاری، مینویسد: «سناتور رابرت منندز، سناتور دموکرات رییس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا گفت که او جنگطلب نیست اما نقش او به عنوان پلیس بد کمک موثری به دولت اوباما میکند تا در مذاکره با ایران از اهرم کنگره به عنوان یک ابزار فشار بهره ببرد.» بحث تاکتیک «پلیس خوب، پلیس بد»، همان چیزی است که رسانههای منتقد دولت یازدهم بارها در خصوص آن هشدار دادهاند اما هرگز بهعنوان یک احتمال جدی مورد توجه تیم مذاکرهکننده ایرانی قرار نگرفته است. بهعکس، در ایران از رسانههای منتقد توافق ژنو شکایت میشود و دستگاه دیپلماسی حاضر نیست از فرصت مشابه استفاده کند. منتقدین کمسواد خوانده میشوند و مورد اهانت قرار میگیرند. در شرایطی که طرف مقابل کاملا از مخالفان توافق ژنو در مسیر اعمال فشار بیشتر به ایران استفاده میکند، طرف ایرانی در حالی که در برابر نقد ناقدان مستاصل و عاجز از پاسخ بهنظر میرسد، اقدام به شکایت و به توپ اهانت بستن منتقدان میکند.
جالبتر این است که در برابر چنین حریفی از حسن نیت صحبت شود و از آن بدتر، به توافق 4 ماهه اندیشیده شود. توافقی که با چنین حریفی در 4 ماه حاصل شود، قطعا هیچ دغدغهای در خصوص حقوق ملت ایران و نسلهای آیندهای نخواهد داشت که با پایان یافتن منابع انرژی فسیلی کشور، نیاز به انرژی هستهای را جدا حس خواهند کرد؛ نسلهایی که بدون چرخش سانتریفیوژها، چرخ زندگیشان هرگز نخواهد چرخید.
مذاکرات وین 1 و دور اول مذاکرات کارشناسی به پایان رسیده است. طبق معمول خبری جدی از مذاکرات بیرون نمیآید و معلوم نیست که مباحثات در جریان چیست؛ و البته از سازنده بودن مذاکرات سخن به میان میآید. امید است که این مذاکرات واقعا سازنده باشند و این البته نیازمند محاسبات صحیح است. در غیر اینصورت، ابهامات موجود در توافق 6 ماهه فعلی میتواند به فاجعهای برای استقلال و نسلهای آینده ایران بدل شود.