گروه اقتصادی مشرق -در سال های گذشته همواره انتقاداتی نسبت به تبلیغ کالاهای مصرفی خارجی در صدا و سیما مطرح بود که خوشبختانه این مسئله غلط که آثار مضری بر تولید داخل می گذاشت، به تدریج اصلاح شد.
با این حال، همچنان روند تبلیغ کالاهای مصرفی و لوکس داخلی در آگهی های صدا و سیما باقی ماند؛ آگهی هایی که هدف خود را «تحریک تقاضای کاذب» گذاشته اند که نقش اساسی در تغییر ذائقه و سلیقه خانوارها و به تدریج تغییر سبک زندگی مردم داشته است.
اما در سال جاری و با تغییر دولت، گویا روند تخصیص بودجه به صدا و سیما رو به وخامت گذاشته است، چرا که بر حجم آگهی های کالاهای مصرفی و لوکس به شدت افزوده شده و حتی برخی خط قرمزهای سابق درباره محتوای آگهی ها نیز به علت مشکلات مالی رسانه ملی، کنار گذاشته شده یا مورد بی توجهی قرار می گیرد.
در ماه های اخیر، تبلیغ کالاهای مصرفی غیرضروری به شدت افزایش یافته و حتی کار به پوشش تلویزیونی قرعه کشی میان خریداران این کالاها نیز رسیده است.
از سوی دیگر، محتوای بسیاری از تبلیغات همین کالاهای غیرضروری نیز به تدریج در حال سوق یافتن به سمت مشخصه های آگهی های پر زرق و برق شبکه های ماهواره ای همچون استفاده از زنان آرایشکرده است.
اکنون کار به جایی رسیده که استفاده از حربه دوچرخه سواری یک زن آراسته در یک تبلیغ تلویزیونی نیز دیگر خط قرمز به حساب نمی آید؛ حال آن که روزگاری بابت ترویج دوچرخه سواری زنان از سوی دختر رفسنجانی با واکنش های گسترده و بجای اقشار متدین جامعه مواجه بودیم.
روال آگهی ها در صدا و سیما خصوصا شبکه های مختلف تلویزیونی در ماه های اخیر به حدی به سمت تبلیغات شبکه های ماهواره ای نزول کرده که تردیدی در این باقی نگذاشته که ادامه این روال، به شدت بر تغییر سبک زندگی مردم و سوق دادن خانوارها به سمت سبک زندگی مصرفی غربی تاثیر خواهد گذاشت.
" سنگ تمام صدا و سیما برای ازدیاد نسل ایرانی ها با حضور یک فرزند در تبلیغات!"
هرچند استدلال مسئولان صدا و سیما درباره باز کردن درها به روی آگهی های نازل، کمبود بودجه است، اما این استدلال قابل پذیرش نیست.
هدف غایی صدا و سیما از پذیرش آگهی های مخرب، کسب درآمد برای تامین هزینه های جاری بعلاوه هزینه های ساخت برنامه های مختلف است. قاعدتا مسئولان صدا و سیما مدعی هستند که برنامه های رسانه ملی در راستای سیاست های کلان نظام، تهیه و تولید می شوند.
.سیاست های اقتصاد مقاومتی و سیاست های اصلاح الگوی مصرف، از مهمترین سیاست های کلی نظام هستند که در چند سال اخیر ابلاغ شده اند.
بنابراین، برنامه های صدا و سیما بایستی در جهت ترویج این سیاست های کلی تولید شوند؛ یا حداقل در جهت خلاف این سیاست ها حرکت نکنند.
اما وقتی بخش بازرگانی صدا و سیما، عملا در تضاد با این سیاست های کلی رفتار می کند، آیا رسانه ملی در این باره در دور باطل نیفتاده است؟ یعنی اکنون وضع به گونه ای شده که رسانه ملی با ترویج اقداماتی خلاف سیاست های کلی نظام، پول در می آورد تا سیاست های کلی نظام را ترویج کند. اما در حالی که آگهی های مخرب، تاثیر خود را به طور عمیق بر مخاطبان می گذارند، آیا برنامه های تولیدی صدا و سیما تا این حد می توانند موفق عمل کنند؟ اساسا آیا این رویکرد صدا و سیما نقض غرض نیست؟
"پدرانی که تا حالا بین 30 تا 50 هزار تومان هزینه کفش برای بچه ها می دادند ،امروز چاره ای جز خجالت زدگی ندارند"
اگر تحلیل و ارزیابی دقیق هزینه-فرصت در این باره صورت پذیرد، به احتمال فراوان مسئولان صدا و سیما هم به این گزینه خواهند رسید که اگر از خیر پول آگهی های مخرب بگذرند، بیشتر به نفع نظام است تا این که با پول چنین آگهی هایی، هزینه های خود را تامین کنند.
گفتنی است روند آگهی های مخرب صدا و سیما با بند 8 سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی تضاد اشکار دارد: «مديريت مصرف با تأكيد بر اجراي سياستهاي كلي اصلاح الگوي مصرف و ترويج مصرف كالاهاي داخلي همراه با برنامه ريزي براي ارتقاء كيفيت و رقابت پذيري در توليد.»
همچنین بندهای متعدد سیاست های کلی اصلاح الگوی مصرف نیز از سوی آگهی های تلویزیونی نقض شده اند:
1ـ اصلاح فرهنگ مصرف فردی، اجتماعی و سازمانی، ترویج فرهنگ صرفه جویی و قناعت و مقابله با اسراف،تبذیر، تجمل گرایی و مصرف کالای خارجی با استفاده از ظرفیت های فرهنگی،آموزشی و هنری و رسانه ها بویژه رسانه ملی.
2ـ آموزش همگانی الگوی مصرف مطلوب.
3ـ توسعه و ترویج فرهنگ بهره وری با ارائه و تشویق الگوهای موفق در این زمینه و با تأکید بر شاخص های کارآمدی، مسوولیت پذیری، انضباط و رضایت مندی.
5- پیشگامی دولت، شرکت های دولتی و نهادهای عمومی در رعایت الگوی مصرف.
6- مقابله با ترویج فرهنگ مصرف گرایی و ابراز حساسیت عملی نسبت به محصولات و مظاهر فرهنگی مروج اسراف و تجمل گرایی.
با این حال، همچنان روند تبلیغ کالاهای مصرفی و لوکس داخلی در آگهی های صدا و سیما باقی ماند؛ آگهی هایی که هدف خود را «تحریک تقاضای کاذب» گذاشته اند که نقش اساسی در تغییر ذائقه و سلیقه خانوارها و به تدریج تغییر سبک زندگی مردم داشته است.
اما در سال جاری و با تغییر دولت، گویا روند تخصیص بودجه به صدا و سیما رو به وخامت گذاشته است، چرا که بر حجم آگهی های کالاهای مصرفی و لوکس به شدت افزوده شده و حتی برخی خط قرمزهای سابق درباره محتوای آگهی ها نیز به علت مشکلات مالی رسانه ملی، کنار گذاشته شده یا مورد بی توجهی قرار می گیرد.
در ماه های اخیر، تبلیغ کالاهای مصرفی غیرضروری به شدت افزایش یافته و حتی کار به پوشش تلویزیونی قرعه کشی میان خریداران این کالاها نیز رسیده است.
از سوی دیگر، محتوای بسیاری از تبلیغات همین کالاهای غیرضروری نیز به تدریج در حال سوق یافتن به سمت مشخصه های آگهی های پر زرق و برق شبکه های ماهواره ای همچون استفاده از زنان آرایشکرده است.
اکنون کار به جایی رسیده که استفاده از حربه دوچرخه سواری یک زن آراسته در یک تبلیغ تلویزیونی نیز دیگر خط قرمز به حساب نمی آید؛ حال آن که روزگاری بابت ترویج دوچرخه سواری زنان از سوی دختر رفسنجانی با واکنش های گسترده و بجای اقشار متدین جامعه مواجه بودیم.
نکته دیگر اینکه ،علیرغم تاکیدات رهبر معظم انقلاب مبنی بر خطر پیر شدن جمعیت و تهدید نسل،اما در اکثر این آگهی ها خانواده هایی نشان داده می شوند که حداکثر دو بچه دارند.
روال آگهی ها در صدا و سیما خصوصا شبکه های مختلف تلویزیونی در ماه های اخیر به حدی به سمت تبلیغات شبکه های ماهواره ای نزول کرده که تردیدی در این باقی نگذاشته که ادامه این روال، به شدت بر تغییر سبک زندگی مردم و سوق دادن خانوارها به سمت سبک زندگی مصرفی غربی تاثیر خواهد گذاشت.
" سنگ تمام صدا و سیما برای ازدیاد نسل ایرانی ها با حضور یک فرزند در تبلیغات!"
هرچند استدلال مسئولان صدا و سیما درباره باز کردن درها به روی آگهی های نازل، کمبود بودجه است، اما این استدلال قابل پذیرش نیست.
هدف غایی صدا و سیما از پذیرش آگهی های مخرب، کسب درآمد برای تامین هزینه های جاری بعلاوه هزینه های ساخت برنامه های مختلف است. قاعدتا مسئولان صدا و سیما مدعی هستند که برنامه های رسانه ملی در راستای سیاست های کلان نظام، تهیه و تولید می شوند.
.سیاست های اقتصاد مقاومتی و سیاست های اصلاح الگوی مصرف، از مهمترین سیاست های کلی نظام هستند که در چند سال اخیر ابلاغ شده اند.
بنابراین، برنامه های صدا و سیما بایستی در جهت ترویج این سیاست های کلی تولید شوند؛ یا حداقل در جهت خلاف این سیاست ها حرکت نکنند.
اما وقتی بخش بازرگانی صدا و سیما، عملا در تضاد با این سیاست های کلی رفتار می کند، آیا رسانه ملی در این باره در دور باطل نیفتاده است؟ یعنی اکنون وضع به گونه ای شده که رسانه ملی با ترویج اقداماتی خلاف سیاست های کلی نظام، پول در می آورد تا سیاست های کلی نظام را ترویج کند. اما در حالی که آگهی های مخرب، تاثیر خود را به طور عمیق بر مخاطبان می گذارند، آیا برنامه های تولیدی صدا و سیما تا این حد می توانند موفق عمل کنند؟ اساسا آیا این رویکرد صدا و سیما نقض غرض نیست؟
"پدرانی که تا حالا بین 30 تا 50 هزار تومان هزینه کفش برای بچه ها می دادند ،امروز چاره ای جز خجالت زدگی ندارند"
اگر تحلیل و ارزیابی دقیق هزینه-فرصت در این باره صورت پذیرد، به احتمال فراوان مسئولان صدا و سیما هم به این گزینه خواهند رسید که اگر از خیر پول آگهی های مخرب بگذرند، بیشتر به نفع نظام است تا این که با پول چنین آگهی هایی، هزینه های خود را تامین کنند.
گفتنی است روند آگهی های مخرب صدا و سیما با بند 8 سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی تضاد اشکار دارد: «مديريت مصرف با تأكيد بر اجراي سياستهاي كلي اصلاح الگوي مصرف و ترويج مصرف كالاهاي داخلي همراه با برنامه ريزي براي ارتقاء كيفيت و رقابت پذيري در توليد.»
همچنین بندهای متعدد سیاست های کلی اصلاح الگوی مصرف نیز از سوی آگهی های تلویزیونی نقض شده اند:
1ـ اصلاح فرهنگ مصرف فردی، اجتماعی و سازمانی، ترویج فرهنگ صرفه جویی و قناعت و مقابله با اسراف،تبذیر، تجمل گرایی و مصرف کالای خارجی با استفاده از ظرفیت های فرهنگی،آموزشی و هنری و رسانه ها بویژه رسانه ملی.
2ـ آموزش همگانی الگوی مصرف مطلوب.
3ـ توسعه و ترویج فرهنگ بهره وری با ارائه و تشویق الگوهای موفق در این زمینه و با تأکید بر شاخص های کارآمدی، مسوولیت پذیری، انضباط و رضایت مندی.
5- پیشگامی دولت، شرکت های دولتی و نهادهای عمومی در رعایت الگوی مصرف.
6- مقابله با ترویج فرهنگ مصرف گرایی و ابراز حساسیت عملی نسبت به محصولات و مظاهر فرهنگی مروج اسراف و تجمل گرایی.