گروه جنگ نرم مشرق- پروفسور نایل فرگوسن یک جمهوریخواه تندرو و از نئومحافظهکاران است. در انتخابات دو دوره قبل در ایالات متحده مشاور جان مککین بود و در حال حاضر یکی از گزینههای اصلی جایگزینی هنری کیسینجر در جناح جمهوریخواه و برنارد لوییس، استراتژیست فرهنگی غرب است.
او از مسیحیان صهیونیست و طرفدار دو آتشه اسرائیل و کاملا ضد اسلام است و از همین رو امکان اعتماد به سخنان تاریخی وی در مستندهایش وجود ندارد چرا که همواره با هواداری از جبههای خاص سخن میگوید ضمن آنکه باید به یاد داشته باشیم، امروزه تاریخ را نه قوم پیروز بلکه مردمی مینویسند که رسانه را در اختیار دارند. وی در سال 2010 همسر خود را با 3 فرزند طلاق داد و با ایان هیرسی علی که یک فمینیست افراطگرای ضد اسلام است ازدواج کرد.
انتخاب مستند «جنگ جهان» از یک سو با رویکرد دشمنشناسی، در جهت آشنایی مخاطبان با نظرات اصلی این استراتژیست غربی و ضد اسلام صورت گرفته و از سوی دیگر کمک میکند تا مخاطبان با دستیابی به برآورد استراتژیک متوجه شوند که دشمنان اسلام چطور یا چگونه فکر میکنند. در ضمن با توجه به اینکه جنبههای آموزشی این مستند از حیث تاریخی و کلاننگر، یکی از عوامل اصلی در انتخاب این مستند بوده، به مخاطب گرامی اصرار میورزیم که اصل ویدئوی این مستند را مشاهده نموده و از مطالب عمیق آن نهایت استفاده را ببرند. آنچه که در ادامه میآید روگرفتی ساده و خلاصهای مجمل از این مستند 6 قسمتی میباشد.
برای مطالعه قسمت اول اینجا کلیک کنید.
برای مطالعه قسمت دوم اینجا کلیک کنید.
پروفسور نایل فرگوسن
***
نایل فرگوسن: چیزهایی که در آنجا میبینید، در پایتخت، در طول خیابانهای عریض محتوی طاق پیروزی، بنای یاد بود قهرمانان ارتش میدان مردم، چیزهایی است که هیبت آن نفس را در سینه حبس میکند.
بگذارید در مقیاسی ساخته شود که سن پطرزبورگ و میدانش در مقایسه به اسباب بازی بماند. کسانی که به ساختمان صدارت اعظم وارد میشوند باید احساس کنند در مقابل اربابان دنیا قرار گرفتند. این تصور جاه طلبانه ادلف هیتلر برای گرمانیا بود. نوعی ابر روم که بنا بود بر بالای برلین به عنوان پایتخت جدید رایش هزار ساله او ساخته شود.
در نهایت فرودگاه تمپل هوف تنها یکی از معدود عماراتی در بین آنها بود که به واقع در اینجا ساخته شد. این به ما دیدی کلی از امپراطوری میدهد که ممکن بود به وجود بیاد.
هیتلر در نظر داشت تا نژاد آریایی از اینجا بر سرزمینهای پهناور لیبنزقام؛ فضای زندگی، حکم براند. پروازهای زمان بندی شده به برگزیده شدگان نژاد برتر اجازه میداد تا در ظرف چند ساعت از پایتخت به اوکراین سفر کنند. هزاران مایل به سمت شرق، متحدین هیتلر، ژاپنیها، مشغول ساختن شکل خودشان از لیبنزقام بودند؛ و امپراطوری جدیدی را در چین در جنوب شرقی آسیا تصاحب میکردند.
هیتلر، رهبر آلمان نازی
باهم، ژاپن و آلمان، نظمی نوین در جهان خلق میکردند که در آن آریاییها و نژاد یاماتو، اربابان آن تصورات تشنه قدرت آنها به واقعیت نزدیکتر از آنی شد که بسیاری از مردم بخواهند تصدیقش کنند. بین سالهای 1937 و 1942 به نظر میرسید که هیچ ارتشی جلودار آنها نیست. قرن بیستم یک درگیری صد ساله بود، یک جنگ دنیایی در نقطه میانی آن، این دولتهای امپراطوری جسور جدید، با تئوریهای نژادی و روشهای تمامیت خواه خود بودند که به نظر میرسید برنده آن باشند.
از لحظهای که جنگ تمام عیار بین ژاپن و چین درگرفت، ارتش سلطنتی ژنرال ماتسویی شکستهایی پی در پی به نیروهای چینی تحت چنگ کای شک وارد کرد اما جنگ سخت تر از آنی شد که انتظارش را داشتند. به امید پایان دادن به جنگ، ژاپنیها مصمم شدند مایه عبرتی از ننجینگ، پایتخت چنگ بسازند.
همچنانکه راه خودشان را به سمت شانگهای میجنگیدند، سربازان ژاپنی پیش مزهای از چیزی که در راه بود به چینیها چشاندند. آنها مسابقات کشتار راه انداختند که توسط رسانهها مثل رقابتهای ورزشی پوشش داده میشد در هفتم دسامبر 1937، این سرخط در روزنامه نیچی نیچی توکیو ظاهر شد.
ستوان دوم موکای توشیاکی، و ستوان دوم نودا تاکاشی هر دو عضو واحد کتگری در کویانگ در یک رقابت، دوستانه بر سر اینکه کدام یک زودتر میتوانند در یک مبارزه یک نفره شمشیر بازی صد چینی را به زمین بزند در مراحل آخر مسابقه خودشان هستند و شانه به شانه خودشان پیش میروند.
موقعیت جغرافیایی شهر ننجینگ
در یکشنبه امتیاز موکای 89 و نودا 78 بود. در حالی که اخبار نزدیک شدن ارتش ژاپن به ننجینگ میرسید. مقامات چینی تصمیم گرفتند تمام دروازههای دیواری که شهر را محاصره میکرد، به جز یکی را ببندند در تلاشی عبث برای بیرون نگه داشتن مهاجمان چپاولگر آنها ساکنان بی دفاع شهر را در درون زندانی کردند.
ارتش دهم ژاپن تحت فرمان شاهزاده یاشیهیکو، عموی امپراطور هیروهیتو، به دیوارهای شهر ننجینگ رسیدند. در هشتم دسامبر 1937، سیهزار سرباز خسته از جنگ اما تشنه خون به سرعت شهر را احاطه کردند اما قبل از اینکه کاملا شهر را در محاصره بگیرند. رهبر چینیها چنگ کای شک، توانست از شهر فرار کند. پنج روز بعد ژاپنیها به دروازههای شهر رخنه کردند چیزی که در درون پیدا کردند یک کشتارگاه آماده بود. هزاران زندانی به قتل رسیدند یا سربریدند یا زنده به گور شدند و تنها زندانیان نظامی نبودند. خشونت به سرعت فراگیر شد. یک روزنامه نگار ژاپنی در این باره مینویسد از نظر ما چینیها خوک هستند نه انسان. قتل عام قبلا هم در تاریج بوده است اما چیزی که در خشونتهای قرن بیستم است منطق بیولوژیکی آن است.
این خشونتها نه فقط کشتار بلکه تحقیر را هم شامل میشد. چیزی که کشتارهای ننجینگ از قرن بیستم فاش کرد این بود که هر وقت جنگ به غیرنظامیها کشیده میشود، مسائل جنسی نمود پیدا میکند. تجاوزات انجام شده در ننجینگ بسیار وحشتناک بود. هر زن تقریبا به 15 یا 20 سرباز ژاپنی میرسید. اما نتیجه این اعمال چه بود؟ فرمانده این سربازان در سال 1948 اعدام شد. چرا که 270 هزار نفر در ننجنیگ کشته شدند و چینیها هنوز ژاپنیها را نبخشیدهاند، هرچند که ژاپنیها به شکلی عجیب آن را کتمان میکنند.
اول سپتامبر 1939، 2 میلیون سرباز آلمانی به لهستان حمله کردند و در عرض 16 روز خود را به قلعه برست لیتوفسک رساندند. سربازانی که هدفشان افزایش فضای حیاتی آلمان بود. کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری سقوط کردند و هیتلر به رویای خود نزدیک میشد و بزرگترین امپراطوری آلمانی در تاریخ این کشور را به راه انداخت اما هیتلر تمام تصرفاتش را به یک شکل اداره نمیکرد. هیتلر از فرانسه منفعت اقتصادی میبرد اما در مورد مردم بالکان وضع فرق داشت؛ یک نسلکشی نژادی دیگر به راه افتاد آن هم به صورت کاملا از پیش تعیین شده. نظر هیتلر این بود که هشتاد میلیون آلمانی باید به چیزی که حقشان است برسند؛ حق با قویترین است. هدف هیتلر چیزی کمتر از کشیدن دوباره نقشه نژادی اروپا نبود تا خیالات چند تئوریسین نژادی را به واقعیتی هولناک بدل کند.
هیتلر همیشه به تسلط بر روسیه چشم داشت هرچند که در ابتدا همکاسه بودند. سبک کارشان بسیار شبیه هم بود و بعد از تصرف مشترک لهستان، آلمانها نیروهای خود را عقب راندند و آنجا را به روسها سپردند. استالینها هم تا جایی که توانست از میان مردم لهستان، کارگر استخدام کرد. کارگران اجباری که باید در بدترین شرایط ممکن کار میکردند. حقیقتا هیتلر و استالین از نظر سبک تفکر نژادی مثل هم بودند.
حمله آلمانها به روسها در عملیات بارباروسا بسیار ناگهانی بود. طوری که تا شب قبل از حمله با هم دوست بودند و مشروب میخوردند اما صبح روز بعد ناگهان روسها به دشمنان اصلی بدل شدند. به سرعت نزدیک به یک میلیون سرباز روس، اسیر آلمانها شدند که حدودی نیمی از آنان اعدام شدند. در نهایت بیش از 3 میلیون سرباز روس جان خود را از دست دادند. قربانیان اصلی در حمله هیتلر به لهستان و روسیه، یهودیها بودند. در حدود سالهای 1942 و 43 تقریبا 38000 یهودی توسط گردانهای آلمانی تیرباران شدند.
مخاطب محترم مستحضر است که اینها سخنان نایل فرگوسن آمریکایی و اسلام ستیز است و انتشار به معنای تایید آن نیست و همانگونه که در ابتدای متن اشاره شد مقصود، آشنایی مخاطب با چگونگی تفکر این استراتژیست نوظهور آمریکایی است.
برای تهیه اصل این مستند به همراه زیرنویس فارسی به وبسایت خانه مستند مراجعه کنید.