گروه تاریخ مشرق- روز 12 مرداد 1330 «استوكس» وزير مشاور انگلستان و فرستاده ويژه دربار لندن، در رأس هيأتي از مقامات بلندپايه كشورش براي گفت و گو با دكتر محمد مصدق نخستوزير و آيتالله سيدابوالقاسم كاشاني راجع به حل اختلافات دو كشور وارد تهران شد. ورود هيأت در شرايطي بود كه حدود 6 ماه از تصويب قانون ملي شدن صنعت نفت در ايران ميگذشت. قانوني كه خلع يد انگليس از منابع نفت كشورمان را دنبال ميكرد و تصويب آن، خشم مقامات بريتانيا را برانگيخته بود.
«استوكس» در روز 20 مرداد به حضور آيتالله كاشاني رفت و با ايشان راجع به روابط تهران و لندن و اختلافات پيش آمده به گفت و گو پرداخت. نظر به مواضع متين و محكم آيتالله كاشاني در اين ملاقات متن مصاحبه «استوكس» با ايشان را عيناً از روزنامه اطلاعات روزهاي 20 و 21 مرداد 1330 نقل ميكنيم:
«امروز صبح ساعت نُه آقاي استوكس كه قبلاً از حضرت آيتالله كاشاني وقت ملاقات گرفته بود به ملاقات معظم له رفت. در اين ملاقات آقاي گودرزي مترجم آقاي استوكس حضور داشت اينك متن مصاحبه به نظر خوانندگان ميرسد. پس از انجام تعارفات معمولي حضرت آيتالله شروع به صحبت كردند و اظهار داشتند:
شنيدهام كه شما طرفدار سياست استعماري انگلستان و استعمار ملتها نيستيد و از اين جهت از آمدن شما به ايران خوشوقتم.
- من از «حزب كارگر»ي هستم و طرفدار سياست استعماري طبيعتاً نميتوانم باشم و دفعه اول هم نيست كه به ايران آمدهام.
آيتالله: اگر چند بار به ايران آمدهايد تا كنون از وضع رقتبار مردم زحمتكش اين كشور اطلاع حاصل كردهايد؟
استوكس پاسخ داد: از بعضي قسمتها اطلاع دارم.
آيتالله گفتند: اگر اطلاع داريد و ميدانيد كه سياست استعماري انگلستان چقدر باعث بدبختي مردم اين سامان شده آيا به فكر جلوگيري از مظالم افتادهايد؟
آقاي استوكس با تبسم گفت: اين دفعه آمدهام اين كار را بكنم.
آيتالله فرمودند: اميدوارم در اين كار توفيق حاصل كنيد و بدانيد كه بزرگترين سرمايه هر دولتي جلب عواطف و محبت مردم است كه مهمترين پشتيبان نيرومند و قابل اعتماد هر دولت و حكومتي است و چه بهتر كه يك دولتي بتواند جلب محبت ساير كشورها را نيز بنمايد.
استوكس جواب داد: من به لزوم همكاري و نزديكي ملتها اعتقاد كامل دارم.
آيتالله اظهار داشتند: اين عقيده شما بيشتر مايه خوشوقتي و مسرت من خواهد بود اما قبل از اين كه وارد صحبت شويم لازم است كه شما بدانيد من صريحاللهجه هستم و نظريات مردم ايران را بيپرده و روشن ميگويم با اين مقدمه از شما سئوال ميكنم آيا تصديق داريد كه دولت انگلستان سالها است كه براي تسخير سياسي و اقتصادي كشورهاي خاورميانه يك مكتب استعمار و استثمار داشته است؟
استوكس گفت: اين عقيده به نظر من كاملاً صحيح نيست زيرا ما در دنيا كارهاي خوب هم زياد كردهايم.
آيتالله: اگر روش سياسي انگلستان در ايران و ساير كشورهاي خاورميانه با تجاوز و تعدي و ظلم توأم نميبود نه مردم اين قسمت جهان اين قدر در فشار فقر و بدبختي ميماندند و نه دولت و سياست انگلستان اين قدر مورد نفرت و كينه مردم خاورميانه و به خصوص ايرانيان ميگرديد. اميدوارم از شنيدن اين حقايق و صراحت لهجه من زياد مكدر نشويد.
استوكس: به نظر من قسمت عمده اين مطلب اثر تبليغاتي است كه عليه انگلستان شده است من با تمام نظريات جنابعالي درباره انگلستان موافقت ندارم اما با دقت بيانات شما را استماع ميكنم.
آيتالله: اميدوارم بتوانم به شما ثابت كنم كه آنچه به شما ميگويم كاملاً درست و منطقي است و بدانيد كه از اين حقايق امروز تمام طبقات ملت ايران به خوبي مطلع ميباشند آيا ميدانيد كه در نتيجه سياست ظالمانه استعماري انگلستان در سالهاي متمادي اگر امروز كسي به سياست انگلستان اظهار علاقه كند منفور و مبغوض مردم خواهد شد؟
استوكس: من با اين مطلب موافق نيستم.
آيتالله: اگر كمي انصاف داشته باشيد و بخواهيد حقايق را چنان كه هست نه آن طوري كه شما ميخواهيد مشاهده نماييد با عقيده من ناگزير كاملاً موافقت خواهيد نمود.
استوكس: از قديمالايام انگليسيها با ايرانيها دوست بودند و بنابراين شايد اين موضوع كه فرموديد خيلي صحيح نباشد و اگر هم اين موضوع كه ميفرماييد متأسفانه صحيح باشد علتش اين است كه به مردم حقيقت را نگفتهاند و به نظر من اين افكار و جريانات ثابت ميكند كه افكار كمونيستي در ايران رخنه و نفوذ كرده است.
آيتالله: ابداً چنين چيزي نيست من خود به خاطر وظيفه ديني و ملي خود يك عمر با سياست استعماري بريتانيا جنگيدهام. مليون ايران و طبقات مختلف اين كشور و مردم ستمديده ممالك اسلامي كه با من و همراه من براي آزادي وطن و هموطنان با سياست استعماري انگلستان مبارزه كردهاند و ميكنند كوچكترين اثر و نشاني از فكر كمونيستي در وجود آنها نميتواند رخنه كند و رخنه نكرده است. عقايد مستحكم ديني و ملي ما سد بزرگ و استواري در مقابل نفوذ كمونيزم و افكار كمونيستي ميباشد.
استوكس: ممكن است اين طور باشد.
آيتالله: قطعاً اين طور است.
استوكس: ولي كمونيستها تحريك ميكنند.
آيتالله: اين شهرت غلط و مغرضانه است كه به وسيله سياست استعماري شركت سابق نفت انتشار يافته كه موضوع ملي شدن صنعت نفت ايران به تحريك روسها و به وسيله كمونيستها بوده است در صورتي كه اين موضوع فقط خواستة ملت و مردم رنجديده ايران بوده است و حتي عدهاي از عناصر چپنما و تودهنما به تحريك عمال شركت نفت با مليون ايران به خيال خود مبارزه كردند و كارشكني نمودند چرا نميخواهيد اين حقيقت را كه از آفتاب هم روشنتر است ببينيد كه سياست استعماري انگلستان ساليان متمادي ملتهاي خاورميانه را چنان مورد استعمار و استثمار ظالمانهاي قرار داده است كه اكثريت مردم اين سرزمين از حق ادامه معيشت و دسترسي به ابتداييترين وسايل ضروري زندگي محروم ماندهاند.
استوكس: من هم اين حرف را زياد شنيدهام ولي بر من ثابت نيست كه علت خرابي و بدبختي ايران عمال انگليس باشند، به عقيده من مسبب خرابي اوضاع اين كشور نادرستي اولياي مملكت و مالكين بزرگ هستند كه مقدرات مردم در دست آن عده معدود است.
آيتالله: اگر مالكين عمده اجحافاتي كردهاند عمال انگلستان پشتيبان آنها بودهآند. در زمان تزارهاي روسيه يك عده به حمايت روسيه تزاري نسبت به مردم و حقوق آنها تعدي و اجحاف ميكردند و در جنوب هم عدهاي ديگر به اتكاي انگلستان و ليكن پس از سقوط حكومت تزارها اتكاي تمام افراد و اشخاص كه بر دوش مردم زحمتكش اين مملكت سوار شده و تعدي ميكردهاند فقط و فقط به انگلستان و سياست استعماري آن كشور بوده است تمام عمال خائن در ايران چه در دستگاه دولت و چه در خارج از دستگاه دولت متصل به يك رشته بودهاند و سر آن رشته هم در سفارت انگليس و دستگاه شركت استعماري نفت جنوب بوده است و اگر سياست استعماري انگلستان از خائنين ايران حمايت نميكرد سالها بود كه مردم تمام آنها را نابود كرده بودند زيرا تعداد خائنين ايران خيلي كم بوده است اما حمايت و پشتيباني انگلستان از آنها خيلي زياد بوده است.
استوكس: همانطور كه من در كميسيون نفت هم گفتم نسبت به گذشته خيلي صحبتها هست و خيلي هم صحبت ميشود و به نظر من خيلي مفيد و ضروري نيست كه زياد راجع به گذشته صحبت كنيم و بهتر است درباره آينده صحبت كنيم.
آيتالله: من هم نميخواهم زياد راجع به گذشته صحبت كنم اما يادآوري اين مطالب كه شمهاي مختصر از گذشته است به عنوان مقدمه براي سخنان آينده ضرورت دارد زيرا ملت ايران ديگر حاضرنيست بند گران و طاقتفرساي استعمار اقتصادي را به هيچوجه تحمل نمايد.
استوكس: صحيح است.
آيتالله: يك سئوال از شما دارم. آيا شما قائل به خداي عادل و توانا هستيد يا نه؟
استوكس: البته من يك نفر مسيحي كاتوليك و معتقد به خداوند يكتا ميباشم.
آيتالله: حال كه به خدا معتقد و قائل هستيد بايد بدانيد كه در مقابل خداوند غفور و مهربان ظلم به مردم قابل عفو و اغماض نيست بنابراين به عقيده شما اگر به ملتي ظلم شود كه افراد آن ملت در نتيجه آن ظلم، گرفتار فقر و عدم بهداشت و بدبختي شوند آيا اين عمل در پيشگاه قادر متعال قابل عفو و بخشش است؟
استوكس: من در مدت پانزده سال چندين بار به ايران آمدهام و سعي كردهام كه دولتهاي وقت را وادار كنم با تهيه وسائل آبياري و ترقي سطح كشت و بهبود وضع كشاورزي ايران را از اين وضعيت خلاص كنند و سطح زندگي مردم را ترقي دهند ولي متأسفانه اين كار را نكردند و من در واقع سياستمدار نيستم و مهندس هستم و در فن آبياري تخصص دارم.
آيتالله: اخلاق و رويه شما به نظر من ناپسند نمينمايد؛ اميدوارم سخنان مرا كه در حقيقت سخنان مردم اين كشور است كاملاً مورد تأمل و تفكر قرار دهيد. مهمترين علت خرابي كشور ما و بدبختي هموطنان و برادران ديني من اين است كه عمران و آبادي مملكت ما مخالف ميل و مصلحت و منفعت شركت سابق نفت بوده است اكنون پنجاه فرسخ در پنجاه فرسخ اراضي خوزستان كه براي همه نوع كشاورزي و عمران مفيد است باير افتاده و تاكنون هميشه عمال شركت نفت به وسائل مختلف متشبث شدهاند كه سد اهواز بسته نشود اگر خوزستان آباد ميشد زارعين و كارگران در رفاه و سعادت زندگي ميكردند و كسي حاضر نميشد براي شركت سابق نفت با مزد قليل جان بكند و به اين زندگي دشوار و طاقتفرسايي كه شركت سابق نفت جنوب به خاطر طمع زياد براي آنها فراهم كرده است تن دردهند.
استوكس: من با تمام اين مطالب نميتوانم موافق باشم من حاضرم يادداشتهايي تهيه كنم و براي ملاحظه جنابعالي بفرستم كه ثابت كند كمپاني نفت در جنوب ايران عمران و آبادي هم ميكند.
آيتالله: البته شركت نفت چند ساختمان با وسايل كامل زندگي براي كارمندان انگليسي خود در آبادان ساخته است نميدانم شما وضع كارگران ايراني را كه در شركت سابق نفت كار ميكردهاند ديدهايد كه در آن صحراي سوزان در حصيرآباد و چادرآباد با چه بدبختي و فلاكت بسر ميبرند؟ شما نميتوانيد انكار كنيد كه عمال طماع شركت سابق نفت ميخواستهاند هرچه ممكن است از منابع وطن ما بيشتر طمع ببرند و خرابي اوضاع آبادان و عدم عمران آن قسمت از كشور ما براي عمال شركت نفت وسيلهاي شده است كه كارگران ايراني ما روزي سي چهل ريال و كمتر براي شركت نفت كار كنند در صورتي كه اگر خوزستان آباد ميشد آن قدر كار براي زحمتكشان ايران در كشاورزي و دامپروري فراهم ميشد كه همانطور كه گفتم حاضر نميشدند با اين مزد كم و آن وضع رقتبار براي شركت سابق نفت جان بكنند. به علاوه محصول نيشكر و ساير محصولات خوزستان در صورت آبادي آن ديار كشور ما را از بسياري از واردات بينياز ميكرد. به خاطر دارم در آن سالها كه راهآهن ايران را ميساختند يكي از مهندسين آلماني كه پل بزرگي براي راهآهن ايران ميساخت نقشهاي داد و پيشنهاد كرد كه دولت ايران موافقت كند تا سد اهواز كه از همه جهت باعث آباداني خوزستان ميگرديد بسته شود اما به محض اين كه عمال شركت نفت از اين نقشه مهندسي آلماني مطلع شدند آن قدر اعمال نفوذ كردند و دست و پا نمودند تا آن مهندس آلماني عوض شد و به جاي او يك نفر انگليسي به كار گماردند؛ آيا اين عمل و كارهايي نظير آن كافي نيست كه شما قبول و اعتراف كنيد كه شركت سابق نفت مخالف آبادي خوزستان و رفاه و آسايش هموطنان خوزستاني ما بوده است؟
استوكس: از موضوع اين مهندس ابداً اطلاع ندارم و از كاركنان شركت نفت خواهم پرسيد اما تنها خوزستان در مملكت شما باير نمانده است تمام نواحي ايران همينطور است براي اين كه مسئولين حكومت ايران پول را به مصرف واقعي آن نميرسانند و ما چهارده ميليون در خوزستان خرج ميكنيم.
آيتالله: بايد بگويم كه اغلب اعضاي دولتهاي ايران تحتتأثير عمال شركت نفت جنوب بوده و يا نوكر آنها بودهاند زيرا همان طور كه بارها گفتهام عمال شركت نفت جنوب در تمام شئون مملكت ما و در تعيين و انتصاب مسئولين هيأت حاكمه ايران اعمال نفوذ مينمودند و دخالتهاي ناروا ميكردند و يكي از بزرگترين علل قيام و نهضت مردم ايران بر ضد شركت سابق نفت همين دخالتهاي ناروا و اعمال نفوذ بوده است كه عمال شركت نفت در هيأتهاي حاكمه ايران ميكردند. با اين كه ميل ندارم از خودم و احساسات گرانبهاي برادران ديني و هموطنان عزيزم نسبت به خود صحبت كنم؛ براي اين كه بهتر به ميزان عدم رضايت مردم ايران نسبت به سياست استعماري بريتانيا و عمال شركت نفت پي ببريد يادآوري ميكنم كه در اوايل جنگ هنگامي كه من در بازداشت انگليسيها بودم و ارتش شما و ساير متفقين در مملكت ما بودند مردم ايران مرا به نمايندگي خود انتخاب كردند و اگر سوابق مبارزات من با سياست استعماري بريتانيا در نظر گرفته شود انتخاب من به نمايندگي مردم تهران آن هم در چنان وضع و موقع دشواري در حقيقت رفراندومي است براي سنجش ميزان عدم رضايت مردم ايران از سياست استعماري انگلستان.
استوكس: هميشه رسم چنين بوده كه مردمان خوب گرفتار حبسهاي سياسي شدهاند.
آيتالله: از اين موضوع هم فعلاً ميگذريم من چند سئوال ديگر هم از شما دارم، يكي اين كه آيا شما منشور سازمان ملل را قبول داريد كه حق حاكميت ملتها را محترم شمرده است و براي استقرار حق حاكميت خود، ملت ايران حق داشته است كه صنايع مملكت خود را ملي نمايد؟
استوكس: من قبول دارم اما قرارداد را هم يك طرفه نبايد لغو كرد.
آيتالله: قراردادي كه از آن نام ميبريد دو تا است يكي قرارداد دارسي و ديگري قرارداد تحميلي 1933م. قرارداد دارسي چنان كه ميدانيد در نتيجه مبارزه ملت ايران بالاخره با موافقت خود شركت نفت لغو شد بنابراين درباره آن سخن نميگويم و اما قرارداد 1933م. برخلاف ميل و رضاي مردم ايران تحميل شده و كاملاً «فرس ماژور» بوده و اين حقيقت انكارناپذير را آقاي تقيزاده كه عاقد آن قرارداده بوده است در مجلس ايران به صراحت اظهار داشته است و حتي عدهاي از رجال انگلستان هم بارها گفتهاند كه حكومت آن وقت ايران ديكتاتوري كامل بوده است يعني مردم ايران در زير فشار ديكتاتوري به هيچوجه توانايي اظهارنظر نداشتهاند.
استوكس: به عقيده من اگر اين موضوع به سازمان ملل مراجعه شود به ايران حق نخواهند داد.
آيتالله: اگر سازمان ملل هم مثل ديوان لاهه بخواهد خلاف حق و عدالت رأي بدهد ممكن است به ايران حق ندهد مطمئن باشيد كه در آن صورت عموم ملتهايي كه چشم اميدواري به عدالت سازمان ملل دوختهاند به كلي مأيوس خواهند شد من هرگز نميخواهم باور كنم كه سازمان ملل متحد برخلاف حق و عدالت مثل ديوان لاهه رأي و عقيدهاي اظهار كند و جانب عدل و انصاف را نگه ندارد.
استوكس: متأسفم كه وقت من امروز خيلي كم است پيشبيني نميكردم كه وقت بيشتري براي مذاكره با جنابعالي منظور كنم اگر مايل باشيد ممكن است وقت ديگري خدمت برسم و مذاكرات را ادامه بدهم.
آيتالله: من هم به ادامه مذاكرات مايلم و اميدوارم كه شما مرد باانصافي باشيدو اظهارات مرا كه بعضي از آنها را به ملاحظاتي نميخواهيد تصديق كنيد بالاخره قبول و تصديق نماييد و ضمناً يادآوري ميكنم كه من ابداً نسبت به مردم انگلستان احساسات غيردوستانهاي ندارم مخالفت من تنها با سياست استعماري انگلستان است كه باعث بدبختي هموطنان و برادران ديني من شده است.
استوكس: من هم با استعمارچيان مخالفم.
آيتالله: اميدوارم كه چنين باشد من در چند ماه قبل به خبرنگار ديلي – اكسپرس گفتم كه ارزش معنوي دوستي مردم ايران براي دولت انگلستان خيلي بيشتر از آن نفع مادي است كه دولت انگلستان در حمايت از عمال شركت نفت جنوب احياناً ممكن است ببرد، آيا شما ميل نداريد كه ملت ايران با ملت انگلستان روابط دوستانه داشته باشد و در راه تأمين صلح جهان و بهبود اوضاع مردم با شما تشريك مساعي نمايد؟
استوكس: من بسيار به دوستي ملت ايران و انگلستان علاقهمند ميباشم و كارهايي كه مخالف اين اصل تاكنون شده موافق ميل من نبوده و نيست. البته مسائل مهمتري هم هست كه ميتوان درباره آنها مذاكره كرد من ميگويم كه ما داراي دستگاه منظم و مرتبي براي تصفيه و فروش نفت هستيم و ميخواهيم كه با ايران همكاري كنيم.
آيتالله: من مكرر در مصاحبههاي خود گفتهام كه اي كاش ما نفت نميداشتيم و از مداخلات استقلالشكنانه استعمارچيان در امان بوديم حالا هم كه نفت داريم طبيعي است كه ما نميخواهيم سرمايه ملي خود را به هدر بدهيم. ما ميخواهيم نفت خود را بفروشيم و پول آن را به مصرف آبادي كشور و فراهم كردن وسايل آسايش طبقات مختلف مملكت خود به خصوص كارگران و كشاورزان برسانيم شما ميدانيد كه قانوني راجع به ملي شدن نفت پس از سالها كوشش و مبارزه مردم ايران از مجلس شوراي ملي گذشته است كه تمام مردم اين كشور پشتيبان و ناظر اجراي آن ميباشند و ذرهاي انحراف از آن قانون مقدور و ممكن نيست. همين آقاي دكتر مصدق نخستوزير كه از طرف من و عموم طبقات مردم ايران صميمانه حمايت ميشود اگر فيالمثل بخواهد از آنچه در نُه ماده قانون ملي شدن نفت ميباشد انحراف حاصل كند نه تنها پشتيباني مردم را به كلي از دست خواهد داد بلكه بسا ممكن است كه گرفتار سرنوشت رزمآرا گردد و حتي خود من هم كه پشتيبان و حامي جدي دكتر مصدق هستم اگر بخواهم از آنچه تاكنون گفته شده است ذرهاي منحرف شوم مردم ايران با همه حسن عقيده و محبتي كه به من دارند به كلي از من روي خواهند گردانيد. اما راجع به استفاده از متخصصين فني و تجربه آنها همان طور كه در قانون پيشبيني شده تا وقتي كه بخواهند براي كشور ما صميمانه كار كنند با حقوق و پاداش كامل و بهتر از سابق از وجود آنها استفاده خواهيم كرد. درباره وسايل حمل و نقل و ساير وسايل فني شركت سابق هم تا آنجا كه با مواد نُه گانه قانون ما مغايرت نداشته باشد جاي گفتگو و مذاكره و ايجاد حسن تفاهم باز ميباشد.
استوكس: من هم حاضرم به عنوان متخصص براي عمران و آبادي در ايران خدمت كنم.
آيتالله: با تبسمي اظهار داشتند: ما از هر متخصص خارجي كه براي كشور ما صميمانه خدمت كند و به شرط آن كه مانند امثال «دريك» و «سدان» تحريكات و دخالت در اموري كه مربوط به آنها نيست ننمايد با كمال ميل استفاده خواهيم كرد.
استوكس: من فعلاً راجع به نُه ماده قانون صحبت ميكنم و صحبت و مذاكره ما قبلاً راجع به مسائلي است كه بين دولت ايران و آقاي هاريمن مورد موافقت قرار گرفته است و مذاكرات ما بايد بر روي آن باشد ليكن ما بر اثر تجربهاي كه در ملي كردن صنايع خود داريم معتقديم كه مهمترين موضوعي كه در هر قانوني بايد در نظر گرفته شود تطبيق آن قانون با اوضاع و احوال است و چون متأسفانه وقت تمام شده است صحبت درباره آن را به وقت ديگري ميگذارم.
آيتالله: اگر شما بخواهيد در اطراف قانون ملي شدن نفت صحبت كنيد بايد بدانيد كه انحراف از آن يا تغيير آن به هيچوجه و به هيچ صورتي ممكن نيست و اگر بخواهيد درباره مسايلي كه با آن قانون مغايرت داشته باشند صحبت كنيد مانعي ندارد و من خوشوقت خواهم بود كه حسن تفاهمي ميان دولت آقاي دكتر مصدق و شما برقرار شود. من هم مطالب ديگري دارم كه اگر فرصتي دست دهد خواهم گفت و وقتي شما بصيرت بيشتري به اوضاع ايران پيدا كنيد و اميدوارم كه مغرض نباشيد هم بهترو بيشتر مطالب مرا و حقانيت مردم ايران را تصديق و تأييد خواهيد كرد. تصور نكنيد كه من چون روحاني هستم از اوضاع و احوال كاملاً اطلاع ندارم در اسلام رهبانيت نيست و روحانيون و پيشوايان دين اسلام موظفند كه در اصلاح امور جامعه مسلمين و تأمين رفاه و سعادت برادران ديني خود بلكه عموم افراد بشر اهتمام و مجاهدت نمايند.
استوكس: با كمال تأسف چون وقت تمام شده اجازه ميخواهم مرخص شوم و وقتي ديگر شرفياب شوم و علاقهمند و اميدوارم كه اين موضوع به نفع ايران و به نفع دنيا حل شود و البته به پشتيباني و كمك جنابعالي هم در حل اين موضوع اميدوارم.
در اين موقع كه درست ساعت ده بود آقاي استوكس و مترجم ايشان آقاي گودرزي خداحافظي كردند و مترجم مخصوص آيتالله هم آنها را تا دم در مشايعت نمود.