به گزارش مشرق، "بنیامین نتانیاهو"، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در نطق اخیر سالیانه خود در سازمان ملل، برای اولینبار، خبر از راهبردی جدید در سیاست خارجی این رژیم داد که مایه شگفتی و تامل ناظران و تحلیلگران مسائل منطقه شد.
او گفته بود "امیدوارم اسرائیل روابط خوبی را با کشورهای سنیمذهبی داشته باشد که آنها هم از تهدید ایران رنج میبرند"!
برخی از تحلیلگران، این اظهارات را آغاز رسمی "اتحاد استراتژیک عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی" برشمردند، اما آغاز این روابط در حقیقت محدود به سالهای اخیر نبوده، به طوری که از اواسط دهه 80 قرن گذشته، خاندان "آلسعود" و به تبع آن سیاست خارجی عربستان، شاهد چرخشی جدی در مواضع این کشور عربی مسلمان در قبال رژیم صهیونیستی بود.
طی تمام این سالها، عربستان با اقدامات دیپلماتیک "امیر فهد"، ابتکار "طرح فاس" و نقش "ملکعبدالله" در مذاکرات به اصطلاح صلح، بخشی از برنامهای را پیگیری میکرد که امروزه میتوان آن را "به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی در برابر دولت فلسطین" و عقبنشینی از ادعای اشغال فلسطین توسط صهیونیستها خواند.
تمام اینها در حالی بود که رهبران رژیم صهیونیستی طی سالهای 2006 و 2007 خبر از برگزاری دیدارهای محرمانهای میان مقامات اسرائیل و عربستان سعودی با هدف قابل قبولتر کردن مذاکرات صلح میدادند.
یکی از نشانههای این افزایش روابط، اقدام "ایهود اولمرت"، در سال 2008 بود که طی آن، از آل سعود برای شرکت در "کمیته رهبران دینی اماکن مقدس" در "قدس شریف" دعوت به عمل آمد.
از سویی دیگر روزنامه انگلیسی "ساندی تایمز"، تاکنون چندینبار طی گزارشهای ویژهای خبر از همکاری و تعاملهای دفاعی-نظامی اسرائیل و عربستان سعودی داده است.
گفتنی است؛ بیشتر این گزارشها و اخبار به نقل از مقامات اسرائیلی است که خواستهاند نامشان فاش نشود.
طی سالهای اخیر و در پی افزایش حوزه نفوذ جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و در برابر جریان سازشکار با غرب، بارها اخباری منتشر شده است مبنی بر اینکه آل سعود طی توافقی از پیش تعیینشده، به اسرائیل اجازه استفاده از حریم هوایی خود علیه ایران را خواهد داد.
روزنامه "ساندی تایمز" در ماه می سال 2013، با انتشار گزارشی مدعی شد "توافقنامهای دفاعی میان رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی امضا شده که شامل مشارکت این سه کشور در ساخت ایستگاههای رادار و همچنین همکاری در موضوع سپر دفاعی موشکی مشترک میشود".
اما این همکاریهای پنهان به اینجا نیز ختم نمیشود، چرا که در اکتبر همان سال، شبکه 2 تلویزیون اسرائیل مدعی شد "بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، جلسات گستردهای را با مقامات ارشد برخی از کشورهای حاشیهای خلیج فارس برگزار کرده است".
این گزارش آنگاه حیرت مخاطبان را به بیشترین حد خود رساند که مدعی شد "یکی از مقامات ارشد کشورهای خلیج فارس در چارچوب این دیدارها، سفر کوتاهی به اسرائیل داشت است".
به این ترتیب بود که در نوامبر 2013، روزنامه "ساندی تایمز" بار دیگر دست به افشاگری زده و خبر داد "در صورت حمله هوایی اسرائیل به ایران، عربستان نه تنها اجازه استفاده از حریم هوایی خود را به متجاوزان میدهد، بلکه در زمینه سوختگیری هواپیماهای اسرائیل و همچنین نجات بالگردهای این کشور همکاری خواهد کرد".
مروری بر این اطلاعات، در کنار اظهارات متعدد مقامات رسمی اسرائیل مبنی بر منافع مشترک رژیمشان با عربستان سعودی (از جمله اظهارات اخیر "عاموس جلعاد"، رئیس بخش سیاسی-امنیتی وزارت دفاع اسرائیل و بسیاری دیگر از مقامات این کشور) نشان میدهد که زمینههای اتحاد این دو رژیم از مدتها قبل وسط مقامات ارشدشان فراهم شده است و ارتباطی به تغییرات منطقهای سالهای اخیر ندارد.
گفتنی است؛ بخش قابل توجهی از مشروعیت دروغین حکومت آل سعود، چه در داخل خاک این کشور و چه خارج از آن، به دلیل ادعای سردمداران این رژیم مبنی بر حمایت و پشتیبانی آنها از مسلمین و اعراب در سرتاسر جهان بود، ادعایی که شاید اصلیترین آزمایشگاه آن فلسطین بود.
اما از سوی دیگر، مقامات آل سعود تاکید میکنند که حق دارند هر اقدامی برای تامین امنیت کشورشان انجام دهند، حتی مذاکره با اسرائیل.
برخی از کارشناسان سیاست خارجی معتقدند "در پی افزایش حوزه نفوذ منطقهای ایران و همچنین پیشرفت مذاکرات برنامه هستهای این کشور، عربستان که به تنهایی توان مقابله با ایران و محور مقاومت را نداشته، به دلیل ناامیدی از آمریکا، ناچار دست خود را برای کمک به سوی رژیم صهیونیستی دراز کرده است".
این رویکرد عربستان در حالی است که یکی از کشورهای نزدیک و همسو با آل سعود (امارات متحده عربی)، پس از آشکار شدن روند رو به پیشرفت توافقات هستهای ایران، واقعیت موجود در منطقه را پذیرفته و به عنوان اولین کشور در منطقه این توافق را به ایران تبریک گفت؛ اقدامی که از سوی رسانههای وابسته به آل سعود، از آن تحت عنوان "خوشرقصی امارات برای ایران" نام برده شد!
تضعیف بیسابقه و بیخاصیت بودن شورای همکاری خلیج فارس، به دلیل مخالفت کشورهای کوچکی همچون عمان و قطر با برنامههای پیشنهادی عربستان، سقوط متحدان سنتی این کشور از جمله "حسنی مبارک" و "بنعلی"، توسعه نفوذ جریانهای مخالف آل سعود از جمله "اخوانالمسلمین"، شکستهای میدانی و اطلاعاتی سنگین این رژیم در "سوریه"، استمرار جنبش مردمی "بحرین" علیرغم سرکوبهای خونین امنیتی و بسیاری حوادث دیگر نشان میدهد که عربستان در آستانه تجربه فروپاشی کامل دستگاه دیپلماسی خود است و از این رو دست به بازی خطرناکی در رابطه با استفاده از آخرین امکان خود (ارتباط با اسرائیل است)، زده است.
به نظر میرسد با توجه به نفرت عمومی جهان اسلام (تمامی نژادها و فرقهها) از رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی، وارد راهی بیبازگشت شده و در آیندهای نه چندان دور باید عواقب سیاستهای ضداسلامی و حتی ضدعربی خود را بپذیرند.