به گزارش مشرق، روابط کشورهای حوزه خلیج فارس از گذشتههای دور تاکنون با فراز و نشیبهای فراوانی مواجه بوده است. حمله پرتغالیها به منطقه خلیج فارس، حضور هلند و اسپانیا و پس از آنها استقرار انگلیس در خاک کشورهای این منطقه و ایجاد تفرقه بین دولتها و شیخ نشینهای منطقه و همچنین دخالت در امور داخلی آنها در قرن گذشته، حضور آمریکا در سالهای اخیر و احداث پایگاههای نظامی و دخالتهای آشکار غرب، قسمتی از دلایل وجود تنش در منطقه خلیج فارس است.
این منطقه به دلیل استراتژیک و تأثیر گذار بودن خود در معادلات جهانی همیشه مورد توجه همه کشورها علی الخصوص دولتهای قدرتمند بوده است. وجود منابع عظیم نفت و گاز و همچنین ثروت این کشورها موجب شده که علاوه بر مسائلی که از سوی دول غربی به آن دامن زده میشود، خود کشورها نیز در سدد رقابت با یکدگر و افزایش قدرت و توان خود برآیند. رقابت کشورهای عربی در منطقه نیز در نوع خود قابل تأمل و بررسی است. در این بین برخی کشورها که دارای بیشترین وسعت سرزمینی و همچنین جمعیت انسانی نسبت به سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس میباشند سودای سلطه بر سایر کشورهای عرب در منطقه را بر سر میپرورانند.
عراق در زمان رژیم صدام فکر یکپارچه کردن کشورهای عربی و ایجاد حکومتی واحد بر تمام آنها را در ورای سیاستهای خود دنبال میکرد که حمله به کویت در راستای اینگونه تفکرات صدام بود. اما بعد از حمله ناتو به عراق در جریان حمله کویت و از بین رفتن قدرت صدام در منطقه برای شروع جنگی دوباره، عربستان مجددا به فکر توسعهی قدرت خود برآمد چرا که همیشه در کنار عراق، عربستان نیز داعیه حکمرانی بر کل جهان عرب را داشته است.
عربستان سعودی بعنوان بزرگترین کشور عربی خلیج فارس از دیر باز تا کنون خود را بعنوان پدر سایر کشورهای عربی منطقه دانسته و خواهان اطاعت سایر کشورها و همچنین همراهی حکام عرب خلیج فارس با سیاستهای مد نظر خود است. بدیهی است که در این بین سایر کشورها سلطه کشور دیگری را بر خود نپذیرند و حق طبیعی خود بدانند که در امور داخلی و خارجی خود مستقل و آزاد باشند. استقلالی که حق همه کشورها است.
عملکرد عربستان بعنوان ستون اقتصادی دکترین دو ستونی نیکسون، این اندیشه را بیشتر و بیشتر در ذهن حکمرانان سعودی پروراند که میتواند با کمک کشورهای غربی به اهداف توسعه طلبانه خود دست یابد. افزایش خرید روز افزون تسلیحات نظامی غربی و آمریکایی توسط عربستان در صورتی که در واقع خطری در منطقه آن را تهدید نمیکند نیز در راستای افزایش قدرت این کشور توسط حکام آن برای تسلط بر سایر کشورهای عربی در منطقه است.
کشورهای عرب خلیج فارس از ذخایر عظیم نفت و گاز برخوردارند و با استفاده از این نعمت خدادادی توانستهاند ضمن تأمین بودجه خود دست به اقداماتی در سطح منطقه بزنند. البته همین کسب درآمد بدون زحمت باعث شده برخی کشورها دخالتهایی در امور داخلی سایر کشورها انجام دهند.
در این بین کشور عربستان که خود را صاحب حق در خصوص کشورهای عربی میداند اقدام به اعزام نیرو به برخی کشورها جهت تغییر حکومتهای مردمی آن کشورها و همچنین دخالت آشکار در آنها میکند. دخالت در امور داخلی مصر و حمایت از حکومت نظامیان مخالف «اخوان المسلمین»، اعزام نیرو به سوریه تا چندی پیش و حمایت مالی مداوم کنونی از تروریستهای سوری گوشهای از اقدامات مداخله جویانه عربستان است اگر در این بین از موضوع بحرین چشم پوشی کنیم.
عربستان در حوزه خلیج فارس نیز همواره برای کشورهای عرب این منطقه مشکلاتی را آفریده است که میتوان به مناقشات مرزی این کشور با کویت، قطر و امارت متحده عربی اشاره کرد. حکام سعودی در راستای توسعه طلبیهای ارضی و سیاسی خود همواره در فکر گسترش فضای سرزمینی خود بودهاند. مناقشات عربستان با کویت بر سر مناطقی مانند «امالقاروره» و «امالمرادم» و مناقشات عربستان با قطر بر روی مناطقی همچون «خورالعدید» و «خلیج سلوا» نام برد.
برخی از این توسعه طلبیها برای دستیابی به منابع انرژی و برخی دیگر در راستای منافع سیاسی و فشار بر روی سایر کشورهای منطقه بوده است.
بعنوان مثال در مورد کشوری مانند قطر، خلیج سلوا دارای ذخایر غنی انرژی شامل نفت و گاز است اما منطقه خورالعدید فاقد هرگونه منابع اقتصادی است. خورالعدید منطقهای استراتژیک برای قطر است که در جنوب شرقی این کشور قرار گرفته و تنها راه ارتباطی قطر از طریق خشکی با امارات متحده عربی است. عربستان در 29 جولای 1974 طی توافقنامهای که با امارت متحده عربی منعقد کرد توانست 23 مایل از آبهای منطقه خورالعدید را به آبهای منطقهای خود اضافه کند و علاوهبر آن توانست سواحل شرقی قطر و خورالعدید را هم به خاک خود ملحق کند.
با الحاق سواحل شرقی قطر و خورالعدید به عربستان؛ قطر دیگر با هیچ کشوری بجز عربستان مرز خاکی ندارد که این امر بعنوان خطری جدی قطر را با مشکل مواجه کرده و موجب شده که این کشور در مواقع بحران آسیبپذیر باشد. همچنین وجود تنها یک مرز خاکی آنهم با عربستان میتواند بعنوان اهرم فشاری از سوی عربستان علیه حکومت قطر بکار گرفته شود که در حال حاضر نیز این کار انجام شده است.
عربستان با انجام چنین اموری در منطقه از جمله اعزام نیرو به کشورهای منطقه، تصاحب و اشغال مناطق استراتژیک خاک کشورها و سایر اقدامات خود سعی در منزوی کردن کشورهای عرب منطقه و همچنین سلطه بر آنها برآمده که اقدامات این کشور در خصوص قطر نیز از همین رو است.
حکام سعودی قصد ندارند به هیچ کدام از کشورهای اطراف خود اجازه دهند که بتواند تا آن حدی رشد کند که مانعی در جهت اجرای سیاستهای خود باشد و هرگاه کشوری به درجهای از قدرت برسد سعی در تضعیف آن کشور میکند که اقدامات اخیر عربستان در خصوص قطر نیز در همین جهت است.
حکام قطر علیرغم جمعیت و وسعت سرزمینی به مراتب کمتر از عربستان اما به دلیل وجود منابع عظیم نفتی و گازی توانستهاند در تحولات منطقهای همپای عربستان نقشی مؤثر ایفا کنند که این اقدام قطر در مقابل اقدامات سعودی در منطقه قرار گرفته است. حکام قطر به دنبال ایجاد توازن قوا بین کشورهای عرب منطقه هستند که با توجه به هدف عربستان جهت یکهتازی در منطقه موجب ناراحتی حکام سعودی شده است. چرا که آنان وجود یک قدرت منطقهای عرب دیگر در کنار خود را بر نمیتابند و هر کدام از کشورهای عربی قصد جدا شدن از عربستان و ایجاد توازن قوا در منطقه را داشته باشد با اقدام جدی عربستان روبرو خواهد شد.
قطر که تا چندی پیش و علیالخصوص قبل از بر سرکار آمدن "شیخ تمیم بن حمد" یکی از همپیمانان اصلی عربستان بوده و در راستای اهداف عربستان قدم برمیداشت، هم اکنون با اعمال سیاستهایی در خلاف سیاستهای اعلامی عربستان برای کشورهای عربی خلیج فارس موجبات ناراحتی حکام سعودی را فراهم کرده است. آن هم سعودیهایی که قطر را متعلق به خود میدانند.
حکام جدید قطر با تجدید نظر در سیاستهای گذشته خود قصد دارند تا ارتباط خود را با کشورهای همسایه و منطقه افزایش داده و در جهت پیشرفت منطقه گام بردارند که این کار به مزاج عربستان خوش نیامده است.
یکی از موارد اختلاف حکام این دو کشور بر روی گروه اخوان المسلمین است. گروهی که مورد حمایت قطر و مورد حمله عربستان واقع شده است. اخوان المسلمین تا چندی پیش که قدرت را بطور رسمی در دست نداشت با مخالفتهای صریح عربستان مواجه نمیشد اما بعد از بروی کار آمدن این گروه در تونس و مصر و سرنگون شدن حکومتهای همپیمان و دوست سعودیهای در این کشورها عملا مورد حمله رسمی عربستان قرار گرفتند. قدرت گرفتن «محمد مرسی» در مصر بر این اختلافات افزود تا جایی که عربستان با حمایت مالی از ارتش در مصر موجبات سقوط مرسی و اخوان المسلمین را فراهم آورد.
حکام سعودی در جدال خود با قطر خواستار اخراج اعضای اخوان از قطر شدهاند که این درخواست مخالفت حکام قطر را در پی داشته است. همچنین در پی تلاش عربستان برای به قدرت رساندن عناصر وابسته به خود در گروههای مخالف سوریه و جایگزینی «احمد الجربا» که گرایشات نزدیک به سعودی داشت بجای «معاذ الخطیب» با گرایشات اخوانی و نزدیک به قطر، در ائتلاف ملی مخالفان سوریه، شکاف این دو کشور در سوریه بیشتر آشکار گردید.
نزدیکی قطر به ایران، حزبالله لبنان و همچنین حکومت سوریه از دیگر دلایلی است که موجب قرار گرفتن این دو کشور در مقابل یکدیگر شده است. قطر با اقداماتی نظیر افزایش ارتباط خود با کشورهای منطقه و جهان سعی در ایفای نقشی مؤثرتر در سیاست خارجی خود را دارد که مخالفت عربستان و نگرانی این کشور را در پی داشته است تا جایی که عربستان به همراه بحرین و امارت سفرای خود از قطر فراخواندند. اقدامی که به دستور حکام سعودی در راستای مقابله با قدرت گرفتن قطر در عرصه بینالمللی و به بهانه مداخله این کشور در
البته عربستان با قرار دادن اخوان المسلمین بین گروههای تروریستی و منع فعالیتهای این گروه در خاک کشورش خواهان منع فعالیت و ورود اعضای این گروه به سایر کشورهای عرب از جمله قطر شد که با مخالفت حکام قطری مواجه شد. البته مشکل عربستان با اخوان المسلمین به تفکرات این گروه و مشکلاتی که برای حکومت عربستان میتواند بوجود بیاورد مربوط میشود چرا که حکام سعودی وجود این گروه و نشر تفکرات اخوانی در عربستان را خطری جدی برای ادامه حیات سیاسی خود میدانند.
عدم قبول خواسته عربستان توسط قطر در سایر موارد برای حکام سعودی معنایی بجز سرپیچی از فرمان آنها توسط حکامی که عربستان خود را پدرخوانده آنها میداند ندارد. در واقع سعودیها این انتظار را دارد که تمامی کشورهای عرب منطقه باید بی چون و چرا از دستورات آنها اطاعت کنند و حق ندارند بدون اجازه حکام سعودی و یا خلاف نظر آنها قدمی بردارند. سعودیها خود را محق به دخالت در امور سایر کشورهای عرب منطقه دانسته و هیچگونه استقلال رأی و حق حاکمیتی در عمل برای این کشورها قائل نیستند.
اگر یکی از حکام عرب منطقه خلیج فارس بخواهد در راستای منافع ملی خود و نه منافع ملی عربستان قدم برداشته و به فکر قدرتمند شدن کشور و مردم خود باشد مخالفت عربستان را در پی خواهد داشت. قطعا عربستان از اینکه قطر راه مستقلی در پیش گرفته نگران است تا جایی که تحت فشارهای زیاد حکام سعودی و متحدانش مبنی بر قطر به بهانه دخالت قطر در امور داخلی کشورهایشان و همچنین تهدید امنیت خلیج فارس، «خالدالعطیه» وزیر امور خارجه قطر در پاریس ضمن رد هرگونه مذاکره بر روی استقلال سیاسی کشورش، سیاست کشورش مطبوعش را بر مبنای رویکرد باز در قبال همگان و عدم کنار زدن کسی است و تأکید کرده است که موضع اخیر سه کشور عربستان، امارات و بحرین در فراخوانی سفرای خود از دوحه ربطی به امنیت خلیج فارس ندارد.
حکام سعودی به احتمال زیاد اقدامت قطر نظیر نزدیک شدن به ایران و حزب الله، دفاع از اخوان المسلمین، برقراری ارتباط با سایر کشورها در عرصه بین الملل را تهدید امنیت خلیج فارس میدانند و این درحالی است که اتحاد هرچه بیشتر کشورها برابر است با تأمین بیشتر امنیت خلیج فارس. این اتحاد به معنای تضعیف عربستان در منطقه است چرا که عربستان با تکیه بر اختلافات منطقهای که و پرداخت هزینههای مالی فراوان غرب در منطقه که همان باج دادن به غرب است اقدامات غیر قانونی و نافی حقوق بشر خود را صحیح جلوه دهد و بر حکام عرب سلطه پیدا کند.
طبیعی است عربستان با اقداماتی نظیر ممنوع کردن فعالیت اخوان المسلمین، بستن دفاتر شبکه الجزیره، فراخواندن سفیر خود از دوحه و اقداماتی احتمالی نظیر ممنوعیت پرواز هواپیماهای خطوط هوایی قطر از فراز آسمان خود و متحدانش سعی در کنترل قطر نموده و در راستای تضعیف قدرت این کشور قدم بردارد.
عربستان از محکوم کردن قطر به دخالت در امور داخلی خود برای فشار بر این کشور ابایی ندارد و این در حالی است عربستان دخالت در امور داخلی سایر کشورها را حق خود میداند و هرگاه کشوری مانع از این کار شود عربستان به هر کاری برای اعمال فشار بر آن کشور دست خواهد زد که قطر نمونه بارز آن است.
عده ای از کارشناسان معتقدند انفجار چندی پیش که در قطر صورت گرفت توسط عوامل عربستان جهت اعمال فشار بیشتر عربستان به این کشور صورت گرفته است.
با تمام این تفاسیر حکام جدید قطر تا کنون در مقابل سیاستهای توسعه طلبانه و سلطه جویانه عربستان ایستادگی کرده و خواهان در پیش گرفتن روندی جدید در منطقه از سوی کشورها و احتمالا در راستای صلح منطقه هستند. اقدامی که عربستان شدیدا با آن مخالف است چرا که میداند ثبات در منطقه یعنی به حاشیه رفتن عربستان و قدرت گرفتن کشورهایی مانند قطر، کویت، عراق، سوریه و سایر کشورهای فعال در منطقه.
عربستان میداند که قطر با دارا بودن سومین ذخایر گاز جهان در آینده رقیب و یا حتی دشمنی جدی برای عربستان خواهد بود. به همین دلیل از هم اکنون سعی در افزایش سلطه خود بر حکام قطری و به زیر کشیدن آن کشور را دارد. چرا که فکر میکند این کشور میتواند در آینده بیشترین نقش را در میان سایر کشورهای عرب خلیج فارس در مقابل عربستان را داشته باشد.