به گزارش مشرق، در مطلب تحلیلی تارنمای روسی آمده است : موضوع کریمه و رفتار مسکو در اوکراین به گوش غرب که تا همین اواخر خیال می کرد می تواند در فضای شوروی سابق هر کاری که دلش بخواهد بکند، سیلی دندان شکنی نواخته است.
قرارداد روسی- ایرانی تهاتر نفت به ˈشلیک گلوله آخر در سرˈ آنهایی تبدیل شد که به هر دلیلی خیال کردند که روسیه بیش از این قدرت مستقلی نیست و باید برای هر گام خود در روابط با تهران از واشنگتن اجازه بگیرد.
کاخ سفید بعد از انتشار خبرها درباره تدارک قرارداد روسی- ایرانی، دستخوش حالت تجاوزکارانه کنترل نشده ای شد. ابتدا وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا و ˈتانک کاخ سفیدˈ، شلیک اخطار کننده ای کرد و به مسکو ˈهشدارˈ داد.
بعد از آن دست محافل حاکم بر آمریکا از روی عادت همیشگی به چماق تحریم ها دراز شد که ایالات متحده عادت دارد طی قریب به نیم قرن اخیر آن را در سراسر جهان تکان دهد. با شور و اشتیاق آنقدر زیادی این کار را می کند که حتی غارنشینان می توانند به آمریکا حسادت بورزند.
در ماه فوریه خانم شرمن با قاطعیت و تکبر اعلام کرد که ˈممکن است همه اقدامات شبیه به قرارداد بین روسیه و ایران تحریم به دنبال داشته باشدˈ. وزارت امور خارجه روسیه فوراً برای معاون جنگجوی وزیر خارجه آمریکا یادآور شد که ˈما(روسیه) تحریم های یکجانبه ایالات متحده و اتحادیه اروپا در حق ایران را به رسمیت نمی شناسیم و لذا در همکاری بازرگانی و اقتصادی خود با تهران فقط براساس منافع ملی خود رفتار می کنیمˈ.
کاخ سفید آرام نگرفت و ضمن جعل واقعیت به کنگره اطلاع داد که ˈروسیه در آینده نزدیک به خرید نفت از ایران درعوض کالاها نخواهد پرداخت زیرا ایالات متحده به مسکو و تهران در خصوص تحریم های احتمالی هشدار داده است... ما با صراحت کامل می گوییم که همه اقدامات نظیر این موافقتنامه بین روسیه و ایران می تواند موجب تحریم شده و خطر عظیمی را به وجود آورد که دستیابی به توافقات جامع را بسیار دشوار کرده و چه بسا مانع از رسیدن به این توافق شودˈ.
وزارت امور خارجه روسیه این ادعاها را هم رد کرد و اوضاع ˈمنجمدˈ شد: مسکو و تهران به کار بر روی قرارداد ادامه دادند و ایالات متحده نگران آن بود که نکند روند سرسام آور تلاش شرکت های غربی برای دریافت جایگاهی در بازار ایران که از نو افتتاح می شود، از کنترل خارج شود.
در همان زمان بحران اوکراین رخ داد که به لابی ضد روسی و ضد ایرانی در آمریکا بهانه داد تا یک بار دیگر مسأله تحریم ها را آن هم در سطح گسترده تر و شدید تر مطرح کنند. ˈ مجازاتˈ روسیه در ازای رفتار در کریمه و تلاش برای بر هم زدن روابط بازرگانی و اقتصادی بین روسیه و ایران به وسیله تهدید با تحریم ها با هم توأم شدند زیرا ˈقرارداد بزرگˈ آنها می تواند پایه های شراکت راهبردی را پی ریزی کند.
**ناتوانی سیاسی و اقتصادی
دولت باراک اوباما که در صدد مختل کردن معامله نفتی روسی – ایرانی بر آمده بود، ابتدا مسکو را با تحریم ها تهدید کرد و سپس با تعجب کشف کرد که در صورت عدم سازش روسیه نمی تواند به هیچ گونه تحریم های جدی علیه کشورمان متوسل شود و درعین حال نظام مالی خود را به فروپاشی نکشد.
امروزه روسیه چهارمین دارنده دارایی ارزی به دلار آمریکا است. در حالی که قبلاً این وضع در هر دو سوی اقیانوس به عنوان نشانگر ˈوابستگی روسیهˈ تلقی می شد، امروزه یک واقعیت ناگوار کشف شده است. معلوم شد که این اهرمی برای اعمال تأثیر روسیه بر آمریکا است. اگر مسکو بخواهد دارایی خود را به ارزهای دیگر مانند یوآن یا یورو تبدیل کند، عواقب این کار برای ایالات متحده بسیار حساس خواهد بود که این کار را به باراک اوباما نخواهند بخشید.
اما مسأله تحریم ها از طرف آمریکا درصورت بررسی آن زیر ذره بین یک حالت طنزآمیز به خود می گیرد. آیا صنایع هواپیماسازی آمریکا حاضر است از خرید تیتانیوم روسی دست بکشد؟ آیا موشک هایˈآنتارسˈآمریکایی بدون موتورهای روسی NK-33 پرواز خواهند کرد؟ روز19فوریه قبل از آغاز بحث درباره تحریم ها در جلسه شورای امنیت روسیه قرار شد صدور این موتورها از سر گرفته شود.
آیا مذاکرات درباره سپر ضد موشکی و تسلیحات متعارف به حال تعلیق در خواهد آمد؟ این مذاکرات همینطور هم پیش نمی رود. آیا محدودیت های ویزایی اعمال خواهد شد؟ 99 درصد مردم روسیه به این محدودیت ها توجه نخواهند کرد زیرا سفرها به آمریکا به خاطر ترتیب تحقیر آمیز دریافت ویزا هرگز مورد علاقه آنها نبوده است.
واشنگتن بعد از درک این واقعیت ناگوار برای خود، اروپا را برای اعمال تحریم ها تحریک کرد، به امید اینکه اتحادیه اروپا که با روسیه پیوندهای اقتصادی نزدیک تری دارد، راهی برای نیش زدن مسکو پیدا کند. ولی این تحریم ها هم حالت شعاری دارند.
در حال حاضر کمبود اظهارات جنگ جویانه سیاستمداران اروپایی احساس نمی شود ولی کمبود شدید اقدامات عملی به چشم می خورد. اتحادیه اروپا درباره تجدید نظر در روابط به روسیه هشدار داد ولی در مرحله اول سران دیپلماسی اروپایی تصمیم گرفتند فقط مذاکرات درباره لغو روادید با روسیه را به حال تعلیق در آورند. چه چیزی باقی مانده است؟ اجلاس سران گروه 8 برگزار نشد؟ فکر می کنم جهان به لغو آن توجه نکرد. امضای موافقتنامه بزرگ جدید درباره شراکت و همکاری بین روسیه و اتحادیه اروپا به تعلیق می افتد؟ امضای این سند شش سال است که به ابتکار بروکسل به تعویق می افتد و ما بدون آن هم زندگی می کنیم.
روسیه در تجارت خارجی اتحادیه اروپا در مقام سوم بعد از آمریکا و چین قرار دارد. در سال 2012 روسیه از نظر واردات کالاهای ساخت اتحادیه اروپا از ایالات متحده جلو افتاد و به مقام دوم رسید. روسیه در میان بازارهای اساسی صادراتی اتحادیه اروپا در مقام چهارم بعد از ایالات متحده، چین و سوئیس قرار گرفته است. در شرایط وابستگی متقابل و مشکلات اقتصاد اروپایی تحریم های جدی چطور می توانند وضع شوند؟
**چماق ترک خورده و استدلال های پوسیده
واشنگتن در تهدیدهای خود علیه تهران و مسکو گروگان اعتقادات بی اساس خود شده است مبنی بر اینکه به وسیله تحریم ها می توان در سیاست خارجی یک کشور که رهبری آن به هر دلیلی مغضوب آمریکا شده است، تغییرات واقعی به وجود آورد. واشنگتن در شرایط سلطه بی کران خود درجهان تک قطبی سال های 1990، موفق شده بود به سازمان ملل این نظریه را تحمیل کند که ˈرنج و زجر مردم باعث اعمال فشار بر دولت می شودˈ تا بدین وسیله اعمال تحریم ها از نظر افکار عمومی بین المللی موجه شود.
ولی نظریه اعمال فشار اقتصادی بر رژیم حاکم یک کشور عیب آشکار منطقی دارد : اگر ایران یا هر کشور دیگری نظام سیاسی توتالیتر دارد و آنجا دمکراسی وجود ندارد، ایرانیان عادی چطور می توانند در رفتار مسئولین کشور نفوذ کنند؟ ولی اگر در ایران امکانات عادی برای ابراز اراده مردم وجود دارد(که واقعیت همین است)، در این صورت تحریم های فلج کننده نه به مقامات حاکم بلکه به منافع مردم ایران لطمه می زند که واشنگتن اینقدر با آنها ˈ دلسوزیˈ می کند. ولی در شرایط ایران هراسی بیمارگونه کسی به فکر منطق نیست.
جامعه بین المللی که از بینش آمریکایی نظام جهانی و چگونگی صدور دمکراسی به تعبیر آمریکا دنباله روی می کند و با تشدید تحریم ها علیه ایران مخالفت نمی ورزد، به خود زحمت نداده است که سئوال های ساده و به ظاهر آشکاری را بپرسد از قبیل اینکه آیا شدید ترین تحریم های آمریکایی به سرنگونی فیدل کاسترو در کوبا کمک کرده است؟ آیا بر زمامداری33 ساله روبرت موگابه بر زیمبابوه اثری گذاشته است؟ آیا می توان به وسیله تحریم ها به اقتصاد کشوری ضربه جدی وارد کرد که در جهان اعتبار پایداری دارد و رهبران آن به موازات گسترش و تشدید تحریم ها به مردم نزدیک تر می شوند؟
واشنگتن که به این سئوال ها پاسخ نمی دهد، در روابط با تهران بارها به همین علت اشتباه کرده و حالا در گفتگو با مسکو اشتباهات خود را تکرار می کند و در این زمینه لجاجت جنون آمیزی به خرج می دهد. جهان به سرعت تغییر می کند و به نظر می آید که تنها نخبگان غربی نمی خواهند به این واقعیت توجه کنند زیرا اعتقاد دارند که زمان زور و تهدید با تحریم ها هرگز پایان نخواهد یافت.
درخواست مبنی بر امتناع از قرارداد با ایران که از طرف آمریکا مطرح می شود، به معنی نقض فاحش حق حاکمیت روسیه است که آنتون سیلوانوف وزیر دارایی روسیه با صراحت زیادی این مطلب را در گفتگو با جک لیو همتای آمریکایی وی اعلام کرد: ˈما در این زمینه بر اساس تصمیمات سامان ملل درباره تحریم ها و اقلام کالاهای مورد تحریم اقدام می کنیم. ما در چارچوب تصمیماتی رفتار می کنیم که سازمان های بین المللی اتخاذ کرده اندˈ.
به گفته سیلوانوف، در این شرایط یک نکته بسیار مهم وجود دارد: ˈشرکای آمریکایی ما قوانین خود را وضع کرده اند که تا حدی با تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل متحد مغایرت دارد و آنها ظاهراً قوانین خود را بالاتر از سازمان ملل قرار می دهندˈ.
**آیا این کار به زحمتش می ارزد؟
طرف آمریکایی که مخالف قرارداد روسی– ایرانی ˈنفت در برابر کالاهاˈ است، استدلال های پوسیده ای مطرح می کند که با منافع دولتی روسیه و موازین حقوق بین الملل مغایر است. ˈدروغ گفتن و گمراه کردنˈ شیوه عمل روزمره کاخ سفید است ولی برای ما اهمیت دارد که آیا قرارداد با ایران به تیرگی روابط با آمریکا که البته همینطور چندان گرم نیست، می ارزد؟
نخبگان سیاسی ما به تدریج و به سختی به اهمیت شراکت راهبردی مسکو با تهران پی می برند. نزدیکی روابط بین روسیه و ایران، روند عینی است که نه تنها جوابگوی منافع دولتی ماست بلکه قادر است بخشی از خطرات و چالش هایی را از بین ببرد که برای مسکو در خاور نزدیک و میانه بروز می کنند.
می توان به طور تصنعی سرعت این روند را کاهش داد و چوب لای چرخ آن گذاشت که بخشی از نخبگان روس که با غرب ارتباط دارند، همچنان به این کار ادامه می دهند. ولی نمی توان این روند را که وارد عرصه عملی شده و با خط ایجاد ˈاقتصاد مستقلˈ پیشنهادی رئیس جمهور روسیه همخوانی کامل دارد، متوقف کرد.
حال ببینیم قرارداد روسی– ایرانی ˈنفت در برابر کالاهاˈ چیست؟ بر اساس این قرارداد طی دو سه سال آینده هر روز500 هزار بشکه نفت ایرانی درعوض تجهیزات و کالاهای روسی به روسیه صادر خواهد شد. نزدیک به 300 هزار بشکه از این مقدار نفت می تواند از طریق دریای خزر و 200 هزار بشکه باقی مانده از طریق بندرعباس در خلیج فارس صادر شود.
کمترین بهای این قرارداد حدود20-15میلیارد دلار برآورد می شود که این پول وارد صنایع و بخش کشاورزی روسیه خواهد شد. درحالی که اکنون غله روسی10 تا 20 درصد واردات ایران را تشکیل می دهد (جمعاً 7-5 میلیون تن درسال غله وارد می شود) در نتیجه اجرای قرارداد نفتی روسیه می تواند نیمی از واردات غله ایرانی را به خود اختصاص دهد.
این فقط یکی از اقلام کالاهای صادراتی روسیه است درحالی که سفارش های بیشتری وارد شاخه های دیگر صنایع روسیه اعم از ماشین سازی سنگین تا ساخت تجهیزات برای بخش انرژی و اجرای طرح های راه آهن روسیه در زمینه به روز آوری زیرساخت حمل و نقل ایران خواهد شد.
این استدلال که نفت ایرانی قیمت نفت روسی را پایین خواهد آورد، بسیار ضعیف است. بدیهی است که روسیه قبل ازهمه نفت ایرانی را به آسیای شرقی و به ویژه چین صادر خواهد کرد. شرکت ˈروس نفتˈ روسیه و شرکت CNPC چین تابستان سال گذشته قراردادهای بلندمدتی درباره صدور نفت به ارزش 70 میلیارد دلار به شرط پیش پرداخت منعقد کردند. 20 میلیارد دلار پیش پرداخت بابت این قرارداد در ژانویه سال جاری پرداخت شده است.
این قرارداد ناظر برصدور مقادیری تا 100میلیون تن نفت طی 10 سال آینده از سال 2014 به بعد است. در حالی که چین درسال 2005، 2.5 میلیون بشکه نفت در روز وارد می کرد، درسال 2020 این رقم معادل 9.2میلیون بشکه در روز خواهد شد. بنا به برآوردهای شرکت مشاوره ˈوود مکنزیˈتا سال 2025 داد و ستد حامل های انرژی بین روسیه و چین چهار برابر افزایش خواهد یافت که در این صورت ظرفیت میادین نفتی سیبری شرقی کفایت نخواهد کرد و مقادیر جایگزین نفت ایرانی بسیار مناسب خواهد بود. بدین وسیله پایه های اقتصادی محور مسکو- تهران- پکن ایجاد خواهد شد.
** نتیجه گیری
قرارداد بزرگ نفتی بین روسیه و ایران تنها به معنی کمک مستقیم به ایران و حمایت از دولت دوست که علاوه بر هر چیز دیگر، شریک مواضع روسیه درقبال سوریه، افغانستان، عراق، خزر و مسایل امنیتی منطقه است، نیست. این قرارداد چشم انداز راهبردی را می سازد که در نتیجه آن سلطه جویی و بی بند و باری آمریکا و راهبرد ابتدایی مبتنی بر زور آن در مناسبات بین المللی محدود خواهد شد.
این هدف به قدری بزرگ است که برای رسیدن بدان می توان غوغای واشنگتن را نادیده گرفت. تازه معلوم می شود که چماق تحریم ها که واشنگتن عادت دارد به رخ دیگران بکشد، عیب دارد. چماق آمریکایی بعد از برخورد با کشوری که از منافع خود دفاع می کند، به یک چوب پوک تبدیل می شود، ظاهرش ترسناک است ولی لایه های تویی آن پوسیده است.
قرارداد روسی- ایرانی تهاتر نفت به ˈشلیک گلوله آخر در سرˈ آنهایی تبدیل شد که به هر دلیلی خیال کردند که روسیه بیش از این قدرت مستقلی نیست و باید برای هر گام خود در روابط با تهران از واشنگتن اجازه بگیرد.
کاخ سفید بعد از انتشار خبرها درباره تدارک قرارداد روسی- ایرانی، دستخوش حالت تجاوزکارانه کنترل نشده ای شد. ابتدا وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا و ˈتانک کاخ سفیدˈ، شلیک اخطار کننده ای کرد و به مسکو ˈهشدارˈ داد.
بعد از آن دست محافل حاکم بر آمریکا از روی عادت همیشگی به چماق تحریم ها دراز شد که ایالات متحده عادت دارد طی قریب به نیم قرن اخیر آن را در سراسر جهان تکان دهد. با شور و اشتیاق آنقدر زیادی این کار را می کند که حتی غارنشینان می توانند به آمریکا حسادت بورزند.
در ماه فوریه خانم شرمن با قاطعیت و تکبر اعلام کرد که ˈممکن است همه اقدامات شبیه به قرارداد بین روسیه و ایران تحریم به دنبال داشته باشدˈ. وزارت امور خارجه روسیه فوراً برای معاون جنگجوی وزیر خارجه آمریکا یادآور شد که ˈما(روسیه) تحریم های یکجانبه ایالات متحده و اتحادیه اروپا در حق ایران را به رسمیت نمی شناسیم و لذا در همکاری بازرگانی و اقتصادی خود با تهران فقط براساس منافع ملی خود رفتار می کنیمˈ.
کاخ سفید آرام نگرفت و ضمن جعل واقعیت به کنگره اطلاع داد که ˈروسیه در آینده نزدیک به خرید نفت از ایران درعوض کالاها نخواهد پرداخت زیرا ایالات متحده به مسکو و تهران در خصوص تحریم های احتمالی هشدار داده است... ما با صراحت کامل می گوییم که همه اقدامات نظیر این موافقتنامه بین روسیه و ایران می تواند موجب تحریم شده و خطر عظیمی را به وجود آورد که دستیابی به توافقات جامع را بسیار دشوار کرده و چه بسا مانع از رسیدن به این توافق شودˈ.
وزارت امور خارجه روسیه این ادعاها را هم رد کرد و اوضاع ˈمنجمدˈ شد: مسکو و تهران به کار بر روی قرارداد ادامه دادند و ایالات متحده نگران آن بود که نکند روند سرسام آور تلاش شرکت های غربی برای دریافت جایگاهی در بازار ایران که از نو افتتاح می شود، از کنترل خارج شود.
در همان زمان بحران اوکراین رخ داد که به لابی ضد روسی و ضد ایرانی در آمریکا بهانه داد تا یک بار دیگر مسأله تحریم ها را آن هم در سطح گسترده تر و شدید تر مطرح کنند. ˈ مجازاتˈ روسیه در ازای رفتار در کریمه و تلاش برای بر هم زدن روابط بازرگانی و اقتصادی بین روسیه و ایران به وسیله تهدید با تحریم ها با هم توأم شدند زیرا ˈقرارداد بزرگˈ آنها می تواند پایه های شراکت راهبردی را پی ریزی کند.
**ناتوانی سیاسی و اقتصادی
دولت باراک اوباما که در صدد مختل کردن معامله نفتی روسی – ایرانی بر آمده بود، ابتدا مسکو را با تحریم ها تهدید کرد و سپس با تعجب کشف کرد که در صورت عدم سازش روسیه نمی تواند به هیچ گونه تحریم های جدی علیه کشورمان متوسل شود و درعین حال نظام مالی خود را به فروپاشی نکشد.
امروزه روسیه چهارمین دارنده دارایی ارزی به دلار آمریکا است. در حالی که قبلاً این وضع در هر دو سوی اقیانوس به عنوان نشانگر ˈوابستگی روسیهˈ تلقی می شد، امروزه یک واقعیت ناگوار کشف شده است. معلوم شد که این اهرمی برای اعمال تأثیر روسیه بر آمریکا است. اگر مسکو بخواهد دارایی خود را به ارزهای دیگر مانند یوآن یا یورو تبدیل کند، عواقب این کار برای ایالات متحده بسیار حساس خواهد بود که این کار را به باراک اوباما نخواهند بخشید.
اما مسأله تحریم ها از طرف آمریکا درصورت بررسی آن زیر ذره بین یک حالت طنزآمیز به خود می گیرد. آیا صنایع هواپیماسازی آمریکا حاضر است از خرید تیتانیوم روسی دست بکشد؟ آیا موشک هایˈآنتارسˈآمریکایی بدون موتورهای روسی NK-33 پرواز خواهند کرد؟ روز19فوریه قبل از آغاز بحث درباره تحریم ها در جلسه شورای امنیت روسیه قرار شد صدور این موتورها از سر گرفته شود.
آیا مذاکرات درباره سپر ضد موشکی و تسلیحات متعارف به حال تعلیق در خواهد آمد؟ این مذاکرات همینطور هم پیش نمی رود. آیا محدودیت های ویزایی اعمال خواهد شد؟ 99 درصد مردم روسیه به این محدودیت ها توجه نخواهند کرد زیرا سفرها به آمریکا به خاطر ترتیب تحقیر آمیز دریافت ویزا هرگز مورد علاقه آنها نبوده است.
واشنگتن بعد از درک این واقعیت ناگوار برای خود، اروپا را برای اعمال تحریم ها تحریک کرد، به امید اینکه اتحادیه اروپا که با روسیه پیوندهای اقتصادی نزدیک تری دارد، راهی برای نیش زدن مسکو پیدا کند. ولی این تحریم ها هم حالت شعاری دارند.
در حال حاضر کمبود اظهارات جنگ جویانه سیاستمداران اروپایی احساس نمی شود ولی کمبود شدید اقدامات عملی به چشم می خورد. اتحادیه اروپا درباره تجدید نظر در روابط به روسیه هشدار داد ولی در مرحله اول سران دیپلماسی اروپایی تصمیم گرفتند فقط مذاکرات درباره لغو روادید با روسیه را به حال تعلیق در آورند. چه چیزی باقی مانده است؟ اجلاس سران گروه 8 برگزار نشد؟ فکر می کنم جهان به لغو آن توجه نکرد. امضای موافقتنامه بزرگ جدید درباره شراکت و همکاری بین روسیه و اتحادیه اروپا به تعلیق می افتد؟ امضای این سند شش سال است که به ابتکار بروکسل به تعویق می افتد و ما بدون آن هم زندگی می کنیم.
روسیه در تجارت خارجی اتحادیه اروپا در مقام سوم بعد از آمریکا و چین قرار دارد. در سال 2012 روسیه از نظر واردات کالاهای ساخت اتحادیه اروپا از ایالات متحده جلو افتاد و به مقام دوم رسید. روسیه در میان بازارهای اساسی صادراتی اتحادیه اروپا در مقام چهارم بعد از ایالات متحده، چین و سوئیس قرار گرفته است. در شرایط وابستگی متقابل و مشکلات اقتصاد اروپایی تحریم های جدی چطور می توانند وضع شوند؟
**چماق ترک خورده و استدلال های پوسیده
واشنگتن در تهدیدهای خود علیه تهران و مسکو گروگان اعتقادات بی اساس خود شده است مبنی بر اینکه به وسیله تحریم ها می توان در سیاست خارجی یک کشور که رهبری آن به هر دلیلی مغضوب آمریکا شده است، تغییرات واقعی به وجود آورد. واشنگتن در شرایط سلطه بی کران خود درجهان تک قطبی سال های 1990، موفق شده بود به سازمان ملل این نظریه را تحمیل کند که ˈرنج و زجر مردم باعث اعمال فشار بر دولت می شودˈ تا بدین وسیله اعمال تحریم ها از نظر افکار عمومی بین المللی موجه شود.
ولی نظریه اعمال فشار اقتصادی بر رژیم حاکم یک کشور عیب آشکار منطقی دارد : اگر ایران یا هر کشور دیگری نظام سیاسی توتالیتر دارد و آنجا دمکراسی وجود ندارد، ایرانیان عادی چطور می توانند در رفتار مسئولین کشور نفوذ کنند؟ ولی اگر در ایران امکانات عادی برای ابراز اراده مردم وجود دارد(که واقعیت همین است)، در این صورت تحریم های فلج کننده نه به مقامات حاکم بلکه به منافع مردم ایران لطمه می زند که واشنگتن اینقدر با آنها ˈ دلسوزیˈ می کند. ولی در شرایط ایران هراسی بیمارگونه کسی به فکر منطق نیست.
جامعه بین المللی که از بینش آمریکایی نظام جهانی و چگونگی صدور دمکراسی به تعبیر آمریکا دنباله روی می کند و با تشدید تحریم ها علیه ایران مخالفت نمی ورزد، به خود زحمت نداده است که سئوال های ساده و به ظاهر آشکاری را بپرسد از قبیل اینکه آیا شدید ترین تحریم های آمریکایی به سرنگونی فیدل کاسترو در کوبا کمک کرده است؟ آیا بر زمامداری33 ساله روبرت موگابه بر زیمبابوه اثری گذاشته است؟ آیا می توان به وسیله تحریم ها به اقتصاد کشوری ضربه جدی وارد کرد که در جهان اعتبار پایداری دارد و رهبران آن به موازات گسترش و تشدید تحریم ها به مردم نزدیک تر می شوند؟
واشنگتن که به این سئوال ها پاسخ نمی دهد، در روابط با تهران بارها به همین علت اشتباه کرده و حالا در گفتگو با مسکو اشتباهات خود را تکرار می کند و در این زمینه لجاجت جنون آمیزی به خرج می دهد. جهان به سرعت تغییر می کند و به نظر می آید که تنها نخبگان غربی نمی خواهند به این واقعیت توجه کنند زیرا اعتقاد دارند که زمان زور و تهدید با تحریم ها هرگز پایان نخواهد یافت.
درخواست مبنی بر امتناع از قرارداد با ایران که از طرف آمریکا مطرح می شود، به معنی نقض فاحش حق حاکمیت روسیه است که آنتون سیلوانوف وزیر دارایی روسیه با صراحت زیادی این مطلب را در گفتگو با جک لیو همتای آمریکایی وی اعلام کرد: ˈما در این زمینه بر اساس تصمیمات سامان ملل درباره تحریم ها و اقلام کالاهای مورد تحریم اقدام می کنیم. ما در چارچوب تصمیماتی رفتار می کنیم که سازمان های بین المللی اتخاذ کرده اندˈ.
به گفته سیلوانوف، در این شرایط یک نکته بسیار مهم وجود دارد: ˈشرکای آمریکایی ما قوانین خود را وضع کرده اند که تا حدی با تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل متحد مغایرت دارد و آنها ظاهراً قوانین خود را بالاتر از سازمان ملل قرار می دهندˈ.
**آیا این کار به زحمتش می ارزد؟
طرف آمریکایی که مخالف قرارداد روسی– ایرانی ˈنفت در برابر کالاهاˈ است، استدلال های پوسیده ای مطرح می کند که با منافع دولتی روسیه و موازین حقوق بین الملل مغایر است. ˈدروغ گفتن و گمراه کردنˈ شیوه عمل روزمره کاخ سفید است ولی برای ما اهمیت دارد که آیا قرارداد با ایران به تیرگی روابط با آمریکا که البته همینطور چندان گرم نیست، می ارزد؟
نخبگان سیاسی ما به تدریج و به سختی به اهمیت شراکت راهبردی مسکو با تهران پی می برند. نزدیکی روابط بین روسیه و ایران، روند عینی است که نه تنها جوابگوی منافع دولتی ماست بلکه قادر است بخشی از خطرات و چالش هایی را از بین ببرد که برای مسکو در خاور نزدیک و میانه بروز می کنند.
می توان به طور تصنعی سرعت این روند را کاهش داد و چوب لای چرخ آن گذاشت که بخشی از نخبگان روس که با غرب ارتباط دارند، همچنان به این کار ادامه می دهند. ولی نمی توان این روند را که وارد عرصه عملی شده و با خط ایجاد ˈاقتصاد مستقلˈ پیشنهادی رئیس جمهور روسیه همخوانی کامل دارد، متوقف کرد.
حال ببینیم قرارداد روسی– ایرانی ˈنفت در برابر کالاهاˈ چیست؟ بر اساس این قرارداد طی دو سه سال آینده هر روز500 هزار بشکه نفت ایرانی درعوض تجهیزات و کالاهای روسی به روسیه صادر خواهد شد. نزدیک به 300 هزار بشکه از این مقدار نفت می تواند از طریق دریای خزر و 200 هزار بشکه باقی مانده از طریق بندرعباس در خلیج فارس صادر شود.
کمترین بهای این قرارداد حدود20-15میلیارد دلار برآورد می شود که این پول وارد صنایع و بخش کشاورزی روسیه خواهد شد. درحالی که اکنون غله روسی10 تا 20 درصد واردات ایران را تشکیل می دهد (جمعاً 7-5 میلیون تن درسال غله وارد می شود) در نتیجه اجرای قرارداد نفتی روسیه می تواند نیمی از واردات غله ایرانی را به خود اختصاص دهد.
این فقط یکی از اقلام کالاهای صادراتی روسیه است درحالی که سفارش های بیشتری وارد شاخه های دیگر صنایع روسیه اعم از ماشین سازی سنگین تا ساخت تجهیزات برای بخش انرژی و اجرای طرح های راه آهن روسیه در زمینه به روز آوری زیرساخت حمل و نقل ایران خواهد شد.
این استدلال که نفت ایرانی قیمت نفت روسی را پایین خواهد آورد، بسیار ضعیف است. بدیهی است که روسیه قبل ازهمه نفت ایرانی را به آسیای شرقی و به ویژه چین صادر خواهد کرد. شرکت ˈروس نفتˈ روسیه و شرکت CNPC چین تابستان سال گذشته قراردادهای بلندمدتی درباره صدور نفت به ارزش 70 میلیارد دلار به شرط پیش پرداخت منعقد کردند. 20 میلیارد دلار پیش پرداخت بابت این قرارداد در ژانویه سال جاری پرداخت شده است.
این قرارداد ناظر برصدور مقادیری تا 100میلیون تن نفت طی 10 سال آینده از سال 2014 به بعد است. در حالی که چین درسال 2005، 2.5 میلیون بشکه نفت در روز وارد می کرد، درسال 2020 این رقم معادل 9.2میلیون بشکه در روز خواهد شد. بنا به برآوردهای شرکت مشاوره ˈوود مکنزیˈتا سال 2025 داد و ستد حامل های انرژی بین روسیه و چین چهار برابر افزایش خواهد یافت که در این صورت ظرفیت میادین نفتی سیبری شرقی کفایت نخواهد کرد و مقادیر جایگزین نفت ایرانی بسیار مناسب خواهد بود. بدین وسیله پایه های اقتصادی محور مسکو- تهران- پکن ایجاد خواهد شد.
** نتیجه گیری
قرارداد بزرگ نفتی بین روسیه و ایران تنها به معنی کمک مستقیم به ایران و حمایت از دولت دوست که علاوه بر هر چیز دیگر، شریک مواضع روسیه درقبال سوریه، افغانستان، عراق، خزر و مسایل امنیتی منطقه است، نیست. این قرارداد چشم انداز راهبردی را می سازد که در نتیجه آن سلطه جویی و بی بند و باری آمریکا و راهبرد ابتدایی مبتنی بر زور آن در مناسبات بین المللی محدود خواهد شد.
این هدف به قدری بزرگ است که برای رسیدن بدان می توان غوغای واشنگتن را نادیده گرفت. تازه معلوم می شود که چماق تحریم ها که واشنگتن عادت دارد به رخ دیگران بکشد، عیب دارد. چماق آمریکایی بعد از برخورد با کشوری که از منافع خود دفاع می کند، به یک چوب پوک تبدیل می شود، ظاهرش ترسناک است ولی لایه های تویی آن پوسیده است.