اندیشکده های غربی که خواهان تأسیس سفارت آمریکا در تهران هستند،بارها گفته اند که شرط آن عذرخواهی ایران از تسخیر لانه جاسوسی است؛ آنها از دولت می خواهند که اولین گام این عذرخواهی، عقب نشینی از پیشنهاد ابوطالبی باشد. در دوره خاتمی نیز، "پروژه عذرخواهی" در پشت صحنه هماهنگ شد، آیا پروژه خاتمی- آلبرایت احیا می شود؟

گروه سیاسی مشرق- به موازات اتمام تعطیلات نوروزی در ایران، چالش بر سر صدور یا عدم صدور ویزا برای «حمید ابوطالبی» - گزینه پیشنهادی دولت برای نمایندگی ایران در سازمان ملل- جای خود را در افکار عمومی ایران باز کرده است. سئوال کانونی که اغلب می پرسند، این است که بالاخره چه می شود؟ دولت ایران، کوتاه خواهد آمد یا دولت آمریکا؟

شاید اگر دولت ایران، قبل از علنی شدن ماجرا و قبل از اینکه این چالش به یک موضوع تقریباً فراگیر ملی تبدیل شود؛ بی سر و صدا نماینده خود را عوض می کرد یا اگر دولت با توجه به سوابق موجود؛ دست به یک آینده پژوهشی زده و اساساً شخص دیگری را بجای «ابوطالبی» معرفی می کرد، موضوع اینقدر حیاتی نمی شد. خواه یا ناخواه، ماجرا اینگونه که هست، طی شده و اگر دولت ایران در این مرحله، دست به فراخوانی «ابوطالبی» بزند؛ در واقع، بدین معناست که پذیرفته "تسخیر لانه جاسوسی"، امری نامتعارف بوده که باید به نحوی از انحاء، از آن برائت جوید. لذا اکنون، داستان طوری رقم خورده که افکار عمومی هم در ایران و هم در آمریکا، بسیار بیش از آنچه مسئولین دولت ایران فکر می کردند؛ حساس شده اند.

این موضوعآ آنقدر بزرگ شده که برخی از رسانه ها بطور تصنعی برای وزن دادن به آن؛ از آن بعنوان "بحران" یاد کردند و این یک هشدار است که چرا برخی می خواهند، یک چالش را در حد بحران جلوه دهند.

پیشتر، «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق» با دقت بیشتر بر نقش بازیگران رسمی مناقشه جاری، نسبت به اهداف آمریکا از "پروژه ابوطالبی"؛ دست به تحلیل و ارزیابی زد. با این حال، رفته رفته زوایای پنهان تر این پروژه که به مثابه چندگانه بودن هدف گذاری های سناریونویسان این پروژه است؛ در حال عیان تر شدن است.

اینکه، آمریکایی ها این چالش را ساختند و از ساختن آن، غیر از بهره برداری در عرصه دیپلماسی رسمی و رسانه ای، اهدافی نیز در حوزه "دیپلماسی عمومی" مخرب شان؛ دنبال می کنند، در حال واضح شدن است. گویا قرار است با بازی عناصر مختلف در ایران و آمریکا، موضوع به یک "جنگ روانی" علیه افکار عمومی ایران و برای بهره برداری بیشتر در عرصه سیاست های رسمی؛ تبدیل شود. این رویکرد آمریکا، در قالب یک "تک روانی" تفسیر می شود که می توان، از طریق ایجاد و مدیریت یک "پاتک روانی- سیاسی" مناسب؛ اثرات آن را خنثی نمود.

چندی پیش، «شبکه خبری BBC Persian» - شبکه سلطنتی بریتانیا- درباره موضوع چالش برانگیز «ابوطالبی»، به گفتگو با «باربارا اسلاوین»[1] - عضو ارشد اندیشکده شورای آتلانتیک وابسته به ناتو و هماهنگ کننده میز ایران در این اندیشکده- پرداخته است. این گفتگو، چنانچه گفته خواهد شد، حاکی از این نکته است که این بخش از پروژه، کاملاً "هماهنگ شده" بوده و احیاناً زیر نظر «اندیشکده شورای آتلانتیک»؛ پیشنهاد و مدیریت شده است.

اسلاوین: اگر ایران خواهان بهبود رابطه با آمریکاست، باید رسماً از تسخیر سفارت عذرخواهی کند

گام اول این عذرخواهی، می تواند عقب نشینی از پیشنهاد ابوطالبی باشد

تسخیرکنندگان سفارت الآن رفورمیست هستند، من اصغرزاده و عبدی را می شناسم، آنها مجبور به طولانی کردن گروگان گیری شدند، امام خمینی از آنها سوء استفاده کرد


ما اینجا، با بررسی سوابقی که در حوزه اطلاعات آشکار مطرح شده، به ارزیابی احتمال این مدعا خواهیم پرداخت:

«اسلاوین» در خلال گفتگوی خویش با «BBC» می گوید: «واضح است که در آمریکا، حساسیت فراوانی درباره واقعه "گروگان گیری" سال ۱۳۵۸ ه.ش وجود دارد. به نظرم، گاهی ایران درک نمی کند که چطور عده زیادی هنوز آن بحران را به یاد دارند؛ اینکه چقدر تحقیرآمیز بود و مردم (آمریکا) درباره آن خشمگین بودند ... حالا که این اتفاق افتاده]: چالشی شدن ویزای ابوطالبی توسط رسانه ها و کنگره[، می توان گفت، احتمالاً فکر خوبی نبود که «حمید ابوطالبی» را نامزد کنند ... 


به نظرم، یک فرصت را از دست دادیم. می توانم، تصور کنم که اگر بعنوان «نماینده ایران در سازمان ملل» به آمریکا آمده بود، می شد؛ کسی مثل «چارلی رز»، او را در تلویزیون دعوت کند، شاید با یکی از گروگان های سابق آمریکایی و می‌شد؛ به این قضیه خاتمه بدهیم، شاید حتی عذرخواهی می کرد. می شد این فرصت را به او بدهیم که برای گروگان گیری، عذرخواهی کند ولی این فرصت را از دست دادیم و در عوض؛ حالا تلخی بیشتری در بین است و کلی توهین مطرح شد ... کنگره از هر فرصتی استفاده می کند تا بهانه ای برای انتقاد از ایران پیدا کند؛ حیف شد که اینطور شد ... من، چند نفر از ایرانی هایی را می شناسم که در آن گروگان گیری شرکت داشتند و بعد "اصلاح طلب" شدند؛ کسانی مانند «عباس عبدی» و «ابراهیم اصغرزاده».

آنها در دهه هفتاد شمسی، اصلاح طلب شدند. به هر حال، زمانیکه آن اقدام را کردند، خیلی جوان بودند، اغلب در اوایل دهه بیست سالگی بودند؛ وسط انقلاب بود. آنها سفارت را تصرف کردند ولی اینطور نبود که بخواهند آنجا بمانند؛ چه برسد برای ۴۴۴ روز. آنها در یک مناقشه سیاسی داخلی، گیر افتادند، به نظرم؛ «آیت الله خمینی» قدری از آنها سوء ستفاده کرد.

او به این ماجرا ادامه داد، چون هم محبوب عامه بود و هم برایش مفید بود تا "میانه روها"ی آن زمان را مجازات کند؛ کسانی که هنوز جزئی از دستگاه انقلاب بودند ... می شود امیدوار بود که زمانی، بالاخره هر دو کشور بتوانند؛ رسماً از یکدیگر، بابت همه آسیب هایی که به همدیگر زده اند، عذرخواهی کنند. یعنی آمریکا، باید برای "کودتای ۲۸ مرداد" عذرخواهی کند، باید برای حمایت از «صدام حسین» در جنگ با ایران عذرخواهی کند، باید برای شلیک کردن به هواپیمای مسافربری ایران عذرخواهی کند.

اقدامات وحشتناک خیلی زیادی هستند که دولت آمریکا، مسئولشان بوده است. ایران هم باید برای گروگان گیری عذرخواهی کند و بگوید که واقعاً، بی حرمتی بوده که یک "سفارت خارجی" را تصرف کند و دیپلمات هایش را برای ۴۴۴ روز؛ به گروگان بگیرد. نمی دانم چه زمانی ممکن است، وقت این "عذرخواهی ها" برسد ولی روشن است که اول باید مذاکرات هسته ای را پشت سر بگذاریم ... این مایه خجالت می شود که کسی را بعنوان «نماینده ایران در سازمان ملل» معرفی کنید و بعد طرف دیگر؛ آن را رد کند.

ولی به نظرم، درس خوبی است برای «دولت ایران» که یک زمانی، بالاخره باید با این مسئله گروگان گیری روبرو شود؛ باید عذرخواهی شود، یک جور خاتمه رسمی برای آن. اینطوری، روابط ایران و آمریکا بهتر می شود. شاید بشود برای شروع، به این فکر کنیم که با چه شیوه هایی؛ می‌توانیم عذرخواهی کنیم. (سئوال: پیشنهادی هم برای چنین شیوه هایی دارید؟) به نظرم، ایران بهتر است که فرد دیگری را برای «نمایندگی در سازمان ملل متحد» معرفی کند؛ به هر حال، ماجرای آقای «ابوطالبی» محو می شود. مطمئنم که می توانند، فرد شایسته دیگری را پیدا کنند که ارتباطی با بحران گروگان گیری نداشته باشد؛ مثلاً «معاون وزیر خارجه ایران»، «عباس عراقچی» را ببینید. چرا او را به نیویورک نفرستند؟».

در اصل، مهمترین و محوری ترین بخش های گفتگوی هدفمند «BBC» به ترتیب روبرو می باشد:

1- دولت ایران، اثرات تسخیر لانه جاسوسی بر افکار عمومی آمریکا را نادیده گرفته است و این رویه باید اصلاح شود.

2- ایران و آمریکا، نیاز دارند برای بهبود روابط - که به نظر مصاحبه شونده، در خلال گفتگوهای هسته ای در این مسیر گام برداشتند- یک "پروسه عذرخواهی رسمی دوطرفه" ترتیب دهند و این امر؛ یک امر لازم و لاجرم است.

3- اولین پیشنهاد، این است که دولت ایران با دفع اصرار از «ابوطالبی»، کسی که در ماجرای تسخیر حضور نداشته را بعنوان نماینده جدید معرفی کند و بدین ترتیب؛ رسماً از تسخیر ابراز برائت کند.

***

در ابتدا، شاید گفته شود که این گفتگو، تنها نظر و ایده های شخصی مصاحبه شونده بوده است اما با بازخوانی زنجیره اطلاعاتی که در ادامه می آید؛ روشن می شود که "لزوم عذرخواهی ایران از تسخیر"، یک دستورکار مشخص و بخشی از سناریوی احیای رابطه ایران - آمریکاست:

1- مورخه 3/7/1392، دکتر «حسن روحانی» طی سخنرانی اش در «مجمع سران سازمان مل» می گوید: «ایران، بدنبال راه حل مسائل و نه تولید مشکلات است، هیچ پرونده و موضوعی نیست که با امید و اعتدال، با احترام متقابل و با نفی خشونت و افراط قابل حل نباشد؛ اجازه دهید، به پرونده هسته ای ایران اشاره کنم ... من، سخنان امروز «پرزیدنت اوباما» را با دقت دنبال کردم، در صورت عزم سیاسی رهبران آمریکا و خودداری از دنبال کردن منافع گروه های فشار جنگ طلب؛ می توان به چارچوبی برای مدیریت اختلافات رسید».

2- مورخه 9/7/1392، «حسام الدین آشنا»، «مشاور فرهنگی رئیس جمهوری» و یکی از اعضای «هیئت همراه رئیس جمهور در سفر نیویورک»، در تشریح اقدامات این تیم در آمریکا می گوید: «الآن توپ در زمین طرف آمریکایی است، چون طرف ایرانی میگوید، ما مسئله هسته ای ایران را میگذاریم روی میز؛ (برای آنکه) ببینیم شما با این چطور برخورد میکنید؛ تا راجع به بقیه مسائل صحبت کنیم»[2].

به عبارت بهتر، برخی فکر می کردند که مذاکرات موردی هسته ای ایران با آمریکا در دوره جدید مدیریت اجرایی کشور، بعنوان یک فرآیند "آزمون و خطا"، می تواند به "پایلوتی" برای پاسخگویی به تمامی ادعاهای آمریکا و در جهت احیای روابط؛ مبدل شود.

3- مورخه 3/11/1392، «حسن روحانی» - رئیس جمهوری اسلامی ایران- در حاشیه اجلاس جهانی اقتصادی «داووس» در سوئیس، طی مصاحبه با «شبکه تلویزیونی RTS سوئیس» در پاسخ به پرسش خبرنگار مبنی بر امکان بازگشایی مجدد سفارت آمریکا در ایران می گوید: «هیچ دشمنی تا ابد پایدار نمی ماند، همچنین هیچ دوستی نیز ابدی نیست ... ایران در واقع، دست دوستی و صلح به سوی همه کشورهای دنیا دراز کرده و خواهان روابطی دوستانه و خوب با همه کشوهاست»[3].

حسن روحانی: امکان بازگشایی سفارت آمریکا در ایران وجود دارد


4- مورخه 27/11/1392، «المانیتور» - وابسته به اندیشکده شورای آتلانتیک زیر نظر ناتو- می نویسد: «طرفداران گفتگوهای ایران - آمریکا، بیم آن دارند که انتقاد تند «آیت الله خامنه ای» از سیاست آمریکا و نیز بی اعتمادی عمیق بین دو کشور؛ پیشرفت اخیر "دولت میانه روی روحانی" را تحت الشعاع قرار دهند ... باوجود لحن تند رهبران محافظه کار ایران در مقابل "دروغ های" آمریکا، میانه روها و حامیان اصلاحات، اطمینان دارند که ظرف یک سال آینده؛ آنها می توانند به یک توافق "همه جانبه" و "اصلی" با واشینگتن برسند ... «رئیس جمهور روحانی» گفت: «بدونِ کار و فعالیت بین المللی؛ رشد، خلاقیت و کیفیت، قابل تحقق نخواهد بود». اما اگر دولت «روحانی»، نتواند در تلاش دیپلماتیک خود موفق عمل کند، "دشمنی تهران- واشینگتن" برای سال ها؛ ادامه خواهد داشت»[4].

«المانیتور» در این تحلیل که به زبان فارسی منتشر گردید، اینطور عنوان نمود که شکست دیپلماسی جاری؛ به معنای عدم بهبود روابط ایران- آمریکا و استمرار دشمنی هاست.

ارگان رسانه ای-راهبردی وابسته به ناتو: اگر دیپلماسی روحانی موفق نشود، برای سال ها

دشمنی ایران- آمریکا استمرار خواهد یافت


5- مورخه 29/11/1392، «باربارا اسلاوین» در مقاله ای اختصاصی برای «المانیتور» می نویسد: «با توجه به پیشرفت های اخیر در مذاکرات هسته ای و رضایت و موفقیت در تماس ها و برخوردهای مقامات ارشد آمریکایی و ایرانی؛ می توان این پیش بینی را کرد که دور جدیدی از روابط ایران و آمریکا در حال شکل گیری است ... دایر شدن یک "دفتر حفاظت منافع آمریکا" در تهران؛ بعنوان اولین گام در شکستن یخ روابط این دو کشور، می تواند آغازی برای از سرگیری روابط کامل دیپلماتیک بوده و می تواند؛ امنیت آمریکا را از شیوه های مختلف تأمین کند[5] ... اما مشکل در این میان، حفظ امنیت دیپلمات های آمریکایی با خاطره گروگان گیری سال 1979 م. و نیز حمله افراطیون به سفارت انگلیس در اعتراض به تحریم های اقتصادی است ... راه حل این مسئله، این است که ایران، ضمانت نامه امنیت دیپلمات ها را فراهم آورد ... «جان لیمبرت»، یکی از 52 گروگان آمریکایی در سال 1979 م. به «المانیتور» گفت: «برای گشایش "دفتر حفاظت منافع" آمریکا در تهران، لازم است؛ ایران امنیت دیپلمات ها را تضمین و نیز از برخی اقدامات تحریک کننده، مانند بزرگداشت روز اشغال سفارت ... پرهیز کند».»[6].

«اسلاوین» ضمن اینکه، دیپلماسی نوین ایران و آمریکا در «دولت یازدهم» را ابزاری برای بهبود روابط دو کشور دانست، تأسیس «دفتر حافظ منافع مستقل آمریکا» در تهران را گام مهمی در احیای روابط معرفی کره و پیش شرط آن را عذرخواهی رسمی ایران از تسخیر لانه جاسوسی عنوان کرده بود.

اسلاوین: ما برای شناخت درست از ایران به تأسیس دفتر حافظ منافع مستقل در تهران نیاز داریم،

شرط تأسیس این دفتر، "عذرخواهی" ایران از گروگان گیری دیپلمات های آمریکاست


6- در اسفندماه 1392 ه.ش، «هوشنگ امیراحمدی»[7] در یادداشتی برای «ویژه نامه نوروزی نسیم بیداری» تحت عنوان: "آمریکا پوزش می طلبد"، می نویسد: «یک بعد از ظهر 28 اسفند 1379 بود که تلفن موبایل من زنگ زد. صدا را فوراً شناختم، مسئول «میز ایران» در وزارت خارجه آمریکا بود. از من خواست که لیست اسامی شرکت کنندگان کنفرانس فردای «شورای آمریکاییان و ایرانیان» را تا یک ساعت دیگر، برایش ایمیل کنم ... گفت باید حداکثر تا دو ساعت دیگر، به دستم برسانی. گفت «امنیت و حفاظت وزیر» این را خواسته است، منظورش وزیر امور خارجه، خانم «مادلین آلبرایت» بود که قرار بود؛ در کنفرانس سخنرانی کند ... فردا، روز مهمی برای رابطه ایران و آمریکا بود. وزیر قرار بود، در کنفرانس سخنرانی کند و از مردم ایران برای اشتباهات گذشته آمریکا درباره ایران، مخصوصاً کودتای 1332؛ "عذرخواهی" کند ... نمی توانستم باور کنم که فردا، تاریخ ساخته می شود. در همین حال، مطمئن بودم که "نقشه من" که مدت ها، رویش کار کرده بودم؛ اجراء می شود ... ایده "عذرخواهی" آمریکا از ایران برای اشتباهات گذشته را دو سال و نیم پیش، برای اولین بار با آقای «سایروس وانس» که وزیر امور خارجه «جیمی کارتر» بود؛ در میان گذاشته بودم.

آن موقع، ایشان رئیس افتخاری هیئت مدیره شورای ما بود. آقای «وانس» که بدلیل طرح «کارتر» برای آزادی گروگان های آمریکایی در تهران و افتضاح طبس، استعفاء داده بود، از سیاست های آمریکا در قبال ایران؛ دل پُری داشت. وقتی برای اولین بار، ایده "عذرخواهی" را با ایشان در میان گذاشتم، بدون تأمل تأیید کرد و گفت که باید روی آن؛ کار کنیم. از آن پس، من با آمریکاییان بسیاری در اینباره حرف زدم و کم کم، متوجه شدم که ایده عملی است. روابط من با آقای «وانس»، کم کم دوستانه و خانوادگی شده بود ... فکر می کنم، در یکی از روزهای ماه نوامبر 1376 بود که تلفن من زنگ زد، «سای» (وانس) بود، گفت که برای شام؛ فردا شب منزل ایشان دعوت دارم. پرسیدم که کسی هم هست؟ گفت می خواهم، سورپرایز شوی ... ساعت 6 شب روز بعد، وقتی وارد آپارتمان آقای «وانس» در «خیابان مادیسون نیویورک» شدم، ... مستخدم مرا به اتاق کار او، راهنمایی کرد.

آنجا، سورپرایز من با او نشسته بود: «وارن کریستوفر»، «وزیرا وقت امور خارجه کلینتون» ... برای مدتی درباره رابطه ایران و آمریکا، حرف زدیم، «سای» (وانس) سعی می کرد که بحث را به لزوم بهتر شدن رابطه ببرد و «کریستوفر» هم سعی می کرد؛ «سای» را قانع کند که "ایرانی ها قابل اعتماد نیستند" [8]... چند ماه بعد از آن شب، خانم «مادلین آلبرایت»، وزیر امور خارجه دولت دوم کلینتون شد. در همین حال هم، "پروژه عذرخواهی" داشت، کمک کم شکل واقعی تری به خود می گرفت و کسان دیگری هم از فکر؛ استقبال می کردند.

خوشبختانه ما قادر شدیم که این فکر را درون کاخ سفید و وزارت امور خارجه، ببریم و در این دو جای مهم؛ برای پروژه طرفدار بسازیم. «وانس»، کماکان نقش مهمی داشت و رابطه بسیار نزدیکش با خانم «آلبرایت»؛ کمک زیادی کرد. از من هم مرتب از طرف معاونین خانم «آلبرایت» و مدیران ارشد شورای امنیت ملی آمریکا درباره "تأثیر یک عذرخواهی احتمالی"؛ سئوال می شد. یکبار هم در شهر نیویورک، در دیداری با خانم «آلبرایت»، موضوع بطور سربسته مطرح شد.

انتخاب آقای «خاتمی» هم، تنش رابطه را تا حدی کاهش داده بود و باعث شده بود که دولتی های آمریکا؛ انعطاف بیشتری نشان دهند. اما نقطه عطف، وقتی پیش آمد که "اصلاح طلبان" حکومتی، در انتخابات مجلس به پیروزی قاطع رسیدند. دولت «کلینتون» و خانم «آلبرایت»، حالا به این نتیجه رسیده بودند که وقت آن شده که به ایران، یک شاخه زیتون بدهند. در چنین وضعیتی بود که شورا، تصمیم گرفت با همراهی تعدادی از مهمترین سازمان های سیاسی- دیپلماسی و آکادمیک آمریکا، یک کنفرانس عظیم برگزار کند.

هدف ما این بود که «کلینتون» یا خانم «آلبرایت» را بیاوریم تا در این کنفرانس، صحبت کنند اما هدف اصلی؛ چیز دیگری بود: استفاده از فضای باز رابطه برای اجرای "پروژه عذرخواهی" ... تصمیم گرفته شد که خانم وزیر به نمایندگی آقای رئیس جمهور به کنفرانس بیایند، من هم آقای «هادی نژادحسنیان»، سفیر ما در نیویورک را قانع کردم که در کنفرانس؛ شرکت و صحبت کنند. این اولین بار بود که بعد از انقلاب، دو مقام رده بالای سیاسی ایران و آمریکا، در یک کنفرانس با هم شرکت می کردند ... (آلبرایت) از مردم ایران برای کودتای 1332، حمایت از دیکتاتوری شاه و پشتیبانی از «صدام» در جنگ او علیه ایران پوزش خواسته بود. وی همچنین، بخشی از تحریم ها را لغو کرد و به ایران، پیشنهاد "حل جامع مشکلات دو کشور" را داد اما نیشگونی هم از برخی دولتمردان گرفت.

بعدها، «آلبرایت» به من گفت که با این حرف، او و دیگران می خواستند، یک "بالانس" بین سیاست "تشویق و تنبیه" خود ایجاد کنند و دشمنان ایران را هم؛ همزمان خنثی سازند. به قرار اطلاعی که بعداً کسب کردم، در متن سخنرانی خانم «آلبرایت»، در ساعات آخر بدلیل فشار برخی از دشمنان «جمهوری اسلامی»؛ تجدید نظر شد. سخنرانی که قرار بود، فقط به دولت اصلاحات، یک شاخه زیتون بدهد (همان ایده عذرخواهی)، برای بخش محافظه کار «جمهوری اسلامی» هم یک پیام تند داشت. بعدها، دکتر «کمال خرازی» که وزیر امور خارجه وقت بود، به من گفت که سخرانی خانم «آلبرایت» را زندهشنیده و تا قبل از سخنانش درباره مسائل داخلی ایران؛ همه چیز، داشته خوب پیش می رفته است»[9].

یک دلال رابطه ایران و آمریکا: کلینتون تصمیم گرفت، شاخه زیتون را به اصلاح طلبان بدهد

برای اینکار، پروژه عذرخواهی دوطرفه ایران- آمریکا ایجاد شد


همان زمان که این یادداشت، توسط یک دلال مشهور رابطه ایران و آمریکا و بطور رسمی نگارش یافت، ابهام ها درباره اینکه "آیا پروژه عذرخواهی نوینی نیز در جریان هست یا نه"؛ افزایش یافتند، بالاخص اینکه عنوان این مطلب، کاملاً خبری بود: "آمریکا، پوزش می طلبد".

***

اینجا و با توجه به حوزه اطلاعات آشکار، هیچ قطعیتی وجود ندارد اما این موضوع که گزاره های فوق، بگونه ای خاص با هم دارای هماهنگی محتوایی هستند و مسئله "تلاش برای احیای روابط"؛ چون نخی همه مهره ها را به هم وصل می کند، غیر قابل انکار است.

در واقع اینچنین به نظر می رسد که سناریونویسان "چالش ابوطالبی"، در پی آنند که عدم اصرار دولت ایران بر پیشنهاد «ابوطالبی» برای نمایندگی ایران در سازمان ملل؛ به گامی مؤثر برای "پروژه عذرخواهی" که تحت قالب پیش شرط احیای روابط معرفی شده، تبدیل گردد. این احتمال، وقتی تقویت می شود که بموازات تلاش های دلال های خارجی برای عذرخواهی آمریکا، تلاش هایی نیز در داخل ایران شکل گرفته است که تحت ریل گذاری بیگانه؛ طی مسیر می کنند. پیشتر «صادق زیباکلام» در مقاله ای برای «روزنامه شرق»[10] و اخیراً نیز، «ابراهیم اصغرزاده» در گفتگو با «روزنامه اعتماد»[11]، عمداً یا سهواً؛ مؤلفه های این سناریوی احتمالی را تکرار کرده اند.

مقاله زیباکلام که شبیه اظهارات اسلاوین بود:روحانی اصراری به نمایندگی ابوطالبی نشان ندهد

گفتگوی اصغرزاده که شبیه اظهارات اسلاوین بود:ما (دانشجویان تسخیرکننده لانه) برای منافع ملی، از گروگان گیری عذرخواهی کنیم

تسخیرکنندگان لانه، نمی خواستند گروگان گیری طولانی شود، مجبور شدند

هنوز گروگان گیری بر جامعه آمریکا اثرات بدی دارد، برای بهبود رابطه با آمریکا مجبور به عذرخواهی هستیم

ابوطالبی، خودش از پست پیشنهادی دولت انصراف دهد


اغلب، احیای روابط متخاصمانه بین دو کشور، احتیاج به حجم انبوهی از مراودات پنهان و دلالی های سیاسی دارد؛ این اقدامات نه در عرض چند روز که طی ماه ها و در پشت صحنه امتداد می یابند؛ در نهایت آنچه دیده می شود، یک پرده گذار و کوچک است، چیزی مانند "تماس تلفنی روحانی- اوباما" یا "پروژه عذرخواهی متقابل خاتمی- آلبرایت" که قرار بود؛ به دیدارهای کوتاه یا ناگهانی[12] در سازمان ملل هم منجر شوند اما نشد. چندی پیش، «علی اکبر صالحی» - رئیس سازمان انرژی اتمی- که پیشتر مسئولیت وزارت خارجه را در روزهای پر جنجال «دولت دهم» عهده دار بود؛ گفته بود: «بخاطر اقداماتی که وزارت خارجه دولت «احمدی نژاد»، انجام داده بود و الآن اقتضای بیان آن نیست؛ توفیقات هسته ای را پیش بینی می کردم. ما هیچ توفیقی را در «جمهوری اسلامی»، نمی‌توانیم نقطه ای فرض کنیم؛ این ها انباشتگی زحمات گذشتگان است»[13] (البته این اظهارات «صالحی» دارای شواهد دیگری هم هست که مجال پرداختن به آن نیست).

صالحی: بخاطر اقدامات وزارت خارجه دولت «احمدی نژاد»، توفیقات هسته ای را پیش بینی کردم

آیا مذاکرات پنهان برای "احیای پروژه عذرخواهی" (آلبرایت- خاتمی) در دستور کار آمریکا قرار گرفته است؟


چه کسانی، در پی تبدیل مذاکرات موردی هسته ای با آمریکا به زمینه سازی برای احیای سفارت آمریکا در ایران هستند؟ آیا "پروژه نوین عذرخواهی دوطرفه ایران- آمریکا" برای آماده سازی افکار عمومی در جهت احیای روابط دو طرف، در جریان است؟



[1] Barbara Slavin: اسلاوین که دارای مدرك ليسانس در رشته زبان و ادبيات روسي از دانشگاه هاروارد در ارتباط با سازمان سیا- است و سابقه تحصیل در دانشگاه دولتي لنينگراد را نیز دارد، يكي از مفسران دائم سياست خارجه آمريكا در نشنال پابليك راديو، Public Broadcasting Systemو شبكه خبری C-SPAN است. وی قبل از آن، نويسنده و ويراستار بخش بازبيني هفته در روزنامه نيويورك تايمز آمریکا بود. او همچنین، از محققین ارشد در شوراي روابط خارجي، اندیشکده شورای آتلانتیک، مركز وودرو ويلسون و مؤسسه صلح است که سه مورد از این مؤسسات؛ توسط معاونت اطلاعات خارجي وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، بعنوان مراکز شریک در جنگ نرم علیه ایران معرفی شده اند. طبق اظهارت شخصی اش، وی توانسته از سال 1996 میلادی و در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی، حداقل 8 مرتبه به به ایران سفر کند. اسلاوین توانسته حین سفرهایش به ایران، با اکبر هاشمي و ميرحسين موسوي ملاقات کند و در مجله واشینگتن تايمز به همراه سعاد جعفرزاده (دختر يكي از كارمندان سابق دفتر حافظ منافع ايران در واشینگتن)؛ ضمن حمايت از موسوي و عليه بسيج، مقاله نوشت. طبق شواهد موجود، وی با اپوزیسیون و جریان برانداز در خارج از کشور و بخصوص در ایالات متحده آمریکا روابط نزدیک و تنگاتنگی دارد- برگرفته از: «سوابق خانم خبرنگاری که با احمدی نژاد مصاحبه کرد»- «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»- 10/7/1391

[2] «برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیمای ج.ا» با حضور «حسام الدین آشنا» (مشاور فرهنگی رئیس جمهوری)- 9/7/1392

[3] «امکان بازگشایی سفارت آمریکا وجود دارد»- «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق» به نقل از «خبرگزاری ریانووستی روسیه» (نسخه فارسی)- 3/11/1392

[4] «تردید برخی ایرانیان نسبت به ترک سیاست تغییر رژیم توسط آمریکا»- «علیرضا رمضانی»- «Al-Monitor»- 27/11/1392

[5] بخشی از ادامه مطلب: اگر این اتفاق روی دهد، سیاستمداران آمریکایی می توانند به یک فهم نزدیک با واقعیت نسبت به ایران برسند؛ فهم و درکی که طی این سه دهه به دلیل فقدان روابط رسمی در حد مطلوبی نبود و متناقض با واقعیت بود ... «برنادت میهن» - سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید- در مصاحبه با «المانیتور» گفت: «می توان پس از دستیابی به راه حل موضوع هسته ای، در مسیر طولانی برقراری رابطه بر اساس منافع و احترام متقابل گام برداشت» ... «استفان هدلی» - مشاور امنیت ملی در دوره بوش- نیز در مصاحبه با «المانیتور» گفت: «ایده "دفتر حفاظت از منافع آمریکا" در ایران، می تواند گام بسیار خوبی برای شروع نزدیکی با ایران باشد

[6] «Study recommends US interests section in Tehran»- By Barbara Slavin- «Al-Monitor»- 18Feb, 2014- ترجمه از: «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»: «عطش آمریکا برای جاسوسی از ایران/ چرا ناتو، خواهان ایجاد دفتر حافظ منافع آمریکا در ایران است؟»- 27/12/1392

[7] هوشنگ امیراحمدی: متولد 1326 ه.ش است که از 1975 میلادی در آمریکا اقامت دارد. وی استاد دانشگاه راتگرز (دانشگاه ایالتی نیوجرسی) و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه این دانشگاه بوده است. او همچنین، بنیانگذار و رئیس شورای آمریکایی- ایرانیان (NIAC) است.

[8] بخشی از ادامه یادداشت: «کریستوفر»، برای آزادی گروگان ها با ایران به توافقاتی رسیده بود که بعدها، ایران زیر آنها زد. ایران، بالاخره گروگان ها را به دولت دموکرات «کارتر» نداد و ماند تا آقای «ریگان» محافظه کار بعنوان رئیس جمهوری قسم بخورد؛ آنها را آزاد کند. مشکل گروگان گیری، باعث باخت آقای «کارتر» شد و دموکرات ها را 12 سال از قدرت، به دور کرد. به همین دلیل، آنها دل خونی از حاکمان ایران داشتند اما من، تا آن لحظه، هیچ آمریکایی بزرگی را ندیده بودم که تا حد «وارن»؛ "ضد ایرانی" باشد، «وارن» جداً از دولتمردان ایران متنفر بود ... «سای»، در حالیکه نگاه تیزی به «کریستوفر» داشت، گفت: «وارن»، فکر نمی کنی که وقت آن رسیده باشد که ما؛ از ایران ها برای کودتای 1332 عذرخواهی کنیم ... «کریستوفر» گفت: «سای»، ما باید از آنها عذر بخواهیم، یا آنها از ما؟

[9] «آمریکا پوزش می طلبد»- «هوشنگ امیراحمدی»- «ماهنامه سیاسی، فرهنگی نسیم بیداری»- شماره 46 و 46- «ویژه نامه نوروز 93»

[10] صادق زیباکلام می گوید: «نه «اوباما» در واشینگتن، نه «روحانی» در تهران، بنای عقب نشینی و سپردن فرمان مذاکرات به تندروها را ندارند. در عین حال هم از این واقعیت، ‌گریزی نیست که مخالفان مذاکرات و توافق هسته ای بهانه مناسبی پیدا کرده اند. اقدام دو طرف باید در گام اول، جلوگیری از تأثیر "بحران ابوطالبی" بر روند مذاکرات باشد. گام بعدی آن است که «روحانی»، باید اصراری بر اینکه حتماً آقای «ابوطالبی» به نیویورک بروند، نشان ندهد. «اوباما» هم به نظر نمی رسد که عجله ای برای تصویب و به اجراء گذاشتن مصوبه کنگره داشته باشد»- «مخالفت زیباکلام با اصرار دولت بر ابوطالبی»- «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق» به نقل از یادداشت صفحه نخست «روزنامه شرق»- 24/1/1393

[11] ابراهیم اصغرزاده می گوید: «(سئوال: بتازگي در خصوص تسخير سفارت آمريكا، پيشنهاد "عذرخواهي" از جانب خود براي خانواده گروگان ها را ارائه داده ايد. چرا بعد از اين سال ها به اين نتيجه رسيديد؟) صحبت عذرخواهي يك دولت از يك دولت ديگر نيست، بلكه صحبت همدردي با خانواده افرادي است كه به هر دليل؛ دچار آسيب روحي و رواني شده اند. نه من، نه آنها، هيچ يك داراي پست دولتي نيستيم. اين كار انساني در نوع خود ابتكار جديدي هم نيست، چيزي حدود 15- 16 سال پيش حتي در سطح رئيس دولت، آقاي «خاتمي» در مصاحبه با CNN و خانم «كريستين امانپور»؛ نسبت به آلام و رنجي كه ديپلمات هاي آمريكايي در طول گروگان گيري كشيده اند، ابراز همدردي كرد. خانم «آلبرايت»، وزير خارجه دولت «كلينتون» هم نسبت به مداخله سابق آمريكا در امور داخلي ايران و ساقط كردن دولت ملي دكتر «مصدق»، عذرخواهي كرد. به هر حال روابط ايران و امريكا نمي تواند كه تا ابد، گروگان گذشته باشد ... حالا ملت ايران ... هوشمندانه با انتخاب شخصي مانند «روحاني»، سايه جنگ و انزواء را از سر كشور دور ساخته اند؛ بايد به ابتكار عمل دولت ميدان داد. تإكيد مي كنم كه روابط ايران و امريكا، نمي تواند تا ابد در بن بست باقي بماند و بايد گره گشايي شود؛ مسائلي در روابط دو كشور وجود دارد كه اگر گره گشايي نشود، بصورت مزمن سايه بر حوادث بعدي خواهد انداخت. رابطه ايران و امريكا، چه بخواهيم و چه نخواهيم، گروگان يك اتفاق تاريخي است كه در 35 سال پيش رخ داده است. كابوس 444 روز گروگان گيري، هنوز در خاطره جمعي جامعه آمريكا زنده است و بر هر حركتي سايه مي اندازد ... انتخاب آقاي«اوباما»، براي ايران فرصتي فراهم ساخت. همچنين انتخاب آقاي «روحاني» در ايران و نمايش قدرت دموكراسي ايراني براي آمريكا، فرصتي جديد فراهم آورد تا در سياست هاي خاورميانه اي خود تجديد نظر كند ... 35 سال پيش، دوستان من براساس تحليلي كه از پذيرفتن شاه در آمريكا داشتند، تصميم گرفتند که جواب مداخله جويي آمريكا را در قالب اعتراض دانشجويي بدهند. ولي كنترل از دست شان خارج شد و در پي حمايت و استقبال مردم ايران ... ناچار از تداوم گروگان گيري طولاني مدت شدند ... پس از 35 سال، ترويج آمريكا هراسي و انداختن همه گناهان و ندانم كاري ها به گردن امريكا، معنا ندارد ... من اين پيشنهاد را تنها در رابطه با تنگناي معرفي و رواديد آقاي «ابوطالبي»، ارائه نكرده ام. موضوع آقاي «ابوطالبي»، مسائل خفته و پنهان را به سطح آورد و نشان داد كه زير اين پوسته به ظاهر آرام موجود؛ چه ميزان هيجان، نگراني و دلواپسي در دو كشور وجود دارد. من معتقدم دولت آقاي «روحاني» و وزارت خارجه، بايد جانانه از ديپلمات خود و در حقيقت از حقوق مردم دفاع كنند ودر خصوص آقاي «ابوطالبي»؛ پافشاري كنند ... اما اينكه آقاي «ابوطالبي»، خود تصميم به انصراف از پذيرش اين پست بگيرد و بن بست موجود را بگشايد؛ مسئله ثانوي است ... اين اقدام «ابوطالبي»، سبب مي شود كه هم موضوع حل شده و هم دولت ايران عقب نشيني نكند»- «چرا پيشنهاد دلجويي از گروگان هاي آمريكايي دادم؟»- «زهره آقایی»- «ابراهیم اصغرزاده» در گفتگو با «روزنامه اعتماد»- 26/1/1393

[12] دیپلماسی کوریدوری

[13] «خبرگزاری پیامکی نسیم آنلاین» به نقل از گفتگوی زنده «علی اکبر صالحی» با «برنامه شب آفتابی شبکه 5 سیمای ج.ا.ا»- 13/9/1392