گروه تاریخ مشرق- در تاریخ تفكر و زندگی بشر دو جریان كلی حق و باطل وجود دارد، اما گاه اتفاق میافتد كه گروههایی از جریان باطل، در جهت حیثیت حق بهرهبرداری میكنند و لباس حق بر خود میپوشند. آنها مصرانه خود را حق طلب معرفی میكنند و از جریان حق برای هویت سازی خود مدد میگیرند؛ در حالی كه نمادهایی از جریان باطل هستند و تشخیص آنها به دشواری صورت میگیرد. این شاخه از جریان باطل چون اهل تلبیس و پنهان كاری میباشند، هر لحظه میتوانند به شكل جدیدی خودنمایی كنند و فكر و احساسات آنها دائما تحت تأثیر وسوسههای انحرافی است. هر چند تمام باطلگرایان با دین و دینداری دشمنی میورزند، اما این جریان حقنما، مدعی پیروی از دین است. به رغم ادعای حقطلبیشان ، یكی از ویژگیهای بارز آنان دوستی با دشمنان حق و دشمنی با دوستان حق است. جریان باطل حق نما، دوستان خود را از دشمنان خدا و دین گزینش میكند. همین ویژگی است كه حقطلبان باید در راستای افشای اهل باطل حقنما از آن استفادهی كامل نمایند. اهل باطل حقنما، فرجام تحقیرامیزی دارند و خواری و حقارت در انتظار آنان است. در عرف سیاسی جامعهی ما، به گروههای منشعب از جریان باطل كه حقنمایی میكنند، «التقاطیون» گفته میشود. التقاطیون خود را حق میپندارند و بر باطل بودن خود اعتقادی ندارند. آنان قاطعناه با جریان حق درگیر میشوند، در حالی كه جریان نفاق به عیبجویی و تمسخر مؤمنین میپردازد. اغلب تهدیدات التقاطیون از نوع سخت افزاری است و خود بزرگبین، لجوج ، بدبین و ستیزه جو هستند.
التقاطیون در معنویت و عبادت سرسخت و سطحی هستند. در واقع، نمونهی تاریخی التقاطیون، خوارج عصر امیرالمؤمنین علیهالسلام را به ذهن متبادر میكند كه سرسختانه از باطل خود در لباس حق دفاع میكردند. در فضای سیاسی قبل و به ویژه بعد از انقلاب اسلامی، گروه فرقان، به رهبری اكبر گودرزی، از مصادیق بارز خوارج عصر انقلاب اسلامی هستند. گودرزی فعالیتهای مذهبی خود را در مساجد جنوب تهران آغاز كرد و در سال 1355 به مسجد «خمسه قلهك» راه یافت. در این مساجد شروع به جذب نیرو كرد و تأثیر به سزایی بر افكار و اندیشههای جوانان و نوجوانان این مساجد گذاشت. اكبر گودرزی به ترجمه و تفسیر آیات قرآنی اقدام مینمود و از روایات اهل بیت علیهمالسلام كمترین استفادهای در تفسیر نمیكرد؛ در واقع روشن نوینی در تفسیر غلط و بر اساس سلیقهی شخصی ارائه داد. وی كه شدیدا از شریعتی و بنیانگذاران اولیهی سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) تأثیر گرفته بود، تلاش میكرد تا تفسیری مادی و انقلابی از قرآن و اصول اعتقادی اسلام اراده دهد و این برداشتها را به نام «ایدئولوژی توحیدی» به هوادارنش عرضه میكرد. گروه فرقان پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در ضدیت با روحانیت مبارز و آگاه، مشی بسیار رادیكال و تندی علیه انقلاب اتخاذ كرد. اوج دشمنیهای فرقان با انقلاب اسلامی در ترور شخصیتهای اسلامی و انقلابی تجلی یافت. در رویكرد تروریستی گروه فرقان افرادی چون: استاد مطهری، دكتر مفتح ، آیتالله قاضی طباطبایی و حاج مهدی عراقی به درجهی رفیع شهادت نائل آمدند و شخصیتهایی چون : آیتالله هاشمی رفسنجانی ، آیتالله ربانی شیرازی و حسین مهدیان مجروح كینهتوزیهای فرقان شدند. متفكران دیگری چون : شهید مظلوم آیتالله بهشتی و دكتر محمدجواد باهنر و دهها نفر دیگر نیز در فهرست ترور فرقان قرار داشتند. سرانجام با یك سلسله عملیاتهای اطلاعاتی، خانههای تیمی فرقان شناسایی و اكبر گودرزی در 18 دی ماه 1358 دستگیر شد. پس از بازجویی و محاكمهی اعضای گروه فرقان . اكبر گودرزی و پنج تن دیگر از سران این گروه كوچك در تاریخ 3/3/1359 اعدام و دیگران با محكومیتهای مختلفی مجازات شدند. تحقیق حاضر كه به رغم كمبود منابع، سختیهای خاص خود را داشته است، در سه بخش تنظیم شده است: بخش اول، به بررسی و شناخت مختصری از ایدئولوژی فرقان و ریشههای آن اختصاص دارد و دیدگاه امام خمینی را نسبت به گروه های التقاطی ارائه كرده است. بخش دوم ، به مراحل شكلگیری و فعالیتهای فرقان در قبل و بعد از انقلاب اختصاص دارد. یكی از فصلهای مهم این بخش توضیح فعالیتهای فرقان پس از پیروزی انقلاب اسلامی است كه مهمترین این فعالیتها ترور چهرههای اسلامی و انقلابی میّاشد و در حقیقت ضربههای جبرانناپذیری بر انقلاب اسلامی بود. در همین فصل از كتاب به دستگیری، محاكمه و واكنش فرقانیها در قبال مرگ اكبر گودرزی پرداختهایم. در بخش سوم و پایانی، برخی از مواضع و دیدگاههای فرقان دربارهی موضوعاتی چون: كردستان ، برپایی نظام اسلامی و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بررسی شده است . اسناد و تصاویری از این گروه در پایان كتاب آورده شده است.