کد خبر 31667
تاریخ انتشار: ۷ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۲:۱۰

آنچه باعث شده سنت قصه‌گويي براي کودکان در خانواده‌ها رونق گذشته را نداشته باشد استفاده از رسانه‌هايي چون تلويزيون و کامپيوتر است که والدين به جاي قصه گفتن بچه‌ها را پاي آنها مي‌نشانند.

به گزارش مشرق، محمدرضا يوسفي نويسنده کودک و نوجوان درباره اينکه چرا ديگر چون گذشته قصه‌گويي در بين خانواده‌ها رواج ندارد به مهر گفت: دليل افت کاربرد قصه‌گويي در دنياي معاصر اين نيست که ادبيات داستاني مکتوب جاي قصه‌گويي را گرفته است بلکه بيشتر رسانه‌هايي چون تلويزيون جايگزين قصه‌گويي شده‌اند.

وي ادامه داد: مادرها که در روزگار گذشته عامل اول قصه‌گويي بودند امروز بيشتر فرزندانشان را پاي تلويزيون و کامپيوتر مي‌نشانند و از نقش مهمي که قصه‌گويي روي ذهن کودک دارد غافل مانده‌اند. قصه‌گويي، سنتي بود که جهان واژه‌هاي جديدي را به روي کودکان مي‌گشود و همچنين ارتباط زنده و حضوري قصه‌گو با بچه‌ها بسيار مساله مهمي بود.

نويسنده رمان "گرگها گريه نمي‌کنند" با اشاره به اينکه رسانه‌هايي چون تلويزيون گاه تاثير مخرب هم بر روي بچه‌ها دارند، بيان کرد: در قديم مادرها قصه‌ها را بر اساس نياز بچه‌ها انتخاب مي‌کردند و همچنين خودشان ناگزير بودند بخوانند و بشنوند و ياد بگيرند تا بتوانند براي بچه‌هايشان قصه بگويند.

يوسفي افزود: قصه‌هايي که از سوي مادرها انتخاب مي‌شد غالباً جنبه کاربردي و تنوع داشتند که با خودشان آرامش و تفکر به همراه مي‌آوردند. لحظه‌هاي لذت بخشي در زمان شنيدن قصه‌ها براي بچه‌ها ايجاد مي‌شد و ارتباط حضوري قصه‌گو و کودک در قصه‌گويي ناب مساله‌اي بود که از هر چيزي مهم‌تر بود . مقايسه کتاب خواندن و قصه شنيدن همچون فيلم ديدن در سينما و اجراي زنده تئاتر است.

وي با اشاره به اينکه امتياز حضوري بودن در قصه‌گويي خيلي مهم است، عنوان کرد: قصه‌گويي و قصه شنيدن تخيل و خلاقيت انسان را بارور مي‌کند که اين تاثير را در تلويزيون نمي‌بينيم.

نويسنده کتاب "من و ماه و ستاره" اضافه کرد: در قياس بين داستان و قصه بايد گفت از لحاظ ساختار و عناصر تشکيل‌دهنده تفاوت چنداني بين آنها وجود ندارد ولي در قصه‌گويي شيوه داناي کل استفاده مي‌شود ولي در داستان زاويه ديد مي‌تواند متنوع باشد. در قصه‌گويي صحنه‌سازي و فضاسازي از سوي قصه‌گو صورت مي‌گيرد و فضاي پيراموني، نوع گفتار، مکث ها و حرکات قصه‌گو از جمله ميميک چهره هم وجود دارد.

يوسفي افزود: در نتيجه وقتي قصه‌ هاي روايي فولکلور گردآوري و مکتوب مي‌شوند اين کتاب‌ها فقط ناقل قصه هستند و امر گويش در آنها احساس نمي‌شود. لحن و ويژگي قصه‌گو که بخشي از روند قصه‌گويي است هرگز در مکتوب شدن قصه‌ها منتقل نمي‌شود و اين اتفاقي است که در همه کتاب‌هايي که تاکنون سعي کرده‌اند قصه‌هاي قديمي را مکتوب کنند رخ داده است.