هائیتی کشوری در جنوب ایالات متحده است که به دلیل فقر شدید، اوضاع مناسبی ندارد. پس از زلزله سال 2010 این کشور و به اشغال نظامی درآمدن شهرهای آن توسط سربازان ایالات متحده، اوضاع این کشور بدتر شده است. در این میان وضعیت کودکان یتیم این کشور که فریاد مظلومانه‌شان به هیچ جا نمی‌رسد، از همه بدتر است.

گروه جنگ نرم مشرق- 300 سال آزگار قدرتمندترين دولت هاي جهان، از طريق تجارت برده روز به روز بر ثروت كلان خود مي افزودند. بيش از 12 ميليون نفر مرد، زن و كودك به زور به وسيله كشتيها از آفريقا به مستعمرات، و اراضي كشاورزي آمريكاي جنوبي و شمالي انتقال يافتند.

امروز برده داري در كليه كشورهاي جهان اقدامي خلاف قانون به شمار مي‌رود. ليك برده داري هرگز در قرن 19 متوقف نشد و هنوز زنده است و به طور گسترده رواج دارد.

لابه‌لاي ويرانه‌هاي به جاي مانده از زمين لرزه‌اي مخرب، فاجعه‌اي انساني در بيغوله‌ نشين‌هاي كشور‌هاي هائيتي در حوزه كارآئيب جريان دارد. شايد نام آن را تغيير داده باشند. ولي در ماهيت همان بردگي كودكان است.


رِستاوِك، به نقل از عده‌اي، نظامي بود خيرانه كه به شر تبديل شد. كودكان رستاوك اصولا فرزندان خانواده‌هاي فقير جامعه كشاورزي هائيتي بودند. كه به اميد بهره مندي از امكانات تحصيلي بهتر و زندگي مرفه‌تر به خانواده متمول شهري سپرده مي‌شوند. اين كودكان در معرض سواستفاده قرار مي‌گيرند و امروز بيش از 225 هزار كودك در اينجا كم و بيش مثل يك برده زندگي مي‌كنند. اما چگونه در كشوري كه افتخار مي كند، توسط عده‌اي برده شورشي تاسيس شده، بردگي كودكان اينگونه رواج دارد؟

كساني كه عليه بردگي قيام كردند، بعد از اخراج استعمارگران خودشان عامل ايجاد نوع ديگر برده داري شدند. بردگي كودكان محلي.


هرچه شرايط دشوارتر، عرصه بر كودكان رستاوك تنگ‌تر، بسياري از كودكان رستاوك هر هم پدر و هم مادر خود را از دست داده‌اند و تحت سرپرستي ديگران به سر مي‌برند. با آنان درست رفتار نمي‌شود، زيرا اين مردم براي سير نگه داشتن خود و فرزندانشان در مضيقه هستند. چه رسد به كودكاني كه اصالتا به آنها تعلق ندارد.

اعضاي گشت حمايت از كودكان به دنبال شواهدي مبني بر استثمار كودكان در اردوگاه هستند.


اين نظام به قدري ريشه‌دار است كه بيشتر از همه جا در ميان بستگان این کودکان رواج دارد و عمدتا به صورت مخفي.


دولت هائيتي داشتن كودكان رِستاوِك را منع كرده است و معتقد است كه اين سنت سالها پيش وجهه‌اش را از دست داده و امروز ديگر رواج ندارد.

خانواده‌هاي ميزبان كودكان را در انظار نگه نمي‌دارند. همه نهادهاي دولتي منكر تداوم آن هستند. بر اساس قانون ماه مه 2003 مبني بر غيرقانوني بودن كودكان رستاوك كه در 5 ژوئن 2003 به تصويب رسيد، قاعدتاً نبايد شاهد آن باشيم.

معذلك، در مراكز پرتوپرنس و معابر زلزله‌زده آن، جمعيت انبوهي از كودكان مشغول كارند. اين كه آن را رستاوك بناميم يا نه، واقعيتي است كه همه جا عينيت دارد. و هيچ اثري از تدابير قانوني براي مبارزه با آن به چشم نمي‌خورد.


به علت توجه ناچيز جهانيان و فقدان عزم و توانايي سياسي در خود كشور هائيتي، وظيفه نجات كودكان رستاوك از چنگال بردگي عمدتا بر عهده نهاد‌هاي مردمي است.



هر چند اين كشور درصدد بازسازي ويرانه‌هاي ناشي از زلزله است، با این حال پيشرفت واقعي به آب و آجر نيست. بلكه به دميدن نور اميد به دل كودكاني است كه در بند سنت كهنه و ريشه‌دار بردگي گرفتارند.

در اقصي نقاط دنيا، شاهد فقر فرهنگي هستيم كه باعث فلاكت دنياي كنوني شده است. كشورهاي غني در دنيا وجود دارند كه از فقر فرهنگي نه تنها خودشان بلكه ديگران را رنج مي‌دهند. جنگ‌هايی كه به اسم آزادي و نجات بشر شرقي و آفريقايي وجود دارد. حكومت‌هاي استعمارگر و استثمارگراني كه هنوز هم نفس مي‌كشند و نفس ديگر كشوران را بريده‌اند.

فقر فرهنگي هميشه، بدتر از فقر اقتصادي است.

ادامه دارد...