آقای ادوارد شواردنادزه وزیر خارجه یکی از ابرقدرت های آن روز جهان بود. اما امام خمینی جوری برخورد کرد که گویی ما ابرقدرت هستیم و آنها یک کشور جهان سومی هستند.

گروه تاریخ مشرق - در روز یازدهم دی ماه  1367 (نخستین روز سال 1989 میلادی)، خبرگزاری‌های دنیا خبر مهم و شگفت‌آوری را برای مخاطبان خود مخابره کردند: امام خمینی رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، پیام مهمی را خطاب به میخائیل گورباچف، صدر هیات رئیسه اتحاد شوروی و کمونیسم بین‌المللی صادر کرد. این نامه آغازگر یک ماجرای تاریخی مابین جمهوری اسلامی و یک قدرت بین‌المللی آن روزهای دنیا بود. از رهگذر این ماجرا بود که پای «ادوارد شواردنادزه» وزیر خارجه آن روزهای شوروی و رئیس جمهور بعدهای جمهوری مستقل گرجستان به تاریخ سیاست خارجی ایران وارد شد. به‌تازگی خبر درگذشت شواردنادزه منتشر شده و این فرصت خوبی است تا سرگذشت این ماجرای تاریخ را نیز دوباره مرور کنیم.

آیت‌الله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و مرضیه حدیده‌چی اعضای هیات ایرانی بودند که نامه امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) را به مسکو بردند. نامه‌ای سرشار از روح انقلابی و ایمانی رهبری بزرگ که بی‌محابا و با اعتقاد راسخ، سران یک کشور مدعی و مقتدر جهانی را «انذار» می‌داد. تغییر رویه میخائیل گورباچف در سیاست‌های رایج اتحاد شوروی، امام را امیدوار کرد که از این رهگذر، وظیفه الهی خود را به انجام رساند. پیام امام، به گفته گورباچف، پیامی به «به همه اعصار در طول تاریخ» [1] بود:

« جناب آقای گورباچف باید به حقیقت رو آورد. مشكل اصلی كشور شما مسئله مالكیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشكلی كه غرب را هم به ابتذال و بن‌بست كشیده و یا خواهند كشید.» امام که به‌خوبی دریافته بود پروسترویکای گورباچفی چیزی جز سر برآوردن از چاه کمونیسم و فروافتادن در چاله لیبرالیسم و غرب سیاسی نیست، شوروی را به کشتی نجات حقیق دعوت کرد: «اولین مسأله‌ای كه مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد این است كه در سیاست اسلاف خود دایر بر «خدازدایی» و «دین‌زدایی» از جامعه، كه تحقیقاً بزرگترین و بالاترین ضربه را بر پیكر مردم كشور شوروی وارد كرده است، تجدیدنظر نمایید.» البته امام عظیم‌الشان انقلاب، در نظر داشت که سیر طبیعی تاریخ قطعا کار خود را خواهد کرد و شکی نداشت که « از این پس كمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو كرد؛ چرا كه ماركسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا كه مكتبی است مادی.»

میخائیل گورباچف در همان دیدار و با شنیدن متن پیام امام گفت: « این پیام سرشار از مطالب مهم و سطح بالاست و طبیعی است که نباید انتظار داشته باشید که من همین الان بتوانم جواب امام را بدهم. باید وقت بگذارم و مطالعه کنم.» اما سران اتحاد شوروی چندان بهره‌ای از این نامه هدایت‌بخش نبردند. ابعاد معنوی این پیام که قصد داشت « یك فضای بزرگتر»ی را پیش روی همسایه‌های ماتریالیست‌-سوسیالیست کشور بگذارد کاملا مغفول ماند.



ادوارد شواردنادزه در تهران

 گورباچف در واکنش به این پیام تاریخی، پاسخی مکتوب فراهم کرد و نیز وزیر خارجه خود را به ایران فرستاد. «ادوارد شواردنادزه» قصد داشت که افزون بر تشریح پاسخ‌های دیپلماتیک گورباچف مراتب ابراز محبت اتحاد شوروی را نیز برای صورت‌بندی «مرحله جدیدی» از روابط فی مابین دو کشور ابلاغ کند. در این دیدار محمدجواد لاریجانی، علیرضا نوبری –سفیر وقت ایران در مسکو- و نیز علی اکبر ولایتی، حضور داشتند. روایت‌هایی که هر کدام از این افراد از ماجراهای سفر شواردنادزه به ایران و رفت و آمدها و ملاقات‌ها دارند درخور توجه است. و شاید در این میان جالب‌ترین این روایت‌ها، نوع واکنش و عملکرد امام است. محمدجواد لاریجانی در توضیح آماده‌سازی شرایط دیدار امام با شواردنادزه می‌گوید:

شب قبل از آمدن «شواردنادزه» خدمت حاج احمد آقا رفتم تا درباره جلسه فردا حرفها و كارهایمان را هماهنگ كنیم. سر یک مسئله خیلی بحث كردیم. امام می‌گفتند: «به پای شواردنادزه بلند نمی‌شوم» اصرار داشتم همان‌طور كه آن‎ها به ما احترام گذاشتند و «فول پروتكل» برخورد كردند، همانطور با آن‎ها برخورد كنیم. این كار در دیپلماسی جهانی هم یک عرف بود. اگر ما آن‎ها را تحویل نمی گرفتیم، تبعات این كارمان را در سفرهای بعد می دیدیم. هر كار كردیم، امام راضی نشد به پای شواردنادزه بلند شود. آخر قرار شد شواردنادزه با آیت الله جوادی آملی وارد جلسه شوند كه بهانه بلند شدن و احترام گذاشتن آیت الله جوادی آملی باشد، نه شواردنادزه. باز هم دیدیم این كار ممكن است در آن جلسه عملی نباشد. درنهایت به این نتیجه رسیدیم كه در اتاقی از میهمانان پذیرایی كنیم و بعد امام داخل شوند. با این كار همه به احترام ایشان بلند می‌شدند و قضیه حل می‌شد.

جلسه قرائت پیام گورباچف در پاسخ به امام، جلسه سختی بود و فضای سنگینی داشت، كه امام با یك عرقچین و شمد وارد جلسه شدند و همه متعجب شدیم. لباس رسمی هم نپوشیده بودند. امام چند دقیقه بیشتر در جلسه نماند و به نشانه اعتراض وسط حرف های شواردنادزه كه پیام گورباچف را می‌خواند، بلند شد.» [2]



اما آن سوی ماجرا را بهتر است از زبان نوبری، سفیر وقت ایران در مسکو بشنویم. او در توضیح احوالات شواردنادزه در گفتگویی می‌گوید: « ساعت هشت صبح در دفتر امام در جماران وقت ملاقات بود. ‌شواردنادزه به من گفت: «لطفاً در صورت امکان نیم ساعت زود‌تر بیایید» که بفهمیم چه کار باید بکنیم. خیلی دلهره داشت. می‌گفت: «من به عنوان وزیر امور خارجه ملاقات‌های زیادی با سران کشور‌ها داشته‌ام، ولی در مورد هیچ‌کدام این قدر دلهره نداشته‌ام و نمی‌دانم چه می‌شود.» همه دلهره‌اش این بود که کار به بگومگو نکشد و امام چیزی بگوید و او نتواند درست جواب دهد.»... شواردنادزه از من پرسید: «چه کنم؟ بروم جلو و با امام دست بدهم؟» گفتم: «اگر می‌خواهی اشتباه نکنی، هیچ حرکتی زود‌تر از امام نکن و هر کاری امام کرد، از او تبعیت کن، بایست ببین چه کار می‌کند.» همین‌طور هم شد. امام آمدند و یکراست رفتند و روی کاناپه نشستند و شواردنادزه هم رفت و روی صندلی نشست.» [3]

به این ترتیب، دیدار انجام شد. علی اکبر ولایتی در توضیح روح حاکم بر فضای آن روز گفتگوها می‌گوید: «هم به نظر من امام خمینی خیلی حساب شده این برخورد را کردند. به هیچ عنوان به آقای شواردنادزه نگاه نکردند، هیچ اعتنایی نکردند. سر به پایین آمدند و رفتند. آقای ادوارد شواردنادزه وزیر خارجه یکی از ابرقدرت های آن روز جهان بود. اما امام خمینی جوری برخورد کرد که گویی ما ابرقدرت هستیم و آنها یک کشور جهان سومی هستند. این تحلیل برخورد امام از نظر من بود. آن متانت و سناریوی برخورد با آقای شواردنادزه که خیلی حساب شده و دقیق و ظریف بود». [4]

با این همه، ادواردشواردنادزه چیزی جز یک گفتگوی سرد دیپلماتیک و آرروهای بلند سیاسی با خود نیاورده بود. او در تشریح پیام گورباچف به امام، از  تلاش برای گسترش آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، حل مساله افغانستان و مسبقه تسلیحاتی، افزایش روابط اقتصادی و سیاسی با جمهوری اسلامی و ایجاد دور جدیدی از روابط دو کشور گفت و آماده سخنان امام شد.



امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) که دریافته بود بیشتر اهداف او در این گفتگوی دوجانبه مغفول مانده یا با تجاهل سران شوروی کنار گذاشته شده است تنها به یک پاسخ کوتاه اکتفا کرد: « به ایشان (گورباچف) بگویید که من مى‏خواستم جلوى شما یک فضاى بزرگتر باز کنم ... من مى‏خواستم دریچه‏اى به دنیاى بزرگ، یعنى دنیاى بعد از مرگ که دنیاى جاوید است را براى آقاى گورباچف باز نمایم و محور اصلى پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند ....»

ادوارد شواردنادزه، از سال ۱۹۸۵ تا زمان فروپاشی شوروی وزیر امور خارجه بود و نقشی مهم در پایان دادن به دوره جنگ سرد و فروریختن دیوار برلین ایفا کرد. او در ۲۶ نوامبر ۱۹۹۵ به عنوان اولین رئیس‌جمهور کشور تازه‌استقلال‌یافته گرجستان انتخاب شد، اما دولتش در ۲۳ نوامبر ۲۰۰۳ در قیامی که «انقلاب گل سرخ» نام گرفت سرنگون شد. او در خرداد 89، در ديدار با سفير ایران در گرجستان با يادآوری ديدار تاريخی خود با حضرت امام خمينی (رحمة‌الله‌علیه) تاکيد کرد که همواره به خود می‌بالد که تنها مقام عالی‌رتبه خارجی بود که افتخار ملاقات با امام راحل (رحمة‌الله‌علیه) را داشته است. [5]


1. http://www.imam-khomeini.ir/fa/n21569
2. http://www.irdc.ir/fa/content/8579/default.aspx
3. http://rajanews.com/PrintFriendly.asp?id=138215
4. http://www.jamaran.ir/fa/NewsPrint.aspx?ID=33667
5. http://isna.ir/fa/news/8903-09648/