برخی این حرکت قالیباف را "دلواپسی" جدید شهردار تهران قلمداد کرده و برخی به آن برچسب سیاسی زده و تحلیل کردهاند که قالیباف به دلیل عدم موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری، برای بازسازی چهره خود در میان طیف اصولگرایان، زنان را قربانی کرده است!
گروهی نیز با یادآوری سایر وظایف شهرداری مانند تفکیک زبالهها و مقابله با موشها، تفکیک محیط کاری خانمها از آقایان را مسألهای فرعی عنوان کرده و متذکر شدهاند که شهرداری باید به آن "امور مهمتر" بپردازد.
تحلیل این دلواپسان حقوق بانوان از اقدام جدید شهرداری تهران مبتنی بر آگاهی از ضعف حافظه تاریخی مردم است، چرا که انتقادات به این طرح به هیچ عنوان تازگی نداشته و در 35 سال گذشته بارها این ایرادها به سیاستهای سالمسازی محیط برای بانوان مطرح شده و هر دوره موجی به راه انداخته ولی بانوان با حمایت عملی از این طرحها منتقدان رابه سکوت واداشتهاند ولی با گذشت زمان و مطرحشدن طرحهای جدید، مجدداً اقدام به گلآلودسازی فضای رسانهای کردهاند.
اوایل دهه 60، زنانه و مردانه کردن اتوبوسهای شهری، نقطه شروع این دلواپسی بود و مخالفان با انتقاد از جدا کردن همسران از یکدیگر و نگرانی بابت جاماندن زوجها در ایستگاهها به مقابله با این طرح رفتند. در آن دوره نیز بهروز رسانی خطوط اتوبوسرانی به عنوان اولویت اصلی در مقابل جداسازی بخش زنانه از مردانه مطرح شد.
اواخر دهه 70 با فعال شدن خطوط مترو تهران و ازدحام جمعیت، مجدداً بحث اختصاص واگن به خانمها مطرح شد که قبل از اجرا همراه شد با موجی از طنزنوشتهها، کاریکاتور، نقد و یادآوری وظایف شهرداری که در میانه دهه 80 با عملیشدن طرح، این گلایهها شدت پیدا کرد.
به رغم آزمون و خطا و ایرادات ساختاری در عملیاتیکردن دو طرح فوق، خود بانوان بودند که با استقبال از این طرحها باعث ادامه و رفع نقصهای سالمسازی محیط برای بانوان در حمل و نقل عمومی شدند. ازدحام واگنهای متعلق به بانوان با وجود امکان حضور در سایر واگنهای مترو خود گواهی است بر رضایت جامعه زنان از اجرا شدن این قبیل طرحها.
حال در اوایل دهه 90 شهرداری تهران در راستای ادامه سیاستهای سالمسازی محیاط برای بانوان بخشنامهای صادر کرده تا زنان شاغل در این نهاد با آرامش و رضایت شغلی بیشتری به حضور فعال در سطح جامعه بپردازند و با توجه به شناختی که از نگرانیهای فرهنگی پدران و همسران جامعه ما وجود دارد، ایجاد محیطی ایمن برای اشتغال زنان میتواند در موافقت با اشتغال آنان سهم بسزایی داشته باشد.
اما این تأکید شهردار تهران بر "غیرت دینی" به مذاق برخیها خوش نیامد و بدون در نظر گرفتن منافع زنان و یا مبانی دینی این تصمیم، به تمسخر موضوع "غیرت دینی" پرداختند. این رسانهها در مواجهه با افکار عمومی باید پاسخ دهند چرا به مقابله طرحی رفتهاند که با اجرای آن محیط کار زنان سالم شده و امنیت روانی و آرامش برای خود کارمند زن و خانواده او فراهم میکند؟ چرا مصوبهای که بر اساس مبانی دینی و فطری و اخلاقی اجرا شده است برای این افراد تا این اندازه غیر ضروری به نظر میرسد؟ این مصوبه هیچ خللی در اشتغال بانوان ایجاد نمیکند، پس مخالفت با این طرح با ادعای دلواپسی برای حقوق بانوان چه توجیهی دارد؟ آیا قربانیکردن مصالح بانوان برای رسیدن به مطامع سیاسی زیبنده فعالان سیاسی نظام جمهوری اسلامی است؟