شاید در تمام تاریخ ورزش جهان هیچ رویداد دیگری تا این حد در مردم دنیا ایجاد هیجان و انگیزه نکند. شاید بهتر باشد بنویسم فوتبال آن هم از نوع جام جهانی ترکیبی است از نامه های عاشقانه، طنز، احساسات و هیجانات عجیب و ایده آل یک نویسنده ورزشی.
در طول برگزاری جام جهانی چنین نوشته هایی را می شد در اینترنت ردیابی کرد. مقاله هایی از برایان فیلیپس، بلیزر و دیگر کسانی که در ابعاد مختلف از جام جهانی نوشتند و نوشتند.
یکی از نکات بارز جام جهانی 2014 نتایج عجیب آن بود. اگر قرار باشد بگویم با شنیدن نام جام جهانی 2014 به یاد چه چیزهایی میافتم، حتما به هیاهوی هواداران، سرودهای ملی و احساسات مردم اشاره خواهم کرد؛ اما نتیجه 7 بر یک آلمان برابر برزیل هرگز از یادم نخواهد رفت. فوتبال ورزش پیچیده ای است و باید اعتراف کنم ترکیبی عجیب از جزئیات عجیب تر از خود است و نوشتن از آن کار ساده ای نیست چرا که با شروع نوشتن از فوتبال باید از اجتماع باخبر باشی، سیاست را بدانی، فوتبال را بشناسی، مردم را قبول داشته باشی و حتی با مافیا و دنیای پشت پرده آن نیز آگاه باشی تا متنی که می نویسی به درد خواندن بخورد.
باید بدانی چیزی که نوشته ای تا چه حد به واقعیت نزدیک است. مثلا در یکی از نوشته های خود به این نکته اشاره کردم که برزیلی ها باید شکست برابر آلمان را فراموش کنند و دیگر به گذشته برنگردند. اما یادم هست که یک جوان برزیل در قسمت نظرات مردم نوشت: "تا حالا با صورت محکم به دیوار سیمانی کوبیه شده ای؟ برزیل این روزها اینگونه است!"
یک جام جهانی معجونی از دردها و مرهم ها، مخلوطی پیچیده و مرموز از غم و شادی ...
بیشتر دقایق فوتبال مبهم هستند و بخش ناچیزی از این ورزش کاملا شفاف و قابل پیش بینی است. شاید بشود نوشت که تیم مالی آلمان حتما یک تیم درجه سوم آسیا را شکست می دهد؛ اما هرگز نمی شود نوشت بلاتر کاری با سیاست ندارد!
گاهی می شود از یک جام جهانی کاملا احساسی یا حماسی نوشت. مثلا درباره جام جهانی 1966 وقتی که انگلیس به قهرمانی در خاک خود رسید، غیر از مطالب احساسی هر مطلب دیگری محکوم به شکست بوده و هست اما برخی جام های جهانی بوده و هستند که اصلا وزن احساسی ندارند و باید از آنها کاملا فنی و منطقی نوشت.
وقتی جام جهانی به میزبانی آرژانتین کلید خورد، خبرنگاری که هیچ اطلاعی از زندانیان سیاسی در این کشور نداشت حق نوشتن از جام جهانی را هم نداشت. چطور ممکن است از فوتبال بنویسی و ندانی که عده ای بدون هیچ جرمی از تماشای آن محرومند!
باید جام جهانی را با اتفاقات مهمش توصیف کرد. مثلا از زیدان و درگیری با ماتراتزی نوشت تا خاطره آن جام هم زنده بماند. درباره جام جهانی 2014 نیز اگر از درد مردم برزیل چیزی نوشته نشود، بهتر است چیزی نوشته نشود.
برای کسانی که درباره فوتبال حس متعادلی دارند، نوشتن از احساسات مردم بسیار مضحک است. وقتی کسی معتقد باشد فوتبال زیبا خوب است و هواداران دو تیم بهتر است با یک تساوی خوب به خانه برگردند، دیگر نمی شود برایش از غم مردم برزیل نوشت، از اشک هایی که مردم آرژانتین ریختند و از شادی بی حد و حصری که مردم آلمان تجربه کردند.
× لوران دوبوا