ساختارهای اجتماعی جامعه اسرائیل با مشاهده تغییرات جهانی تغییر کرره است، حتی انگیزه‌های مهاجرت به اسرائیل و اسکان در آن نیز عوض شده و صهیونیست‌ها به جامعه‌ای سرمایه داری تبدیل شده اند که ارزش های مادی و جستجوی رفاه مهم‌ترین اهتمام آنهاست.

گروه بین‌الملل مشرق - جنگ‌های سرنوشت ساز جدید که به سازش یا شکست‌های سنگین برای یکی از طرف‌ها به پایان می‌رسد، نگرانی‌ها و ترس و وحشتی که در طول جنگ وجود داشته را به پایان می برد و به جای آن احساسات دیگری جایگزین می‌شود که ارتباطی به فضای جنگی ندارد. این احساسات مربوط به مرحله بعد از جنگ است که در طعم تلخ شکست یا میوه شیرین پیروزی متنوع است.

این در حالی است که جنگ اخیر در نوار غزه به این صورت تمام نشده، چرا که مسلم است که آین آخرین جنگ بین دو طرف نخواهد بود. بلکه یکی از مراحل جنگ است که ممکن است در آینده نیز زیاد اتفاق بیفتد. 

این جنگ نتایج مستقیم و غیر مستقیمی دارد، نتایج مستقیم آن در مورد خسارت‌ها و دستاوردهای مادی و سیاسی آن است. بر اساس این نتایج خسارت‌ها و دستاوردهای سیاسی این جنگ بررسی شد. نتایج غیر مستقیم نیز در مورد تمام پیامدهایی است که این جنگ در آینده ایجاد می‌کند و تاثیرات آن در ابعاد امنیتی و سیاسی و جامعه شناختی در جبهه داخلی طرف‌های درگیر بررسی می‌شود.

آنچه امروز در این مقاله مطرح می شود، بررسی نتایج غیر مستقیم جنگ غزه بر جبهه داخلی اسرائیل است، به عبارت دیگر در این مقاله تمامی محاسبات شخصی و جامعه شناختی و عبرت‌هایی که از جنگ غزه برآمده است، در ابعاد فردی و اجتماعی بررسی می‌شود. 

برداشتی که با استناد به جنگ کنونی و حتمی بودن جنگ‌های آینده می‌توان داشت، این است که خطر در جنگ های آینده در تمامی ابعاد  عمیق تر و دردناک تر از قبل خواهد بود. حال فرقی نمی‌کند که این جبهه‌ها در شمال یا جنوب یا شرق سرزمین های اشغالی باشد.

جبهه داخلی اسرائیل پیشتر در داخل حباب امنیتی بزرگی زندگی می‌کردند که فرهنگ نظامیگری در اسرائیل و روند پیروزی های طولانی در دهه‌های گذشته و برتری نظامی و ضعف دشمنان اسرائیل نقش زیادی در پر شدن این حباب داشت. بیشتر از همه اینها تبلیغات رسانه‌ای از سوی موسسات امنیتی و نظامی اسرائیل در مورد اینکه این رژیم امن‌ترین جزیره و باثبات‌ترین منطقه و شکوفاترین آنها در منطقه است، تاثیر زیادی در ایجاد این حباب داشت اما در جنگ سال 2006 این حباب شروع به شکاف برداشتن کرد. این شکاف همزمان با تحرکات سیاسی بزرگ‌تر شد و در جنگ ژولای سال 2014 ضربه نهایی به این  حباب امنیتی وارد شد.

مرکز مطالعات اطلس نوشت: جامعه اسرائیل که پیشتر تحت پرچم این حباب زندگی کرده و باعث اطمینان و اعتماد شهرک نشینان به قدرت کابینه و ارتش آن شده و این حباب اسرائیل را در نظر یهودیان دنیا امن ترین و مرفه‌ترین جای دنیا معرفی می‌کرد، باعث شده بود تا این منطقه به کانون توجه و مهاجرت یهودیان و غیر یهودیان تبدیل شود. در اثر این تبلیغات رژیم صهیونیستی مدعی بود که بیشترین و عمیق ترین دانش‌ها را در مبارزه با تروریسم دارد و حتی خدمات امنیتی و نظامی خود در این راستا را به دنیا صادر می‌کرد.

مفهوم واقعی شکست اسرائیل در جنگ غزه مربوط به پیامدهای غیر مستقیم این جنگ بر جبهه داخلی اسرائیل است، این پیامدها ممکن است هنوز به صورت کامل شکل نگرفته باشد، اما در حال عبرت گیری است و نیاز به زمان دارد. این پیامدها به آرامی شکل می گیرد و مدتی بعد به یک فرهنگ عمومی نزد صهیونیست‌ها به عنوان پدیده‌ای اجتماعی مطرح می شود.

نکته دیگر در این میان این است که اسرائیل از زمان تاسیس موجودیت خود در فلسطین اشغالی بر پایه جنگ‌ها و توسل به زور به بقای خود ادامه داده است، این همان پدیده‌ای است که راست گرایان اسرائیل همچنان اعتقاد دارند که باید دنبال شود. آن‌ها می گویند ما باید با جنگ ها زندگی کنیم.

اما لزوما آنچه در گذشته درست بوده، الان نمی‌تواند درست باشد، بویژه اینکه تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی و فرهنگی و اعتقادی شهرک‌نشینان صهیونیست به وقوع پیوسته است. آن تغییرات ناشی از محیط پیرامونی اسرائیل و تغییر امکانات و توانمندی های نظامی آنها و تغییرات منطقه‌ای و بین المللی و جهانی سازی فرهنگ‌ها و توجه به کرامت انسانی و حقوق بشر است، عصر حاضر نژاد پرست بودن رژیم اشغالی و التزام آن به سیاست های استغالگرایانه و صهیونیست نشینی را رسوا کرده است.



ساختارهای اجتماعی جامعه اسرائیل با مشاهده تغییرات جهانی تغییر کرده است، حتی انگیزه‌های مهاجرت به اسرائیل و اسکان در آن نیز عوض شده و صهیونیست‌ها به جامعه‌ای سرمایه داری تبدیل شده اند که ارزش های مادی و جستجوی رفاه مهم‌ترین اهتمام آنهاست. مفاهیمی چون هواداری از صهیونیسم جهانی دیگر در اسرائیل غریب است. آنها دیگر به مفهوم ملت کاری ندارند و معتقدند که وطن برای آنها جایی است که بتواند امنیت حال و آینده و ثبات و شکوفایی آنها را تامین کند.

از بین رفتن اعتماد اسرائیلی ها به سامانه های امنیتی شان در بخش های مختلف اجتماعی و جغرافیایی متفاوت است و این فروپاشی در شهرها و روستاهای اطراف نوار غزه با شدت بیشتری همراه است و در میان جوانان لیبرال نیز به این صورت است.



یکی از مسئولان شهرک صهیونیستی ناحل عوز در اطراف نوار غزه می‌گوید که 12منطقه صهیونیست‌نشین در اطراف نوار غزه وجود دارند که کابینه اسرائیل هیچ توجهی به آنها ندارد. تمامی این مناطق از مشکلات امنیتی و اقتصادی رنج می‌برند و هیچ حمایتی از سوی کابینه از آنها صورت نمی‌گیرد. هر اندازه که ما به دنبال جذب عناصر دیگر هستیم، دیگر هیچ کس به ما فکر هم نمی‌کند. حتی اهالی برخی مناطق اینجا فکر مهاجرت به شهرهای دیگر هستند و این مناطق احتمالا در آینده به شهر ارواح تبدیل خواهد شد.

نتایج نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهد 36 درصد از جوانان سرزمین های اشغالی به صورت جدی به مهاجرت فکر می‌کنند. جامعه اسرائیل دیگر مهاجرت از سرزمین‌های اشغالی را خیانت به آرمان صهیونیسم نمی داند.

مبالغه نیست اگر بگوییم که اسرائیل هنوز دردهای ناشی از جنگ اخیر غزه را مداوا می‌کند، صهیونیست ها همچنان در شوک هستند و دیگر نیاز ندارند کسی چشم های آنها را باز کند تا خطرات آینده را پیش روی خود ببینند.

در این شرایط نه نتانیاهو و نه یعالون و نه استراتژیست‌های صهیونیست نمی‌توانند این رویکرد وحشت را آرام کنند و اطمینان و اعتماد شهرک نشینان به سازمانهای امنیتی اسرائیل را باز گردانند.