گروه تاریخ مشرق - تاریخ اسلام: آیتالله محمدتقی برغانی قزوینی ملقب به شهید ثالث در 1184 هجری قمری در روستای برغان به دنیا آمد. مقدمات و سطح دروس دینی را در مدارس علیمه قزوین گذراند و سپس به قم هجرت کرد. در قم به درس میرزا ابوالاسم قمی صاحب قوانین الاصول و از اجله شاگردان علامه وحید بهبهانی وارد شد و بهره کاملی از این عالم جلیل القدر برد. شیخ محمدتقی برای فراگیری بیشتر دانش به اصفهان و کربلا هم رفت و پس از چندی جهاد علمی به موطن خویش بارگشت و عهدهدار تربیت و سرپرستی مردم این دیار شد.
مولا محمدتقی برغانی، افزون بر مجاهدتهای علمی در عرصه سیاست و اجتماع بهجد فعال بود. در هنگامه جنگ روس، دوشادوش علمای بزرگ زمان چون سید محمد مجاهد و ملا احمد نراقی قرار گرفت. برای همین، حضرت آیتالله خامنهای در جریان سفر به استان قزوین درباره این عام مجاهد و بردارش فرمود: مرحوم «ملامحمّد تقی برغانی» و برادر او «ملامحمّدصالح برغانی»؛ فقهای مبارز، نه فقهای گوشهگیر، نه آدمهای منزوی؛ مردان دین که به سرنوشت مردم میاندیشیدند؛ برای آنها مبارزه میکردند و جان خود را هم در این راه فدا میکردند.»
اما آنچه شهید ثالث را ویژه و منحصر به فرد میکند، اهتمامی است که این عالم همام به اصل «امر به معروف و نهی از منکر» داشته است. این اهتمام به اندازهای بود که علامه عبدالحسین امینی (رضواناللهعلیه) در این بار میگوید: «شدیدا فی الامر به المعروف و نهی عن المنکر خشنا فی ذات الله لا تاخذه فی الله لومة لائم: در امر به معروف و نهی از منکر فوقالعاده کوشا بود و ملامت ملامتکنندگان در او اثری نداشت.» براساس همین مشی و مرام، شیخ محمدتقی به مبارزه با انحراف شیخیه برخاست. انحرافی که با نظرات شیخ محمد احسایی در ایران آغاز شد و توانست پیروانی را گرد خود آورد.
شیخ احمد ادعاهای گزافی میکرد و تلویحا خود را در ارتباط مستقیم و دائمی با حضرت ولی عصر (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) معرفی میکرد. او به مكتب فلسفی قزوین آمده بود و در مدرسه صالحیه این شهر دیدگاههای فلسفی- كلامی خود را بیان میکرد. از این رو مراكز شیعه دو پاره شد: یكی شیخیه و دیگری متشرعه. ادعاهای عجیب و خلاف عرف شیخ احمد و تفرقهای که او در میان شیعیان ایجاد کرده بود، مولا محمدتقی برغانی را به واکنش وا داشت. در ابتدا باب مناظره را گشود و در چندین گفتگوی صریح با شیخ احمد شرکت کرد. با شنیدن آرا و عقاید او ناچار حکم تکفیر رئیس فرقه شیخیه را صادر کرد که این رای به تایید دیگر علمای بزرگ شیعه هم رسید. علمای شیعه مجتهد برغانی را رییس العلماء نامیدند و از عراق تا ایران این فتوا را تصدیق کردند.
بابیها، که پیروان شیخ احمد احسایی به طریقیت سید کاظم رشتی و پس علی محمد باب بودند برای قتل این عالم بیدار و مجاهد نقشه ریختند. به سال 1264 هجری قمری، و هنگامی که شیخ محمدتقی همچون مقتدایش علی المرتضی (علیهالسلام) در محراب عبادت مشغول نماز صبح و نیایش با ذات حقتعالی بود، او را ضربت زدند و گریختند. گویند که شیخ در حال ذکر مناجات خمس عشر در حال سجده بوده که با نیزه و شمشیر ایشان را هدف اصابت قرار دادند. مولا محمدتقی تا دو روز در بستر افتاد و پس از آن، دعوت حق را لبیک گفت. فتوای شیخ شهید علیه بابیان نفوذ کاملی در میان مردم و متدینین یافت و این از کینهای که به شهادت ایشان انجامید روشن است.
آرامگاه و مزار این عالم شهید در قزوین واقع شده است. تصاویر زیر، نماهایی از این آرامگاه و مقبره زیبا و عارفانه میباشد که سالها است به ملجا و زیارتگاه مردم تبدیل شده است.
مولا محمدتقی برغانی، افزون بر مجاهدتهای علمی در عرصه سیاست و اجتماع بهجد فعال بود. در هنگامه جنگ روس، دوشادوش علمای بزرگ زمان چون سید محمد مجاهد و ملا احمد نراقی قرار گرفت. برای همین، حضرت آیتالله خامنهای در جریان سفر به استان قزوین درباره این عام مجاهد و بردارش فرمود: مرحوم «ملامحمّد تقی برغانی» و برادر او «ملامحمّدصالح برغانی»؛ فقهای مبارز، نه فقهای گوشهگیر، نه آدمهای منزوی؛ مردان دین که به سرنوشت مردم میاندیشیدند؛ برای آنها مبارزه میکردند و جان خود را هم در این راه فدا میکردند.»
اما آنچه شهید ثالث را ویژه و منحصر به فرد میکند، اهتمامی است که این عالم همام به اصل «امر به معروف و نهی از منکر» داشته است. این اهتمام به اندازهای بود که علامه عبدالحسین امینی (رضواناللهعلیه) در این بار میگوید: «شدیدا فی الامر به المعروف و نهی عن المنکر خشنا فی ذات الله لا تاخذه فی الله لومة لائم: در امر به معروف و نهی از منکر فوقالعاده کوشا بود و ملامت ملامتکنندگان در او اثری نداشت.» براساس همین مشی و مرام، شیخ محمدتقی به مبارزه با انحراف شیخیه برخاست. انحرافی که با نظرات شیخ محمد احسایی در ایران آغاز شد و توانست پیروانی را گرد خود آورد.
شیخ احمد ادعاهای گزافی میکرد و تلویحا خود را در ارتباط مستقیم و دائمی با حضرت ولی عصر (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) معرفی میکرد. او به مكتب فلسفی قزوین آمده بود و در مدرسه صالحیه این شهر دیدگاههای فلسفی- كلامی خود را بیان میکرد. از این رو مراكز شیعه دو پاره شد: یكی شیخیه و دیگری متشرعه. ادعاهای عجیب و خلاف عرف شیخ احمد و تفرقهای که او در میان شیعیان ایجاد کرده بود، مولا محمدتقی برغانی را به واکنش وا داشت. در ابتدا باب مناظره را گشود و در چندین گفتگوی صریح با شیخ احمد شرکت کرد. با شنیدن آرا و عقاید او ناچار حکم تکفیر رئیس فرقه شیخیه را صادر کرد که این رای به تایید دیگر علمای بزرگ شیعه هم رسید. علمای شیعه مجتهد برغانی را رییس العلماء نامیدند و از عراق تا ایران این فتوا را تصدیق کردند.
بابیها، که پیروان شیخ احمد احسایی به طریقیت سید کاظم رشتی و پس علی محمد باب بودند برای قتل این عالم بیدار و مجاهد نقشه ریختند. به سال 1264 هجری قمری، و هنگامی که شیخ محمدتقی همچون مقتدایش علی المرتضی (علیهالسلام) در محراب عبادت مشغول نماز صبح و نیایش با ذات حقتعالی بود، او را ضربت زدند و گریختند. گویند که شیخ در حال ذکر مناجات خمس عشر در حال سجده بوده که با نیزه و شمشیر ایشان را هدف اصابت قرار دادند. مولا محمدتقی تا دو روز در بستر افتاد و پس از آن، دعوت حق را لبیک گفت. فتوای شیخ شهید علیه بابیان نفوذ کاملی در میان مردم و متدینین یافت و این از کینهای که به شهادت ایشان انجامید روشن است.
آرامگاه و مزار این عالم شهید در قزوین واقع شده است. تصاویر زیر، نماهایی از این آرامگاه و مقبره زیبا و عارفانه میباشد که سالها است به ملجا و زیارتگاه مردم تبدیل شده است.
برای دیدن عکسها در اندازه اصلی بر روی آنها کلیک کنید:
{$sepehr_album_17322}