به گزارش مشرق، در پایان یک سال تجربه مذاکره با آمریکا، این روزها در آستانه سفر هیئت عالی ایران به نیویورک برای حضور در اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل قرار داریم. سفری که سال گذشته -علیرغم تأکیدات قبلی رهبری-، در آن حداقل دو اقدام نابجا رخ داد. دو اقدامی که مصداق «اقدام نابجا» بودن آنها، حتی از جانب وزیر امور خارجه در جلسه غیرعلنی مجلس در سال گذشته مورد اشاره قرار گرفت.
اما این بار، با موضع گیری صریح و عمومی رهبر حکیم انقلاب در دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا، اولاً هرگونه مذاکره با آمریکا در سطحی بالاتر از وزارت خارجه به عنوان خط قرمز مورد تأکید قرار گرفت، و این بیانات، مهر پایانی زد بر زمینهسازیهایی که برخی جریانات برای تکرار «اقدام نابجا»ی سال گذشته در اجلاس امسال نیویورک میکردند، و ثانیاً اصل مذاکره با آمریکا در یک سال گذشته به عنوان «مسیر بینفع و پرضرر» که «ادامهی آن هیچ وجهی ندارد» و «هیچ آدم عاقلی دنبال آن نمیرود» تبیین گردید.
توجه به خبر سه دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب با هیات دولت و تیم سیاست خارجی (+ + +) در کنار توجه به فیلم کوتاهی از دیدار که در پایگاه اطلاع رسانی ایشان منتشر شده (+)، نکات خوبی را روشن میکند.
الف- اقدام نابجا
یکی از برداشتهایی که بعضی رسانهها از خبر منتشر شدهی دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا با رهبر انقلاب انجام دادند، این بود که رهبر انقلاب با مذاکره با آمریکا در سطح وزرای خارجه به واقع موافق هستند، و همین امر منجر به اقدام آقای ظریف در مذاکره و خوش و بشهای طولانی با وزیر امور خارجه آمریکا شده است. اما با دقت در فیلم بیانات رهبری، متن بیانات ایشان در این دیدار و دیگر دیدارهای یک سال گذشته، و توجه به نوع برخوردشان با تیم مذاکرهکننده درسال۸۲ و همچنین شناخت خط فکری رهبر انقلاب، و از همه مهمتر یادآوری تذکر مهم سال گذشته ایشان پیرامون اتفاقات سفر نیویورک، به نکتهای فراموششده دست مییابیم.
رهبر عزیز انقلاب پس از سفر نیویورک در سال گذشته، که در آن وزیر خارجه با وزیر خارجه آمریکا مذاکره کرد و رئیس جمهور نیز –در آخرین ساعات حضور خود در نیویورک- با رئیس جمهور آمریکا گفتگوی تلفنی نمود، در بیاناتی فرمودند: «ما از تحرّک دیپلماسی دولت حمایت میکنیم، پشتیبانی میکنیم. در کنار آمادگیهای همهجانبهی ملّت ایران -چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ امنیّت داخلی، چه از لحاظ استحکام ساخت درونی نظام اسلامی، چه از لحاظ وحدت ملّی و چه از لحاظ نظامی- به تلاش و تحرّک دیپلماسی هم چه در این قضایای سفر اخیر و چه غیر از آن، اهمّیّت میدهیم و از آنچه دولت ما انجام میدهد و تلاشهای دیپلماتیک و تحرّکی که در این زمینه میکنند، حمایت میکنیم. البتّه برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لکن ما به هیئت دیپلماسی ملّت عزیزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبین هستیم؛ البتّه به آمریکاییها بدبینیم؛ به آنها هیچ اعتمادی نداریم. به دولت آمریکا اعتمادی نداریم، به مسئولین خودمان اعتماد داریم، خوشبین هستیم، از آنها میخواهیم که با دقّت، با ملاحظهی همهی جوانب گامها را درست بردارند، محکم بردارند، منافع ملّی را یک لحظه به فراموشی نسپرند» (۱۳/۷/۹۲).
این انتقاد علنی رهبری از عملکرد مسئولین ارشد دولت، در شرایطی که برخی مسئولین دولتی و رسانههای طرفدار دولت تمام توان خود را صرف نشان دادن اتفاقات سفر نیویورک (و به خصوص صحبت تلفنی رئیس جمهور با اوباما) به عنوان یک پیروزی و موفقیت بزرگ میکردند، آن هم در زمانی که تنها دو ماه از آغاز به کار دولت جدید میگذشت و مشی رهبری همواره حمایت از دولتها به خصوص در ماههای اول شروع به کار آنها و عدم انتقاد صریح و عمومی در این بازهی زمانی بوده است، نشان از اهمیت بیان این انتقاد علنی و تبیین نابجا بودن این اتفاق داشت.
پس از آن، آقای ظریف در جلسه غیرعلنی مجلس به توضیح پیرامون این موضوع و مصادیق این «اقدام نابجا» از نظر رهبری پرداخت. بنا بر مصاحبههای نمایندگان مجلس پس از آن جلسه، از جمله صحبت آقای حقیقتپور -نایب رئیس وقت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی- «آقای ظریف قبول داشتند که بر اساس اشاره مقام معظم رهبری، پاسخ به تماس تلفنی اوباما و طولانی شدن دیدار با جان کری، اشتباه بوده است».(+)
اما علیرغم این تصریحات پیرامون «اقدام نابجا»، در یک سال گذشته شاهد این بودیم که تیم سیاست خارجی دولت با بهکارگیری راهبرد -به اصطلاح- «راه بنداز، جا بنداز» یا «عادی سازی امر حساس، از طریق انجام گام به گام آن»، تلاش کردند تا دو اقدام نابجای «گفتگوی تلفنی روحانی-اوباما» و «دیدار نیم ساعتهی ظریف-کری» را با رد و بدل کردن نامههای پیاپی، انجام دیدارهای طولانی، برخوردهای دوستانه و خندههای عجیب، و تئوریزه کردن سازش به اسم تعامل با دنیا، امری عادی جلوه دهند و تا جای ممکن از آنها حساسیتزدایی کنند. سیاستی که برای ملتی با چندصد هزار شهیدِ جنگ و ترور که تحت حمایت آمریکا کشته شده بودند، امری بسیار زجردهنده و شرمآور و مانند بغضی در گلو شده بود.
اما نکته مهمی که نباید آن را فراموش کرد، این است که نظر اصلی رهبر عزیز انقلاب –همان طور که بارها به آن تصریح نمودهاند-، عدم ارتباط و مذاکره با آمریکا در هر سطحی (حتی معاون وزیر و پایینتر) بوده است؛ اما به خاطر فشار دولت و عدم اعتمادشان به تجربههای تاریخی قبلی و اینکه میخواهند تعامل با آمریکا را خودشان تجربه کنند، ایشان از این نظر اصیل، به طور موقت عدول کرده و اجازه دادهاند که به طور محدود، یعنی حداکثر تا سطح وزارت خارجه و فقط در موضوع هستهای، مذاکراتی را تجربه کنند و خودشان ببینند که با مذاکره چیزی عوض نخواهد شد.
ایشان همچنین در شرایطی که برخی رسانههای طرفدار دولت در حال زمینهسازی برای دیدار رئیسجمهور با رئیسجمهور آمریکا در حاشیه اجلاس عمومی سازمان ملل بودند، با تأکید بر اینکه اجازهی مذاکرات، حداکثر تا سطح وزارت خارجه و فقط محدود به موضوع هسته ای است، جلوی اقدامات نابجای احتمالی بعدی در سطوح عالیتر را گرفته و فرمودند: «ما در گذشته ارتباطات بین مسئولین خودمان و مسئولین آمریکایی را در هیچ سطحی قبول نمیکردیم. در این قضایای اخیر یک سال به این طرف، به خاطر مسائل حساس هستهای و تجربهای که مطرح شد که انجام بگیرد، بنا بر این شد که مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند».
در همین زمینه، این نکته نیز شایان توجه است که در ابتدای دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا نیز رهبر معظم انقلاب در پاسخ به سخنان دو روز قبل رئیسجمهور در جمع سفرا، درخصوص تعامل با همه دنیا، تأکید کردند که دو کشور رژیم صهیونیستی و آمریکا از این تعامل مستثنی هستند.
ب- مسیر بینفع و پرضرر
اما مسئلهی مهم دیگر که در دیدارهای اخیر مطرح شد، جمعبندی صریح و قاطع رهبر عزیز انقلاب از تجربهی مذاکرات یک ساله با آمریکا بود، و اعلام اینکه ادامهی این مسیر دیگر وجهی ندارد و عاقلانه نیست. موضوعی که علیرغم اهمیت بسیار آن، شاید از این منظر کمتر مورد توجه واقع شد. در ادامه مروری میکنیم به مواضع اخیر ایشان در این زمینه.
ایشان با بیان چند استدلال درباره نفی تعامل با آمریکا تأکید کردند: «رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور به جز در موارد خاصی برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ نفعی ندارد، بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بیمنفعت برود!؟»، و در ادامهی همین بخش از سخنان خود با بیان اینکه مذاکرات یک سال اخیر مصداق چنین مذاکرات بینفع و پرضرری است، فرمودند: «عدهای این جور وانمود میکردند که اگر با آمریکاییها دور میز مذاکره بنشینیم؛ بسیاری از مشکلات حل میشود. البته ما میدانستیم این جور نیست؛ اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد».
در ادامهی بیانات، رهبر عزیز انقلاب با لحنی نتیجهگیرانه، به بیان نتایج این تجربهی مهم یک ساله پرداخته و گویی با به کار بردن افعال ماضی، اشاره دارند که این هم تجربهای بود که انجام شد و تمام شد و نتیجهاش هم در نهایت مشخص شد؛ و همه ملت هم دیدند که فایدهای نداشت. فایدهای که نداشت، هیچ، تحریمها هم اضافه شد، توقعات طلبکارانهی طرف مقابل و اهانتهاشان هم بیشتر شد (برای مطالعهی مستندات این موارد، این گزارش را مطالعه نمایید). و این نشان داد که نشستن و برخاستن و مذاکره کردن و تعامل کردن با آمریکا مطلقاً فایدهای ندارد. و در شاه بیت این سخنان هم میفرمایند: «آدم عاقل دنبال کاری که فایده ای ندارد، نمی رود».
«هیچ گونه فایدهای عاید نشد. نه فقط این ارتباط یک ساله گشایشی در کارها ایجاد نکرد. بلکه حتی لحن آمریکاییها تندتر شد و تعبیرات اهانتآمیزی در همین مدت بکار بردند و توقعات طلبگارانهی بیشتری را چه در جلسات مذاکرات و چه در تریبونهای عمومی بیان کردند. آمریکاییها نه تنها دشمنیها را کم نکردند بلکه تحریم ها را هم افزایش دادند! البته میگویند این تحریمها، جدید نیست، اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینهی تحریم هم، فایدهای نداشته است.
این یک تجربه است. معلوم شد که نشستن و مذاکره کردن هیچ کمکی نمیکند، به هیچ چیز. بعضی خیال میکردند به مجرد اینکه ما نشستیم و با اینها صحبت کردیم و در بعضی زمینهها همکاری کردیم و تعامل کردیم و تفاهم کردیم، تحریمها برداشته خواهد شد، دشمنی ها کم خواهد شد. نه فقط تحریم ها برداشته نشد و کم نشد؛ افزایش هم پیدا کرد. در این مدت، اینها تحریم های جدیدی رو هم اینها تحمیل کردند. بنابراین هیچ فایدهای ندارد. آدم عاقل دنبال کاری که فایدهای ندارد، نمیرود. البته در زمینهی ادامهی مذاکرات هستهای، منع نمیکنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال میشود، اما این، یک تجربهی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکاییها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است».
رهبر حکیم انقلاب با مدیریت بحرانهای نظام در این ۲۵ سال، نشان دادهاند که الفاظ و کلمات را بسیار هوشمندانه و با رعایت تمام جوانب انتخاب میکنند. هرچند با توجه به نگاه عمیقی که به «جمهوری اسلامی» و اولویتهای اقناعی و روشهای هدایتی آن دارند، هنوز اجازهی ادامه مذاکره با آمریکا را از وزیر و تیم مذاکرهکننده سلب نکردهاند، اما علاوه بر تعیین خطوط قرمز در همین مسیر و جلوگیری از افزایش آن «اقدامات نابجا» که حیثیت جمهوری اسلامی در دنیا را به خطر میاندازد، به طور مداوم و صریح، توجه مردم را به بیفایده بودن مذاکره با آمریکا جلب مینمایند، و -با تلویحی که دور از تصریح نیست- به اختلاف نظر خود و دولت در این زمینه، تأکید کرده و ادامهی این روند «بیفایده» و «غیرعاقلانه» و البته پرضرر را خواست و اصرار دولت میدانند، و نه خواست کلی نظام.
ایشان در دیدار مهمی که با مسئولین وزارت خارجه و سفرا داشتند، جمعبندیشان پیرامون رابطه با آمریکا را صراحتاً چنین بیان داشتند: «تا وقتی وضع کنونی، یعنی دشمنی آمریکا و اظهارات خصمانه دولت و کنگره آمریکا درباره ایران ادامه دارد، تعامل با آنها نیز هیچ وجهی ندارد».
به نظر میرسد فرصت درخواستی دولت برای مذاکره با آمریکا تمام شده است. از این پس، و با روشن شدن نتایج این مسیر یک ساله، دیگر ادامهی رابطه و مذاکره با آمریکا، «هیچ وجهی ندارد» و «هیچ آدم عاقلی دنبال آن نمیرود»، و پس از گذشت این تجربه، امروز به وضعیت قبل از این یک سال بازگشتهایم؛ یعنی «عدم قبول ارتباطات مسئولین خودمان و آمریکا در هیچ سطحی».
این اجازه یک ساله به وزیر، مقطعی و از جهت فرصت آزمون و خطا دادن به دولت، و احترام به تصمیم مسئولین دولتی بوده است، اما بیش از این برای معطل نگه داشتن مردم و کشور فرصت نیست. این فرصت تمام شده و باید بر توان داخلی و استحکام درونزای اقتصاد کشور تکیه و تمرکز کرد، نه گره زدن چرخ معیشت مردم به بیرون از مرزها و مذاکره با شیطان! لذاست که طبیعتاً تأکید دلسوزان، توقف کامل ارتباط و مذاکره با آمریکا -که بینفع و پرضرر بودن آن، امروز بیش از پیش مشخص شده است-، در هر سطحی، حتی در سطح معاونین و کارشناسان وزارت خارجه می باشد.
منبع: یک بیست