سرکرده القاعده شبه قاره هند کیست؟
فرماندهی و نظریه پردازی تشکیل شاخه القاعده در شبه قاره را "ملا عاصم عمر" از نظریه پردازان پاکستانی القاعده و یکی از اعضای مدارس دیوبندیهای پاکستان بر عهده دارد، وی سابقه طولانی در دعوتهای تروریستی در منطقه دارد و به دنبال انتشار دیدگاههای این گروهک تروریستی در منطقه بویژه بین اقلیتهای مسلمان است. وی میخواهد القاعده با تقویت خاستگاههای فکری خود منابع انسانی خوبی تامین کند تا این سازمان بتواند در اقدامات آینده خود روی آنها حساب کند.
براساس اطلاعات به دست آمده از عاصم عمر رهبر جدید گروه القاعده در شبه قاره هند، وی بین 40 تا 50 سال سن دارد، عاصم عمر در انتقال اسامه بن لادن به سیف هاوس واقع در شهر ابیت آباد پاکستان نقش مهمی داشت. وی به شدت از تفکرات وهابی پیروی میکند و 4 جلد کتاب در باره «جهاد و وهابیت» نوشته است.
عاصم عمر به چند زبان زنده دنیا مسلط است و کتابهای متعددی به زبانهای پشتو، ازبکی و عربی ترجمه کرده است. عاصم عمر در ویدئوهای متعددی که از وی منتشر شده، از مسلمانان کشمیر برای شرکت در جنگ دعوت به عمل آورده است. ظاهرا عاصم عمر با گروههای تروریستی مستقر در میانمار و هند ارتباط خوبی دارد.
اگر بپذیریم که روند تاسیس سازمان تروریستی القاعده زیر نظر سرویسهای جاسوسی آمریکا دنبال میشد که اطلاعات متقن بسیاری از جمله اعترافات برخی مقامات آمریکا بویژه هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق این کشور موید این مطلب است، باید این نکته را نیز پذیرفت که تولد فرزند نامشروع تروریسم در آسیای شرقی پردهای دیگر از توطئههای کاخ سفید برای پیشبرد اهداف شوم خود در منطقه است.
بازیگردانان آمریکایی خیمه شب بازی تاسیس القاعده در شبه قاره، حتی برای باور پذیرتر کردن داستان خود سعی نکردند کوچکترین هزینهای را به خود تحمیل کنند، به همین علت در اولین حملهای که القاعده شبه قاره بر ضد یک هدف آمریکایی! انجام داد، به یک اسکله دریایی پاکستان حمله کرد.
گفته شد القاعده قرار بود به عنوان اولین حمله خود یک ناو هواپیمابر آمریکایی را هدف قرار دهد، اما به اشتباه با یک ناوچه نیروی دریایی پاکستان رو به رو شده است. البته پیش از وارد آمدن آسیب قابل توجه به این ناوچه، حمله در هم شکسته شد. در این حمله سه شبه نظامی القاعده کشته و چهار تن دیگر دستگیر شدند. یکی از افسران سابق ارتش پاکستان نیز کشته شد.
1- راهبرد مهار چین: سه سال پیش بود که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا از راهبرد جدید نظامی ایالات متحده پرده برداشت و تاکید کرد آمریکا پس از بازگشت نظامیان خود از جنگهایی که جرج بوش آنها را به راه انداخته، بر آسیا متمرکز میشود. این راهبرد بویژه متمرکز بر چین بود که با فعالیتهای اقتصادی خود راه را بر هژمونی اقتصادی، سیاسی و نظامی آمریکا در جهان بسته است.
از سوی دیگر تحولات سالهای اخیر در خاورمیانه تحلیلگران کاخ سفید را مجاب کرد که بهترین وسیله برای جنگهای کم هزینه با دشمنان آمریکا استفاده از اهرم تروریسم افراطی است. نتیجه برداشت شده از صغرا و کبرای این دو راهبرد آن است که واشنگتن به دنبال ایجاد کانون تازه تروریسم در بیخ گوش چین باشد تا بتواند با تقویت مرحلهای این گروه در مواقع لازم از آن استفاده کند.
2- رقابت شوم بازی تروریسم و مهار متقابل: دیگر بر کسی پوشیده نیست که عامل اصلی اعلام جنگ آمریکا بر ضد داعش نگرانی از طغیان این گروه تروریستی است، آمریکا با حمله به عراق و سوریه نه به دنبال ریشه کن کردن تروریسم، بلکه به دنبال هرس کردن شاخ و برگ اضافی آن در راستای منافع خود است تا بتواند همواره این گروه ماجرا جو را زیر سلطه برنامههای خود داشته باشد.
یکی از راهبردهای مهار داعش، ایجاد رقیبی جدید برای این گروه است که به تازگی با هزینه کردهای زیاد موفق شده از دست رقبای پیشین خود خلاص شود. در همین راستا بعد از اینکه دولت اسلامی (داعش) با اقدامات و اعلامیههای خود ابتکار عمل را از القاعده گرفت و خود را به عنوان منبع اصلی گروههای "جهادی" در منطقه عربی معرفی کرد و ابوبکر البغدادی رهبر خود خوانده این گروه خود را خلیفه مسلمین معرفی کرد، ایجاد این شاخه جدید آتش فروخفته این رقابت را بار دیگر شعله ور کرد تا هم مهار داعش آسانتر شده و هم کانونی تازه برای جذب تروریسم در راستای منافع غرب ایجاد شود.
3- تلاش غرب برای احیای مجدد القاعده: اعلام تاسیس شاخه جدید از القاعده در شبه قاره هند و انتخاب عاصم عمر به عنوان سرکرده پاکستانی این گروه که روابط قوی با آکادمی های اسلامی در پاکستان دارد، شوک غربی برای احیای تروریسم القاعده و بازگشت آن به ویترین حوادث منطقهای است. بعد از مدتی رکود در فعالیتهای القاعده که در آن این گروه به صدور بیانیههای گاه و بیگاه بسنده می کرد، این اعلام میتواند وجهه القاعده را فعال و پویا معرفی نماید.
این گروه میخواهد تاکید کند که همچنان میتواند پرچم تروریسم را بالا نگه دارد، بویژه اینکه منطقه شبه قاره احتمالا درگیریهایی را خواهد دید که با نام همین گروه آغاز میشود.
در مقابل گروههای دیگر تروریستی همگی فرا قاره ای هستند و به دنبال افزایش نفوذ خود در منطقه به ضرر القاعده هستند. مثلا المرابطون در آفریقای شمالی و بوکوحرام در غرب آفریقا همگی به دنبال افزایش نفوذ منطقه ای خود هستند، به این ترتیب ایجاد شاخه جدید از القاعده در منطقهای که میتواند عوامل نفوذ جدیدی برای این گروه دست و پا کند، به نفوذ القاعده در مناطقی که بدون رقیب میتواند در آنها نقش فرمانده جهادی را ایجاد کند، کمک خواهد کرد.
5- توقف روند جدایی عناصر القاعده: کاهش فعالیتهای القاعده باعث جدا شدن برخی از گروههای هم پیمان با این تروریستها شده و آنها به سمت بیعت با داعش پیش رفته اند. گروه تروریستی جند الخلافة در شمال آفریقا و گردان الهدی در مراکش و دیگر گروه های افراطی منطقهای از جمله این گروهها هستند که به داعش پیوستهاند.
برخی گروههای دیگر نیز با وجود اینکه با اعتقادات و اقدامات همگرایی دارند، اما هنوز با آن بیعت نکردهاند. القاعده در یمن همین رویکرد را دارد و احتمالا خیلی زود از القاعده جدا شده و به داعش بپیوندد. با ادامه این شکاف ها سازمان مرکزی القاعده به دنبال ایجاد بخشی جدید است تا بار دیگر اعتماد را به عناصر خود بازگرداند، چرا که تاسیس بخش جدید از تروریستها نشانگر آن است که این سازمان همچنان فعال است و میتواند فرماندهی مبارزات تروریستی در جهان را دنبال کند و همین اقدام در کاهش شکافهای کنونی و آینده نقش خواهد داشت.
رویکرد القاعده در ایجاد شاخههای جدید تروریستی به نظر میرسد میتواند پیامدهای مهمی برای منطقه داشته باشد.
1- افزایش احتمال موج خشونتهای جدید در شبه قاهره هند: این گروه احتمالا در آیندهای نزدیک برای اعلام موجودیت خود به دنبال انجام عملیاتهای تروریستی خواهد بود، این گروه میخواهد نشان دهد که جهاد را در منطقهای جدید ادامه میدهد و به همین علت موج تازهای از خشونتها را در این منطقه ایجاد خواهد کرد.
2- ایجاد کانون جهادی تازه در منطقه و اعلام شاخه جدید القاعده در شبه قاره با ادعای برداشتن ظلم از دوش مسلمانان میتواند این منطقه را به کانونی تازه برای انتقال تروریسم از اقصی نقاط دنیا به آن تبدیل کند. بویژه اینکه جهاد در این منطقه ویژگیهایی دارد که در دیگر مناطق عربی وجود ندارد. به اعتقاد این عده مهمترین این ویژگیها این است که هیچ شبههای در این جهاد وجود ندارد، چرا که دشمنان آنها کفار و هندوها و ملحدان هستند، بر خلاف جهاد بر ضد مسلمانان که گروههای جهادی در منطقه دنبال میکنند.
3- تشدید اقدامات تروریستی: رقابت گروه های تروریستی بویژه بین القاعده و داعش در دوره اخیر به افزایش اقدامات تروریستی در منطقه و کل آسیا خواهد انجامید. داعش سعی دارد خود را پیشرو ادعای جهاد جهانی نشان داد و القاعده نیز به دنبال آن است که نقش رهبری خود را در میان تروریستهای منطقه به خود بازگرداند، ابزار اثبات این ادعاها نیز کشتار مردم بیگناه منطقه است که بر خلاف تبلیغات بوقهای رسانهای غرب قربانی اصلی تروریسم پروری غربیها شدهاند.